eitaa logo
گلچین شعر
13.9هزار دنبال‌کننده
750 عکس
260 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی پدر خسته می‌آمد سمت خانه وقتی که شاکی بود از جور زمانه وقتی به دستش بار سنگین داشت، مادر یک "یا علی" می‌گفت از دل ، عاشقانه عطر خوش نامت که می‌پیچید در باد در سجده می‌افتاد گل هم بی بهانه دست پر از مهرت همیشه بر سرم بود وقت دعا ، ای بعد پیغمبر یگانه نام تو را از کودکی دارم به خاطر ای نام زیبای تو ، شعر جاودانه ذکر تو را هر وقت خواندم باز دیدم تسبیح ، می‌خواند تو را دانه به دانه مادربزرگم تا گره بر دار می‌زد با تار وپودت عشق را می‌کرد شانه نام تو را می‌بافت می‌لرزید دستش نام "علی" از هر گلش می‌زد جوانه در " اشهدٌ اَنّ علیاً " می‌شنیدم وقت اذان ، نام عزیزی دلبرانه با تار و پودم دوست دارم "یاعلی" را در خاطراتم خوش نشسته این ترانه یک پیرزن نادعلی می‌خواند ومی‌گفت وا می‌کند بغض دلت را بی بهانه... @golchine_sher
نگاه کن به خیابان...عروسکی افتاد... اگر غلط نکنم باز کودکی افتاد.... نگاه کن‌‌..نه..عروسک نبود!..کودک بود که در ادامه ی فریادِ کوچکی افتاد...! حیاطِ خانه ی سرزنده ای به غصه نشست! شکست پنجره ها! نبضِ قلکی افتاد... جهان چه کرد؟ جهان لال،کور،کر،ترسو صدای گریه که برخاست،موشکی افتاد! نهال ها همه بیتاب و باغبان در خواب! کلیدِ باغ به دست مترسکی افتاد...! سکوت بود که نزدیکِ دوربین می شد به قلبِ هرچه رسانه چه برفکی افتاد... هزار و یک خبرِخوش هزار و یک کودک... چه میوه ها نرسیده یکی یکی افتاد... @golchine_sher
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «بی‌طرفی در دعوای حق و باطل معنی ندارد... باید طرف حق بود، مقابل باطل ایستاد...شاعر نمیتواند در جنگ حق و باطل بی‌طرف باشد. اگرچنانچه شاعر، هنرمند بی‌طرف بود، تضییع نعمت خدا را کرده؛ اگر خدای نکرده طرف باطل را گرفت، آن‌وقت خیانت کرده.» @golchine_sher
کسی مسافرِ این آخرین قطار نشد کسی که راه بیندازمش سوار نشد! چقدر گل که به گلدان خالی‌­ام نشکفت چقدر بی‌­تو زمستان شد و بهار نشد من و تو پایِ درختان چه قدر ننشستیم! چه قلب­‌ها که نکندیم و یادگار نشد چه روزها که بدون تو سال‌­ها شد و رفت چه لحظه‌­ها که نماندیم و ماندگار نشد همیشه من سرِ راهِ تو بودم و هربار کنار آمدم و آمدم کنار، نشد قرار شد که بیایی قرار من باشی دوباره زیر قرارت زدی!؟ قرار نشد... @golchine_sher
بریز خونِ مسلمانِ بی‌گناه ولی یقین بدان که به زودی اسیر خواهی شد خراب کردی و کُشتی؛ چنین نخواهد ماند تو هم به وقت خودش، سنگِ زیر خواهی شد @golchine_sher
در  کنج  ایوان دلم ، یک اطلسی روییده است بیخود شد ازخود هرکسی ، از برگ آن بوییده است گفتم که این بوی خوشت را از کجا آورده‌ای گفت از درون سینهٔ ، هرکس که یاری دیده است @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
در تار ِتنیده نور می پاشد صبح در مخملِ دیده شور می پاشد صبح آیینه ی خوشرنگ سحرگاهان است در خواب ِسپیده تور می پاشد صبح @golchine_sher
رباعی عشق است که در اجاق من می سوزد رفتی و دل ِ اتاق من می سوزد هر صبح که بیدار شوم، می بینم خورشید- به اتّفاق من - می سوزد آن خاطره ها هنوز در من جاری است انگار قبول ِ دردشان اجباری است دستور زبان ویژه ای دارد عشق: هر " ماضی" ِ رفته؛ " حال استمراری " است! عطر خوشت از همین حیاط ِ بغلی است غیر از لب تو کُلّ ِ عسل ها بدلی است بی واژه به هم عشق تعارف کردیم لبخند تو یک زبان بین المللی است! بارانی ام و نگاه ِ پُر نم دارم سوغات برایتان فقط غم دارم لبریز محبّتی و افسوس که من انگیزه برای عاشقی کم دارم. سخت است به شهر ِ خویش باشی تنها، در متن ِ دروغین ِ حواشی ، تنها. فرق است میان غربت یک کلبه با غربت" آسمانخراشی تنها" ! با یاد نگاهت به در و دشت زدم در کوچه ی خاطرات مان  گشت زدم مثل چک بی محل ،غم دنیا را از هر طرفی رسید، برگشت زدم بر پنجره ردّپای باران ِ خداست چشمان بهار، رنگ چشمان خداست! انگار خدا گرفته سلفی از خود! گل؛ عکس جدید ِ لب خندان خداست. بر گونه ی من بوسه - دوتایی - بگذار در صحنه ی جرم، ردّپایی بگذار از سکه ی بوسه های من هم بردار آن را به حساب آشنایی بگذار. @golchine_sher
