چگونه از نگاهِ تو ، بدونِ آه بگذرم؟
مرا چگونه یافتی؟ من از تو مبتلاترم!
به هیچکس نمیدهم حالِ خرابِ خویش را
ولی غمِ فراق را به جانِ خویش میخرم
قبول کن کنارِ تو ، به آسمان رسیدهام
که هرچه سنگ میزنی زِ بامِ تو نمیپرم
اگرچه بیوفایی و جنون به انتخاب نیست
دلِ خرابِ خویش را، جای دگر نمیبرم
به آب طعنه میزند زلالیِ نگاهِ تو
به دل مگیر گریه را، من از خودم مکدرم
چقدر واژه ساختم که موجِ زلفِ دوست را
مگر به جبرِ قافیه به نظم دربیاورم
#محمدحسن_جمشیدی
@golchine_sher
چرایش را نمی دانم ،
دلیلش را نمی فهمم
ولی دیوانه ، باور کن ؛
تو را بدجور میخواهم ..
#نرگس_صرافیان_طوفان
@golchine_sher
قلبت که می زند سر من درد می کند
این روزها سراسر من درد می کند
قلبت که... نیمه ی چپ من درد می کشد
تب کرده، نیم دیگر من درد می کند
تحریک می کند عصبِ چشمهام را
چشمی که در برابر من درد می کند
شاید تو وصله ی تن من نیستی، چقدر
جای تو روی پیکر من درد می کند
هی سعی می کنم که ترا کیمیا کنم
هی دستهای مس گر من درد می کند
دیر است پس چرا متولد نمی شوی؟
شعر تو روی دفتر من درد می کند
#نجمه_زارع
@golchine_sher
ای گریه بر تو مایهی آرامشم حسین
ناز تورا به جانودلم میکشم حسین
با اشکروضه صبح من آغاز میشود
خیساست هرشب ازغمتو بالشم حسین
ای کاش مستجاب نگردد دعای من
غیر از زیارت است اگر خواهشم حسین
من ابر بغضهای فروخوردهام، که شد
نام تو بهترین سبب بارشم حسین
در این محیط فتنهوجنجالها فقط
در زیر پرچم تو در آسایشم حسین
اندازهی لیاقت هرکس بهدست توست
خاکم که بیتو لایق فرسایشم حسین
در اوج بیسوادیام استاد میشوم
وقتیکه میشود همهی دانشم حسین
دلبستهام بهلطفتو در امتحان عشق
آمادهی ورود به هر آتِشم حسین
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
@golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
یک دل ؛ دل بی حـواس دارم بی تو
دلشـــوره ی ناشنـاس دارم بی تو
جــز اسم تو نیست بر زبانم جاری
از سایه ی خــود هراس دارم بی تو
#حامد_احمدزاده(پنهان)
@robaiiyat_takbait
با عشق تو و شروع صبحی زیبا
آغاز شود دوباره عمر فردا
ای راز نهان ،میان پرده برگرد
روشن شود از جمال رویت دنیا
#زینب_عدالتیان
#عضوکانال
#امام_زمان_ع
@golchine_sher
میان سبزی چشمم بهار پیدا شد
بهار هم به تماشای تو شکوفا شد
چقدر اطلسی از باغ خانه بالا رفت
چقدر عشق به دیوار خانه پیدا شد
پرنده های مهاجر دوباره برگشتند
دوباره کوچه پر از خاطرات زیبا شد
کنار این همه سبزینه های فروردین
دوباره بهمنی از نوبهار برپا شد
هوای بهمن و حال و هوای آزادی
فقط به خاطرت ای گل هوا گوارا شد
دلم بهار دوباره طلب نمود از یار
به انتظار نشستم،غم از دلم واشد
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
تو به دریا ریختی و من کماکان ماهیام
باز هم ای رود، ممنون از همین همراهیام
کاروانی تشنه بود و یوسفی در چاه و من
من: طنابی که فقط شرمنده از کوتاهیام
سکههایم از رواج افتاد و تاجم زیر پا
تلخ پایان یافت با تو جشن شاهنشاهیام
ماه با سردی به گوش موج عاشق پیشه گفت
هرچه از تو دور باشم بیشتر میخواهیام
رام دام و دانه و بامی نخواهد شد دلم
من کبوتر هم اگر باشم، کبوتر چاهیام
کولهبار بسته دارد باز دل دل میکند
من ولی با اولین پرواز فردا راهیام
#حسنا_محمدزاده
@golchine_sher
ای رؤیت هلال تو آغاز نوبهار
تا کی رصد کنم تو را از پشت این غبار
نه، رؤیتت نمیکنم وقتی نشستهام
با چشمهای غیر مسلّح به انتظار...
