جان بی جمال جانان
میل جهان ندارد
هر کس که این ندارد
حقا که آن ندارد
#حافظ
@golchine_sher
ناله را هرچند میخواهم که پنهان برکِشم
سینه میگوید که من تنگ آمدم «فریاد کن»
#امیر خسرو دهلوی
@golchine_Sher
نآز کنی، نَظر کنی، قَهر کنی، سِتم کنی
گر که جفا، گر که وفا
از تو حذر نمیکنم
#مولانا
@golchine_sher
مفتضح بودن از این بیش که در اولِ قهر
فکر برگشتنم و واسطه ای نیست که نیست...
#کاظم_بهمنی
@golchine_sher
دُنیـٰا امان نَداد به دَستت بیاورم
هِی خواستم نَقشه بِچینم، به باد رَفت...
#سید_صادق_رمضانیان
@golchine_sher
درخت خشکم و هم صحبت کبوترها
توهم که خستگی ات رفت
می پری از من...
#علیرضا_بدیع
@golchine_sher
جنگ پايان خواهد يافت
و رهبران با هم گرم خواهند گرفت
و باقى میماند آن مادر پيرى كه چشم به راه فرزند شهيدش است
و آن دختر جوانى كه منتظر معشوق خويش است
و فرزندانى كه به انتظار پدر قهرمانشان نشستهاند
نمیدانم چه كسى وطن را فروخت
اما ديدم چه كسى بهاىِ آن را پرداخت...
#محمود_درویش
@golchine_sher
رازداری کن و از من گله در جمع مکن
باز بازیچه مشو، بارِ سفر جمع مکن
با حضور تو قرار است مرا زجر دهند
خویش را مایهی دلگرمی هر جمع مکن
به گناهی که نکردم، به کسی باج مده
آبرویی هم اگر هست بخر، جمع مکن
ترسم آسیب ببیند بدنت، دورِ خودت
این همه هرزهی آلوده نظر جمع مکن
آخرین شاخهی تو، سهم عقابی چو من است
روی آن چلچله و شانه بسر جمع مکن
تا برآمد نفسم، جمعِ هوادارت سوخت
روبروی منِ دیوانه، نفر جمع مکن..
#کاظم بهمنی
@golchine_sher
پریدی از من و رفتی به آشیانهٔ کی؟
بگو کجایی و نوک میزنی به دانهٔ کی؟
هوای گریه که تنگ غروب زد به سرت
پناه میبری از غصهها به شانهٔ کی؟
شبی که غمزده باشی تو را بخنداند
ادای مسخره و رقص ناشیانهٔ کی؟
اگر شبی هوس یک هوای تازه کنی
فرار مىکنی از خانه با بهانهٔ کی؟
تو مست میشوی از بوی بوسهٔ چه کسی؟
تو دلخوشی به غزلهای عاشقانهٔ کی؟
اگر کمی نگرانم فقط به خاطرِ این
که نیمهشب نرساند تو را به خانه یکی...!
#مهدی فرجی
@golchine_sher
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو
#مولانا
@golchine_sher
از من گذشت و من هم از او بگذرم ولی
با چون منی به غیر محبت روا نبود...
#شهریار
@golchine_sher
من قصهی فراق تو را خاک کردهام
حاصل چه شد؟ جوانه زدی، بیشتر شدی…
#سعید_شیروانی
@golchine_sher
در شیشه کرد خون مرا آنکه پیش ازین
آورده بود قلب مرا با زبان به دست...
#علیرضا_بدیع
@golchine_sher
برای آرزوهای محال خویش میگریم
اگر اشکی نمانَد، در خیال خویش میگریم
شب دل کندنت میپرسم آیا بازمیگردی؟
جوابت هرچه باشد، بر سوأل خویش میگریم
نمیدانم چرا اما به قدری دوستت دارم
که از بیچارگی گاهی به حال خویش میگریم
اگر جنگیده بودم، دستِکم حسرت نمیخوردم
ولی من بر شکست بیجدال خویش میگریم
به گردم حلقه میبندند یاران و نمیدانند
که من چون شمع هرشب بر زوال "خویش" میگریم
نمیگریم برای عمر از کف رفتهام، اما
به حال آرزوهای محال خویش میگریم
#فاضل_نظری
@golchine_sher
چه قدر ساده به هم ریختی روان مرا!
بریده غصه ی دل کندنت امان مرا
قبول کن که مخاطب پسند خواهد شد
به هر زبان بنویسند داستان مرا
گذشتی از من و شب های خالی از غزلم
گرفته حسرت دستان تو، جهان مرا!
سریع پیر شدم! آن چنان که آینه نیز
شکسته در دل خود صورت جوان مرا!
به فکر معجزه ای تازه بودم و ناگاه
خدا گرفت به دست تو امتحان مرا!
