نمی دانم چرا؟ اما تو را هر جا که می بینم
کسی انگار می خواهد ز من، تا با تو بنشینم
تنِ یخ کرده، آتش را که می بیند چه می خواهد؟
همانی را که می خواهم، تو را وقتی که می بینم
تو تنها می توانی آخرین درمان من باشی
و بی شک دیگران بیهوده می جویند تسکینم
تو آن شعری که من جایی نمی خوانم، که می ترسم
به جانت چشم زخم آید چو می گویند تحسینم
زبانم لال! اگر روزی نباشی، من چه خواهم کرد؟
چه خواهد رفت آیا بر من و دنیای رنگینم؟
نباشی تو اگر، ناباوران عشق می بینند
که این من، این منِ آرام، در مردن به جز اینم
#محمد_علی_بهمنی
@golchine_sher
من بیبهانه و هوسی عاشقت شدم
با هر تپیدن و نفسی عاشقت شدم
چتری شدی! همیشه به دنبال سایهام
در سر نمانده یاد کسی عاشقت شدم
وقتی خدا رقم زده تصویر تازهات
با یاد کهنه عکس کسی عاشقت شدم
درگیر با تو شد همه ذرات هستیام
یک شهر شاهدند بسی عاشقت شدم
دیدم تو را که بال کشیدی به آسمان
از پشت میله قفسی عاشقت شدم
حالا من و خیال تو هر شب نشستهایم
چشم انتظار تا برسی عاشقت شدم
#پگاه_عامری
@golchine_sher
و پشت میز نشستی و گریه میشومت...
هزار راه نرفته به جاده منتظرت...
نگاه می کنمت از ورای هرچه که بود...
نگات میکنم و عکسهای پشت سرت...
چقدر چای...چقدر شعر چه حکمت تلخی!!
چه سرنوشت غریبی زنی که پشت درت...
گره بزن به دلت عاشقانه هایم را...
گره بزن به لبانت به چشمهای ترت...
خدا نخواست ببینم تو را که پیش ازاین!!!
خدا نخواست ببوسم تو را فدای سرت...
چه جای تلخ وغریبی به راه هم خوردیم...
چقدر منتظرم تا نگاه منتظرت!!!
#سیده_سلیمه_موسوی
#عضوکانال
@golchine_sher
خدا مرا ز ولای علی جدا نکند
من و خیال جدایی از او؟ خدا نکند
به آنچه در حق من میکند خوشم اما
خدا کند که دلم را ز خود جدا نکند
کسی که جانب بیگانه را نگه دارد
نمیشود که نگاهی به آشنا نکند
به خانهزادی او کعبه میکند اقرار
دلِ شکسته علی را چرا صدا نکند؟
کسی ز کار دلی عقده وا نخواهد کرد
اگر اشاره به دست گرهگشا نکند
سزد به حضرت او منصب یداللّهی
که غیر او گره از کار خلق وا نکند...
خدا کند که قَدَر اَندر این لیالی قَدْر
مرا به هجر تو این قَدْر مبتلا نکند
چه لذتیست ندانم به زخم شمشیرت
که کشتۀ تو دمی فکر خونبها نکند
#محمدعلی_مجاهدی
#علی_ولی_الله
@golchine_sher
مگر من چند نفرم
که این همه "تو"
هر شب
هجوم می آوری بر سرم؟!
#سید_طه_صداقت
@golchine_sher
دوباره زنده شدن، بيمِ جان نمیخواهد!
دُودِل نباش، جنون، امتحان نمیخواهد!
نترس! دستِ خودت را بهسوی چشمه ببر
که عمقِ بخشش او، ريسمان نمیخواهد!
نبند "روسری"ات را به وقتِ بوسه زدن
تنی به آب زدن "بادبان" نمیخواهد!
نبند روسریِ «آبیِ» خودت را! نه!
زمينهی تنِ تو «آسمان» نمیخواهد!
به من ببخش تنت را و «چشمِ» خويش ببند
نبردِ يکطرفه «ديدهبان» نمیخواهد!
کمی زمان بده تا سیر صورتت بکنم
ولی نه! درکِ تصور زمان نمیخواهد!
