خشت بر خشت زوایای جهان گردیدم
منزلی امن تر از گوشه ی تنهایی نیست...
#طالب_آملی
@golchine_sher
عشق، اقیانوس آرامی که میگفتی نبود
قایقم را در مسیر آبشار انداختی ...
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
اهل زهد و اهل تقوا را ببین گمراه کرد...
چشم تو ، بیچاره من که اهل تقوا نیستم!
#عاصی
#عضوکانال
@golchine_sher
آه دکتر! سرِ من درد بزرگی شده است
بره ی لعنتی ام عاشق گرگی شده است
سرد شد از تن من... دل به خیابان زد و رفت
گرگِ من بره نچنگیدهِ به باران زد و رفت
آه دکتر! لبِ او «صبر و ثباتم» می داد
دوش «وقت سحر از غصه نجاتم» می داد!!
آه دکتر! نفست گم شده باشد سخت است
نفست همدم مردم شده باشد ، سخت است
دکتر این بار برایم نَمِ باران بنویس
دو سه شب پرسه زدن توی خیابان بنویس
#مهتاب_یغما
@golchine_sher
جاری شدی شبیه عسل بر زبان من
پیچیده است بوی خوشت در جهان من
محبوب من! به ذکر تو مشغول ماندهاند
چشم و دل و سر و لب و دست و دهان من
زیباییات ادامهی زیبایی خداست
افتاده روی ماه تو در آسمان من
لبهای تو دو حبهی انگور آبدار
کی میشود شراب شوی بر لبان من؟
شاید لبت ادامهی نهری بهشتی است
سر رفته سرخی لبت از استکان من
تفسیر باغ سیب جهان گونههای توست
کی گونه را حواله دهی بر دهان من؟
باید تو را نشاند و نشست و نگاه کرد
بنشین دمی مقابل من، مهربان من!
وا کن به ناز خمرهی شیر و شراب را
چیزی بگو که مست شود روح و جان من
دستان من به دست تو وابسته ماندهاند
تن میدهد به بازی تو بازوان من
#ناصر_حامدی
@golchine_sher
دل رمیده ی ما را
به چشم خود مسپار
سیاهِ مست
چه داند نگاهبانی چیست !
#صائب_تبریزی
@golchine_sher
دلش به ناله میازار و
ختم کُن حافظ
که رستگاری جاوید
در کم آزاریست...
#حافظ
@golchine_sher
از ورقگردانیِ وضعِ جهان غافل مباش
صبحوشامِاینگلستانانقلابِرنگهاست
#بیدل_دهلوی
@golchine_sher
صدا آری صدا جان جهان را زیرو رو می کرد
پیمبر در همه عمر آن صدا را جستجو می کرد
نفس های خودش بود آن صدای با طمأنینه
صدایی که شب معراج با او گفتگو می کرد
نمی دانم چرا اما پیمبر بعد معراجش
عبای مرتضی را بیشتر از پیش بو می کرد
خدا آن شب سخن می گفت با صوت یداللهی
خدا پیش محمد(ص) دست خود را داشت رو می کرد
خدا مشغول خلقت بود دنیا را همان موقع
علی در مسجد حنانه کفشش را رفو می کرد
نفهمیدیم مولا را... نفهمیدیم بعد از جنگ
علی شمشیر را با اشک هایش شست و شو می کرد
اگر او یازده تن را به جای خود نمی آورد
چگونه با نبود او زمین یک عمر خو می کرد
#سیدحمیدرضا_برقعی
@golchine_sher
بگذار سر به سينهی من تا بگويمت
اندوه چيست،
عشق كدامست،
غم كجاست...
#فریدون_مشیری
@golchine_sher
جز پریشان کردنِ احوالِ مردم روز و شب
چیست مقصودِ تو از مویِ پریشان داشتن؟
#حسین_زحمتکش
@golchine_sher
ای عشق، ای عزیز ترین میهمان عمـر!
دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی ...
#فاضل_نظری
@golchine_sher
گفتم شب مهتاب بیا ...
نازکنان گفت :
آنجا که منم
حاجت مهتاب نباشد !!!
#مهدی_سهیلی
@golchine_sher
چیزی عزیزتر ز تمام دلم نبود
ای پاره ی دلم! که بریزم به پای تو...
#قیصر_امین_پور
@golchine_sher
وای از آن شب که تو مهمان شده باشی جایی
چشمِ بد دور! غزلخوان شده باشی جایی
بله! یک روز تو هم حال مرا میفهمی
چونکه در آینه حیران شده باشی جایی
بیگناهیست که تهمت زده باشند به او
باد، وقتیکه پریشان شده باشی جایی
ماهِ من! طایفهی روزهبگیران چهکنند؟
شب عیدی که تو پنهان شده باشی جایی
صورت پنجره در پرده نباشد از شرم
کاش! وقتیکه تو عریان شده باشی جایی
من نشستم بروی مِی بخری برگردی
ترسم این است مسلمان شده باشی جایی!
