─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#متن_مستند_مقاتل
#غسل_فاطمه_زهرا_س_وداع_امام_حسنین_ع_با_مادر
فَقَالَ عَلِيٌّ علیه السلام وَ اللَّهِ لَقَدْ أَخَذْتُ فِي أَمْرِهَا وَ غَسَّلْتُهَا فِي قَمِيصِهَا وَ لَمْ أَكْشِفْهُ عَنْهَا فَوَ اللَّهِ لَقَدْ كَانَتْ مَيْمُونَةً طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً ثُمَّ حَنَّطْتُهَا مِنْ فَضْلَةِ حَنُوطِ رَسُولِ اللَّهِ وَ كَفَّنْتُهَا وَ أَدْرَجْتُهَا فِي أَكْفَانِهَا فَلَمَّا هَمَمْتُ أَنْ أَعْقِدَ الرِّدَاءَ نَادَيْتُ يَا أُمَّ كُلْثُومٍ يَا زَيْنَبُ يَا سُكَينَةُ يَا فِضَّةُ يَا حَسَنُ يَا حُسَيْنُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِي الْجَنَّةِ فَأَقْبَلَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ هُمَا يُنَادِيَانِ وَا حَسْرَتَا لَا تَنْطَفِئُ أَبَداً مِنْ فَقْدِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ أُمِّنَا فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ يَا أُمَّ الْحُسَيْنِ إِذَا لَقِيتِ جَدَّنَا مُحَمَّداً الْمُصْطَفَى فَأَقْرِئِيهِ مِنَّا السَّلَامَ وَ قُولِي لَهُ إِنَّا قَدْ بَقِينَا بَعْدَكَ يَتِيمَيْنِ فِي دَارِ الدُّنْيَا فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ يَدَيْهَا وَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِيّاً وَ إِذَا بِهَاتِفٍ مِنَ السَّمَاءِ يُنَادِي يَا أَبَا الْحَسَنِ ارْفَعْهُمَا عَنْهَا فَلَقَدْ أَبْكَيَا وَ اللَّهِ مَلَائِكَةَ السَّمَاوَاتِ فَقَدِ اشْتَاقَ الْحَبِيبُ إِلَى الْمَحْبُوب. قَالَ فَرَفَعْتُهُمَا عَنْ صَدْرِهَا وَ جَعَلْتُ أَعْقِدُ الرِّدَاءَ وَ أَنَا أُنْشِدُ بِهَذِهِ الْأَبْيَات
فِرَاقُكِ أَعْظَمُ الْأَشْيَاءِ عِنْدِي وَ فَقْدُكِ فَاطِمُ أَدْهَى الثُّكُولِ
سَأَبْكِي حَسْرَةً وَ أَنُوحُ شَجْواً عَلَى خَلٍّ مَضَى أَسْنَى سَبِيلٍ
أَلَا يَا عَيْنُ جُودِي وَ أَسْعِدِينِي فَحُزْنِي دَائِمٌ أَبْكِي خَلِيلِي
@golvajhehaye_roozeh
#ترجمه: حضرت امير المؤمنین عليه السّلام می فرمايد: من متصدى امر غسل آن بانو شدم و بدن وى را از زير پيراهن غسل دادم، به خداوند سوگند كه بدن فاطمه زهرا سلام الله علیها پاك و مطهّر بود، آنگاه بدن مقدّس او را از باقيمانده حنوط پيامبر اسلام صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم حنوط كردم، سپس پيكر مباركش را در ميان كفنهايش جاى دادم و چون تصميم گرفتم كفن او را گره بزنم، صدا زدم: اى امّ كلثوم، زينب، سكينه، فضّه، حسن و حسين! بياييد و مادر خود را براى آخرين بار ببينيد، روز فراق آمد و ملاقات شما در بهشت خواهد بود.حسن و حسين عليهما السّلام در حالى آمدند كه فرياد می زدند: آه از اين حسرتى كه هيچ وقت به علّت از دست دادن جدّمان، پيامبر خدا و مادرمان، فاطمه زهرا از بين نخواهد رفت. اى مادر حسن و حسين! هنگامى كه جدّ ما حضرت محمّد مصطفى صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را ملاقات نمودى سلام ما را به آن حضرت برسان و به آن بزرگوار بگو: ما بعد از تو در دار دنيا يتيم مانديم! حضرت على علیه السلام می فرمايد: من خداوند را شاهد می گيرم كه فاطمه زهرا آه و ناله كرد، دستهاى خود را دراز نمود و حسنين را چند لحظهاى به سينه خود چسبانيد. ناگاه هاتفى از آسمان ندا در داد: اى ابو الحسن! حسن و حسين را از روى سينه فاطمه بردار، به خداوند سوگند كه ملائكه آسمانها را گريان كردند، زيرا دوست مشتاق لقاى دوست است.
