eitaa logo
گلچین شعر
15.3هزار دنبال‌کننده
978 عکس
328 ویدیو
13 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
از سفره همیشه لقمه کم بر می داشت از سینه ی ما چقدر غم بر می داشت از خاک عجب رایحه ای بر می خاست تا حضرت مادرم قدم بر می داشت @golchine_sher
خداوند عشق آفرید و عشق مادر... @golchine_sher
از سوی خدا آیه ی مُحکم آمد زهرا گلی از گلشن خاتم آمد لَولاک لَما را که خدایش فرمود یعنی هدف خلقت عالم آمد 🌸🌸🌸🌸🌸 از عالم بالا خبری آوردند از عرش ِ مُعَلی گوهری آوردند یعنی که برای احمد و همسر او از سیب بهشتی ثمری آوردند 🌸🌸🌸🌸🌸 ای عصمت حق ، خوش آمدی در دنیا امید همه ، شافع ما یا زهرا با لطف خدا سایه ای انداخته شد از سایه ی چادر تو بر عرش خدا @golchine_sher
پاکی ولی این جمله ام در خاطرت باشد: جز من نباید هیچ چشمی زائرت باشد! در چاپ های بعدی لبخند خود، بگذار تنها نگاه مهربانم ناشرت باشد باید که سر -هر بار- بسپارد به سنگ من هرکس در این کوچه بخواهد عابرت باشد! از صفر دارد داستانت می شود آغاز این فصل کافی نیست فصل آخِرت باشد! @golchine_sher
مثل آدم...ولی از جنس فرشته است نَنِه که خدا بین دو ابروش نوشته است ننه این چه حسی ست که بر آب و گلش ریخته اند چه بگویم که چنین پاک سرشت است ننه قالی کهنه ی گلبوته ای اش تصویری ست... که قدم هاش به گلهای بهشت است ننه خانه در عطر نفس هاش پر از خاطره ها خانه را...خاطره را...خشت به خشت است ننه روح جاری به رگ و ریشه ی گندم زاران عطر آمیخته...با نان برشته است ننه روز و شب...روح و تنم را به دعا می بافد نکند پنبه شود آنچه که رشته است ننه...! @golchine_sher
در بودن او بود و نبود من و توست او آینه ای ز تار و پود من و توست مادر که نشانه ای ز لبخند خداست از یُمن وجود او وجود من و توست @golchine_sher
ای که دعایت روزی ِ روزانه ی من چشم تو گرمیّ و صفای خانه ی من هستی به تاریکی ِ من شمعی فروزان ای روشنایی بخش ظلمت‌خانه‌ی من من با دعای ِ تو به بالا پرگشودم آباد شد با مهر تو ویرانه ی من تو کوه صبریّ و صبوری یاد دادی لبخند تو نور ِ دل و کاشانه ی من مادر بیا تا سربه آغوشت گذارم انگشت ِ نازو مهربانت شانه ی من @golchine_sher
از عشق تو سرتاسر من لبریز است هرگونه تو را وصف کنم ناچیز است مانند بهاری که نفس می بخشی قلبی که برایت نزند پاییز است @golchine_sher
ای لبت داروی خماریِ من مرهم زخمهای کاریِ من باز با بوسه بی قرارم کن ماه شبهای بی قراریِ من در صبوری تو کوه احساسی شانه ی اشک آبشاریِ من عهد عالم گسست و بسته ی توست قلب از عاشقی فراری ِ من کودکی ، شاعری و مجنونی نگذرد فصل نی سواری ِ من @golchine_sher
بنشین برایت از نداری‌ها بگویم از روزگار، از بدبیاری‌ها بگویم از قلکی که حسرتش شرمنده‌ام کرد از جمع و تفریق هزاری‌ها بگویم از خاطرات روز مادر، تلخ و شیرین از خنده‌ها، از شرمساری‌ها بگویم حالا که حال دردسر داری، کمی هم می‌خواهم از چشم‌انتظاری‌ها بگویم شاعر شدم، اما غزل‌هایم پر از بغض شاعر شدم تا از قناری‌ها بگویم از خاطرات مادرم پرسیدم، او گفت: بنشین برایت از نداری‌ها بگویم @golchine_sher
دنیا به شوق کعبه ی تو در طواف است هرجا تو باشی قلب ها دراعتکاف است حتی خدا هم محو مخلوق خودش شد غیر از تــو هرکس دم زند ازعشق لاف است @golchine_sher