eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
748 عکس
260 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت_علی_اصغر علیه السلام روی دست ماه عالم آفتاب دیگریست قصه دنبال دو قطره اشک ناب دیگریست شور دارد می زند قلب زمین و آسمان اضطراب اهل خیمه اضطراب دیگریست کار وقتی شد تلظی آب بی معنا شود حاجی شش ماهه دنبال جواب دیگریست کار لالایی اهل خیمه ها را تیر کرد «تیر لالایی بخواند خواب خواب دیگریست» قامتی خم روی سرخ و چشم های بی رمق در میان خیمه ها حالا رباب دیگریست @golchine_sher
🌹السلام علیک یا اباعبدالله🌹 عاشقم غرق تمنایت حبیبی یا حسین زنده هستم با تولایت حبیبی یا حسین (حبیبی یا حسیــــــــــــــــــــــــــــــــــــن) ۲ ذره هستم در حریم تو خدا را تا ابد بر نمی دارم سر از پایت حبیبی یا حسین (حبیبی یا حسیــــــــــــــــــــــــــــــــــــن) ۲ عاشقی کردیم و دل دادیم شاید بنگریم گوشهٔ چشم تجلایت حبیبی یا حسین (حبیبی یا حسیــــــــــــــــــــــــــــــــــــن) ۲ صبح چشمان ترا دیده زلیخای دلم بسته او دل بر تماشایت حبیبی یا حسین (حبیبی یا حسیــــــــــــــــــــــــــــــــــــن) ۲ آیهٔ “جنات تجری تحتها النهار”هم کربلای جلوه آرایت حبیبی یا حسین (حبیبی یا حسیــــــــــــــــــــــــــــــــــــن)۲ بگذرد از هر صراطی هر که بر لوح دلش نقش بسته مُهرامضایت حبیبی یا حسین (حبیبی یا حسیــــــــــــــــــــــــــــــــــــن)۲ “ای لب لعل ترا با عاشقان حق نمک ما کجا و خواهش “یا لیتنا کنا معک” (حبیبی یا حسیــــــــــــــــــــــــــــــــــــن) ۲ @golchine_sher
قاسم بن الحسن ع آه...دستارِ سر از صورت ماه ات افتاد فرصتي يافت نگاهم به نگاهت افتاد بين لشگر چه حريفان كه دل از كف دادند رو به هر سو نظرِ گاه به گاه ات افتاد باد...دستي به پريشاني موهايت بُرد ...و سپاه آمد و در زلف سياه ات افتاد بندِ آن موي سيه...دل پسِ دل مي لرزيد چشم لشگر كه به انبوه سپاه ات افتاد سنگ، هر چند به پيشاني ات افتاد، مگر خم به آن "ابرويِ همسانِ سلاحت" افتاد نه كُلَه خود...كه دستار حسين است بگو گذر تيغ اگر سوي كلاه ات افتاد @golchine_sher
قطار می‌رود تو می‌روی تمام ایستگاه می‌رود و من چقدر ساده‌ام که سالهای سال کنار این قطار ایستاده‌ام و همچنان به نرده‌های ایستگاه رفته تکیه داده‌ام.. @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غصه دارد؛ آسمانِ بی ستاره خوب نیست حالِ هر کس که ندارد راهِ چاره خوب نیست خود به خود از شاخه می افتد گلی که تشنه است سمت گلبرگی که پژمرده؛ اشاره خوب نیست بوسه حتی هست سنگین؛ حنجرِ شش ماهه را تیرِ شیرافکن برای شیرخواره خوب نیست گفت شاید شمر(لع): دلسوزی نکن ای حرمله(لع) کارِ خیر است و بزن!..که استخاره خوب نیست جای آن کودک که در آغوش مادر خواب بود دیدنِ قنداقهٔ خونین و پاره خوب نیست از تکان افتاده؛ خالی از علی-اصغر(ع) شده بد به غارت رفته! حالِ گاهواره خوب نیست حضرتِ زهرا(س) گمانم هست گریانِ رباب(س) حالِ مریم، حالِ هاجر، حالِ ساره خوب نیست مادری که داغ دیده، دستهایش بسته و... قاتلَ فرزند او باشد سواره خوب نیست خوانْد لالایی برای رأس ِ طفلِ بی گناه غصه دارد! آسمانِ بی ستاره خوب نیست! @golchine_sher
حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام از عطش وقتی تب مهتاب بالا رفته بود آفتاب از دامن محراب بالا رفته بود هرکسی‌که عشق‌را می‌خواست، سر را می‌گذاشت قیمت این گوهر نایاب بالا رفته بود داشت آن‌جا رونمایی می‌شد از باب‌الحسین هرکه بالا رفت، از این باب بالا رفته بود تشنه‌لب افتاد روی خاک هرعاشق، ولی وقت بالا رفتنش سیراب بالا رفته بود خون‌بهای مشک آبی شد عمو عباس ما خشک‌سالی بود و نرخ آب بالا رفته بود اصغر از گهواره با لبیک آمد تا شنید؛ بانگ «هَل مِن ناصِر» ارباب بالا رفته بود بر زمین افتاده بود از سینه دل‌های کباب تیرها با نیّت پرتاب بالا رفته بود آسمان کربلا روشن‌تر از هر شام شد بر سر نی‌ها سر اصحاب بالا رفته بود @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از دنج تنهایی