خدا پروانه‌ها را از قفس آزاد خواهد کرد خودش جغرافیای عشق را آباد خواهد کرد و بَرمی‌چیند از شب‌های زخمی، جیغ جغدان را به صبحی سرزده، گنجشک‌ها را شاد خواهد کرد به لطف سنگ‌ها با مشت نوزادان در قنداق ستون کاخ‌ها را سست و بی‌بنیاد خواهد کرد و با هر جوی خون از گونه‌های خیس مادرها جهان را خانۀ دل‌های طوفان‌زاد خواهد کرد زمین یک روز راحت می‌شود از بغض دیرینش که دستی سینه‌ها را خالی از فریاد خواهد کرد که دست انتقام از آستینی سبز خواهد شد به شور ذوالفقاری، جنگ با بیداد خواهد کرد کبوترها خبر می‌آورند از مسجدالاقصی که ما را قدس، این قدس صبور آزاد خواهد کرد @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بازار رقیبِ تو کساد است پس از این موهام به سرپنجه‌ی باد است پس از این وقتی که نگاه تو بیفتد به نگاهم هر لحظه مرا روز معاد است پس از این وقتی که تو شاگرد کلاسی، به یقینم استادِ تو محتاج سواد است پس از این بگذار بسوزند حسودانِ بهارت دیدند که! بر اسب مراد است پس از این عاشق شده این دل چه بخواهی چه نخواهی روز و شبم از یاد تو شاد است پس از این چون شاعرم و چشم تو مضمون قشنگی‌ست پشت سرِ تو حرف زیاد است پس از این @golchine_sher
هدایت شده از اشعار « امیر طاهری »
(شعر مقاومت ، تقدیم به کودکان فلسطین) خم به ابروی خود نیاوردند کودکانی که همدم دردند جمعشان کم شده ولی هرگز در دل جنگ کم نیاوردند آه ای کودک فلسطینی آه ای غنچه‌ی نشسته به‌ خون اشک امروز و شوق فرداها... پادشاه جزیره‌ی مجنون نوجوان مقاومت برخیز مُشت های تو پُر شود از سنگ در گلو بغض و اشک را بشکن نا برابر شده است وقتی جنگ سنگ های تو موشک عشقند ماشه‌ی سنگ را چکاندی و بعد چه بگویم؟ سلاح ایمان را بر سر ظالمان نشاندی و بعد آسمان بوی دود می‌گیرد مشت تو باز شد، جهان فهمید راز پرواز دستهایت را ابر میدید و آسمان فهمید کو عدالت ؟ کجاست بیداری خواب دنیا چقدْر سنگین است تو بگو پس چه شد حقوق بشر؟ این که پرپر شده ، فلسطین است بِشکن از نای خود سکوتت را بِین ویرانه ها بزن فریاد بین ویرانه ها بلند بگو ایها العشق خانه ات آباد 🖍️ 🆔@amirtaheri_1001
همه یک‌ سو و تـو یک‌ سو، چه بگویم دیگر تا بدانی که چه اندازه تـو را می‌خواهم؟ @golchine_sher
آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد می سپارد جان... @golchine_sher
چشمان تو مجال ندادند ساکت بمانم و نسرایم باید شبیه شعر عروسک امشب به خواب ناز تو آیم باید کنار دست عروسک لیوان آب را بگذارم بی آبی است تشنه نماند چیزی به غیر این که ندارم امشب قرار هست در این شهر سقف کدام خانه بریزد فردا کدام کودک غزه رفته به باغ رنگی ایزد امشب شبی که خواب ندارد مادر کنار تخت تو شاید بابا هزار دغدغه دارد از فکر هر وظیفه که باید.... بابا به فکر اینکه کجا هست جایی که امن باشدو آرام مادر به فکر این که در آغوش گیرد تو را چگونه چه هنگام تا بلکه در کنار تو باشد وقت سفر به باغ شقایق حق دارد اوست مادر و دارد بی هر دلیل یک دل عاشق امشب دوباره قصه دراز است این قصه فرق می کند آری این قصه می رسد به شبی که اشک رقیه ای شده جاری این قصه فرق می کند آری تاریخ و بغض مانده به کام است افغان یمن کرانه و غزه تصویری از خرابه ی شام است @golchine_sher
