eitaa logo
گلچین شعر
13.9هزار دنبال‌کننده
749 عکس
260 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
غزل نوشته ام از اشک در رثای حسین قلم برای حسین و غزل برای حسین چگونه شعر نگوید کسی که مجنون است و مبتلا به جنون است مبتلای حسین چگونه شعر نگوید برای کرببلا کسی که قبله ی او گشته کربلای حسین کسی که با غم ارباب زندگی کرده ست و بهترین غم دنیاست روضه های حسین هدف ز خلقت عالَم حسینِ فاطمه است تمام هستی و دنیای من فدای حسین @golchine_sher
آیینه‌ایم، هرچه بگویی به ما تویی نامهربانِ سنگدلِ بی‌وفا تویی آن‌کس که نیست جز تو کسی در دلش، منم آن‌کس که برده است ز خاطر مرا تویی ای عشق! در صحیفە‌ی تقدیر من چرا هر قصه‌ای‌ست، راوی آن ماجرا تویی سنگم زدند خلق و تو انداختی گلی بیگانه‌ای میان هزار آشنا تویی خون گریه کن به حال من ای شیشە‌ی شراب! تنها حریف درد من این روزها تویی @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اصغر شش ماهه دید در دریائی از خون پیکر شش ماهه را در ره عشق آزمود آن باور شش ماهه را تا به قوم تیره دل گردد حقیقت آشکار بُرد بالا ، روی دستش اصغر شش ماهه را خنده جای گریه در آغوش بابا می نمود ! تا نبیند دیده ای چشم تر شش ماهه را همچو بسمل بال و پر بر هم زدن در خونِ خویش دیدنی تر می نمود بال و پر شش ماهه را عاشقانه طی نمود هفت آسمانِ عشق را کوفیان کی دیده اند آن شهپر شش ماهه را؟ تا که جامی سر کشید از باده ی گلگونِ عشق رنگ از خونش خدا زد ساغر شش ماهه را کرده ( شایق) نیمه های شب هوای کربلا تا که از شش گوشه بوسد اصغر شش ماهه را @golchine_sher
در جنگ او تمامی لشکر مردَّدند او اکبر است یا که پیمبر... مرددند @golchine_sher
وقت اذان ـــــــــــــــــــــــــــــــ در محفلـی کــه مد ح و ثنایــت بیــان شــود هــر مســتمع بیــاد تــو مرثیــه خــوان شــود با هــر نــوا بــه غربــت تــو نوحــه ســر کنــم وای آنکـه روضـه خوانـت امام زمــان شــود آنجــا کــه صحبــت از عطــش و آب مــی شــود هــر ســینه یــک حســینیه آه و فغــان شــود هـر غنچـه در شـهادت شـش ماهـه ات گریسـت آلالــه در بهــار بــه رنــگ خــزان شــود بـر آیه های پیکر اکبر تمــام عمــر دریای اشــک دیــدۀ خلــق جهــان شــود بــر خواهــر تــو زینــب کبــری چــه بگــذرد آن دم کــه نیســت اکبــر و وقــت اذان شــود در ایــن عــزا شــکفته بســوزد شــبیه شــمع تـا جان فدای غربــت ایــن خانــدان شــود @golchine_sher
دلم گرفته بیا بی‌بهانه گریه کنیم به یاد خاطره‌ای عاشقانه گریه کنیم میان جمع بخندیم از سر اجبار به حال غربت خود مخفیانه گریه کنیم زبان مشترک عاشقان اگر اشک است به جای شعر، به جای ترانه، گریه کنیم نه دست من به سر زلف او رسید نه تو بیا رقیب! بیا شانه‌شانه گریه کنیم نشسته‌ام به عزای خودم همان بهتر که بر مزار بدون نشانه گریه کنیم @golchine_sher