حضرت امير عليه السّلام می فرمايد: من حسنين را از روى سينه زهرا برداشتم و در حال بستن بندهاى كفن اين اشعار را سرودم: مفارقت تو برايم بزرگترين امور است، و از دست دادن تو سختترين مصيبت. من براى حسرت و غم آن كسى گريه و ناله مىكنم كه بهترين راه را براى مرگ پيمود. اى چشم من! با من مساعدت و همراهى كن كه محزون دائمى هستم و براى دوست خودم گريانم.
،،، ثُمَّ إِنَّ سُكَيْنَةَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ.
ترجمه: حضرت سكينه عليها السلام پيكر پدرش امام حسين عليه السّلام را در آغوش كشيد [ولى نگذاشتند كه سكينه در بالين پدر بماند] گروهى از اعراب اجتماع كردند و سكينه عليها السلام را از بالين پدر كشيده و جدا نمودند.
📚#منابع👇
لهوف ،سید بن طاووس، ص: 134
بحار الأنوار ، علامه مجلسی، ج43، ص: 179
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
#کانال_متن_روضه_مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع
📌باز نشر مطالب کانال با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
#حدیث_روز
۵ دی ۱۴۰۱
٢ جمادی الثانی ١٤٤٤
امام باقر علیه السلام :
لا نِعمَةَ كالعافِيَةِ ، و لا عافِيَةَ كمُساعَدَةِ التَّوفيقِ .
هيچ نعمتى چون عافيت نيست و هيچ عافيتى چون ياورى توفيق.
تحف العقول : ۲۸۶.
مناسبتهای امروز :
سالروز زمین لرزه ی بم در سال ۱۳۸۲[ شمسی ]
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
_دلم میخـواد یه شب مدینه باشم
_زائـر اون شکـسته ســـــینه باشم
_دلم میخواد پشـت بقیـــع بشینم
_قـــــبر غـــــریـب مــــادر و ببینم
ان شاءالله وعده منو و شما مدینه،،،کنار قبرستان بقیع،،،
@golvajhehaye_roozeh
ایام عزای زهرای مرضی،،،بریم خانه امیرالمومنین،،،بریم عیادت مادرمون زهرا،،،مادری که چند ماهه تو بستر بیماریه،،،
ان شاءالله هر كی مادر داره،،،خدا براش نگه داره،،،، خدا نکنه ببینی مادرت بیمار شده،،،اگه یه روزی بری خونه،،،ببینی مادرت حالش خوب نیست،،، دست و پات رو گم میكنی،،،اگه یه روز ببینی مادرت،،،به سختی داره نفس میکشه،،،دست و پات رو گم میكنی،،،انگار همه غصه های عالم رو دلت میآد،،، امروز بعد از چند ماه،،،بلاخره زهرای مرضیه از بستر بیماری بلند شد،،،بچه ها تا مادر رو دیدند،،،خوشحال شدند،،،
الحمدلله،،،مادر ما خوب شده،،،
_چون روز ِ آخــر بود كار ِ خانه كردم
_گیسوی ِ فرزندان خود را شانه كردم
کمی کارهای خونه رو انجام داد بی بی،،،فرمود اسماء،،،
من ساعتی استراحت می کنم منو صدا بزن،،،اگه جواب ندادم اسماء،،،بدون به بابام پیغمبر ملحق شدم،،،
اسماء میگه،،، دل نگران شدم،،،ساعتی بعد صدا زدم،،، عرضه داشتم،،، یا بنت رسول الله،،،دیدم جواب نیومد،،،
خدایا،،، چه خبر شده،،،چرا بی بی جواب نمیده،،،
دوباره صدا زدم:(یَا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ )،،،، جواب نیومد،،، وارد حجره شدم،،، پوشیه صورت رو کنار زدم،،، دیدم ای وای،،، بی بی جان به جانان تسلیم کردند،،،
عرضه داشتم بی بی جان،،،سلام منو به پیغمبر خدا برسونید،،،
خدایا،،،
حالا جواب امیرالمومنین رو چی بگم،،،جواب بچه ها رو چی بگم،،،
