میگذارم پا به سن آرام آرام و هنوز
مثل طفلی نو قدم در جستجوی مادرم
با چنین حال و مقالی ، هرکجا ظلمی رود
میدوم با چشم خون پالا به سوی مادرم
تا روانم را بشویم از پلشتیهای دهر
چند لحظه مینشینم روبروی مادرم
تار خواهد شد جهان در چشمهای تیرهام
کم شود حتی اگر یک تار موی مادرم
تا که خواب خوش به چشمانم بیاید ، سالهاست
آب خوش پایین نرفته از گلوی مادرم
خم شود میخی که بر پهلوی بیبیجان نشست
بشکند دستی که سیلی زد به روی مادرم
#علیرضا_بدیع
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی
یکسر به کانال ما بزن 👌
🌷فقط رباعی و تک بیت
حتما حالت خوب میشه
یکبار امتحان کن🌷
❤️کاش جای بوسهاش میماند بر پیشانیام
با خدا بودن نشان از مِهر میخواهد نه مُهر!❤️
https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
زندگی شاید...
عبور گیج رهگذری باشد
که کلاه از سر بر میدارد
و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی میگوید:
صبح بخیر
#فروغ_فرخزاد
@golchine_sher
نه سوپرمَن
نه بَتمن
و نه هیچ «منِ» دیگری
می خواهی
دُنیا را نجات بدهی؟
«آدم» باش!
#رضا_اسماعیلی
@golchine_sher
تو شاد بودی و من آمدم غمت باشم
اجازه هست که یک عمر همدمت باشم؟
من آن غمم، غم شیرین دوست داشتنت
که لازم است از امروز محرمت باشم
تو تکیه کن به من و فکر هیچ چیز نباش
اراده کرده ام آن کوه محکمت باشم
به هر کجای دل نازکت اگر داری_
خدا نکرده کمی زخم، مرهمت باشم
نخواه خوب و بدت را جدا کنم از هم
بخواه عاشق ابروی درهمت باشم
قبول کن بنشینم مقابل چشمت
و باز منتظر خیر مقدمت باشم
هنوز عشق مقدّس ترین کلام خداست
تو عاشقانه بخوانم که مريمت باشم
#مریم_کرباسی_نجف_آبادی
@golchine_sher
با حرفهایت در آغوشم بگیر
که بعضی حروف
دستهای مهربانی دارند
#محمود_درویش
@golchine_sher
کسی باید از عشق صحبت کند
که خود را مهیّای غربت کند
دلم را به دیوانگی میبرند
اگر بر تو ای گل، دلالت کند
ملالی ندارم؛ بهجز دوریات
چه باکم که عالم ملامت کند
مرا از تو و مرگ، ترسانْد عقل
که او را خداوند رحمت کند
بدونِ تو ای عشق، کفر است دین
یکی واعظان را نصیحت کند
#میلاد_عرفان_پور
@golchine_sher
سرِ گیسوی تو در مشت گره خوردهی باد
خبر از خانهی ویرانشده در مه میداد
من همان نامهی نفرین شده بودم که مرا،
بارها خط زد و تا کرد ولی نفرستاد ....
داس بر ساقهی گندم زدی و بیخبری
آه یک مزرعه در پشت سرت راه افتاد ...
هر چه فریاد زدم، کوه جوابم میکرد
غار در کوه چه باشد؟! دهنی بی فریاد ...
داشتم خوابِ شفایی ابدی میدیدم
که تو از راه رسیدی مرض مادرزاد ....
بغض من گریه شد و راه تماشا را بست
از تو جز منظرهای تار ندارم در یاد .....
#احسان_افشاری
@golchine_sher
در وقت قرار می رسیدی ای کاش
با سوت قطار می رسیدی ای کاش
بعد از تو در آغوش زمستان ماندم
همراه بهار می رسیدی ای کاش
#نوروزرمضانی
@golchine_sher
چیزی نمانده خاطرم از نان مادرم
چیزی بهغیر تاول دستان مادرم
تنها اتاق خلوت رؤیای کودکی…
شاهانه بود چادر ارزان مادرم
قایم که میشدیم کسی کارمان نداشت
در چادر گرفته بهدندان مادرم
وقتی که از زمین و زمان خسته میشدیم
سر میگذاشتیم به دامان مادرم
اقساط ماهیانه بابای کارگر
کم بود در مقابل ایمان مادرم
غیر از دعا به حال من و خواهران من
چیزی نبود در تب و هذیان مادرم
یادش بهخیر… شانه به موهام میکشید
قربان گیسوان پریشان مادرم
یک سفره پر از برکت پهن کردهام
با پول تانخورده قرآن مادرم
هرگز قسم به جان عزیزش نخوردهام
دلتنگ مادرم شدهام… جان مادرم
کو شانهای که سر بگذارم بهروی آن
حالا که آمدهست سر شانه مادرم
از روزگار درس فراوان گرفتهام
اما هنوز طفل دبستان مادرم
وقتی که از زمین و زمان خسته میشدیم
سر میگذاشتیم به دامان مادرم
#محمدحسین_ملکیان
@golchine_sher
آه آن روز که دادم به تو آیینه دل
از تو این سَنگ دلی ها به گمانم نرسید...
