eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
831 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
شاخ خشکیم به ما سردی عالم چه کند؟ پیش ما برگ و بری نیست که سرما ببرد @golchine_sher
کمر خم کرد هرکس بُرد بار عشق را بر دوش جوان شد پیر، گل شد سربه‌زانو، بید شد مجنون @golchine_sher
به این دلیل که در ناز، عشق پنهان است جواب نامه‌ی ما پاره‌کردن آن است به قیمت دل و جان خواستار آن شده‌ایم که نرخ خنده‌ی محبوب ما دوچندان است خوشا دلی که به دنبال عشق می‌گردد در این زمانه که هرکس فقط پِیِ نان است دلم معلم خوبی‌ست در کلاس وفا که خود شکسته، ولی پای عهد و پیمان است عزیز مصر دل دیگران نخواهد شد مگر کسی که خریدار چاه و زندان است به شرح حال دل خسته مصرعی کافی‌ست اگرچه صحبت از آن کار چند دیوان است "به رغم مدعیانی که منع عشق کنند" هنوز جمعیت عاشقان فراوان است @golchine_sher @Mojtaba_khorsandi
هرلحظه با تمام توان در کمین ماست ماری به نام نفس که در آستین ماست بیهوده نیست این عرق شرم بی‌امان بار گناه عمر به دوش جبین ماست باید چگونه رد شد از این عرصه‌ی مجاز؟ حالا که شکّ‌و‌شبهه عصای یقین ماست آن را به نرخ سوزش دل حفظ کرده‌ایم این آتشی که در کف دست است، دین ماست اسرار با گذشت زمان فاش می‌شوند وقتی که جز خدا کس دیگر امین ماست دنیا همیشه جمع نقیضین می‌شود زندان مومن است و بهشت برین ماست وقتی که نامه‌ی عمل ما سیاهه شد دیگر چه بحث دست یسار و یمین ماست با این وجود در گذر از پیچ‌وتاب حشر حبل‌المتین فاطمه حصن حصین ماست @golchine_sher @Mojtaba_khorsandi
✍مجتبی خرسندی ۲۱ مهر ۱۳۷۲ در شهرستان بروجرد استان لرستان متولد شد. وی دانشجوی کارشناسی‌ارشد زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه قم است. بیشتر فعالیت مجتبی خرسندی در حوزه شعر آیینی است و علاوه بر شعر کلاسیک، در عرصه نوحه‌سرایی نیز فعالیت می‌کند. وی همچنین برگزیده‌ی بیش از ۱۴۰ کنگره‌ی ملی و بین‌المللی شعر و داستان بوده است. کتاب «جمع مفرد» برگزیده تک‌بیت‌های علوی توسط او گردآوری شده است. از او تا کنون ۳ مجموعه شعر نیز به نام‌های «تیغ ۷۲ دم»، «نقطه ضعف» و «امتحان» به چاپ رسیده که به تازگی با کتاب امتحان برگزیده‌ی جایزه کتاب سال شعر جوانان کشور شده است. جدیدترین مجموعه‌ی شعر او نیز به نام «ماه آخر» شامل ۴۰ غزل مهدوی است که به زودی چاپ و رونمایی خواهد شد. کانال شعر ایشون: @golchine_sher @Mojtaba_khorsandi
تبسم ڪردے و صبحم چه زیبا شد، دل افروزم خوشا چشمے ڪه صبح او، به لبخند تو وا گردد... @golchine_sher
هرکه با پاکدلان صبح و مسایی دارد دلش  از  پرتو  اسرار  صفایی  دارد زهدبا نیت پاک است نه با جامه پاک ای بس  آلوده که پاکیزه ردایی دارد @golchine_sher
اندر دل بی‌ وفا غم و ماتم باد آن را که وفا نیست ز عالم کم باد... @golchine_sher
دوبیتی های پر دردم رفو کن مرا در عمق قلبت جستجو کن اقامه کرده ام عشقت عزیزم بیا با شعر هایم گفتگو کن @golchine_sher
