eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
787 عکس
272 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
تو بی دلیل به دنبال شعر تازه مگرد همین که می چکد از چشم آسمان شعر است... @golchine_sher
دلخوشی های کوچکی دارم مثل رنگین کمان غزلخاتون و دو تا مرغ عشق ، گیر زمین عاشق آسمان غزلخاتون یک اتاق و چهار تا دیوار و دو تا چشم ،چشم خرمایی که در این عکس شعله می پاشد از دو آتشفشان غزلخاتون دفتری هم همیشه سرشار از شعرهایی که شعر شاید نیست دلنویسی که شرح یک زخم است از زمین و زمان غزلخاتون و تویی که مرا نمی بینی ، دل من مثل چشم تو تنگ است آن یکی خیس و این یکی خونی ، چه شده بینمان غزلخاتون؟! آه ! پینوکیوی قصه تو گرچه آدم نمی شود اما تو به او فرصتی دوباره بده پری مهربان غزلخاتون ...گاهگاهی دلت که می گیرد می توانی به من سری بزنی من همیشه نشانی ام این است: شاعری بی نشان ، غزلخاتون @golchine_sher
وقتی که زمین و آسمان بیرنگ است هر ساز که می‌زنیم بد آهنگ است هر جا که نگاه می‌کنی تاریکی ست خورشید بیا دلم برایت تنگ است @golchine_sher
سازگاری با رفیقان ظاهرا کار تو نیست از وفا و مهربانی دم زدن کار تو نیست تو شریک دزد بودی و رفیق قافله غارتم کردی، ولی گفتی به من کار تو نیست پیش از آنی که بخواهی از کنارت می‌روم تا بدانی عذر ما را خواستن کار تو نیست ناز کم کن، عشوه بس کن اشتباهی آمدی دلبری از ما جوانان پیرزن، کار تو نیست لایق تو خسرو بود و مایه‌دارانی چو او شرط‌بندی با کسی چون کوهکن کار تو نیست شیر کی دیدی که با کفتارها دمخور شود؟ دور شو از من نبرد تن به تن کار تو نیست @golchine_sher
گاه جنس قلب من ازسنگ های کانی است مثل چشمانت تمام عمر من بارانی است سقف رویاهای من کوتاه تر ازخواب توست سهم من از زندگی این شعرهای آنی است ماهی تُنگم که دریا را نخواهم هیچ دید آه دریا! پشت این دیوارها زندانی است مثل بغض آسمان در اولین ماه بهار بارش دلتنگی ات درمن به این آسانی است امتحانم کرده ای صدبار دیدی رد شدم بازهم گفتی که شرطش نمره ی پایانی است @golchine_sher
یک داغ دوباره روی داغ آمده است از چیدن لاله های باغ آمده است در تسلیت کرببلای شیراز ارباب سوی شاهچراغ آمده است @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تمام جرعه های زندگی را تلخ مينوشم نخواهد شد نخستين اخم شيرينت فراموشم و ديگر از تو تصويری نمانده در ته فنجان دلم ميگيرد و بارانی ام را باز ميپوشم بدون چتر جاری ميشوم سوی خيابان ها چه سنگين ميشود بار جدايی تو بر دوشم تمام شهر در چشم ترم حل ميشود انگار نمی آيد صدايی جز صدای عشق در گوشم خدا را شكر جای خالي ات پر ميشود گاهی گرفته جای اندام تو را زانو در آغوشم بدی های تو را از ياد بردم سخت بود اما نشد لبخند تلخ آخرت هرگز فراموشم زمانی بر مشامت ميرسد عطر گلاب من كه غرق گريه دارم روز و شب در عشق ميجوشم @golchine_sher
ايهام و استعاره و تمثيل و نقـطه چين آسان كه نيست شاعر چشمان او شدن... @golchine_sher
عشق ناگهانِ یک باغچه است روزِ شکفتنِ گلی... @golchine_sher