حسنین وارد شدند،،،
تا اومدند فرمودند اسماء،،،مادرمون زهرا کجاست،،،
دوان دوان وارد حجره شدند،،،کنار بدن بی جان مادر نشستند،،،حالا میخوای گریه کنی بسم الله،،،
امشب برا یتیمان زهرای مرضیه گریه کن،،،
این بچه ها خودشون رو انداختند روی جنازه مادر،،،
نميدونم تاحالا بچه یتیم کنار بدن مادر دیدی یا نه،،،
امام حسن خودش رو انداخت روی بدن مادر...
صدازد:
@golvajhehaye_roozeh
یَا أُمَّاهُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی،،،
مادرجان من حسنم،،، با من حرف بزن مادر،،، الان روح از بدنم جدا میشه مادر،،،
ابی عبدالله اومد،،،آی کربلایی ها،،،
آقاتون اومد...صورت گذاشت کف پاهای مادر،،، هی کف پاهای مادر رو میبوسه،،، صدا میزنه،،،
يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ
مادر،،، من حسینتم،،،با من حرف بزن،،،
مادر،،، اگه با من حرف نزنی میمیرم،،،
مادر،،، مادر،،،
_اسماء چرا چشم از ما پوشیده مادر
_وقت اذان مغــــرب خوابیـــده مادر
اسماء اومد بچه ها رو با احترام،،،از روی جنازه مادر بلند کرد،،،
#گریز_روضع_حضرت_رقیه_س
اما،،،
لا یوم یومِک یا اباعبدالله،،، خوب شد اسماء تو بودی،،، بچه ها زهرای مرضیه رو،،، از کنار جنازه مادر بلند کردی،،،
اما کربلا،،،
فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ،،،
چند نفر مرد اَعرابی با تازیانه،،،کشان کشان،،،
دختر رو از کنار بدن بابا جدا کردند،،،
_ای خصم بد منش تو مزن تازیانه ام
_من از کـــنار پیکــــــــــر بابا نميروم
حسین،،،
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهداف کانال سهیـم باشید.
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
4_5774138029694257673.mp3
4.57M
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهداف کانال سهیـم باشید.
─═༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
خادمانِ خدا.mp3
1.73M
#یک_دقیقه_حرف_حساب
💥 خادمانِ خدا
💫 اگر جبرئیل همین امشب برایتان پیغام بیاورد که :
"خداوند فرمودند هرچه دوست داری، بخواه تا اجابت کنم "...
☜ شما چه درخواستی میکردید؟
💥 حالا پاسخ حضرت فاطمه سلاماللهعلیها رو بشنوید !
#استاد_شجاعی
منبع: مجموعه مقام عرشی حضرت زهرا سلاماللهعلیها
─═༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#شام_غریبان
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_شور
#سلمک_قرچه_رضوی
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
_امشب دلم گـــرفته از آن گـریه می کنم
_هم ناله با امام زمان (عج)گریه می کنم
چه خبره امشب ؟،،،
_یا رب رســــیده شام غریبان یاس و من
_رنگِ غــــروبِ فصلِ خزان گریه می کنم
( اینجا نباش ، دلهامون رو ببریم توو خونه ی امیرالمومنین ، چه خبره امشب ؟ از فردا دیگه خونه ی فاطمه ، مادر نداره ، از فردا یه دختر سه چهارساله ، باید توو خونه مادری کنه ، باید خونه داری کنه ، این مدتی که فاطمه بیمار بود ، هر موقع می اومد توو خونه ، هر چی غم و غصه داشت با دیدن فاطمه فراموش میکرد ، اما از فردا هر کی میآد توو این خونه ، زانوی غم بغل میگیره ...
