eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
745 عکس
259 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
به سراغِ من اگر می آیید، پشتِ هیچستانم. به سراغِ من اگر می آیید،                 نرم و آهسته بیایید                  مبادا که تَرَک بردارد چینیِ نازکِ تنهاییِ من @golchine_sher
به بزم دیگران تا کی چراغ انجمن باشی؟ شبی از در درآ ای شمع، من هم خانه‌ای دارم @golchine_sher
. به یک پلک تو می‌بخشم تمام روز و شب‌ها را که تسکین می‌دهد چشمت غم جان‌سوز تب‌ها را بخوان! با لهجه‌ات حسی عجیب و مشترک دارم فضا را یک‌نفس پر کن به هم نگذار لب‌ها را به دست آور دل من را چه کارت با دل مردم! تو واجب را به‌جا آور رها کن مستحب‌ها را دلیل دل‌خوشی‌هایم! چه بغرنج است دنیایم! چرا باید چنین باشد؟ ... نمی‌فهمم سبب‌ها را بیا این بار شعرم را به آداب تو می‌گویم که دارم یاد می‌گیرم زبان باادب‌ها را غروب سرد بعد از تو چه دلگیر است ای عابر برای هر قدم یک‌دم نگاهی کن عقب‌ها را @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
عرض سلام و ادب و احترام خدمت اعضای محترم کانال گلچین شعر! سپاس از همراهی شما دوستان عزیز! امیدواریم توانسته باشیم با اشعارمان، لحظات نابی را برای شما رقم بزنیم! به استحضار می رساند، گلچین شعر در نظر دارد با معرفی شاعران گرامی عضو کانال، طرحی نو ارائه دهد و به تبلیغ این عزیزان و آثار هنری شان بپردازد؛ از این رو، خواهشمندیم دوستان شاعری که تمایل دارند، عکس مناسب از خود، نام آثار چاپی و بیوگرافی خود، اعم از سن، تحصیلات، محل تولد و زندگی و هم چنین، موفقیت هایی که تا به امروز در حوزه ی شعر حاصل شده، در چند سطر به ما ارائه دهند. حداکثر تا دهم همین ماه تحویل دهید متشکریم از حضور گرم شما در کانال گلچین شعر💐💐💐💐 @golchine_sher
شب به شب آسمانِ چشمانت، شعر در آستینِ من می‌ریخت ماه را با ستاره می آورد، توی قلب ِغمینِ من می‌ریخت چشمها را دمی که می‌بستم،دل به آرامش ِتو می‌بستم تو همان نور ِلایزالی که ،عشق را در یقینِ من می ریخت مهربان و عزیز و دلسوزی.مثل مادر برای یک فرزند کاش قدری خدا به خاطر ِتو، ماه در سرزمین من می ریخت زیرِ باران غیبتت گم شد ،عهدهایی که با خدا بستم منتظر مانده ام که برگردی، بی تو قانون ِدین من می ریخت ترس دارم من از نبودن ِتو، دلخوشم کن به اینکه می آیی همه ی حسرتم ندیدن توست، که غزل بر جبین من می ریخت @golchine_sher
چند روزی پای من را در حریمت باز کن ناخوش احوالم برایم این زیارت لازم است @golchine_sher
نفسی زد به تن شیشه و اینگونه نوشت رخصت دیدن تو حسرت این پنجره هاست @golchine_sher
غمخوار من ! به خانه ی غم ها خوش آمدی بامن به جمع مردم تنها خوش آمدی بین جماعتی که مرا سنگ می زنند می بینمت ، برای تماشا خوش آمدی راه نجاتم از شب گیسوی دوست نیست ای من ! به آخرین شب دنیا خوش آمدی... پایان ماجرای دل و عشق روشن است ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی با برف پیری ام سخنی بیش از این نبود منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی ای عشق ، ای عزیز ترین میهمان عمر دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی @golchine_sher
