eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
867 عکس
301 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
پیچیده چون فریاد موشک آه تو در باد بشکسته نامت پشت دشمن با لبالمرصاد بگذشتی از امواج خون و آتش فتنه نفرین به آل اشعری نفرین به حزب باد اُف بر همه نامردمان سست کوته بین لعنت به شورای سقیفه بغض بی فریاد چشم حقیقت بین ببیند این حقیقت را دریای خون و کوه آتش غزه جان می داد خون می چکد از خنجر خونریز اسرائیل گو سازمان بی ملل را خانه ات آباد کنوانسیونهای حقوق بی بشر گم شد رفتند در خواب زمستانی استبداد ای کودکان غیرت غزّه بپاخیزید با همت مردانه ی خود هر چه باداباد ای وارث حیدر بیا با ذوالفقار عشق طرحی بزن در این جهان سست و بی بنیاد @golchine_sher
از خاطرات من دو سه کودک بهانه جو می آیند بیرون یکیش عاشق تمشک و دیگری مسحور رنگ بنفش دوسه کودک که خاک را بهتر از ما بو می کنند و گندم را زودتر دانه کرده اند برای بلدرچين ها @golchine_sher
وقتی به چشم های سیاهت دچار شد غلتی زد آسمان و زمستان بهار شد هر چوب خشک نی شد و هر شاخه عود شد آوندهای یخ زده سیم سه تار شد هر سیب نارسی که سر شاخه مانده بود دستی به گونه هات کشید و انار شد هر جوجه ی کلاغ کبوتر شد و پرید در باغ هر پرنده که پر زد هزار شد بادی وزید و خرمن موهای قهوه ای بر شانه هام مزرعه ی کوکنار شد تو آمدی و برکه ی من رودخانه شد رود عظیم خم شد و یک آبشار شد آبی به زیر پوست دنیا دوید و بعد غلتی زد آسمان و زمستان بهار شد @golchine_sher
ای سلام گرم خورشید از فراسوها به تو شب پناه آورده با انبوه شب‌بوها به تو بغض خود را ابرها پیش تو خالی می‌کنند از غم صیاد می‌گویند آهوها به تو ای ضریحت عشق! از هر لذتی شیرین‌تر است لحظه‌ای که می‌رسد دست النگوها به تو چون کبوتر دست برمی‌داشتند از رسم کوچ فکر می‌کردند اگر روزی پرستوها به تو نسخه‌ی درماندگان است آب سقاخانه‌ات ای که دارد بستگی تأثیر داروها به تو نغمه‌ی نقاره یک سو، یک طرف هوهوی باد من دلم را داده‌ام در این هیاهوها به تو @golchine_sher
تاوان سنگینی در این پاییز پس دادم وقتی که گل های تنم را نیز پس دادم! من برگ و بارم را زمانی که چکاوک ها بر شاخه ام بودند حلق آویز، پس دادم! ابرم ولی ننگ ِ بدهکاری به دریا را با سکه های اشک خود یکریز پس دادم پیوند با قلب سیاه شهرتان، هرگز ...! این نسخه را در لحظه ی تجویز،پس دادم حتی حساب قهوه ای را که ننوشیدم در کافه هاتان بر سر ِ هر میز پس دادم! مزد مترسک بودنم را داده اید اما امروز با سودش سر جالیز، پس دادم! ای زندگی ! مُردم ولی در خاطرت باشد من سهم خود را بابت هر چیز، پس دادم... @golchine_sher
تاریک‌ و روشن بود و کم‌کم صبح‌ می‌شد شب؛ این‌‌شب‌ِتیره، شب‌ِ غم، صبح‌ می‌شد «دیشب» فراری می‌شد و «فردا» می‌آمد ناخوانده‌ای...، ناخوانده سمت‌ِ ما می‌آمد می‌آمد و کم‌کم به‌هم می‌ریخت ما را در اوج شادی، جام غم می‌ریخت ما را در سر صدای سوتِ ممتد بود و تکرار چیزی نمی‌دیدیم اما غیر از آوار... ما مَردم افتاده‌ای مظلوم بودیم از هر حقوقِ ساده‌ای محروم بودیم حق بود با ما و کسی حق را نمی‌دید تاریخ، اخبار موثق را نمی‌دید اخبار از ما بود، اما بی‌خبر؛ ما... می‌سوختیم و آب را بستند بر ما هرلحظه از ما می‌رسید اخبار تازه «ِمهمانِ ناخوانده» می‌آمد بی‌اجازه می آمد و در حقّ دنیا ظلم می‌کرد با ادعای صلح، امّا ظلم می‌کرد... می‌آمد و حقی طبیعی نقض می‌شد هر گوشه‌ای خون شهیدی سبز می‌شد صحبت سر جنگ وسیعی بود؛ امّا... «حقّ حیاتِ» ما طبیعی بود امّا_ _با این که زیر چل‌چراغ نور بودند، ما را نمی‌دیدند، آیا کور بودند؟ ما را نمی‌دیدند و می‌کشتند ما را این کار اما خوش نمی‌آمد خدا را شهر از «وداعِ آخرِ» افراد پُر بود از «آن‌که‌ روی‌ خاک‌ می‌افتاد»، پُر بود از مادرانِ پاک، از طفلان معصوم از بی‌گناهانِ بدونِ جرم، محکوم بر شانه مانده کوله‌بارِ داغِ تنها تنها نشسته باغبان در باغ، تنها باغ‌ست و در فصل‌ِ خزان گل‌های‌ پرپر نعش برادر مانده بر دست برادر دستان دختربچه‌ها جای عروسک رنگ‌ِ حنای‌ِ خون گرفت از زخم موشک سهم پسرها نیز جای تیله، سنگ است آیا هنوز ای‌ شاعر! این‌دنیا قشنگ است؟ می‌آید از راهی که تاریک‌ست و تاریک صبحی‌که نزدیک‌ست و نزدیک‌ست و نزدیک... @golchine_sher
از لب سرخابی ات عناب میریزد فقط از شب چشمان تو مهتاب میریزد فقط تو شبیه حضرت مریم مقدس بوده ای از زلال چشمهایت آب میرزد فقط تا دهن وا میکنی حافظ تعجب میکند از لبانت مصرعی نایاب میریزد فقط تو بچرخان تاس چشمت را که از الماس چشم شیش و هشت و رمل و اسطرلاب میریزد فقط ناز کم کن حضرت حوا نرو با دلبری چین به چین از دامنت شبتاب میریزد فقط برق چشمت را بپوشان آدم است و وسوسه از نگاهت دم به دم قلاب میریزد فقط میشود آرام اعصابم کنار خنده هات از لبت یک بسته قرص خواب میریزد فقط @golchine_sher
تاویل آیه های زلال شریفه شد تنها زنی که صاحب ارج و صحیفه شد اندوه و درد «فاطمه(س)» اندوه مصطفی(ص) است... لعنت به آنکه باعث اشک «عفیفه» شد جایی که عهد عترت و قرآن شکسته شد سیلی زدن به «عصمت کبری» وظیفه شد نفرین به هرکه برد ز خاطر غدیر را حق را به بند برده و ناحق خلیفه شد گاهی تقیه کردن ما عین کافری است وقتی بنای غصب خلافت سقیفه شد @golchine_sher
فکر کن قهوه بنوشی ته فالت باشد بعد از این دیدنِ او فرض محالت باشد از خدا ساده بپرسی که تو اصلا هستی !؟ گریه ات باعث تکرار سوالت باشد چمدان پر بکنی خاطره ها را ببری عکسهایش همه ی عمر وبالت باشد روز و شب قصه ببافی که تو را می خواهد باز پیچیده ترین شکل خیالت باشد توی تنهایی خود فکر مسکن باشی قرص اعصاب فقط چاره حالت باشد "ای که از کوچه معشوقه ما می گذری" قسمت ما نشد این عشق حلالت باشد... @golchine_sher
شکسته بال و پرم، وا نمی شود بالم از این خراب تر آقا نمی شود حالم هنوز هم که هنوز است در مسیر جنون به پختگی نرسیدم، چو میوه ای کالم گذشت فرصت عمرم، سپید شد مویم بدون رؤیت رویت گذشت هر سالم مرا ببخش که کمتر به یادتان بودم ببخش، رنگ شما نیست رنگ اعمالم فدای تار عبایت، بگیر دستم را بگیر دست دلم را، مریض احوالم به غیر روضه و گریه، به غیر نور شما که هیچ نور امیدی نمانده در عالم میان روضه ی گودال این دلم گیر است شبیه جد غریبت اسیر گودالم هنوز هم که هنوز است دل پریشان صدای نعل جدید و شروع جنجالم هنوز هم که هنوز است در تب و تابم هنوز گریه کن روضه های خلخالم @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
ای غنچه‌های گرمِ دعا صبحتان بخیر ای بلبلانِ سر به هوا صبحتان بخیر شب رفت و چشمهایِ زمین غرقِ نور شد ای بندگانِ خوبِ خدا صبحتان بخیر @golchine_sher