_با اشکِ غسلِ نیمه شـب و گریه یِ کفن
_با تُربتی که مــانده نهـان گریه می کنم
_با رازِ سر گشوده یِ یک جسمِ پُر گریز
_با طفل آســـتین به دهان گریه می کنم
امیرالمومنین فرمود : مبادا بلند گریه کنید ، مبادا همسایه ها خبردار بشن ... مقتل میخوندم ، یه همچی شبی ، حتی اون دوتا نامرد ، اومدند درِ خونه ی امیرالمومنین ، گفتند ما شنیدیم کار فاطمه تموم شده ؟ فردا ، حتما ما باید بر فاطمه نماز بخونیم ها ... یاعلی نکنه بدون حضور ماها ، بخواهی برفاطمه نماز بخونی ؟ حالا ببین امیرالمومنین چه غُصه هایی داره امشب ؟
_همراهِ کوه صبر که امرِ سکوت کرد
( فرمود کسی بلند بلند گریه نکنه ، بچه ها ، آستین به دهان بگیرید ... )
_همراهِ کوه صــبر که امرِ سکـوت کرد
_اما گریست مویه کنان گریه می کنم
#شاعر_سعید_نسیمی
اسماء میگه ، من آب میریختم ، یه مرتبه دیدم صدای ناله علی بلند شد ، سر به دیوار گذاشته داره بلند بلند گریه میکنه ، آقاجان خودتون فرمودید که کسی بلند گریه نکنه ؟ صدا زد اسماء :
#آواز_دشتی
#گوشه_چوپانی
_تو زهـــرا بینی و مـــن روی نیلی
_تو صورت بینی و من جای سیلی
تازه فهمیدم چرا فاطمه وصیت کرده منو شبانه غسل بدهید ؟ شاید نمیخواسته زخم ها و کبودی ها رو علی ببینه ...
_تو می بینی علی را زار و خسته
_نمی بینــــی تو پهلوی شکـــسته
الان دستم به بازوی شکسته خورد ، تازه فهمیدم چرافاطمه از من رو میگرفت ؟ تازه فهمیدم دست بانو چرا بالا نمی اومد ؟ کار غسل فاطمه رو هر طوری بود به اتمام رسوند ، بندای کفن رو بست ، بعد صدا زد یتیمای فاطمه بیائید ... سیدا ، خدا نکنه توو این مجلس طفلی باشه ، مادرش از دنیارفته باشه ، صدا زد ، یتیمای فاطمه بیائید ، حسنین اومدند خودشون رو انداختند روی سینه ی مادر ، هر دوتا آنچنان ناله ی جانسوزی میزنند ، امیرالمومنین میگه دیدم بندهای کفن باز شد ، هر دو تا دستای فاطمه از کفن بیرون اومد ، این دوتا آقازاده رو در آغوش گرفت ...
یه مرتبه دیدم از زمین و زمان یه ندایی بلند شد ، یاعلی ، بچه هارو از مادر جدا کن ، آه ، ملائکه طاقت دیدن این صحنه رو ندارند ...
اما ... من یه بچه یتیمِ دیگه رو هم سراغ دارم ، نیمه های شب از خواب بیدار شد ، هی گریه میکرد ، هی ناله میزد ، هر چی عمه التماسش میکرد ، رقیه آرام باش ، گریه نکن ، صدا میزد عمه الان بابام رو توو خواب دیدم ، منو بغل گرفته بود ، خودش گفت الان میام پیشت ...
لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ ، هر جا نشستی ، سه مرتبه ، از سُویدای دلت ، صدا بزن ، یا زهرا یازهرا یازهرا،،،
#قم_پردیسان_مسجدامیرالمومنین
#علیه_السلام
یکشنبه28/10/1399
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
1. 28.99.mp3
8.8M
#شام_غریبان
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_شور
#سلمک_قرچه_رضوی
_امشب دلم گرفته از آن گریه می کنم ...
#قم_پردیسان_مسجدامیرالمومنین
#علیه_السلام
یکشنبه28/10/1399
─═༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
2. گلچین دشتی.mp3
1.11M
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#استاد_حاج_اسماعیلی
#آواز_دشتی
#گوشه_چوپانی
صدا زد اسماء :
_تو زهـــرا بیــنی و من روی نیلی
_تو صورت بینی و من جای سیلی
تازه فهمیدم چرا فاطمه وصیت کرده منو شبانه غسل بدهید ؟ شاید نمیخواسته زخم ها و کبودی ها رو علی ببینه،،،
_تو می بینی علی را زار و خسته
_نمی بیـنی تو پهلــوی شکــــست
#قم_پردیسان_مسجدامیرالمومنین
#علیه_السلام
یکشنبه28/10/1399
─═༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
1. تمرین صلوات.mp3
497K
#شروع_مجلس
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_شور
#گوشه_سلمک
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد
وَعَجِّل فَرَجَهُم
#قم_پردیسان_مسجدامیرالمومنین
#علیه_السلام
یکشنبه28/10/1399
─═༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#شام_غریبان
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_میثم_مطیعی
بعد از تو ،،،،
مدینه وسكوت وحسرت
مدینـه و غروب و غربت
آه،علی و روزگار غــم ها
علـی و خاطــــرات زهرا
ای بهار من خـــدانگهدار
قــــرار من خـــدا نگهدار
دیگه داره خداحافظی میكنه،یكبار خودش خداحافظی میكنه،هی به این بدن نگاه میكنه،جواب پیغمبر رو چی بدم؟هی سر به دیوار میگذاره موقع غسل، های های گریه میكنه،یه وقت هم میگه بچه ها بیایید خداحافظی كنید،دیگه مادر رو نمی بینید،،،
فاطمه بی تو بی سپاهم
فاطمه بی تو بی پـناهم
بعد از تو،نه همدمی نه غم گُساری
نه صـــــبر و طاقـــت و قـــــراری
آه، از آسمون بی سـتاره
شب علی سحــــر نداره
ای تموم دل خوشیه حیدر
پناه من پـس از پیمـــبر
فاطمه بی توبی سپاهم
فاطمه بی تو بی پناهم
شب شام غریبان بی بی است،،،میشه ما بریم شام غریبانی مدینه،،،دست جمع،،، اونجا بشینیم بین الحرمین،عزاداری كنیم،چی میخوای بگی به مدینه
مدینه، قسم به غربت بقیع ات،،،
به عطـــر تربت بقیع ات
ما، غــریبه های آشناییم
همسایه ی امام رضاییم
باز میون بین الحرمینت
میپرسیم از مادر عباس
كو قـبر مــــادر حسینت
شب آخر است،،،
نمی دانم چرا هر وقت از یاس می خوانم
كنار یاس قدری روضه ی عباس میخوانم
می آید،صدای العطش دوباره
رفـــــته عمــــو كــه آب بیاره
وای، بارون سنـگ اگــــه بباره
اگه كـه مشكـــش بشــــه پاره
وای، تموم بچـــه ها میـدونند
قول عمــــــو نشـــــــد نـداره
_وعده ای داده ای و راهـیِ دریا شده ای
_خوشبحال لب اصغر كه تو سقا شده ای
یاحسین،،،،
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهداف کانال سهیـم باشید.
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
motiei-Shab1-Fatemieh2-93-01.mp3
2.75M
بعد از تو ،،،،
مدینه وسكوت وحسرت
مدینـه و غروب و غربت
#شام_غریبان
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_میثم_مطیعی
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهداف کانال سهیـم باشید.