#شفیعی_کدکنی
@golchine_sher
میکند آشفتهام، همهمهی خویشتن
کاش برون میشدم، از همهی خویشتن
میکشد از هر طرف، چون پر کاهی مرا
وسوسهی این و آن، دمدمهی خویشتن
پنجه در افکندهام، در دل خونین خویش
گرگوش افتادهام، در رمهی خویشتن
بادهی نابم گهی، زهر هلاهل گهی
خود به فغانم از این، ملقمهی خویشتن
طفلم و بنهاده سر، بر سر دامان عشق
تا کُندم بیخود از، زمزمهی خویشتن
مست و خرابم امین، بیخبر از بود و هست
از که ستانم بگو! مظلمهی خویشتن
#سید_علی_خامنه_ای
#رهبر_انقلاب
@golchine_sher
برخیز که آسمان به هوش آمده است
آوازه ی گنجشک به گوش آمده است
برخیز دو استکان غزل نوش کنیم
قوری و سماور به خروش آمده است
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
حُمرهی مشرقیه را خمره به خمره گشتهام
نام تو را به خط مِی، روی شفق نوشتهام
دیو گریخت از دلم، هیچ نمانده مشکلم
تا که تو را صدا زدم، آی پریفرشتهام!
خوشهی گوشوارهات وسوسه میکند مرا
شوق گناه را به دل، دانه به دانه کِشتهام
سرمهدوات چشم تو، شوق سیاهمشق من
واژه به واژه با غزل، اشک تو را سرشتهام
هر خط سرنوشت من، بسته به سرنوشت تو
ای همه سرگذشت من! از همه کس گذشتهام
کوبه به کوبه، در به در، کوچه به کوچه، سر به سر
در زدهام، سر زدهام، در به در تو گشتهام
ماضی التزامیام! شاید و باید منی
در همه حال با توام، ای همهی گذشتهام!
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
@golchine_sher
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشوره ی ما بود، دل آرام جهان شد
در اوّل آسایش مان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادن مان بود خزان شد
زخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد
آنگاه همان زخم، همان کوره ی کوچک،
شد قلّه ی یک آه، مسیر فوران شد
با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد
با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد
ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم
یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد
جان را به تمنّای لبش بردم و نگرفت
گفتم بستان بوسه بده، گفت گران شد
یک عمر به سودای لبش سوختم و آه
روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد
یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سرخ
رفت و همه ی دلخوشی ام یک چمدان شد
با هر که نوشتیم چه ها کرد به ما گفت
مصداق همان وای به حال دگران شد
#حامد_عسکری
@golchine_sher
سراغم را بگیر
که دلم برای شنیدنِ صدای تو
و شنیدنِ اسمم از زبان تو
تنگ شده
با من حرف بزن
از حالت
از روزمرِگی هایت
اصلا از خبرهایِ روز بگو
اما بگو
اما باش...
که بدونِ تو،
چیزی شبیه زندگی
تویِ گلویم گیر میکند ...!
#نرگس_صرافیان_طوفان
@golchine_sher
حس خوبیست در آغوش خودت پیر شوم
اینکه یک عمر به دستان تو زنجیر شوم
آسمانم شوی و تا به سرم زد بپرم
با نگاه پر از احساس تو درگیر شوم
حس خوبیست نفس های تورا لمس کنم
آنقدر سیر ببوسم... نکند سیر شوم؟
درد اگر از تو به اعماق وجودم برسد
حاضرم دم نزنم تا که زمینگیر،شوم
باید ابراز کنم نیت رویایم را
باید از زاویه ی شعر تو تفسیر شوم
یک غزل باشم و تا مرز جنونت بکشم
پُر از آرایه و اندیشه و تصویر شوم
اولین تار سفید سَرِ من را دیدی
حس خوبیست در آغوش خودت پیر شوم
#صنم_نافع
@golchine_sher
یقیناً کفر محض است اندکی تردید در چشمت
خدا آبیترین احساس را پاشید در چشمت
شراب چشمهایت تاک را از ریشه خشکانده
زمین میسوزد از بد مستی خورشید در چشمت
نگاهت دست نقاش طبیعت را چنان لرزاند
که حتی میشود رنگ خدا را دید در چشمت
خلیج چشمهایت معدن امواج طوفان زاست
نفس گیر است شوق صید مروارید در چشمت
زمان کی میتواند بر سر عقل آورد من را؟!
زمین تنگ است و من دیوانهی تبعید در چشمت
#بهمن_صباغ_زاده
@golchine_sher
ای آزادی!
پرندگان هیچگاه
در قفس لانه نمیسازند
میدانی چرا؟
زیرا که نمیخواهند
اسارت را برای جوجههای خویش
به میراث بگذارند...
#محمود_درویش
@golchine_sher
هی فکر میکنم که چگونه؟ چرا؟ چطور؟
من سالهاست گریه نکردم، شما چطور؟
من سالهاست عاشق چشمی نبودهام
ِ حال نگاه کن من ّ پر ادعا چطور...
برگشتم از غرورم و با چشمهای خیس
ساکت نشستهام که ببینم تو را چطور
معنا کنم، الهه تلقین به شاعران
شیطان که نیستی به گمانم، خدا چطور؟
هی فکر میکنم که چه شد عاشقت شدم؟
هی فکر میکنم که چرا؟ کی؟ کجا؟ چطور؟
#مجید_ترکابادی
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی
یکسر به کانال ما بزن 👌
🌷فقط رباعی و تک بیت
حتما حالت خوب میشه
یکبار امتحان کن🌷
https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080