از کجا قصه را شروع کنم مقتل از التهاب میگرید خط به خط صفحه صفحه تاریخ واژه واژه کتاب میگرید وای از آن لحظه ای که میریزد آب پاکی به روی دست رباب... مثل چشمان شرمسار عمو دیده مشک آب میگیرید انعکاس سراب در چشمش از نگاهش چکید و جاری شد مادری که سراب می بیند مادری که "سراب" می گرید "به کدامین گناه کشته شده؟ طفل شش ماهه ات در آغوشت" این سوال بزرگ عاشورا قرنها بی جواب می گرید ای جهان!با غمش بساز و بسوز بر تن پاره پاره چشم بدوز چه عظیم است داغ این که سه روز بر تنت آفتاب میگرید چشمهای تو دید از نیزه بین آغوش خالی مادر جای اصغر، گره گره با خون روی دستش طناب میگرید چند روزی است اصغرش خواب است مادرش باز هم پی آب است شاید اصلا هنوز بی تاب است در خیال رباب میگرید . . . صاحب روضه ها کجاییکه میرود قصه سوی جاییکه مادرت می کند دعاییکه تا شود مستجاب میگرید @denj_tanhaii
▪️▪️▪️ روح پــدرم شــاد ،کـــه هــــر ســــال محـــرم با ذکر ِحسین ابن علی حال ِخوشی داشت @golchine_sher
دلتنگی عشق است که معنا شدنی نیست آغاز غروبی است که فردا شدنی نیست دور از تو تن سرد منٍ درد کشیده افتاده درختی است که برپا شدنی نیست می خندم و می گریم و درگیر جنونم این فاجعه در چشم تو پیدا شدنی نیست نامردترین حالت مردانه یک زن بغضی است فروخورده که حاشا شدنی نیست بگذار که صندوق دلم بسته بماند بعد تو اگر قفل زبان ‌وا شدنی نیست @golchine_sher
خونِ خدا به نام خداوندِ اَرض و سما که کرده مرا با حسین (ع) آشِنا اگر قبله باشد، دو تا در جهان یکی آشکار و یکی هم، نهان یکی کعبه باشد، یکی کربلا یکی اَمن باشد، یکی پُربلا مرا خاکِ کوی حسین (ع) آرزوست گدایی ز درگاهِ او آبروست دو دستم به دامان خونِ خدا من از آستانش، نگردم‌ جدا @golchine_sher
غزل نوشته ام از اشک در رثای حسین قلم برای حسین و غزل برای حسین چگونه شعر نگوید کسی که مجنون است و مبتلا به جنون است مبتلای حسین چگونه شعر نگوید برای کرببلا کسی که قبله ی او گشته کربلای حسین کسی که با غم ارباب زندگی کرده ست و بهترین غم دنیاست روضه های حسین هدف ز خلقت عالَم حسینِ فاطمه است تمام هستی و دنیای من فدای حسین @golchine_sher
آیینه‌ایم، هرچه بگویی به ما تویی نامهربانِ سنگدلِ بی‌وفا تویی آن‌کس که نیست جز تو کسی در دلش، منم آن‌کس که برده است ز خاطر مرا تویی ای عشق! در صحیفە‌ی تقدیر من چرا هر قصه‌ای‌ست، راوی آن ماجرا تویی سنگم زدند خلق و تو انداختی گلی بیگانه‌ای میان هزار آشنا تویی خون گریه کن به حال من ای شیشە‌ی شراب! تنها حریف درد من این روزها تویی @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اصغر شش ماهه دید در دریائی از خون پیکر شش ماهه را در ره عشق آزمود آن باور شش ماهه را تا به قوم تیره دل گردد حقیقت آشکار بُرد بالا ، روی دستش اصغر شش ماهه را خنده جای گریه در آغوش بابا می نمود ! تا نبیند دیده ای چشم تر شش ماهه را همچو بسمل بال و پر بر هم زدن در خونِ خویش دیدنی تر می نمود بال و پر شش ماهه را عاشقانه طی نمود هفت آسمانِ عشق را کوفیان کی دیده اند آن شهپر شش ماهه را؟ تا که جامی سر کشید از باده ی گلگونِ عشق رنگ از خونش خدا زد ساغر شش ماهه را کرده ( شایق) نیمه های شب هوای کربلا تا که از شش گوشه بوسد اصغر شش ماهه را @golchine_sher
در جنگ او تمامی لشکر مردَّدند او اکبر است یا که پیمبر... مرددند @golchine_sher