─══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══─
14011006_42945_1281k.mp3
16.42M
🎙بشنوید | سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین عالی در مراسم عزاداری شام شهادت حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیها در حسینیه امام خمینی(ره). ۱۴۰۱/۱۰/۶
🏷 #سرمشق_فاطمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#قضـــاوت
📌هـشـدار به قضــات
[ در هر یک از قضاوت های خود یا به سوی بهشت می روید، یا جهنم ]
قضاوت و داورى در میان مردم براى کسانى که اهلیّت و شایستگى آن را دارند، واجب کفایى، بلکه در بعضى از موارد واجب عینى است; و این خود یکى از عبادات مهمّه محسوب مى شود. با این حال به قاضى هشدار مى دهد که دقیقاً مراقب حسّاسیّت کار خویش باشد.
در حدیث معروفى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)مى خوانیم:
«لِسانُ الْقاضى بَیْنَ جَمَرَتَیْنَ مِنْ نارِ، حَتّى یَقْضى بَیْنَ النّاسِ فَاِمّا اِلَى الْجَنَّةِ و اِمّا اِلَى النّارِ»:
«زبان قاضى در میان شعله آتش است تا داورى او پایان یابد، و در این صورت یا به سوى بهشت مى رود یا به سوى جهنّم»! (1)
در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم:
«اَلْقُضاةُ اَرُبَعَة، ثَلاثَة فى النّارِ وَ واحِد فِى الْجَنَّةِ، رَجُل قَضى بِجَور وَ هُوَ یَعْلَمُ فَهُوَ فِى النّارِ، وَ رَجُل قَضى بِجَور وَ هُوَ لا یَعْلَمُ فَهُوَ فِى النّارِ، وَ رَجُل قَضى بِالْحَقِّ وَ هُوَ لا یَعْلَمُ فَهُوَ فِى النّارِ، وَ رَجُل قَضى بِالْحَقِّ وَ هُوَ یَعْلَمُ فَهُوَ فِى الْجَنَّةِ»:
«قاضیان چهار گروه اند سه دسته از آنان در آتش اند و یک دسته در بهشت: کسى که به ظلم داورى مى کند در حالى که آگاه است، او در دوزخ است; و کسى که به ظلم قضاوت مى کند و نا آگاه است، او هم در دوزخ است; و کسى که به حق قضاوت مى کند در حالى که نا آگاه است او هم در دوزخ است; و کسى که به حق قضاوت مى کند در حالى که مى داند (تنها) او در بهشت است»!(2)
به این ترتیب قاضى حتّى اگر داوریش مطابق واقع باشد، ولى بدون آگاهى به این نتیجه برسد، یا به تعبیر دیگر رسیدن به حق تصادفى صورت گیرد، باز در پیشگاه خداوند مسئول است; هر چند با قضاوت او حق به حق دار رسیده باشد و این نهایت دقّت اسلام را در امر قضا نشان مى دهد.
1. وسائل الشیعة، جلد 18، صفحه 157، باب 2 از ابواب آداب القاضى.
2. وسائل الشیعة، جلد 18، صفحه 11، حدیث 6.
@golvajhehaye_roozeh
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
fa-h-omolbanin09-kafi-rozeh-omolbanin.mp3
704.7K
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها #حجت_الاسلام_کافی_ره
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهداف کانال سهیـم باشید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#روضه_مقتل_خوانی
#وفات_حضرت_اُم_البنین_سلام_الله_علیها
#دکتر_حاج_ميثم_مطيعی
#کانال_متن_روضه_و_مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع
(یادته اون لحظۀ آخر بابات،گفت به جز،بچههای فاطمه)
یادته اون لحظۀ آخر بابات،گفت به جز،بچههای فاطمه(س)
باقی برن، اما تو عبّاس(ع) بمون ،یادته؟ ،من خوبِ خوب یادمه...
ام البنین(س) داره با پسر صحبت میکنه.... یادته به همه گفت برن بیرون؛عباس(ع) بمونه...