از  گونه هایت چیده ام تک دانه ها را آماده کردم بهترین عصرانه ها را می رقصی و پر می دهی تا بام خانه از دامن گلدار خود، پروانه ها را در چشم خود صد مزرعه خشخاش داری تعطیل کردی صنف داروخانه ها را! با چشم های موشک اندازت به قلبم در جنگ دادی ارتقا سامانه ها را! هی دست در گیسوی تو بردند و دیدیم دعوای بین بادها و شانه ها را! جز تو که مرز کشورم را باز کردی ویزا ندادم لحظه ای بیگانه ها را دار و ندارم رایگان تقدیم ، خاتون! خالی کن از بازار، رنج چانه ها را دستان من؛ پایان راه است ای مسافر! دیگر رها کن باقی پایانه ها را. @golchine_sher
هجوم وحشی ِ ویرانگر و , فواره ها از خون کجا خوابیده ای ,طعنه زن ِ ,هوچیگر ِ صهیون حقوقت کو بشر .طفلی بدون سَر ،سکوت محض !؟ سَرت از برف ای نادان ،بیا ،لختی بکش بیرون بیا کودک کشی ،مادر کشی با حال مُضطر بین تو در صَدر خبر، بنگر ، جنوبِ غزه را اکنون نشسته لکه ی ننگین و خون بر آستین تو بمیرد آن سکوت تو ، بسوزد آن همه قانون نمی دانم ، چه بَد نامی تو را باید نویسدشعر که از تخم شیاطین وام داری می کند مضمون فلسطین ارض قدسی هاست, هرگز خَم نمی گردد به آماج مُسلسها اگر سَرو اَش شود مجنون یهود و خنده ی مستی...هیاهوی مترسک ها دو سه روزی چه خوش رقصی کند اهریمن ِ افسون بدان صهیون که طوفان می وزد از سَمت الاقصا.. بترس از رَعد و بَرق شیرهای جبهه ی مَجنون @golchine_sher
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم یک قطرۀ آبم که در اندیشۀ دریا افتادم و باید بپذیرم که بمیرم یا چشم بپوش از من و از خویش برانم یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم این کوزه ترک خورد، چه جای نگرانی‌ست من ساخته از خاک کویرم که بمیرم خاموش مکن آتش افروخته‌ام را بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم @golchine_sher
قدم خمید ز داغت، ز چشمت افتادم نمی خرند عصایی که تاب بردارد @golchine_sher
شوریده‌ی آزرده‌دلِ بی سر و پا من در شهر شما عاشق انگشت‌نما من دیوانه‌تر از مردم دیوانه اگر هست جانا، به خدا من... به خدا من... به خدا من شاهِ همه خوبان سخنگوی غزل‌ساز اما به در خانه‌ی عشق تو گدا من یک دم، نه به یاد من و رنجوریِ من تو یک عمر، گرفتار به زنجیر وفا من ای شیر شکاران سیه موی سیه چشم! آهوی گرفتار به زندان شما من آن روح پریشان سفرجوی جهانگرد همراه به هر قافله چون بانگ درا، من تا بیشتر از غم، دل دیوانه بسوزد برداشته شب تا به سحر دست دعا من سیمین! طلب یاریم از دوست خطا بود: ای بی‌دل آشفته! کجا دوست؟ کجا من؟ @golchine_sher
گر شدی عاشق بدان دیوانه‌وارش بهتر است در قرار یار، عاشق بیقرارش بهتر است  در عطش حالیست از آب گوارا بیشتر چشمهای مست خوب اما خمارش بهتر است گیسوانت را که چون دریاچه در موج آمده  باز کن بر گرد گردن، آبشارش بهتر است دست در دستت نهادن، چشم در چشمت شدن چار فصل سال خوب اما بهارش بهتر است  این غزل رازی‌ست بین چشم او با چشم من بس کنم حتی غزل هم راز دارش بهتر... @golchine_sher
از کنج‌ قفس کبوتر آزاد شود در حنجره اش سکوت،فریاد شود نزدیک شده وعده ی حق محکم باش ای غزّه ! خرابه هات آباد شود @golchine_sher
با سلام خدمت اعضای محترم کانال با توجه به جنایت دیشب رژیم کودک کش اسرائیل در هدف قرار دادن بیمارستانی در غزه و شهید شدن بیش از هزار نفر و اعلام عزای عمومی امروز اشعار عاشقانه بارگزاری نخواهد شد از صبوری شما سپاسگزاریم @golchine_sher
در پشت سر فرعونیان، در پیش رو دریاست اما چه باک از این و آن وقتی خدا با ماست روشن به چشم ماست دیروزی که طی کردیم چشم انتظار ما پس از این صبح فرداهاست ما با سر و سامان این دنیا نمی‌سازیم سرهای سرگردان ما بر دامن صحراست تاریخ می‌داند که ظالم‌سوز شد آخر هر شعله‌ی آهی که از جان‌های ما برخاست طوفان به پا کرده‌ست اینک آه مظلومان  یک شمه از هر آه ما طوفان الاقصی‌ست هر چند دنیایی دلش با غزه است اما کنج قفس این شیر زخمی همچنان تنهاست می آید و می‌گیرد از افتادگان دستی  مردی که بر پیشانی‌اش سربند یازهراست @golchine_sher