#زهرا_سادات_جعفرنیا
#عضوکانال
@golchine_sher
پیش از تو آب معنی دریاشدن نداشت
شب مانده بود و جرأت فرداشدن نداشت
بسیار بود رود در آن برزخ کبود
اما دریغ، زَهرهٔ دریاشدن نداشت
در آن کویر سوخته، آن خاک بیبهار
حتی علف اجازهٔ زیباشدن نداشت
گم بود در عمیق زمین شانهٔ بهار
بیتو ولی زمینهٔ پیداشدن نداشت
دلها اگرچه صاف، ولی از هراس سنگ
آیینه بود و میل تماشاشدن نداشت
چون عقدهای به بغض فرو بود حرف عشق
این عقده تا همیشه سرِ واشدن نداشت
#امام_خمینی #دهه_فجر
#سلمان_هراتی
@golchine_sher
بَر نشاطِ کَس نخور حسرت ،که قسمت، زیرک است
پُشتِ هر گُل می کُند، پنهان هزاران خار را
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
آن روز چهقدر آسمان زیبا بود
باران امید، هر کران پیدا بود
شب، کفش نپوشیده فراری شد و رفت
خورشید هنوز در هواپیما بود
#مسعود_یوسفپور
#دهه_فجر
@golchine_sher
ای دوست مخور غم که خدا را داریم
ما مکتب قرآن و دعا را داریم
روزی که همه ز هم شفاعت طلبند
ما پنج تن آل عبا را داریم
#صبا_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
دریغا دلی را بهاری نکرد
کسی را به لبخند یاری نکرد
زمانه به جز یک دقیقه سکوت
برای بشر سوگواری نکرد
فغان بود و خون بود و غم بود و مرگ
ولی هیچکس جاننثاری نکرد
مگر میشود دید و از غم نسوخت؟
مگر میشود بیقراری نکرد؟
مگر میشود دید و ساکت نشست؟
مگر میشود دید و کاری نکرد؟
دریغا دریغا که دست کسی
برای کمک پافشاری نکرد
زمین بانگ «هَل مِن مُعین» برنداشت
جهان نالۀ انتحاری نکرد
مبادا بر این زخم بیالتیام
از این اشکها سیل جاری نکرد
مبادا اگر خشک شد اشک چشم
به خونِ دلِ خویش زاری نکرد
مبادا دعای فرج را نخواند
شب و روز چشمانتظاری نکرد
#رضا_ابوذری
#مقاومت_اسلامی | #فلسطین | #غزه
@golchine_sher
بگذار که این باغ، درش گم شده باشد
گل های ترَش، برگ و برش، گم شده باشد
جز چشم به راهی، به چه دل خوش کند این باغ؟
گر قاصدک نامه برش گم شده باشد
باغ شب من کاش درش بسته بماند
ای کاش کلید سحرش گم شده باشد
بی اختر و ماه است دلم؛ مثل کسی که صندوقچه ی سیم و زرش گم شده باشد
شب تیره و تار است و بلادیده و خاموش
انگار که قرص قمرش گم شده باشد
چاهی ست همه ناله و دشتی ست همه گرگ
خواب پدری که پسرش گم شده باشد
آن روز تو را یافتم افتاده و تنها
در هیبت نخلی که سرش گم شده باشد
پیچیده شمیمت همه جا، ای تن بی سر!
چون شیشه ی عطری که درش گم شده باشد
#سعید_بیابانکی
@golchine_sher
در خیال رفتنی اما نمیدانی چطور
گر نمیمانی نمان بر ماندنت اصرار نیست
ای جفا که میکشی هر دم گریبان مرا
آنچه داری در گره پیراهن است افسار نیست..
#مرتضی_حسینی
@golchine_sher
ماییم و شکوهِ نصر انشاءالله
قدس است و شکستِ حصر انشاءالله
یک جمعۀ نزدیک، نُصَلّی فِی القدس
همراه امام عصر انشاءالله
#سید_محمد_جواد_شرافت
#قدس
#امام_المهدی_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
@golchine_sher
قرارمان این نبود
فراموش کردی
گذر تلخ فراق را
سحر می شود
اینک من
در حسرت خاطراتی سبز
تنهایم
#لیلا_قاسمیان_بایی
#عضوکانال
@golchine_sher
از به هم پیوستن خط نگاه آغاز شد
عشق ، از یک جفت الماس سیاه آغاز شد
فکر می کردم همیشه بهترین هستم ولی
بازی شطرنج بعد از کیش شاه آغاز شد
آمدی از چاه یک شب آب برداری و بعد
بیقراری های کفترهای چاه آغاز شد
شهر را سوزاند با خود شعله های داغ این -
آتشی که از دل انبار کاه آغاز شد
کفر می گویم تمام روزها - بی چشم تو-
زندگی از روز اول اشتباه آغاز شد
#رضا_نیکوکار
@golchine_sher
دلم برای دیدنت ، کباب شد نیامدی!
تمام خاطرات من کتاب شد نیامدی!
در آرزوی دیدنت زبس که بغض کرده ام
تمام اشکهای من شراب شد نیامدی
ز تشنگی برای تو صفا و مروه میکنم
که جام سرکشیدنت سراب شد نیامدی
در انتظاردیدنت،ز بس که گریه کرده ام
شکست ظلمت شب انقلاب شد نیامدی!....
#قنبر_درویش_تبار
#عضوکانال
#امام_زمان_ع
@golchine_sher
اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت
زمین در گردشش با تو مداری تازه خواهد یافت
دل من نیز با تو بعد آن پاییز طولانی
دوباره چون گذشته نو بهاری تازه خواهد یافت
درخت یادگاری باز هم بالنده خواهد شد
که عشق از کنده ما روزگاری تازه خواهد یافت
دهانت جوجه هایش را پریدن گر بیاموزد
کلام از لهجه تو اعتباری تازه خواهد یافت
از این سان که من و تو از تفاهم عشق می سازیم
از این سان عشق ورزی هم قراری تازه خواهد یافت
من و تو عشق را گسترده تر خواهیم کرد، آری
که نوع عاشقان از ما تباری تازه خواهد یافت
تو خوب مطلقی، من خوب ها را با تو می سنجم
بدین سان بعد از این خوبی عیاری تازه خواهد یافت
جهان پیر، این دلگیر هم با تو کنار تو
به چشم خسته ام نقش و نگاری تازه خواهد یافت
#حسین_منزوی
@golchine_sher