#مهدی_فرجی
@golchine_sher
عاقلان را با هم این دیوانه دشمن کرده است
از همان روزی که فکر با تو بودن کرده است
گول این زنجیرهای دور تختش را مخور
مرزهای سرزمینش را معین کرده است
شک نکن وقتی کنار پنجره می ایستد
با خودش یک عمر تمرین پریدن کرده است
سرنخ دنیای خود را عاقلان گم کرده اند
سرنخی که بارها دیوانه سوزن کرده است
مشکل دیوانه تنها یک بغل آرامش است
از همین رو پیرهن بر عکس بر تن کرده است
خانه ای که سوخت هرگز کار یک دیوانه نیست
یک نفر اینجا به یادت شمع روشن کرده است
#محمدحسین_ملکیان
@golchine_sher
هر که بر کوچه ی دلبر گذرش افتاده
اشک از گوشه ی چشمان ترش افتاده
آن درختیم نظر خورده که هر فصل بهار
غرق گل بوده ولی بیشترش افتاده
باغبان اهل صفا بود،پُرش کردی تو
تا که امروز به یاد تبرش افتاده
هرکه وارد شده در بازی بی منطق عشق
یا فنا رفته و یا شور و شرش افتاده
شوکران ریخت به کام من مجنون کوچت
آمدی تا که ببینی اثرش افتاده!؟
بزم میلاد زمستان شده من پاییزی
که پی یورش چشمت سپرش افتاده
مات و مبهوتم و با بغض گلاویز گلو
همه گفتند که یاد پدرش افتاده...
#محمدجواد_منوچهری
#عضو_کانال
@golchine_sher
شـــاعـــر شـــده ام اوج در اوهــام بگیـــرم
هی رقص کنـــی از تنـــت الهــــام بگیـــرم
شـــاعـر شـــده ام صبــر کنــم بــاد بیــایــد
تــا یــک غـــزل از روســـری ات وام بگیـــرم
هــی جام پس از جام پس از جام بیــــاری
هــی جام پس از جام پس از جام بگیــــرم
آشـــوب شـــوی در دلــــم آشـــوب بیفتـــد
.....آرام شــــــوی در دلـــت آرام بگیـــــــرم
سهمم اگـــر افتـــادن از ایـــن بـــام بیفتــم
سهمم اگــر اوج اسـت از ایــن بــام بگیــرم
سنگـی زدم و پنجــــره ات بــاز...ببخشیــد
پیغــــــام فــــــرستــــــادم پیغـــــام بگیـــرم
شاعر شدم اقرارکنم وصف تو سخت است
شاعر شدم از دسـت تو سرسـام بگیـــرم
#محمدحسین_ملکیان
@golchine_sher
با ماه بگو مگوی پنهانی داشت
با پنجره های کوچه مهمانی داشت
هر صبح صدای خنده اش می آمد
خورشید بساطٍ نور درمانی داشت
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
دل از اعماق دریای صدفهای تهی بردار
همینجا در کویر خویش مروارید پیدا کن
#فاضل_نظری
@golchine_sher
چون بم دل من غرق تکان شد بی تو
آواره ی کوی این و آن شد بی تو
رفتی و دوباره عید آمد اما
هر سال بهار من خزان شد بی تو
#نوروزرمضانی
@golchine_sher
لگدمال کردم
در سرزمین قلبم
خارناامیدی را
که پایش ازگلیم درازتر بود و
لگد به بختم می زد
#افسانه_جوییاری
#عضوکانال
@golchine_sher
هر چقدر این روزها دستان من تنهاترند
چشمهایت شب به شب زیباتر و زیباترند
رازداریهای من بیهوده است، این چشمها
از تمام تابلوهای جهان گویاترند
این چه تقدیری است که عشقِ من و انکارِ تو
هر دو از افسانه ی آشیل نامیراترند؟
من پَر کاهی به دست باد پاییزم ولی
چشمهای روشنت از کهربا گیراترند
یک قدم بردار و از طوفان آذر پس بگیر
برگهایی را که از شلاّق بارانها ترند
باد میآید، درخت نارون خم میشود
شاخههای لُخت از دستانِ من تنهاترند
#پانتهآ_صفائی
@golchine_sher
از سختیِ قیامت، ما را چه باک باشد
بیتو گذشت ما را، هر دم هزار ساعت
#تأثیر_تبریزی
@golchine_sher
یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل بکند مسأله ها را
#محمدعلی_بهمنی
@golchine_sher