eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
749 عکس
260 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
در پنجه ی گرگ اسیر ای غزّه ی من در وحشت بمب و تیر ای غزّه ی من حق است که می ماند و باطل برود دندان به جگر بگیر ای غزّه ی من @golchine_sher
با تشکر از اعضای محترم کانال که امروزی صبوری کردند و همچنین تشکر از شاعران محترم کانال که اشعار مناسبتی فلسطین را برای ما ارسال کردند 🌷🌷🌷 @golchine_sher
در بالِ پرنده، نور می پاشد صبح در بید ِخزنده ،نور می پاشد صبح اخم از تنِ تبدارِ زمین وا کرده؛ با شادی و خنده ،نور می پاشد صبح @golchine_sher
با عقربه های ساعت دیواری با قصّه ی پر غصّه ی بس تکراری آشفته به پای زندگی پیرشدیم آشفته تر از آنچه که می پنداری! "کهربا" @golchine_sher
گم گشته ام به شوق ؛ که پیدا کنی مرا ! دیوانه گشته ام ، که مداوا کنی مرا ... دیریست کنجِ خلوتِ غم ها نشسته ام شاید ز چشم های غم ، امحا کنی مرا پوشانده ام تمامِ خودم را زِ عالمی ؛ با این خیالِ خوش ، که تماشا کنی مرا هرگز نبوده شورِ کسی جز تو در سرم جانا چه می شود که تمنا کنی مرا ؟! من قطره ام ، تو برکه ، نه ! دریاچه ی منی ! نزدیک تر بیا ، که غرقه ی دریا کنی مرا ... خورشیدِ من ! بدون تو سرد است زندگی من شب شدم ، بتاب ، که فردا کنی مرا ... دیگر مرا نشانی از احساس و شور نیست آماده ام ، که باز ، تو شیدا کنی مرا ... من بی بهانه «بودم» و من را ندیدی و ؛ گم گشته ام به شوق ، که پیدا کنی مرا ... @golchine_sher
تو را - با آنکه هستی دور- می خواهم نگه دارم به هر راهی شوم مجبور، می خواهم نگه دارم در آغوشت گرفتم با تمام ابرهایم باز ، تو را ای قلّه ی مغرور، می خواهم نگه دارم لبانت را که کندوی عسل زیر بغل دارد برای آخرین زنبور می خواهم نگه دارم اگرچه احتمال سرقتت بالاست هر جایی تو را، گنجینه ی مشهور! می خواهم نگه دارم بدون هیچ منظوری همیشه دوستت دارم اگرهم گاه با منظور...، می خواهم نگه دارم! کتاب تست های عاشقی ! کهنه نخواهی شد تو را حتّی پس از کنکور می خواهم نگه دارم! نگیر از دست من ای مرگ، دست مهربانش را از این پس عشق را با زور می خواهم نگه دارم @golchine_sher
بـرخـیـز که از کــویــر غــم‌هــا بــرویـم از حــرف پُــریـم ســوی مـعـنـا بـرویـم سرچشمهٔ شعرها بگویید کجاست؟ تـا بــار بـبـندیــم و بـه آن‌جــا بــرویـــم! @golchine_sher
غزه در سینه ی خود داغ فراوان دارد به هدفهای خودش این همه ایمان دارد می چکد خون دل از چشم یتیمان غریب بشمارید زمین چند مسلمان دارد؟ @golchine_sher
چه ماهیها که برنگشتند از ساحل شاید برای همین، دل دریا همیشه شور می زند! @golchine_sher
تو را با دیگران می‌بینم و در صبر می‌سوزم! @golchine_sher
پیراهن خونی تنت را دیدیم اِستادگی وشکستنت را دیدیم در گودی قتلگاه، تنها وغریب ای غزه به خون نشستنت را دیدیم @golchine_sher
هر ناله‌ای که عاشق بیمار می‌کشد آتش به سینه‌های گرفتار می‌کشد گفتم که مختصر بنویسم فراق چیست اما همیشه کار به طومار می‌کشد سنگم مزن! که شیشه‌ی شفاف قلب من حتی نوازشی شود، آزار می‌کشد باور نداشتیم که این قهرِ بی‌دلیل بین من و تو یک‌شبه دیوار می‌کشد یک عمر گریه راه به جایی نبرد و حال چشمی که نیست، حسرت دیدار می‌کشد @golchine_sher