در نای نی خروش و نوایی نمانده است یک دشت کفر مانده، خدایی نمانده است اینجا قیامت است، مؤذن اذان بگو ظهر شهادت است، مؤذن اذان بگو آن‌گاه دشت نغمه‌ی داوود را شنید آیات نور مصحف معبود را شنید گل‌نغمه‌ی اذان علی‌اکبر است این شور و نوای حنجر پیغمبر است این با واژه‌های سرخ اذانش غزل سرود با واژه‌ها به سوی خدا بال و پر گشود روح تغزل است و شکوه قصیده است او را خدا شبیه نبی آفریده است در جنگ او تمامی‌ِلشکر مردّدند او اکبر است یا که پیمبر... مردّدند آیینه‌ی تمام‌نمای نبی شده است اول شهید کوی منای نبی شدست صیّاد دشت دام بلا را که پهن کرد ... آمد حسین کهنه عبا را که پهن کرد ... صوت اذان عشق بریده بریده بود خون از عبای کهنه به میدان چکیده بود آیینه‌ی تمام‌نمای نبی شکست چشمان گُر گرفته‌ی صحرا به خون نشست @golchine_sher
باب الحوائج حضرت علی‌اصغر علیه السلام أَلسَّلامُ عَلَی الرَّضیعِ الصَّغیرِ سلام بر آن شیرخوار کوچک مردِ میدان گشتن اصلاً هم به سن و سال نیست اصغرِ شش ماهه هم در روبرویِ لشکر است ! چون نسب را از امیرالمؤمنین برده  به ارث قدرِ او در کربلا از دیگران بالاتر است !   @golchine_sher
حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت رفتی و غربت این قافله افزون‌تر شد رفتی و باغ فدک سوخت و خاکستر شد بین اصحاب کهنسال سپاه کوفه جدلی سخت سر رجعت پیغمبر شد قد و بالای تو را حرمله‌ها چشم زدند! در حرم ای پسرم! خون به دلِ مادر شد سر پیری چه به روز جگرم آوردی! گریه‌ام باعث خندیدن یک لشکر شد بغلت کردم و یکباره تنت ریخت زمین چشم بر هم نزده دشت پر از اکبر شد پسرش را عمر سعد نشانم می داد طعنه‌هایش به خمیده شدنم منجر شد زخم پهلو چقدر زود زمین‌گیرت کرد! از چنین زخم بدی فاطمه هم پرپر شد تکه‌های بدنت را که مرتب چیدم تازه دیدم بدنت شکل علی اصغر شد @golchine_sher
در کربلا جود و سخا می سوخت با هم سقا و مشکی آشنا می سوخت باهم وقتی که باطل تیغ روی حق کشیده بی شک مرید و مقتدا می سوخت باهم چون اشبه الناس پیمبر رفت میدان چشمان لیلا و دعا می سوخت باهم قاسم لباس رزم بر تن کرد، آن دم قلب حسین و اولیا می سوخت باهم اصغر که شد بی تاب و جاری گشت خونش گهواره و رخت عزا می سوخت باهم از روی تل، وقتی که زینب دیده بان شد هم روح وجسمش ازجفا می سوخت باهم وقتی عمود خیمه می افتاد هر دم هم چادر و چشم و حیا می سوخت باهم وقتی علم افتاد از دستان عباس جسم حسین و خیمه ها می سوخت باهم تا که سر ارباب بر بالای نی رفت هفت آسمان و کربلا می سوخت باهم @golchine_sher
در وصف تو صدها قلم و هم قدمت نه ما دم دمی و هُرم مسیحای دمت نه از درک تو بویی نبرد هرکه در این بزم بر دوش علم دارد و درک المت نه...!!! هرجا گرهی باز نشد از تو بریدیم یک ذره ولی کم بشود از کرمت نه هرچند هزاران غزل ناب سرودیم هم رتبه ولی با اثر محتشمت نه تلخ است که بخشندگی ات در صف محشر مشمول جهانی شود و اهل غمت نه...! نشناخته ام گرچه تو و حق نمک را هرچیز بگیر از منِ مجنون، حرمت نه... @golchine_sher