چون آینه لب ز خنده بستیم ای دوست با دیدن داغ تو شکستیم ای دوست شمع ایم و کنار دل تو می باریم ما در غم تو شریک هستیم ای دوست @golchine_sher
با دمای دل خود چای مرا دم کردی شعر خواندی و مرا چشمه ی زمزم کردی! تا که لبخند زدی، طعم زمان شیرین شد قند را از سر صبحانه ی من کم کردی زندگی بی تو بنا بود که دق مرگ شود ضربان دلمان را چه منظّم کردی! در قرنطینه ی آغوش تو جایم عالی است! گره ی وا شده ای داشت که محکم کردی. دستی از مهر کشیدی به سر گلدان ها خانه را تابلوی میخک و مریم کردی خواستم تا خط پایان به کنارت باشم و مرا باز در این کار مصمّم کردی! انجمن ها همه مهمان دو چشمت هستند : در"شب شعر " ِ قشنگی که فراهم کردی‌ @golchine_sher
شیرین شد و پرشورتر از هر موقع، وقتی به لبت نهاد لب                دریایم @golchine_sher
چنان گرفته تو را بازوانِ پیچکی‌ام که گویی از تو جدا نه، که با تو من یکی‌ام! نه آشنایی‌ام امروزی است با تو همین که می‌شناسمت از خواب‌های کودکی‌ام عروس‌وارِ خیالِ منی که آمده‌ای دوباره باز به مهمانیِ عروسکی‌ام همین نه بانوی شعرِ منی، که مدحتِ تو به گوش می‌رسد از بانگِ چنگِ رودکی‌ام نسیم و نخ بده از خاک تا رها بشود به یک اشاره‌ی تو روحِ بادباکی‌ام چه برکه‌ای تو که تا آب آبی است در آن شناور است همه تار و پودِ جلبکی‌ام؟! به خونِ خویش شوم آبروی عشق آری اگر مدد برساند سرشتِ بابکی‌ام کنارِ تو نفسی با فراغِ دل بکشم اگر امان بدهد سرنوشتِ بختکی‌ام. @golchine_sher
با یک دل و هفتاد و دو سر می‌آید مرد است که در دل خطر می‌آید این‌ جان به کفی و غیرت و شیردلی از خادم اهلِ بیت بر می‌آید @golchine_sher
نگاه می‌کنم از هر طرف سوار تویی نشسته یک‌تنه بر صدر روزگار تویی هزار لحظه گذشت و هزار لحظه دلم به سینه سر زد و... دیوانه را قرار تویی تو را ندارم و دلتنگم و... دلم قرص است که انتهای خوش صبر و انتظار تویی خزان اگرچه شکسته‌ست شاخه‌هامان را بیا پرستو جان، مژده‌ٔ بهار تویی بخوان به نام گل سرخ، عاشقانه بخوان بخوان که سایه و سیمین و شهریار تویی به‌رغم ابر سیه‌جامه، روشنایی هست که آفتاب بلند طلایه‌دار تویی به اعتبار تو امید تازه خواهد شد در این زمانه‌ٔ بی‌مایه اعتبار تویی اگرچه بخت به من پشت کرده باکی نیست «مرا هزار امید است و هر هزار تویی»* @golchine_sher
روحت به طهارت نرسد می میرد جانت به سلامت نرسد می میرد ما را به شهادت برسانید که گفت: "هرکس به شهادت نرسد می میرد" @golchine_sher
از حال دل من و تو آگاه؛ "حسین" کشتی نجات هرچه گمراه حسین ای‌دوست دلت تا وسط روضه شکست با قصد فرج صدا بزن؛ "آه حسین" @golchine_sher
روزی فِکند یار نگاهی به سوی غیر... باز است چشم حسرت من سوی او هنوز...! @golchine_sher
در دو چشمِ تــو نشستم به تماشایِ خودم که مگر حالِ مرا چشمِ تو تصویر کند... @golchine_sher
با نان و پنیر ساختم شکلی نو مادر‌ که شدم، هندسه را فهمیدم با اینکه غریبه ام به دنیای هنر نقاشی بر البسه را فهمیدم از بس که دلت بازی جنگی میخواست هومر خواندم، اُدیسه را فهمیدم شد خواسته های تو مقدم بر من فرق هوس و وسوسه را فهمیدم آغوش تو طعم عشق دارد، با تو معنای دقیق بوسه را فهمیدم! @golchine_sher