قلم چگونه بنویسد این فاجعه را؟ زبان چگونه بیان کند این واقعه را؟ فقط به روضه می توان شرح داد برای مردم عالم این ضایعه را @golchine_sher
آهسته، رفته رفته زمین، تار می شود دنیای ما ز تیرگی، سرشار می شود امواج سرخ جنگ، خروشان و نعش نعش غم در سکوت شهر، تلنبار می شود ساعت به وقت غمزدگی بازگشته است هر لحظه بوی مرگ، پدیدار می شود نفرین بر این قساوت بی حد، که این چنین تازه به تازه، فاجعه تکرار می شود تا آخر کدام خبر، مادران شهر در ماتم شهیدی عزادار می شود؟ ای مرگ بر ستم، که چنین موج می زند اینگونه سقف زندگی، آوار می شود وجدان خفته ی بشریت کجاست؟ کی؟ با چند طفل سوخته، بیدار می شود؟ این شرمساریّ همه ی آدمیّت است وقتی که «بمب»، هدیه به بیمار می شود این قاتلان تشنه به خون بشر، دیگر یک یک، بدل به گلّه ی کفتار می شود تصویر کودکان به خون خفته را ببین آدم ز هر چه داشته، بیزار می شود سردادن شعار حقوق بشر دیگر با این همه جنایت و خون عار می شود این رنج ها هزینه ی بیدار ماندن است در این شبی که مرز وطن، دار می شود در گردباد حادثه، باید صبور بود یک قطره اشک، گاهی پرستار می شود @golchine_sher
پیمان شکست یار و به عهدش وفا نکرد من انتظار عاطفه از گل نداشتم آواره سر به کوچه و صحرا گذاشتم غم، با روان من چه بگویم چه‌ها نکرد...! ‌ @golchine_sher
حال من خوب است اما با تو بهتر می شوم آخ … تا می بینمت یک جور دیگر می شوم با تو حسّ شعر در من بیشتر گُل می کند یاسم و باران که می بارد معطر می شوم در لباس آبی از من بیشتر دل می بری آسمان وقتی که می پوشی کبوتر می شوم آنقدر ها مرد هستم تا بمانم پای تو می توانم مایه ی گهگاه دلگرمی شوم میل، میل توست اما بی تو باور کن که من در هجوم باد های سرد پرپر می شوم @golchine_sher
غزلی برای فرداهای بدون جنگ " آن روز می رسد" این پیچکی که از غزلم  آب می خورد روزی گره به هر دل ِ بی تاب می خورد؛ وقتی که جنگ رفته به پستوی موزه ها تنها به درد منظره ی قاب می خورد. در آرزوی صلح ، جهانی که پیش رو است در هر نفس مُسکّن ِ اعصاب می خورد آن روز می رسد که لب رودخانه ات ماهی سرخ عشق به قلاب می خورد ! ویلای ماه را به تو تقدیم می کنم با تو کلید- در شب مهتاب- می خورد باور کنیم با همه گل ها برابر است نیلوفری که از نم تالاب می خورد. آن روز می رسد که جهان خسته از شتاب حسرت به خلسه های کمی خواب می خورد؛ روزی که رختِ خاکیِ سربازی خودم روی طناب خانه ی مان تاب می خورد. @golchine_sher
|مسافرِ فلسطین | برای سمیح القاسم و اندوه حماسی شعرهایش بر جاده مسافر فلسطین است دلواپس قبله‌ی نخستین است رد می‌شود از مزارع زیتون آنجا که به خون لاله آذین است از قمریَکان طنین بالی نیست با نای بریده، مرغ آمین است با رنگ‌پریده ماه در چشمش انگار پرنده‌ای کبودین است بر باغ، پرندگان بمب‌افکن در مزرعه، خوشه‌خوشه‌ی مین است بنگر به فلک شهاب ثاقب را هنگام تهاجم شیاطین است بر مزرعه‌ی سپهر، می‌بینی با سنگ، ستاره پشت پرچین است خنیاگر، وارثان تیمورند یغماگر، لشکر تموچین است چنگیز در الخلیل، پاکوبان