اگر که دستِ لطيفِ تو را برَنجاند
خمير کن! تنِ من استخوان نمیخواهد!
کدام مدعی «خانهخواه» و «خودخواه» است
که سيلِ عشقِ تو را «بیامان» نمیخواهد؟!
برای مست شدن، ديدنِ لبت کافیست
شرابِ جامدِ تو استکان نمیخواهد!!
#غلامرضا_طریقی
@golchine_sher
بترس از منِ بیهمصدا، بترس از من!
که نیستم به کسی مبتلا، بترس از من!
اگرچه کنج قفس زخمی و زمینگیرم
عقاب تیزپرم، بیهوا بترس از من!
شبیه آه در آیینهها اثر دارم
شبیه آهِ در آیینهها بترس از من!
هزار بار سرم را به صخره کوبیدم
هنوز موّاجم، ناخدا بترس از من!
شرار صاعقهام، خشک و تر نمیدانم
الا غریبه، الا آشنا بترس از من!
به هر کجا بروی در پیات روان هستم
به هر کجا، به هر آن ناکجا بترس از من!
شبیه سد ترک خوردهام، مرا مشکن
بترس از این که نباشم، هلا، بترس از من!
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی
یکسر به کانال ما بزن 👌
🌷فقط رباعی و تک بیت
حتما حالت خوب میشه
یکبار امتحان کن🌷
❤️کاش جای بوسهاش میماند بر پیشانیام
با خدا بودن نشان از مِهر میخواهد نه مُهر!❤️
https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
سلام ای صبحِ فروردین ِ زیبا
غروب ِخوشه ی پروین ِ زیبا
بیا روز و شبم را عید گردان
بیا خورشیدِ عطر آگینِ زیبا!
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
دعای روز بیست و هفتم رمضان
🤲🌹🤲🌹🤲
خدایا چون شب قَدرَت فضیلت را عطایم کن
بگردان کارِ من آسان ز سختیها جدایم کن
گناه و بار سنگین را بریز از من خداوندا
پذیرا باش عذرم را، خودت دور از خطایم کن
#فاطمه_دستجردی
#عضوکانال
@golchine_sher
التماس دعای فرج🤲
چه خبر یار؟ شنیدم که گرفتار شدی
دل سپردی و برای دگری یار شدی...
بعدِ دل کندنت از من دلت آرام گرفت؟
خوب شد زندگی ات؟ یا که بدهکار شدی..؟
بیتو اینجا خبری نیست بهجز غصه و درد
حال خوش بودی و رفتی و دل آزار شدی...
بودنت، پنجرهای باز به رویاها بود
ناگهان پنجره را بستی و دیوار شدی...
عشق را با طمعِ منطق خود تاخت زدی
تا نهایت به دلت سخت بدهکار شدی...
تو خودت خواستی از قصهی من پر بکشی
پس نگو کار خدا بوده و ناچار شدی...
حسرت یارِ تو بودن بهدلم ماند کهماند
آخرین خواستهام،قسمت اغیار شدی...
منکه در حد پرستش بهتو دلبسته شدم
من چهکردم که تو اینگونه جفاکار شدی..؟
پشت کردی بهمن ایناز غزالِ غزلم
شیر را پس زدی و طعمهی کفتار شدی...
مرگِ دل،نقطه ی آغاز فروپاشیهاست
حیف و صد حیف کهتو دیر خبردار شدی...
#حمیدرضا_گلشن
@golchine_sher
همین دقیقه، همین ساعت... آفتاب، درست
کنار حوض، کمی سایه داشت روز نخست
تو کنج باغچه، گلهای سرخ میچیدی...
پس از گذشتن یک سال، یادم است درست
ببین چگونه برایت هنوز دلتنگ است
کسی که بعد تو، یک لحظه از تو دست نشست
چقدر نامه نوشتم... دلم پر است چقدر
امید نیست به این شعرهای سادهی سست
دوباره نامهی من... شهر بیوفا شدهاست
چه خلوت است در این روزها ادارهی پست!