در آتش این فاصله باید که بسوزم یا یک کفن از خاطره های تو بدوزم جادوگر پیری شده ام بی تو که حتی لو رفته میان همگی رمز و رموزم تقصیر تو است اینکه به هم ریخته حالم حتی غزل و قافیه و وزن و عروضم حرفی نزدم از غم دوری تو اما ... ای کاش بدانی که چه آورده به روزم هر کس که مرا بعد تو دید از نفس افتاد یک مرثیه هستم که پر از غصه و سوزم @golchine_sher
من بر پیاله ی دگری لب نمی زنم تَه مانده ی شراب خودت را به من بده @golchine_sher
توکه نیستی دلم لبریزازدعاست برای نگاه خورشید گونه ات بیا استجابت شو @golchine_sher
خورشیدِ پشتِ پنجره‌ پلک‌های من! من خسته‌ام! طلوع کن امشب برای من می‌ریزم آن‌چه هست برایم به پای تو حالا بریز هستی خود را به پای من وقتی تو دل‌خوشی، همه‌ی شهر دل‌خوشند خوش باش هم به جای خودت هم به جای من تو انعکاسِ من شده‌ای… کوه‌ها هنوز تکرار می‌کنند تو را در صدای من آهسته‌تر! که عشق تو جُرم است، هیچ‌کس در شهر نیست باخبر از ماجرای من شاید که ای غریبه تو همزاد با منی من… تو… چه‌قدر مثل تو هستم! خدای من @golchine_sher
ساحِـل جَـوابِ سَـرزَنِــشِ مـوج را نَــداد گاهی فَقَط سُکوت سِزایِ سَبُک‌سَری‌ست... @golchine_sher
آسمان بر سر ذوق آمد و مهتاب شکفت از دل بحر ولا گوهر نایاب شکفت خنده شوق نشست بر لب عشاق حسین که گل سرسبد گلشن ارباب شکفت به جوانان برسان مژده که در باغ ادب سرور عهد شباب اسوه آداب شکفت اشبه الناس دو عالم به پیغمبر عشق زینت مسجد و سجاده و محراب شکفت باز تفسیر حق از آیه تطهیر رسید روی هر واژه آن غنچه اِعراب شکفت حی علی عشق علی اکبر لیلا و حسین که به فردوس برین فاتح الابواب شکفت آمده تا بزداید غم هجران نبی که به دامان پدر سرخوش و شاداب شکفت (سمن) @golchine_sher
تنها نه همین آمدنت روز جوان است هم روز جوان بوده و هم روز اذان است هر دل که گرفته‌ست، به لب ذکر تو دارد نام تو به دل‌های شکسته ضربان است ای آمدنت روشنی خانه‌ی دل‌ها ای آن‌که بدون تو جهان بی‌هیجان است ممسوس خداوندی و در فهم نگنجی تعریف همه از تو فقط وهم و گمان است سود است هرآن‌چه رسد از دست کریمان هرکس که گدای تو نشد اهل زیان است وقتی که کرامت سر خوان تو نشسته‌ست در محضر لطف تو چه‌حاجت به‌بیان است تو "ذبح عظیمی، وَ فدیناهُ بِه" از توست این عهد خداوند تو با پیرمغان است ای کاتب ارباب برای من بی‌تاب در روز جزا نامه‌ی تو خطّ امان است. @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خون‌به‌‌دل‌، خاک‌‌به‌‌سر، آه‌به‌‌لب‌، اشک‌به‌چشم بی‌جمال تو چه‌ها بر من مسکین آمد @golchine_sher
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گر هزارمـ جفا و جورڪنۍ دوست دارمـ هزار چندانت... @golchine_sher ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
تلخ است روزگار، مگر با بهانه‌ای پیدا کنیم دلخوشی کودکانه‌ای ای عشق! سر بزن به دل سنگ من که گاه روید ز سنگ‌فرش خیابان جوانه‌ای گر چشم دوختم به تماشای این و آن می‌خواستم که از تو بیابم نشانه‌ای هر جا که خیره میشوم انگار عکس توست ما را کشانده‌ای به چه تاریک‌خانه‌ای از جور روزگار کسی بی‌نصیب نیست دیوانه‌ای گرفته به کف تازیانه‌ای @golchine_sher