در شعله تمام دیر یاسین است شطرنج به‌ دست، شاه سردرگم در خویش شکسته، مات، فرزین است بنویس سمیح! شعر دیگر را شعری که شبیه عقد پروین است شعری که پر از شمیم شب‌بوها غرق گل سرخ در مضامین است تصویر حماسه‌ات از آن بالا بشکوه‌تر از فرود شاهین است بنویس قصیده‌ای دگرگون‌تر شعری که در آن سماع خونین است ابری‌ست ورای دره‌ی انجیر انگار نزول سوره‌ی یاسین است بر نعش سیاوشان به خون‌خواهی برخیز که رخش تهمتن، زین است برخیز که وقت کوچ، اکنون نیست هرچند شکوه شاعری این است بنگر به پگاه مسجدالاقصی بنویس بهار، پشت پرچین است @golchine_sher
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می‌کند بلبلِ شوقم هوای نغمه‌خوانی می‌کند همتم تا می‌رود سازِ غزل گیرد به دست طاقتم اظهار عجز و ناتوانی می‌کند ما به داغ عشقبازی‌ها نِشستیم و هنوز چشم پروین همچنان چشمک‌پرانی می‌کند بی‌ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی چون بهاران می‌رسد با من خزانی می‌کند طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند آنچه گردون می‌کند با ما نهانی می‌کند @golchine_sher
سرم بلندی جولان، دلم فلسطین است غریب در وطنم، آه... درد من این است غذای کودک من ترکش است و خمپاره برای مردم من مرگ مثل تمرین است عروس و داماد این جا حنا نمی بندند دلی به داغ عزیزی همیشه خونین است ولی زمان تولد به گوش ما خواندند که مرگ سرخ بِه از زندگی ننگین است هزاربار سر از تن جدا شرف دارد به آن سری که به تن مانده است و پایین است چه سنگ ها که زدیم و کسی دری نگشود دریغ! بعضی ها خواب شان چه سنگین است شهادت است دعامان، به چشم ما موشک نه پیک مرگ، که انگار مرغ آمین است بزن که آن چه به پاخاست آه مظلوم است بزن که آن چه زدی زخم نیست، تسکین است بزن که تلخ تر از قبل می شود کامت بزن که آخر این شاهنامه شیرین است گرفتنی ست همین آه اگر خداست خدا لوای ظلم می افتد اگر که دین دین است @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هم شعله ی آفتاب را کم کرده هم تابش ِعشق را فراهم کرده خورشید،کناردست ِپاییزِ قشنگ برخاسته چای آتشی دم کرده @golchine_sher
بیا به قلب بی‌گناه من ورود کن تمام ماجرای درد را شنود کن بیا درون پیله‌های ناتمام من قفس بباف و مشق تار و پود کن ندیده‌ای که بند بغض من شکسته شد بیا و چاره‌ای به حال زخم رود کن برای ناشناس ماندن قرارمان حریم خانه را پر از غبار و دود کن به انتظار مانده‌ام کجا نشسته‌ای بده امید و روی وعده،دیر و زود کن @golchine_sher
چون روح به جسم خسته جان مى آيند با لشگر صاحب الزمان مى آيند اى غزه دلت گرم كه ياران هستند دارند سپاه قدسيان مى آيند @golchine_sher
نه از خندیدنم خندان نه از رنجیدنم غمگین مرا نادیده می‌گیرد چه دردی بیشتر از این؟ «خدا عمرت دهد» آهسته این را گفت و ترکم کرد نفهمیدم که با حرفش دعایم کرد یا نفرین گمان کن روی آتش چند خرمن پنبه بگذارند نشد بر داغ عشقش حرف‌های دیگران تسکین تو ای دنیا چه مکر تازه‌ای در چنته‌ات داری؟ فریبت را نخواهم خورد، بد سیمای خوش تزئین! نفهمیدم چه‌ها دیدم، نمی‌دانم چه خواهم دید تمام زندگی خواب است! خوابی مبهم و سنگین @golchine_sher