رفتی از خانه ام و در دل و جانم ماندی
در خیالاتِ من و روح و روانم ماندی
هرکه ازدیده رودمی رود از دل ، توچرا
رفتی از دیده ام و در دل و جانم ماندی
رفتی وچهره نهان کردی ودرقصّه ی عشق
همچو ذکر سحری وِردِ زبانم ماندی
آمدی به° زِ بهار و بنشستی چو بهشت
رفتی و خاطره گشتی به خزانم ماندی
رفتی وخوشدلم از اینکه دراین بزم وجود
عشقِ افشا شده در رازِ نهانم ماندی
همچنان آب زلالی که به بُستان برود
تو روان گشتی ودر شعرِ روانم ماندی
یاد و نام تو بُوَد تا به ابد بامن از آنک
در دلِ ( مهدی) و در جانِ بیانم ماندی
#مهدی_میرابی_جاجرم
#هفت_هنر_خراسانی
#عضوکانال
@golchine_sher
در فکر تو بســتم چمدان را
و همین فکر،
مثل خـوره افتـاده به جانم
که بمـانم...
#فاضل_نظری
@golchine_sher
این که غمبارم؛ دلیلش را نپرس!
سر به دیوارم؛ دلیلش را نپرس!
معنی عاشق شدن از من مخواه؛
دوستت دارم دلیلش را نپرس!!!
#میثم_رنجبر
#عضو_کانال
@golchine_sher
چنان شیری که از بیشه خرامان میزند بیرون
علی از قلب بیت الله خندان میزند بیرون
علی مرز میان کفر و ایمان است ،با مهرش
یقیناً از میان کفر، ایمان میزند بیرون
کسی که حب حیدر دارد از آتش نمیترسد
که جای شعله از هیزم گلستان میزند بیرون
یقین دارم که اسماعیل ذکر یاعلی گفته است
که زمزم از لب خشک بیابان میزند بیرون
زمان خواندن مدحش میان جمع دقت کن
پس از نام علی از هر دهان جان میزند بیرون
کسی که با علی آغاز کرده کار و بارش را
سراسر برکت از روزی دکان میزند بیرون
کسی که اهل تفسیر است میداند بدون شک
فقط مدح علی، از بطن قرآن میزند بیرون
اشارت میکند خورشید هم با شوق از مغرب
به عشق ماه رویش از گریبان میزند بیرون
رصد میکرد میدان را علی قبل از رجز خوانی
از این آرامش در جنگ طوفان میزند بیرون
چنان بر قلب لشگر میزد انگار از دل دریا
به سمت ساحل ، امواج خروشان میزند بیرون
علی از میمنه بر قلب لشگر میشود داخل
علی از میسره با تیغ بران میزند بیرون
خمارآلوده میبوسد چنان هرگوشه را انگار
شراب کهنه از دیوار ایوان میزند بیرون
به دامان نجف دست توسل میزند عالم
همیشه سائل از دربار سلطان میزند بیرون
#سجاد_روان_مرد
#عضوکانال
#شهادت_امیرالمومنین
#مدح_امیرالمومنین_علیه_السلام
@golchine_sher
نــم باران نشسته روی شعـــرم ، دفترم یعنی
نمی بینم تورا ، ابری ست در چشم ترم یعنی
سرم داغ است ، یک کوره تب ام ، انگار خورشیدم
فقط یک ریــز می گـــــردد جهــــان دور سرم یعنـــی
تو را از من جدا کردند و پشت میله ها ماندم
تمام هستیم نابـــود شد ، بال و پــــرم یعنی
نشستم صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتم
اذان گفتند و من کاری نکردم ، کافرم یعنی؟؟؟
تن تـــو موطن من بوده پس در سینه پنهان کن
پس از من آنچه می ماند بجا ، خاکسترم یعنی
نشستم چای خوردم ، شعر گفتم ، شاملو خواندم
اگـــر منظورت اینها بود … خوبـــم … بهتـــرم یعنی…
#مهدی_فرجی
@golchine_sher
بی شک سببِ کوریِ کفّار شود
روزی که بقیع غرقِ زوّار شود
نزدیک شد آن روز که مانندِ حُسین
این بار...حسن نیز حرم دار شود
#مجید_بوری
#عضوکانال
@golchine_sher
مراد ما وصال توست از دنیا و از عقبی
وگرنه بیشما قدری ندارد دین و دنیا را
#سعدی
@golchine_sher
تعبیر خواب های پراکنده ی همیم
یعنی هنوز جزئی از آینده ی همیم
ما چند سالی است که از هم فراری و
ما چند سالی است پناهنده ی همیم
خوبی ندیده ایم و به هم بد نکرده ایم
ما روسپید از هم و شرمنده ی همیم
تنها تفاهم من و تو در جدایی است
از این جهت چقدر برازنده ی همیم
در دادگاه شاهد و شاکی و متهم
در هر سه جایگاه نماینده ی همیم
می بینمت زیادتر از قبل، راضی ام
این روزها که شاکی پرونده ی همیم
#محمد_حسین_ملکیان
@golchine_sher
چون ماه نشسته ای به بام همه کس
شیرین شده با نام تو کام همه کس
یک روز تو را به نام من سکه زدند
من رفتم و سکه شد به نام همه کس
#سیمین_علیزاده
#عضو_کانال
@golchine_sher
فقط بیریشهها از گردش تقویم میترسند
درختِ پای در خون را هراسی از زمستان نیست
#پوریا_شیرانی
@golchine_sher
وا کن دگر آغوش خود، ای مرگ مقابل
خسته است نهنگی که رسیده است به ساحل
یک عمر شکسته است دلم مثل نمازم
ای روزه ام از خوردن غم های تو باطل !
بگذشت چهل سال سیاه و نشد آخر
بر روح من گمشده یک آینه نازل
مرگی است که هر لحظه به تاخیر می افتد
این زندگی تلخ تر از زهر هلاهل
من در به در تو به جهان آمدم اما
دیدم همه را جز تو، دریغ ای دل غافل !
#عبد_الحمید_ضیایی
@golchine_sher
ای عشق تویی و چشم خونبار
از داغ غمی شکستی انگار
یک کوفه و ظلم بی نهایت
صد بار بخوان و باز بشمار
ده قرن اگر گذشته، ای عشق
از ظلم و ستم به آل اطهار
تنهاست علی هنوز تنهاست
وای منو وای چرخ غدّار
مولای من ای همیشه جاوید
آگاه ترین به هر چه اسرار
هرچند دل ترا شکستند
کوته نظران زشت کردار!
بر رنج و غم زمان علی جان
هر گز تو نبوده ای سزاوار
مانند ترا زمانه در خود
کیِ دیده و کیِ شنیده یکبار
دریاست نگاه مهربانت
خورشید، به مهر تو گرفتار
آیــــــــات زلال آســــــــمانی
در شآن تو آمده ست بسیار
آیینه ی خوبی دو عالم
در خلق نکوی تو پدیدار
در وصفت اگر قصیده ای هست
لطف و نظر تو بوده در کار
ای خوب دل از تو بر نگیرم
جز مهر تو نیستم خریدار
یاد تو که نقش سینه ام شد
گفتم به غمم خدا نگهدار
مولای توو نگاه لطفی
بر مفلس فانی و گنهکار
طوفانزده ام تو ناخدایی
یک لحظه مرا به خویش مگذار
جانها به فدایت ای جوانمرد
خورشید به شب نشسته بیدار
من ماندم و قلب بیقراری
یک عمر در آرزوی دیدار
#محمد_صادق_بخشی
#عضوکانال
#شبهای_قدر
@golchine_sher