بگو از خاطراتت جان! بخوان از آسمان ای عشق! که باران حرف‌هایش را به گوش خاک می‌خواند... @golchine_sher
صَد بوسه‌ی نَداده میان ِ دَهان ِ توست مَن تِشنه‌‌کام و آب ِ خُنَک دَر دُکان ِ توست @golchine_sher
ندیده خیر جوانی غم تو کرد مرا پیر برو که پیر شوی ای جوان خیر ندیده @golchine_sher
خسران بزرگی است به پیری برسیم و با غصه بگوییم: کجایی تو جوانی؟! @golchine_sher
لب او را انار بنویسید روی او را بهار بنویسید زلف بر شانه‌اش رها شده را طعنه بر آبشار بنویسید هفته هامان به جمعه اش که رسید روز آن را قرار بنویسید مرگ مارا برای این معشوق مرگ با اختیار بنویسید بنویسید تا که خوانده شود از عبایش دعا تکانده شود بنویسید ما هواداریم تا سحر از فراق بیداریم با همین کوزه شکسته ی اشک سر این سفره آب می آریم تکه ابریم ولکه ی رنگیم تکه ابریم و اشک می باریم جان ما بر لب آمده اما باز هم جان به تو بدهکاریم «جان ما غوره های کال شما گرچه ناقابل است مال شما» سبز پوش بهار فروردین بانی روزی تمام زمین یوسف چشم های نابینا پاکی دست های بنیامین التماس دعا ی عاشق ها گریه های شهید زین الدین ارنی الطلعه الرشیده ی ما آسمانی ترین قنوت زمین وقت آن است سفره پهن کنی شده با لقمه های نان جوین ما نمک گیر لقمه ی نانیم پهن کن که گرینه می مانیم آسمان انقلاب خواهد کرد اشک را مستجاب خواهد کرد لطف تو شامل گدا که شود ذره را آفتاب خواهد کرد روز محشر در آن شلوغی ها عشق ما را خطاب خواهد کرد ما شنیدیم گریه بر جدت آبمان را شراب خواهد کرد آیت الله خز علی فرمود روی قولت حساب خواهد کرد خوب وبد را سوا نکن آقا دست ما را رها نکن آقا @golchine_sher
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آن‌که رقم می‌زد به دردِ عشق فالم را ای کاش می‌پرسید یک امروز، حالم را @golchine_sher
حتی شبیه اسم تو را هم که می‌بَرند با هر اشاره بند دلم پاره می‌شود @golchine_sher
خدا به یاد تو افتاد و ماه شکل گرفت تو را به من نرسانید و آه شکل گرفت @golchine_sher
ای آشنا نشانی ازاین بی نشان بگیر یک بار هم سراغ مرا مهربان، بگیر بارانی است چشم دلم درنبودنت ازگونه های خیس من اشک روان بگیر دربند آفتابم و زندانی کویر ای چترعشق، برسرمن سایه بان بگیر پاییز زرد رنگم و،همسایه باخزان  درساحل بهار برایم مکان بگیر ای ماه من بیا و به چشمم طلوع کن  بانور خویش،ظلمت ازاین آشیان بگیر آغوش گرم مهر تورا می کنم طلب در سایه سار خویش مرا درضِمان بگیر قدری صفا به کلبه من از وفا ببخش یک دامن از شکفته ، گلِ ارغوان بگیر درپیکرم نمانده ،مگرجان اندکی یا آنکه جان ببخش مرا یا که جان بگیر @golchine_sher
تویی که در دل من ردّ پا گذاشته‌ای مرا به دستِ کدام آشنا گذاشته‌ای؟ شبیه آن چمدانم که غرقِ دلتنگی‌است تـو باز کـولـهٔ غم را بـنا گذاشته‌ای؟ کنار این همه شب‌های بی فروغ ببین که قلب نازک من را کجا گذاشته‌ای هنوز برقِ نگاهت درونِ چشمم هست نگاه کن که چه ردّی به جا گذاشته‌ای! اگر چه رفته‌ای اما هنوز منتظرم بیا که دستِ مرا در حنا گذاشته‌ای! @golchine_sher