eitaa logo
گلچین شعر
16.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
435 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
تا عطرِ سپیده در فضا می‌پیچد در شهر صدای آشنا می‌پیچد هر صبح میان شادیِ گنجشکان خورشید به باغِ دلِ ما می‌پیچد @golchine_sher
عشق در کتاب‌ها نیست! عاشقان بزرگ خواندن بلد نبودند... @golchine_sher
در خیالاتِ مبهمم بودم یک نفر داشت چای دم میکرد عاشقِ چای بود مثلِ خودم چای ما را شبیه هم میکرد قند ها با تواضع بسیار به لبانش سلام می کردند سبز یا سرخ هر چه او می گفت استکان ها قیام می کردند چای در دست سمتِ من آمد غرق آرامشی تماشایی بودنش توی خانه انگاری تیر میزد به قلبِ تنهایی استکان را به دست من داد و یاس ها را درون آب گذاشت گفت اول تو بشنوی یا من؟ خوب شد حقِ انتخاب گذاشت گفتم اول من از تو می شنوم بنشین پیشِ من ترانه بخوان لطف کن از خودت بگو زیبا لطف کن شعر عاشقانه بخوان شعر جاری شد از لبانِ ترش سعدی از عجز داشت دق میکرد مولوی در سماع می رقصید حافظِ مست هق و هق میکرد واژه ها بال در می آوردند تا دهانش به حرف وا می شد سر هر دفعه گفتنِ شینش روحِ من از تنم جدا می شد چشم می شد نگاه میکردم واژه می شد سکوت میکردم مثلِ حوا هوایی ام میکرد مثلِ آدم سقوط میکردم هدفش از تمامِ شعر فقط به همین جا کشاندنِ من بود ناگهان در سکوت غرق شدیم نوبتِ شعر خواندنِ من بود کاش می شد که حرف هایم را رو به روی تو مو به مو بزنم تا که آزرده خاطرت نکنم باز باید به شعر رو بزنم... @golchine_sher
ای قهرمانِ قصه یِ "قالو بلی ،،،" حسین "ع" از کربلا زدی به دو عالم صلا حسین "ع" پرچم سیاهِ ماتمِ تو دیده می شود اعمالِ ما به لطفِ تو سنجیده می شود ای بر مدارِ مکتبِ تو اهلِ کائنات مصباحِ پُر فروغِ هُدی،کِشتیِ نجات مائیم مفتخر به هوایِ غمت حسین "ع" دیوانگانِ هندسه یِ پرچمت حسین "ع" شرمنده ایم،کرببلا ما نبوده ایم حالا به سمتِ صحن و سرا پَر گشوده ایم ای سفره دارِ سفره یِ اِطعام در بهشت غوغایِ عالمی شده آرام در بهشت آری بهشت گوشه ای از سَرسرایِ توست این اشکها که سیل شد آقا برایِ توست ای داده هر چه بود برایِ رضایِ دوست خونِ خدا تویی و شدی خونبهایِ دوست ای پیکرت فتاده به صحرا چو برگِ گل پَرپَر شده در عالمِ بالا چو برگِ گل ای هست و بودِ حیدر "ع" و زهرا "س" سرت کجاست؟ شش ماهه یِ نشسته به خون اصغرت "س" ‌کجاست؟ تا خواهرت پیام رسانِ قیامِ توست تنها قیامِ عالمِ امکان به نامِ توست "باز این چه شورش است ..." بخوان،محتشم بخوان دلها حسینیه شده از درد و غم ... بخوان @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حالم از دوری تو ،در حال حاضر خوب نیست! خوبم اما ظاهرا این حفظِ ظاهر خوب نیست... برکه بودم،رود بودی ... ما ندانستیم که ارتباط یک غریبه با مسافر،خوب نیست! دکترت بی پرده گفت از یار غمگین دور باش، زندگی دیگر برایت پیشِ شاعر خوب نیست... زخم هایم یک به یک درمان شدند افسوس که حالِ زخمی که نشسته توی خاطر خوب نیست! فاش میگویم که چشمت را پرستیدم ... ولی اعتراف یک مسلمان پیش کافر ، خوب نیست بعد تو این کوچه دیگر،کوچه ی سابق نشد... حال و روز ساکنینش این اواخر خوب نیست! @golchine_sher
هم موسم بخشش است روز عرفه هم لحظه ی رویش است روز عرفه بیچاره کسی که جای خالق از خلق محتاج گشایش است روز عرفه @golchine_sher
من گم شده ام؛ خسته ز پا افتادم در دستِ تو ای عشق چرا افتادم؟ از شوقِ تو ای ماه ترین رویایم از بس که شدم سر به هوا افتادم @golchine_sher
انتخابات طوفان میان قلب مواج تو برپاست هر قطره یِ شور آفرینت مثل دریاست رد می شویم از خشم نیل و موج هایش وقتی عصای قدرت تو دست موساست ای هم وطن با استواری گام بردار رای من و تو انقلاب دوم ماست با دشمنان هر روز در جنگیم و این بار خط مقدم پای هر صندوق آراست ما مرد میداندار پیکار و جهادیم این سرزمین عمری ست مهد آرمان هاست باید به استقبال خورشید جهان رفت وقتی تمام ترس شب از صبح فرداست @golchine_sher
سفر می‌کردی و کار تو را دشوار می‌کردم که چون ابر بهاری گریۀ بسیار می‌کردم ‌ همان "آغاز" باید بر حذر می‌بودم از عشقت همان دیدار "اول" باید استغفار می‌کردم ‌ ملاقات نخستین کاش بار آخرینم بود تو را دیگر میان خواب‌ها دیدار می‌کردم ‌ «به روی نامه‌هایت قطرۀ اشک است، غمگینی؟» تو می‌پرسیدی و با چشم خون انکار می‌کردم ‌ در آن دنیا اگر قدری مجال همنشینی بود به پای مرگ می‌افتادم و اصرار می‌کردم ‌ خدا عمر غمت را جاودان سازد که این شاعر غزل در گوش من می‌خواند و من تکرار می‌کردم ‌ @golchine_sher
یک درخت پیرم و سهم تبرها می شوم مرده ام، دارم خوراک جانورها می شوم بی خیال از رنج فریادم تردّد می کنند باعث لبخند تلخ رهگذرها می شوم با زبان لال خود حس میکنم این روزها هم نشین و هم کلام کور و کرها می شوم هیچ کس دیگر کنارم نیست، می ترسم از این این که دارم مثل مفقود الاثرها می شوم عاقبت یک روز با طرز عجیب و تازه ای می کُشم خود را و سر فصل خبرها می شوم! @golchine_sher