مادرم کربلا ندید و نرفت در دلش تا همیشه حسرت داشت مادرم معتقد به حکمت بود اعتقادی اگر به قسمت داشت کربلا قسمتش نشد امّا طبق تقویم کربلایی شد رفتنش پنجم محرّم بود رفتنش هم عجیب حکمت داشت مادرم بین اعتقاداتش بیشتر از همه حسینی بود دیده بودم که او محرّم ها چشم‌هایش به گریه عادت داشت نذرهایش برای اصغر بود گاه نذر رقیّه هم می‌کرد شله زردش چقدر حرف نداشت روزهایی که باز حاجت داشت نقش می‌بست روی هر کاسه دارچین‌های خوشنویسیِ من می‌نوشتم حسین و می‌دیدم مشق نامش چقدر شوکت داشت پانزده سال می‌شود ما هم با محرّم سیاه می‌پوشیم تا بفهمیم زندگی با داغ غصّه تنها نداشت، زحمت داشت مادرم رفت و خوب فهمیدیم داغ هرگز نمی‌شود کهنه کربلا ماند و داغ هایی که قرن‌های زیاد قدمت داشت مادرم صبر زینبی هم داشت بود در زندگی همیشه صبور او ولی زود رفت و فهمیدیم مرگ انگار واقعیت داشت @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
🏴 لباس مشکی احرام را به تن کردیم محرّم است، به دور حسین باید گشت @golchine_sher
چشم بی تاب است و جان در التهابِ کربلا تا ببینم دردهایت را به قاب کربلا باز هم آیات قرآن را به بالا برده است نیزه هرجا دیده شد در پیچ و تاب کربلا لحظه لحظه می رود تا آسمان بانگ اذان خاک عرشی می شود در انقلاب کربلا با سؤال العطش پاسخ نیامد از کسی ابر بارانی ندارد در جواب کربلا تا زمین گلگون شود از شورش سرخ غروب باز می تابد چه خونین آفتاب کربلا قصه ی عریانی ات عین حقیقت نقل شد هیچ رازی نیست در رنگ و لعاب کربلا بس که سنگین است داغ سینه سوزان حسین تا همیشه درد می بارد سحاب کربلا چشم وا کرده شکوه زخم هایت در زمین تا بسوزد دشمن تو در عذاب کربلا ای سوار تشنه لب امکان همراهی کجاست؟ ذره ذره آب شد دل در رکاب کربلا ای شهید عشق ، ای درد آشنا، با خون تو تازه تر از هرچه دیوان شد کتاب کربلا ای تماشایی ترین تصویر زیبای جهان چشم بی تاب است و جان در التهاب کربلا @golchine_sher
شِکر نوشیده ایی از نی، که شهد از کام می‌ریزی شراب نور از رگها درون جام می‌ریزی چنان مستند از بویت زمین و آسمان ها که تو گویی از لبت خورشید در اجرام می ریزی تلاوت می کنی خود را میان تیغ ها اکنون تو آن عین الیقینی که دراین اوهام می ریزی تن تو کشتی نوح است و اقیانوس خنجرها میان موج تیغ وخون چه خوش آرام می ریزی تو آن ذبح عظیمی که خدا بالیده برخونش چه زیبا ارباً اِربایی دراین احرام می ریزی «تنالو البِرَ حتی تنفقوا مما تحبون» است که انفاق از سرانگشت در اکرام می ریزی @golchine_sher
شکایت از غم پاییز برگ‌ریز بس است مرا تبسم گل‌های روی میز بس است به آنچه یافته‌ام قانعم! چه کم چه زیاد اگر بس است همین چند خرده‌ریز بس است هیمشه قسمت فواره سرنگون شدن است تو نیز مثل من ای دوست برمخیز! بس است! به فکر پرچم تسلیم باش و نامه‌ی صلح نه دوست مانده نه دشمن، دگر ستیز بس است به جای گوهر و یاقوت، سنگ در کف توست هر آنچه یافته‌ای را زمین بریز بس است @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داغ ستاره... عمری اگر بگریم از این غم مرا کم است وقتی که قلب عاطفه درگیر ماتم است شال عزا به شانهٔ تقویم و سالهاست آئینه دار داغ عظیم محرم است آتش گرفته قلب خداوندگار عشق "زیرا عزای اشرف اولاد آدم است" قرآن روی نیزه که تا شام تیره رفت داغ ستاره ای به دل خلق عالم است یک اربعین شهامت بانوی کربلا آیاتی ازصلابت اولاد خاتم است زینب دچار فتنهٔ دشمن نمی شود وقتی سفیر مکتب نور مجسم است از درد و داغ واقعهٔ سرخ کربلا اردیبهشت عالم و آدم جهنم است عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان (ع) بر زخم انتظار، نگاهِ تو مرهم است @golchine_sher
