هدایت شده از رباعی_تک بیت
کپی فقط با نام شاعر
کانالهایی که کپی می کنید لطفا اسم شاعر رو هم بنویسید از نظر اخلاقی درست نیست 🙏🙏🙏
@golchine_sher
@robaiiyat_takbait
باز هم صبح را بغل کردم
غم خود را در آه حل کردم
عوض چای تلخ هرروزی
کام دل را پر از عسل کردم
باز تصویر توست در جانم
روشن از نور توست ایوانم
از تنور محبتت ای دوست!
هر شب و صبح میرسد نانم
باز یارب مرا صدا کردی
با نگاه خود آشنا کردی
ازمیان تمام مخلوقات
بهر عشقت مرا سوا کردی
قلب من شد بهار با یادت
چشم شد چشمهسار با یادت
تیر صیادها نخورد به من
دل من شد شکار با یادت
در دلم یک غزال میرقصد
عقل و وهم و خیال میرقصد
ماهی سرخ عشق تو دارد
در شرابی زلال میرقصد
من کلاغ و درخت و صحرایم
آتش و آسمان و دریایم
شعر و احساس و عقل و نور و یقین
واژه و حرف و صوت و معنایم
باز آغوش توست معبد من
خانۀ عشق توست مقصد من
کشتگان تو مقتلی دارند
کنج آغوش توست مشهد من
#زینب_نجفی
@golchine_sher
عاشقم کرد و سپس پای قرار خود نماند
رفت و در قلبم نهال بی کسی ها را نشاند
مثل یک دیوانه که از جمع طفلان بگذرد
هرکسی بی او مرا میدید چیزی می پراند
لالِ مادر مرده ای هستم که اندوه مرا
هیچ کس از عمق چشمان پریشانم نخواند!
من رسول مذهب دیوانگان عالمم
هیچ کس مانند من از خویشتن ،خود را نراند
خاک بر سر مانده ام مانند برنوهای ایل
کاش دستی می رسید و ماشه ام را می چکاند
کاش دستِ مهربانِ آدم بی کینه ای
گرد غربت را ز روی شانه هایم می تکاند
من نمیدانم چه کم می شد ز الطاف خدا
عشق اگر در انتهای قصه خود را می رساند
#احمدجم
@golchine_sher
تو را تنها برای خود، چه خود خواهانه می خواهم
تو را با هرچه غیر از چشمِ خود، بیگانه می خواهم
کبوتر می شوم جَلدِ حریم پاک چشمانت
و از دست نگاهِ مهربانت، دانه می خواهم
دلم می ترسد از غربت، بیا و آشنایم شو
من و تو، حوضی و ایوان،هوای خانه می خواهم
تصور کن که ما هردو، همان عشاق مشهوریم
بگو لیلی ، بگویم جان ؟! کمی افسانه می خواهم
بیا آن وقت پیش من کمی نزدیک تر بنشین
من از دار و ندار تو فقط یک شانه می خواهم
ولش کن عقل و منطق را، جنون هم عالمی دارد
تو را هم مثل حالای خودم دیوانه می خواهم
#سونیا_نوری
@golchine_sher
رباعی
خواند از تب غنچه های پرپر شده ات
از داغ تن به خون شناور شده ات
مداح گرفت پول خود را و گذشت
من ماندم و نخل های بی سر شده ات
ــــــــــــــــــــــــــ
دیدیم که ننگ در جهان خشک نشد
رگ های تفنگ در جهان خشک نشد
یک روز به کربلا و امروز اینجاست!
سرچشمه ی جنگ در جهان خشک نشد
ــــــــــــــــــــــــ
شد پیچ و خم فرات پابست خودت
این شعر مرا بزن به پیوست خودت
از کتف تو جای دست، گل روئیده!
گل کاشته ای دوباره با دست خودت!
ـــــــــــــــــــ
هرچند که در مسیر طوفان باشد،
باید قدمت گذشته از جان باشد
شاید که دوباره- کربلای بعدی-
در سینه کش همین خیابان باشد!