#نجمه_زارع
@golchine_sher
باید قلم از حضرت سلطان بنویسد شیرین تر از آن شاه خراسان بنویسد
از حاجت بارانی آن زائر خسته از پنجره فولاد رضا جان بنویسد
از کفتر چاهی به روی گنبدت اقا از حال و هوای دم ایوان بنویسد
از باب جوادت که مشرف شده شاعر از گریه ی با شوق دو چندان بنویسد
دستی به روی سینه و قدتا به کمر خم از عشق تو و مهر فراوان بنویسد
من مشهدی ام نام مرا کاش که یک بار در زمره ی یک زائر و مهمان بنویسد
باید که همه عمر قلم از تو بگوید باید که کماکان که کماکان بنویسد
تو ضامن آهو و قلم , شاعر دلتنگ باید که تو را شاه غریبان بنویسد
واشد گره از کار فرو بسته ی شاعر بگذار تو را حضرت باران بنویسد
#زینب_حسامی
#عضوکانال
@golchine_sher
عطر اشک و دعا خداحافظ
ماه خوب خدا خداحافظ
دست خالی مباد برگردد
می رود این گدا خداحافظ
سفره را بسته ای و باز شده
راه افسوس با خداحافظ
روزها! جزء ها! تلاوت ها!
سوره ها! آیه ها! خداحافظ
در شب عید غصه باید خورد
جای افطار با خداحافظ
می رود محو می شود رمضان
می رسد این ندا: خداحافظ
ای دعای خوش ابوحمزه
در سحرهای ما خداحافظ
به صفای تو تازه دل بستیم
می روی بی وفا خداحافظ
فرصتی نیست این شب آخر
ربنا الغفرلنا خداحافظ
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#عضوکانال
#وداع
#رمضان
@golchine_sher
عاشق شدن یعنی شروع فصل ویرانی
اصلا تو چیزی از نگاه سرد می دانی؟
گاهی به جرم چیدن لبخند ممنوعه
در شعر هایت میشوی یک عمر زندانی
زیباترین بیت غزل هایت که شد هر شب
از ترس تنهایی خود مرثیه می خـوانی
با قصد قربت دور چشم یار می گردی
در هر طوافی میکنی احساس، قربانی
کم کم تمام فکر و ذکرت میشود دلبر
حس میکنی حتی درون خویش مهمانی
عاشق شدن لرزیدن و دلواپسی دارد
مثل کبوتر در هوای سرد و بارانی
#مارال_افشون
@golchine_sher
مرگم فرا رسیده و باید بایستم
محکوم به اطاعتِ فرمانِ "ایستم"
من یک گناهکارِ زمینگیرم ای خدا
من جز شکست خوردهٔ بیچاره کیستم؟!
حالا که غیرِ زحمتِ دائم نداشتم
راضی به رحمتی که مدام است؛ نیستم
گفتند میرسد دم ِ جان دادنم علی(ع)
عمری فقط به شوقِ همین لحظه زیستم
در فکرِ کفْنِ و دفنِ خودم بارها غروب
کنج حرم نشستم و نم نم گریستم
حالا که آخرِ همهٔ گریه ها؛ خوشی ست
غیر از امیدواری و جز عشق؛ چیستم؟!
در قید و بندِ بندِ کفن نیست پیکرم
چونکه علی(ع) رسیده و باید بایستم!
#و_أن_الموت_حق_والحساب_حق
#بعلی_ع_الهی_العفو
#مرضیه_عاطفی
#عضوکانال
@golchine_sher
گفتم كه با فراق مدارا كنم، نشد
يک روز را بدون تو فردا كنم، نشد..
در شعر شاعران همه گشتم كه مصرعى
در شأن چشم هاى تو پيدا كنم، نشد..
گفتند عاشق كه شدى؟ گريه ام گرفت
ميخواستم بخندم و حاشا كنم، نشد..
بيزارم از رقيب كه تا آمدم تو را
|ز دور چند لحظه تماشا كنم، نشد..
شاعر شدم كه با قلم ساحرانه ام
در قاب شعر، عشق تو را جا كنم، نشد..
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
ما همهچیز را
با خیالمان میسازیم
تا هست نمیبینیمش
وقتی از دست رفت،
خاطرهاش را ستاره باران میکنیم...