وقت اذان ـــــــــــــــــــــــــــــــ در محفلـی کــه مد ح و ثنایــت بیــان شــود هــر مســتمع بیــاد تــو مرثیــه خــوان شــود با هــر نــوا بــه غربــت تــو نوحــه ســر کنــم وای آنکـه روضـه خوانـت امام زمــان شــود آنجــا کــه صحبــت از عطــش و آب مــی شــود هــر ســینه یــک حســینیه آه و فغــان شــود هـر غنچـه در شـهادت شـش ماهـه ات گریسـت آلالــه در بهــار بــه رنــگ خــزان شــود بـر آیه های پیکر اکبر تمــام عمــر دریای اشــک دیــدۀ خلــق جهــان شــود بــر خواهــر تــو زینــب کبــری چــه بگــذرد آن دم کــه نیســت اکبــر و وقــت اذان شــود در ایــن عــزا شــکفته بســوزد شــبیه شــمع تـا جان فدای غربــت ایــن خانــدان شــود @golchine_sher
دلم گرفته بیا بی‌بهانه گریه کنیم به یاد خاطره‌ای عاشقانه گریه کنیم میان جمع بخندیم از سر اجبار به حال غربت خود مخفیانه گریه کنیم زبان مشترک عاشقان اگر اشک است به جای شعر، به جای ترانه، گریه کنیم نه دست من به سر زلف او رسید نه تو بیا رقیب! بیا شانه‌شانه گریه کنیم نشسته‌ام به عزای خودم همان بهتر که بر مزار بدون نشانه گریه کنیم @golchine_sher
در نای نی خروش و نوایی نمانده است یک دشت کفر مانده، خدایی نمانده است اینجا قیامت است، مؤذن اذان بگو ظهر شهادت است، مؤذن اذان بگو آن‌گاه دشت نغمه‌ی داوود را شنید آیات نور مصحف معبود را شنید گل‌نغمه‌ی اذان علی‌اکبر است این شور و نوای حنجر پیغمبر است این با واژه‌های سرخ اذانش غزل سرود با واژه‌ها به سوی خدا بال و پر گشود روح تغزل است و شکوه قصیده است او را خدا شبیه نبی آفریده است در جنگ او تمامی‌ِلشکر مردّدند او اکبر است یا که پیمبر... مردّدند آیینه‌ی تمام‌نمای نبی شده است اول شهید کوی منای نبی شدست صیّاد دشت دام بلا را که پهن کرد ... آمد حسین کهنه عبا را که پهن کرد ... صوت اذان عشق بریده بریده بود خون از عبای کهنه به میدان چکیده بود آیینه‌ی تمام‌نمای نبی شکست چشمان گُر گرفته‌ی صحرا به خون نشست @golchine_sher
باب الحوائج حضرت علی‌اصغر علیه السلام أَلسَّلامُ عَلَی الرَّضیعِ الصَّغیرِ سلام بر آن شیرخوار کوچک مردِ میدان گشتن اصلاً هم به سن و سال نیست اصغرِ شش ماهه هم در روبرویِ لشکر است ! چون نسب را از امیرالمؤمنین برده  به ارث قدرِ او در کربلا از دیگران بالاتر است !   @golchine_sher
حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت رفتی و غربت این قافله افزون‌تر شد رفتی و باغ فدک سوخت و خاکستر شد بین اصحاب کهنسال سپاه کوفه جدلی سخت سر رجعت پیغمبر شد قد و بالای تو را حرمله‌ها چشم زدند! در حرم ای پسرم! خون به دلِ مادر شد سر پیری چه به روز جگرم آوردی! گریه‌ام باعث خندیدن یک لشکر شد بغلت کردم و یکباره تنت ریخت زمین چشم بر هم نزده دشت پر از اکبر شد پسرش را عمر سعد نشانم می داد طعنه‌هایش به خمیده شدنم منجر شد زخم پهلو چقدر زود زمین‌گیرت کرد! از چنین زخم بدی فاطمه هم پرپر شد تکه‌های بدنت را که مرتب چیدم تازه دیدم بدنت شکل علی اصغر شد @golchine_sher
در کربلا جود و سخا می سوخت با هم سقا و مشکی آشنا می سوخت باهم وقتی که باطل تیغ روی حق کشیده بی شک مرید و مقتدا می سوخت باهم چون اشبه الناس پیمبر رفت میدان چشمان لیلا و دعا می سوخت باهم قاسم لباس رزم بر تن کرد، آن دم قلب حسین و اولیا می سوخت باهم اصغر که شد بی تاب و جاری گشت خونش گهواره و رخت عزا می سوخت باهم از روی تل، وقتی که زینب دیده بان شد هم روح وجسمش ازجفا می سوخت باهم وقتی عمود خیمه می افتاد هر دم هم چادر و چشم و حیا می سوخت باهم وقتی علم افتاد از دستان عباس جسم حسین و خیمه ها می سوخت باهم تا که سر ارباب بر بالای نی رفت هفت آسمان و کربلا می سوخت باهم @golchine_sher