گفته بودم اشک‌ هایم را، غزل سازم ولی؛ شعر هم از بختِ‌ من، آش دهن‌سوزی نبود @golchine_sher
قفس کردند رویاهایمان را تادستهایم نرسد به آرزوهایی که برایمان شیرین تراز نقل ونبات است چه بی رحمانه گرفتند طعم آزادی را ازلب دلهایمان @golchine_sher
با دستِ مهربانِ تو در باز می‌شود شب با دو چشم مشکی‌ ات آغاز می‌شود چون کودکی که تازه زبان باز کرده است لب باز می‌کنی و دلم باز می‌شود ابراز عشق را به سخن احتیاج نیست عشق است آنچه بی‌ سخن ابراز می‌شود شانه به زلف پُر شِکَنَت چنگ می‌زند آیینه نیز لب‌ به‌ لب آواز می‌شود بالاتر از سیاهیِ چشمِ خودت که نیست هر رنگْ سایه‌ای بزنی ناز می‌شود پنهان نگاه می‌کنم و اشک‌های من هر قطره سیلِ خانه‌برانداز می‌شود @golchine_sher
نباید گفت در پرورنده‌ی آدم گناهی نیست که در دیوان عالم "بی‌گناهی" کم گناهی نیست خداوندا تو شاهد باش تنها اشتباه ما دل از دنیا بریدن بوده که آن هم گناهی نیست اگرچه شادی از دنیا نصیب ما نشد، اما خوشا آن‌ها که در دل‌هایشان جز غم گناهی نیست به‌غیر از این‌که "حتما حکمتی دارد" چه‌باید گفت؟ که در پرونده‌ی خود هرچه می‌گردم گناهی نیست خدا با نام او یک سوره نازل کرده در قرآن که ثابت می‌کند بر عهده‌ی مریم گناهی نیست من از غفران او یک‌لحظه هم غافل نخواهم شد که غیر از "ناامیدی" در همه عالم گناهی نیست. @golchine_sher
به روی دست آوردم دل غم پرور خود را صدف از سینه اش بیرون کشیده گوهر خود را دلم را ساده اندیشانه از پیکر در آوردم چنان اندیشه ای که اشعری انگشتر خود را من آن طفل پریشانم که در بازار تنهایی چنان سرگرم شد ، گم کرده حتی مادر خود را و روز حشر ، مانند مسلمانی که از غفلت به جمع انبیاء نشناخته پیغمبر خود را منم آن واعظی که سالها با نان دین خوردم شبیه موریانه پایه های منبر خود را به جای نافله با شعرهایم توبه میخوانم به اشک خویش میشویم تمام دفتر خود را سرم بر شانه ی مُهر است ، در آغوش سجاده و غسلِ اشکهایم میکنم پا تا سر خود را بر این سجاده ی تب دار از شرم پشیمانی میان سجده چون ققنوس سوزاندم پر خود را به این امید که جان می‌سپارم بین آغوشت کشاندم تا سحر این سجده های آخر خود را @ahmadiraninasab @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
عرض سلام و ادب و احترام خدمت اعضای محترم کانال گلچین شعر! سپاس از همراهی شما دوستان عزیز! امیدواریم توانسته باشیم با اشعارمان، لحظات نابی را برای شما رقم بزنیم! به استحضار می رساند، گلچین شعر در نظر دارد با معرفی شاعران گرامی عضو کانال، طرحی نو ارائه دهد و به تبلیغ این عزیزان و آثار هنری شان بپردازد؛ از این رو، خواهشمندیم دوستان شاعری که تمایل دارند، عکس مناسب از خود، نام آثار چاپی و بیوگرافی خود، اعم از سن، تحصیلات، محل تولد و زندگی و هم چنین، موفقیت هایی که تا به امروز در حوزه ی شعر حاصل شده، در چند سطر به ما ارائه دهند. حداکثر تا دهم همین ماه تحویل دهید متشکریم از حضور گرم شما در کانال گلچین شعر💐💐💐💐 @golchine_sher
هم مــزه ی آفتاب دارد خــورشید هم لذت ِقرص خواب دارد خورشید در عشق ،خدا چه دست و دل بازش کرد هر لحظه طلای ناب دارد خورشید @golchine_sher