رجز خوان رفت ، با ذکر علی مرتضی برگشت پیمبر بود انگار از دل دشت بلا برگشت همانکه زد به لشکر یک تنه با برق شمشیرش قیامت کرد و در انبوه کوه کشته ها بر گشت کسی از زیر تیغش جان به در برده است!؟هرگز نه نفس ها تازه شد گفتند تا دست خدا، برگشت... برای رفع طوفان عطش گفتند برگشته است نمی داند کسی در آن هیاهو ها چرا برگشت؟ فقط لب تشنه آمد اکبر از میدان و سیراب از جمال دلربای خامس آل عبا برگشت قصیده رفت بار آخر اما عالمی دیده است به روی دست ها در قالب صدها هجا برگشت هزاران روضه دارد ماجرای اربا اربایش رجز خوان رفت سروی ،پاره تن لای عبا برگشت @golchine_sher
بحث بنفش وسبز وسیاه وسفید نیست اصلا به هیچ وعده ی رنگی امید نیست هرچند خواب آدم مومن عبادت است خوابیدن زیادی مومن مفید نیست شیطان چه خاضعانه به او سجده میکند این آدم آدمی که خدا آفرید نیست هرگزنمیرد آنکه دلش زنده شده به عشق هرکس که عاشقانه نمیرد شهید نیست ای آنکه زیر بار ستم می روی نرو راه تو جز ادامه ی راه یزید نیست ترسم لباس آل علی را قبا کنند چون از بنی امیه که کاری بعید نیست @golchine_sher
حضرت_عباس علیه السلام ترکیب بند در قصه ی چشمان تو باران شده پیدا یک وجه دگر از دل انسان شده پیدا در رزم تو صد جلوه ی طوفان شده پیدا در ضربه تو عشق وَ ایمان شده پیدا کس مثل تو عباس سپه دار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد تو بی مثل و بی بدل و از همه برتر از هر چه که بالاست تو بالاتر و بهتر تو شیر نر بی مثل حضرت حیدر استاد ادب منتقم سیلی مادر هر کس به تو رو زد که گرفتار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد تو عشق حسن عشق حسین غیرت زینب تو زمزمه تا به ابد جاری بر لب ارامش هر طفل صغیری به دل شب ای که ادب تو شده تدریس به مکتب همچون تو به ارباب دگر یار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد تو ساقی لب تشنه که خود آب نخورده جز غصه ی مظلومی ارباب نخورده بر روی دلش حرفی از ارعاب نخورده جز غصه ی آن کودک بی تاب نخورده در حسن وفا مثل تو دلدار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد تو جز به حسین مهر خود ابراز نکردی بی اذن حسین کام و دهان باز نکردی جز پشت سر عشق تو پرواز نکردی تو راه بجز راه او آغاز نکردی جز آب ز ارباب تو اصرار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد رفتی و پس از تو به حرم همهمه آمد بعد تو دگر خصم چه بی واهمه آمد کار حرم فاطمه در خاتمه آمد داغ دگری بر جگر فاطمه آمد بر خیمه دگر معدن اسرار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد در دور و برت آیه ی قران شده پیدا قد خم و یک دیده ی گریان شده پیدا فریاد عمو جان و عمو جان شده پیدا مشک و علم و اشک فراوان شده پیدا سقای حرم سید و سالار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد @golchine_sher