نه تو خلیل خدایی، نه من چو اسماعیل
بگیر خنجر و در دم بگیر جان مرا!
تو را به حرمت عشقت قسم بیا برگرد
بیا و تلخ تر از این نکن دهان مرا
چه روزگار غریبیست، بعد رفتن تو
بغل گرفته غمی کهنه آسمان مرا
تو نیم دیگر من نیستی؛ تمام منی
تمام کن غم و اندوه سالیان مرا
#امید_صباغ_نو
@golchine_sher
آتش گرفته دست من از دست های تو
دیدی چقدر زود شدم مبتلای تو؟
آواز باد و نم نم باران و لحن گُل
چون نغمه ای خلاصه شده در صدای تو
وقتی حضور ماه نباشد، ستاره چیست؟
خاموش می کنم همه را در ازای تو!
وقتی لباس هم به تنت تنگ می شود
پس حق بده که این دل کوچک برای تو...
باید به دُورِ هر کس و هر چیز خط کشید
باید نفس کشید فقط در هوای تو
یک عُمر زندگی کن و آنگاه آخرش
با شوق حاضرم که بمیرم به جای تو
آتش بزن عزیز، تنورت همیشه گرم!
لطفاً قبول کن که بسوزم به پای تو!
#محمد_فرخ_طلب_فومنی
@golchine_sher
.
پر از گلایه و دردم، پر از پریشانی
پر از نوشتن شعری که تو نمیخوانی
دلم گرفته از این غصههای از سر هیچ
دلم گرفته از این بغضهای طوفانی
دلم گرفته از این حرفهای تڪراری
از این "به من چه" " برو " بی خیال" خود دانی
از اینکه میرسی از راه و میروی ناگاه
فقط به نیّت اینکه مرا برنجانی
از اینکه آخر هر بار درد دل کردن
رسیدهام به پریشانی و پشیمانی
دلم گرفته و امشب ؛ دوباره تنهایی
و باز شعر جدیدی که تو نمیخوانی !
#بیتا_امیری
@golchine_sher
این روزها مانند بغضی در گلو، بندم
باور کنید این روزها با جبر میخندم
صد بار پشتِ خندههای خویش میگریم
اما نمیفهمد کسی، از بس هنرمندم
هر قدر بالا میروم با تکههای جان
پایین نمیآید از آن بالا خداوندم
من عهد بستم با خودم، با دستهای خود
مالِ خودم باشد فقط، قبری اگر کندم...
این روزگارِ لعنتی از کودکیهایم
با درد و غمهای فراوان داده پیوندم
جز تو کسی از دردهای من نمیفهمد
پیش آ، برای من بنال ای شعر؛ فرزندم!
غمهای من!دوریِ او!شبگریهها!سیگار!
از آشنایی با شما بسیار خرسندم
#هارون_بهیار
@golchine_sher
⛤
زخمم بزن، که زخم مرا مرد میکند
اصلا برای عشق سرم درد می کند
زخمم بزن که لااقل این کار ساده را
هر یار بی وفای جوانمرد می کند
آن جا که رفته ای خودمانیم هیچ کس
آن چه دلم برای تو می کرد میکند؟
در را نبسته ای که هوای اتاق را
باد خزان حوصله دلسرد میکند
فردا نمی شوی که نمی دانی عشق تو
دارد چه کار با من شبگرد می کند
خاکستر غروب تو هرروز در افق
آتش پرست روح مرا زرد می کند
عاشق بکش که مرگ مرا زنده میکند
زخمم بزن که زخم مرا مرد می کند
#نجمه_زارع
@golchine_sher
عشق بعضی وقتها از درد دوری بهتر است
بیقرارم کرده و گفته صبوری بهتر است
توی قرآن خواندهام، یعقوب یادم داده است:
دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است
نامههایم چشمهایت را اذیت میکند
درد دل کردن برای تو حضوری بهتر است
چای دم کن، خستهام از تلخی نسکافهها
چای با عطر هل و گلهای قوری بهتر است
من سرم بر شانهات؟ یا تو سرت بر شانهام؟
فکر کن خانم اگر باشم چه جوری بهتر است؟
#حامد_عسکری
@golchine_sher
مرا صدا بزن آه ای مرا صدا زدنت
هم از ترنم بال فرشتگان خوشتر...
#حسین_منزوی
@golchine_sher
همه عمر برندارم سر ازین خمارِ مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
#سعدی
@golchine_sher
کمی نخند ، کمی دور شو ، کمی بد باش
که هرچه میکشم از دست مهربانی توست
#یاسر_قنبرلو
@golchine_sher
برگِ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود
دستهای خویش و دامانِ توام آمد به یاد....
#سهیل محمودی
@golchine_sher
من ڪور شدم...
پیرهنش را نفرستاد...
یکبار نشد گریه اثر داشته باشد!
#حسین دهلوی
@golchine_sher