من آن کوهم که عشق تو چنین آتشفشانم کرد @golchine_sher
نزدیک بهار است اما دل من در خواب زمستانی مانده است تارتار موهایم پریشانند...خدایا! یاری ندارم که دستی کشد در آنها لاله های باغ دلم خشک است آخر کسی نیست آنها را آبیاری کند کاش میشد وقتی که آمدم خانه کفش هایت پشت در بود...... @golchine_sher
خُشکانده ام اسم تو را ، عمریست لای دفترم اما همیشه تازه ای ، در سرسرای باورم اسم تو را بو می کشم از لای دفتر ، باز هم مانندِ هرشب با غمِ رویایِ تو همبسترم دیگر نگو کانون غمهای جهانت نیستم شمسی ترین منظومه می چرخد ببین دور سرم! تا کی تمامِ طولِ شب باید ستاره بشمرم؟ تا خواب را مهمان کنم در سرخیِ چشمِ تَرَم با اتفاق تازه ای افتاده ای در من ،مگر زیبا و زیبا تر شود تصویر شعر دیگرم بانوی آب و آینه ، تنها دلیلِ شعر من ! حالم گرفته ،با خودم در فکرِ سیم آخرم در عشق باید از خودت تا بی نهایت بگذری ازخود گذشتم خوب من، از تو چگونه بگذرم؟ @golchine_sher
هوا بهاری شوقت، هوا بهاری توست خروش چلچله لبریز بی‌قراری توست چه ساقه‌ها که سلوکش به صبح صادق توست چه باغ‌ها که شکوهش به آبیاری توست تویی که در همه ذرّات جلوه‌گر شده‌ای هنوز آینه، مبهوت بی‌شماری توست بگو کدام غزل شرح ماجرای تو گفت؟! بگو کدام چکامه به استواری توست؟! بیا بیا که در این کوچه‌باغ دلتنگی دلِ شکستۀ هر عاشقی، قناری توست بیا که چشم به راه تو بعثت است و غدیر حَرا هر آینه در انتظار یاری توست مرا امید ظهور تو زنده می‌دارد و آن‌که شوکت باران به هم‌جواری توست بهار، هم‌نفس باغ‌های خرّم توست بهار، همسفر چشمه‌های جاری توست @golchine_sher
دختر که باشی معدن عشق خدایی در راه زهرایی(س) و زینب(س) با صفایی دختر که باشی قلب تو آیینه نور هر کس که بدخواه تو باشد چشم او کور دختر که باشی قدر دان والدینی هم عاشق زهرای اطهر(س) هم حسینی(ع) دختر که باشی بهر مادر بوستانی آری نگینی در میان دوستانی دختر که باشی می‌شود بابا فدایت او می خرد هر چیز خوبی را برایت دختر که باشی از فرشته برتری تو چون با خدایی از همه آری سری تو دختر بدان قدر خودت را گوهری تو با این حجابت هم سری هم سروری تو @golchine_sher
با من بمان...کنارِ تو کاری کنم عزیز, از سیب چیدن پدرم اشتباه تر!!! @golchine_sher
تو فقط بنشین که یکدم با تماشا کردنت مو به مو ابرو به ابرو شعر میسازم تورا @golchine_sher
عشق رازی‌ست که تنها به خدا باید گفت چه سخن‌ها که خدا با من تنها دارد @golchine_sher
‌از سختیِ قیامت، ما را چه باک باشد بی‌تو گذشت ما را، هر دم هزار ساعت @golchine_sher
به دنبال تو می گردم در این دنیای حیرانم ببین هر لحظه حیران و پریشانم پریشانم صبوری کرده ای با من، صبوری کرده ای با من همیشه با وجود معصیت های فراوانم خطا کردم خطا کردم، تو می دانی و می دانم ولی من هرچه هستم میزبان هستی و مهمانم "تُعِزُّ مَن تَشا" یا رب، "تُذِلُّ مَن تشا" یا رب تو را بر قله ها یا از میان چاه می خوانم وضوی اشک های من میانبر می زند تا تو زمانی که سرِ بیراهه های رو به پایانم بدون وقتِ قبلی می توانم حرف هایم را بگویم با تو هرگز پشت درگاهت نمی مانم جهنم یا بهشت تو چه فرقی می کند وقتی عذاب و نعمت از سوی تو باشد قدر می دانم @golchine_sher