#غزاله_علیزاده
@golchine_sher
افسوس که ایام شریف رمضان رفت
سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت
افسوس که سی پاره این ماه مبارک
از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت
ماه رمضان حافظ این گَله بُد از گرگ
فریاد که زود از سر این گله، شبان رفت
شد زیر و زبر چون صف مژگان، صف طاعت
شیرازهی جمعیت بیداردلان رفت
بیقدری ما چون نشود فاش به عالم؟
ماهی که شب قدر در او بود نهان، رفت
برخاست تمیز از بشر و سایر حیوان
آنروز که این ماه مبارک ز میان رفت
تا آتش جوع رمضان چهره برافروخت
از نامهی اعمال، سیاهی چو دخان رفت
با قامت چون تیر درین معرکه آمد
از بار گنه با قد مانند کمان رفت
برداشت ز دوش همهکس بار گنه را
چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت
چون اشک غیوران به سراپردهی مژگان
دیر آمد و زود از نظر آن جان جهان رفت
از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب
آنها که به صائب ز وداع رمضان رفت
#صائب_تبریزی
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
@golchine_sher
مو از تو، بافتن با من
خنده از تو، جان دادن از من
تکیه دادن از تو، شانه شدن هم با من
یك تو از تو، مجنون شدن با من...
#علی_لنگرودی
@golchine_sher
نشستهای لب بامی و پَر نمیگیری
سراغی از من آسیمهسر نمیگیری
چقدر روز و شبم بگذرد به بیخبری
چه کردهام که تو از من خبر نمیگیری
پِی سرابِ تو از پا درآمدم، ای عشق
تو دست تشنهلبان را مگر نمیگیری
درخت پیرم و باید به خاک تن بدهم
چرا به دست جوانت تبر نمیگیری
به فرض اینکه بخواهی به آتشم بکشی
جرقهای و از این بیشتر نمیگیری
#پوریا_شیرانی
@golchine_sher
وقتی از گوشه پذیرایی جابجا می کنی بخاری را
می نشینم کنار پنجره تا حس کنم موسم بهاری را
با کمی جابجایی و تغییر، ماه اسفند رفته از خانه
یادمان داده است فروردین،فوت و فن های خانه داری را
خانه ما نه مردسالاری ست،نه زن زورگو به خود دیده ست
عشق ما را صبور بار آورد، خسته کردیم بردباری را
زندگی هم اگر به ما لج کرد،تو به روی خودت نیاوردی
من که هر وقت ناامید شدم، در تو دیدم امیدواری را
بین مان روزمرگی ها را عشق تقسیم کرده است انگار
گاه من قسط وام های تو را... گاه هم تو تميزکاری را...
گاه من هم صدای ایرج را روز و شب گوش کرده ام با تو
گاه تو می نشینی و با من آلبوم های افتخاری را...
می رسی تو به کارهای خودت، می رسم من به خانه و به خودم
سال نو را به من بده تحویل، جایش این شعر یادگاری را
#مریم_کرباسی_نجف_آبادی
#بهار
@golchine_sher
لبهای تو پیمانه بودن را هوس کردند
چشمان من میخانه بودن را هوس کردند
یک شب که مویت باد را با خود تکان میداد
کاشانهها ویرانه بودن را هوس کردند
رد میشدی از فرش ابریشم که گنجشکان
مستاجر پروانه بودن را هوس کردند
دل برده بودی از همه در قلب تاکستان
انگورها بیدانه بودن را هوس کردند
ماهیت دنیا عوض شد با تو ماهیها
بر خاک، دور از خانه بودن را هوس کردند
آیینهها ماندند ثابت روی تصویرت
با دیگران بیگانه بودن را هوس کردند
جز پیرهنهایت نماند و دستهای من
در پوشش مردانه بودن را هوس کردند
#سعیده_کرمانی
@golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
از دست دلم کلافه ام تا رفتی
مهمان غریب کافه ام تا رفتی
مرگاست که با گریه ی من می خندد
در وقت بد اضافه ام تا رفتی
#نوروز_رمضانی
@robaiiyat_takbait