حاجت روا نبودم و حاجت روا شدم شکر خدا به عشق شما مبتلا شدم لطف شماست ، گرچه خطا کاربوده ام در جمع عاشقان عزادار جا شدم مِهر تو را نشانده در این سینه فاطمه (س) از هر غمی به غیر غم تو رها شدم پیراهن سیاه مرا هم بیاورید ماه محرم آمد و صاحب عزا شدم شکر خدا گدای در خانه ی توام اصلا به عشق بذل شما ها ، گدا شدم یعنی بدون آل علی (ع) چیست زندگی ؟ من با حسین (ع) بودم اگر با خدا شدم نام تو می برم همه جا گریه می کنم هر جا که هست روضه به پا گریه میکنم بغضی عجیب در دل تنگم نهفته است آری ، بدون چون و چرا گریه می کنم وقتی به مُهر کرب و بلا سجده می برم حس می کنم کنار شما گریه می کنم تا زنده ام همیشه به یاد مُحرّمت با شعر خود هجا به هجا گریه می کنم با هر سلام سمت تو حاجت روا شدم گفتم حسین ، زائر کرب و بلا شدم @golchine_sher
با منِ دردآشنا ، ناآشنایی بیش از این؟ ای وفادارِ رقیبان، بی‌وفایی بیش از این؟ گرمِ احساسِ منی، سرگرمِ یادِ دیگران، من کجا از وصل خشنودم، جدایی بیش از این؟ موجی و بر تکه‌سنگی خُرد، سیلی می‌زنی با به‌خاک‌افتادگان، زورآزمایی بیش از این؟ زاهدِ دلسنگ را از گوشه‌ی محرابِ خود ساکنِ میخانه کردی، دلربایی بیش از این؟ پیش از این زنجیرِ صدها غم به پایم بسته بود حال، تنها بنده‌ی عشقم، رهایی بیش از این؟ @golchine_sher
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
باز نقاره‌ها خبر دادند ناگهان ساعت شهادت را اشک‌ها مستجاب خواهد کرد حاجت آخرین زیارت را اشک‌ها دانه های تسبیحند، اشک‌ها قطره های بارانند قطره‌هایی که روی بال مَلَک با خود آورده استجابت را سجده ها پر شده‌ست از شبنم، ربناها پر است از شب‌بو و قیامی همیشه رو به بهشت تا تداعی کند قیامت را دانه های انار پاشیدند، سرخ شد صحن سبز شاهچراغ ذکرها گرچه ناتمام ولی نور دادند بی نهایت را زائران در مسیر خورشیدند، قطعه‌ای از بهشت را دیدند بچه گنجشک ها نترسیدند بنگر معنی شجاعت را در بزنگاه نزد بابایش، پدری می‌کند اگر پسری هدفش بی‌گمان شجاعت نیست،خواست ثابت کند رفاقت را قطره قطره به خاک افتادند، آسمان سجده می‌کند به زمین قطره قطره تمام باران‌ها می‌نویسند این روایت را هم وطن معنی حرم دارد، هم حرم نزد عاشقان وطن است مادری آمده به استقبال تا که معنا کند شفاعت را باز نقاره از نفس افتاد، باز دیر آمدیم سمت قرار پشت در مانده ایم و می‌گوییم برسان ساعت شهادت را 💠 کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا 💠 https://eitaa.com/ahmadiraninasab 💠 کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام 💠 https://t.me/ahmadiraninasab
اول کار است بسم الله الرحمان الرحیم باب اسرار است بسم الله الرحمان الرحیم نغمهٔ جان است بسم الله الرحمان الرحیم بال عرفان است بسم الله الرحمان الرحیم شعر من مست است بسم الله الرحمان الرحیم شهد یک دست است بسم الله الرحمان الرحیم شعر من ناب است بسم الله الرحمان الرحیم همچو مهتاب است بسم الله الرحمان الرحیم @golchine_sher