#محمد_علی_نیکومنش
#عضوکانال
@golchine_sher
اللهم عجل لولیک الفرج
یا_صاحب_الزمان
به چشم روشنی شام تار منتظرم
به صبح - آن قسم آشکار- منتظرم
بیا که عید بیاید به خانهی دل ما
حضور سبز تو را ای بهار منتظرم
اگرچه دیر شده با گذشت اینهمه سال
به حکم مطلق پروردگار منتظرم
تورا نخواستم آنگونهای که باید خواست
شبیه مردم اهل شعار منتظرم
زمانه میگذرد نا امید ؛ اما من
به رغم خستگی روزگار - منتظرم
هنوز آمدنت آرزوی عقربه هاست
به دیرپایی این انتظار منتظرم
تو را ندارم و از هرکسی ندارترم
کجاست آن کرم بیشمار ؟ منتظرم
میان روضه هوای مدینه پیچیده
به خاک چادر آن بی مزار منتظرم
#محمدحسن_بیات_لو
#عضوکانال
@golchine_sher
چه استراحت خوبی است در جوار خودم
خودم برای خودم با خودم کنار خودم
همین دقیقه که این شعر را تمام کنم
از این شلوغِ شما میروم به غار خودم
به سمت هیچ تنم را اشاعه خواهم داد
به گوش او برسانید رهسپار خودم
چه لذتی است که یک صبحِ سرد پاییزی
کنار پنجره باشم در انتظار خودم
گُلی نزد به سرم زندگی اجازه دهید
خودم گلی بگذارم سرِ مزار خودم
اگر چه این همه سخت است نازنین بپذیر
دلم به کار تو باشد سرم به کار خودم
#احسان_افشاری
@golchine_sher
امام زمان
هر طرف می نگرم رد عبورت پیداست
در دل عاشق ما پرتو نورت پیداست
جمعه ها سینه ما محفل دلتنگیهاست
بر لب منتظران شوق ظهورت پیداست
عالمی منتظر بانگ اناالمهدی توست
در زمین دل ما شور نشورت پیداست
می رسد نغمهی داوودی تو بر دنیا
آیهی صلح، از آهنگ زبورت پیداست
وعده داده ست خداوند، فرج نزدیک است
در گلستان جهان عطر حضورت پیداست
شیعه لبریز غم غربت و مظلومیت است
غصههای همه از قلب صبورت پیداست
هر زمان واژه تراوید قلم از تو نوشت
نظر افکن به کلامم که مرورت پیداست
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
@golchine_sher
دوباره دختری امشب به خواب دیده مرا
که از زبان غزل های من شنیده مرا
و با هزار دلیل از دلش که پرسیده
به این نتیجه رسیده که برگزیده مرا
تمام خوابش را کرده است نقاشی
کنار خود لب یک باغچه کشیده مرا
مرا گرفته و بوسیده پر پرم کرده
ولی نگفته چرا بی اجازه چیده مرا
جواب نامه او چیست؟ اگر آری ست
چه طعم میدهد این میوه رسیده مرا؟
ندیده عاشق او میشوم همین امشب
رها نمی کند این شوق تا سپیده مرا
جواب میدهم آری اگر چه می دانم
خدا برای رسیدن نیافریده مرا
#محمد_سعید_میرزایی
@golchine_sher
آرزومندترینم که ببینم رویت
پیچ و تابی بخورم موج شوم در مویت
بوی ققنوس گرفته نفسم می سوزم
تل خاکسترم و دیده به در می دوزم
از ازل ازمی چشم تو به خاکم آمیخت
تیغ ابروی تورا در دل صد چاکم ریخت
چیست این زمزمه ی هو که مرا میسوزد
آتشی از دل هو هو که مرا میسوزد
پرشد از حسّ تحیّر همه ام میبینی
مملوم از تو پر از همهمه ام میبینی
لحظه لحظه به ملاقات تو ره می جویم
تا دمِ مرگ فقط نام تو را می گویم
عطرِ گیسوی تو درخاطرِ من غوغا کرد
محشرِ قامت تو خلقِ قیامت ها کرد
ماه و خورشید همه پشت سرت دنبالت
زمزم وکوثر و آیینه به استقبالت
عشق در نبض نگاه تو تپیدن دارد
زندگی از لب ایوان تو دیدن دارد
پرشد از نرگس چشمان خمارت دنیا
غنچه از باغ لب سرخ تو چیدن دارد
#اکــرم_نورانی
#عضوکانال
@golchine_sher
چهل منزل پناه آورده ام از غم به تنهایی
سراپا سوختم از ماتَمت هر دم به تنهایی
قیامی را که تو آغاز کردی جاودان کردم
ندیدم غیر زیبایی و دیدم غم به تنهایی
تمام کاروان را دل-تسلی داده ام اما
چهل روز است با داغ تو میگریَم به تنهایی
غرورم را شکستند و به روی خود نیاوردم
ولی پشتم شکست از کربلا کم کم به تنهایی
چه زجری دارد اینکه بی برادر؛ بین نامحرم
بمانَد یک زنِ غمدیده بی مَحرم... به تنهایی
سرت بر نیزه و دستانِ من بسته! چکید اشکم-
سرِ بازار رویِ معجرم؛ نم نم به تنهایی
شبیه کوه از کوفه به شام ِ بی حیا رفتم-
میانِ سلسله، در هلهله محکم... به تنهایی
پس از کرب و بلا حال دلم هر روز بدتر شد
تمایل داشت بعد از رفتنت قلبم به تنهایی
دلم خوش بود در جان دادنم بالا سرم هستی
رقم خورد آه... با پیراهنت مرگم به تنهایی!
#صلی_الله_علیک_یا_أباعبدالله_الحسین_ع
#ألسلام_علیک_یا_زینب_کبری_یا_عقیله
#دخیلک_یا_جبل_الصبر
#مرضیه_عاطفی
#عضوکانال
@golchine_sher