دردلم حسرت یک روضه درایوان نجف
خلوتی،باشد.ومن باشم وسلطان نجف
دلم امروزکمی پرسه زدن می خواهد
غزلی درمن ومن توی خیابان نجف
چقدرحس قشنگی ست درآن دم که فقط
شعرباشدبه لب ونم نم باران نجف
چه صفایی ست که هم صحبت ارباب،شوم
مثل موری شوم او مثل سلیمان نجف
چون یتیمی شده ام با غزلی ازسرعشق
چشم هایم پی بابای یتیمان نجف
دلم انگار گره خورده در این تنهایی
به کمی گریه وقرآن وشبستان نجف
کاش دستی به سرشانه ی من بگذارد
قسمتم کاش کندقطعه ای از نان نجف
#فریده_خسروی
#عضوکانال
@golchine_sher
ببین یارب گرفتارم به دادم می رسی یا نه؟!
شب قدر است و بیدارم به دادم می رسی یا نه؟
خدایا از تو پنهان نیست هر آنچه کرده ام با خود
تو می دانی گنهکارم به دادم می رسی یا نه؟!
در این دنیا به غیر از تو کسی پشت و پناهم نیست
امید از درگهت دارم به دادم می رسی یا نه؟!
الهی تا سحرگاهان سر سجاده ی عشقت
زدیده اشک می بارم به دادم می رسی یا نه؟!
نمی دانم صدای من به جایی می رسد یا نه؟
نمی دانم تو ای یارم به دادم می رسی یا نه؟
#سیدمجیدنبوی( سمن)
#عضوکانال
#شب_قدر
@golchine_sher
واقعیتر باش! دنیـای خیـالی خوب نیست
زنـدگی با واژههـای احتـمالی خوب نیست
واژه ی خـونسرد را ، وارونـه معنـا کـرده ای
نگذر ازمن ساده!گاهی بیخیالۍخوب نیست
گرچه میدانم که چندان بابِ طبعت نیستم
انتقـادِ سنگ از ظرفِ سفـالی، خوب نیست
هرکه ازمن جُرعهای نوشید عمری سُرفه کرد
تازه میفهمم زیادی هم زلالی خوب نیست
میروم شعـری بگویم، دیـر میآیم، ببخش
میهمانی آمدن با دستِ خالی خوب نیست
#مهدی_عابدی
@golchine_sher
بارها راه ز ، بیراهه نشانم دادی
لذت طعم دعا را به زبانم دادی
جرم و عصیان مرا با کرمت سنجیدی
فرصت تو به به ماه رمضانم دادی
کرمت چشمهٔ جاریست به قلبم یارب
روح آرامش از این چشمه به جانم دادی
بارها توبه شکستم تو مرا بخشیدی
باز با لطف کریمانه امانم دادی
تا که آیینۀ دل با تَبر جهل شکست
تو درآئینه ای از نور مکانم دادی
نیمه های شب قدر است و به این بی مقدار
دلی افروخته و اشک روانم دادی
باز هم بر من بیچاره نظر کردی تو
آنچه تقدیر محبّان شده آنم داد
یاریم کردی و بامعجزه های شب قدر
باز بر مِأدنه ها اِذن اَذانم دادی
#علی_اصغر_شکفته
#عضوکانال
@golchine_sher
دوباره شد شب قدر و دلم سرای علی شد
گرفته زانوی غصه شب عزای علی شد
علی در این شب آخر کنار سفره ی دختر
به یاد فاطمه بود و به شوق دیدن داور
ز شوق وصل شهادت بیاد حرف پیمبر
لبش به آیه ی رفتن نظر به ماه و به اختر
تمام حاجت مولا میان سجده روا شد
کنار منبر و محراب روان بسوی خدا شد
سحر ز مسجد کوفه علی چو عزم سفر کرد
ز قتل رُکن هدایت مَلَک بگفت و خبر کرد
فغان از آن دم و ساعت که غرق خون شده یکسر
ز تیغ مُلجم کافر علی شده گل پرپر
نمانده تاب و توانی به پیکر شَهِ عالم
از این خبر دل زهرا نشسته بر غم و ماتم
دل حسن دل عباس ز داغ او شده بیتاب
حسین و زینب وکلثوم به ناله و به تب و تاب
خدا بیا و نظر کن به قلب مضطر زینب
سرِ شکسته ی بابا چه آوَرَد سرِ زینب
غم مدینه و مادر غم حسن غم حیدر
چه ها کند دلِ زینب به کربلای برادر؟
#مرتضی_شاهمندی
#عضوکانال
@golchine_sher
تمام شهر فهمیدند مسلمان بودن او را
و نان آور برای مستمندان بودن او را
کتاب رنج عمرش را کسی با تیغ وا کرده
و زهرا دید بعد از خود پریشان بودن او را
درین دنیا و آن دنیا مرتب در تکاپو بود
زمین تا عرش دانستند مهمان بودن او را
صدای خنده ی تزویر صدای گریه ی تقوا
و دنیا بار دیگر گفت برهان بودن او را
یتیمی را بغل می کرد و حالش زیر و رو می شد
جهان می دید یک چشمه ز انسان بودن او را
#علی_الواریان
#عضوکانال
@golchine_sher
هرچهپیداکردمت ایدوست! پنهانتر شدی
هرچه پنهانکردمت ایعشق! پیداتر شدی
#مژگان_عباسلو
@golchine_sher
مالِ منی ولی
برایِ من نیستی
درست مثل گُلدانی
رویِ تراسِ یک خانه
مالِ منی ولی
بویت برایِ رهگذران است
#علیرضا_رضایی
@golchine_sher
پایان التهاب، شروع نگاه توست
من یک کویر تشنگیام، جویبار شو!
#سلمان_هراتی
@golchine_sher
ای همدم و همراز شهیدان خدایی
بگشای از این باغ به ما پنجره هایی
فریاد بزن حرف جگر سوختگان را
تو حنجره ی زخمی خیل شهدایی
ما در قفس این تن فرسوده گرفتار
اما تو شهیدی و رهاتر ز رهایی
پیچیده به هر گوشه نوای تو و ما را
گیراتر از این زمزمه ها نیست صدایی
جامانده ترین بودی و دلتنگ ترین، آه...
جامانده از آن قافله ی کرببلایی
با بال و پر شعله و با سینه ای از شوق
یک صبح سبکبال تر از مرغ هوایی...
آنگونه از این خاک گذشتی که پی تو
رفتیم و ولی راه نبردیم به جایی
#حسن_زرنقی
#عضوکانال
#شهید_آوینی
#هفته_هنر_انقلاب_اسلامی
#هنر_متعهد
@golchine_sher