یادته اون لحظۀ آخر بابات،گفت به جز،بچههای فاطمه(س)
باقی برن، اما تو عبّاس(ع)بمون ،یادته؟ ،من خوبِ خوب یادمه...
مُزد کنیزیهام بود ،فاطمه(س) شد مادرت
آخه میگن علقمه مادرِ عباس(ع) اومد، اما زهرا(س) بود...زهرا (س) اومد بغل باز کرد گفت:
پسرم...
علقمه بوی گل یاس میاد،صدایِ مادر عباس(س) میاد..
مُزد کنیزیهام بود،فاطمه (س) شد مادرت
چه افتخاری کردم ،شاید نشه باورت
فخرم این بود، میگفتن، بچّههای علی(ع) بِت برادر
مادر هستم،برای،اونکه زهرا(س)براش بوده مادر
واویلا....واویلا....
قربونت برم با چه افتخاری بچه هاتو فرستادی کربلا...
تو هم اگر زرنگ باشی همین امشب اربعینتو میگیری و میری کربلا....
کــنار قــدم هــایِ جــابــر
ســوی نینوا رهــسپاریــم ...
ستون های این جاده را ما
به شوق حــرم میشماریـم
شـبـیـه رباب و ســکیــنـه
بـرای شـمــا بـی قــراریــم
از این سـختی و دوری راه
به شـوق تو بـاکـی نـداریم
فدایی زینب...پر از شوق و عشقیم
اگر که خدا خواست...به زودی دمشقیم
دست راستتو بلند کن...
هرکی اربعین میخواد صدا بزنه....
لبیکَ یابن الحیدر ... یابن الحیدر ... یابن الحیدر ...
گوش بده من یه چیزی یادم اومد... اونجایی که گفتم «شبیه رباب و سکینه(ع)،برای شما بی قراریم» یکی از بی قراری های سکینه (ع) رو بگم .... بی بی جان ام البنین ! مقاتل نوشتن امام حسین (ع) به هزار زحمت از کنار علقمه بلند شد....تنها برگشت ...
آخه سعی کرد این بدنُ جمع کنه...نشد.... عباس(ع) لحظه های آخر صدا زد : «یا اَخی ماتُرید منّی» میخوای با من چه کنی ؟ منو به خیمه ها نبر .... میدونید امام حسین (ع) چه جوری برگشت؟......
«و رَجَعَ الحسَین منکَسِراً، حزیناً، باکیاً....» دیدند آقا داره برمیگرده سمت خیمه ها....کمرش خم شده.... داره گریه...
«یُکَفکِفُ دُموعَه بِکُمِّه...»
هی با آستین اشکاشُ پاک میکنه ...
زن ها اومدن دورشو گرفتن.... سکینه (ع) آمد یه سوال کرد ....
«وَ سألَتهُ عَن عَمِّها ...» بابا عمو کجاست؟
«فَاَخبَرَها بِقَتلِه...» دخترم! دستای عموتو بریدن .... دخترم تیر به چشماش زدن ....دخترم! تیر به مشکش زدن ....دخترم ! با عمود آهن به سرش زدن ....
(چی فکر کردی؟!... اگر در مقاتل معتبر ندیده بودم نمیگفتم ....) پاشو قطع کردن ....(میدونید چی شد؟)
میگه زن ها شروع کردن بلند بلند گریه کردن .... (خب این طبیعیه ... اشکالی هم نداره ... زن ها دلشون رقیقه .... اما نوشته)
«وَ بَکَی الحُسَین مَعَهُنَّ ....» لشکر دشمن نگاه کرد .... دید امام حسین (ع) بین زن ها ایستاده داره بلند بلند گریه میکنه ....
حسین(ع) .....
وقتی گرفت دستتو اون روز بابات، یادته؟،
گریه ش گرفت آسمون (2)
گفت که حسینم رو سپردم به تو،بعد از این،جون تو و جون اون
حالا بگو کو حسین(ع)؟، زینب برا چی تنهاست؟
عباس(ع)! قرارمون این نبود....قرار نبود زینب(س) تنها برگشته ....
حالا بگو کو حسین (س)؟،زینب برا چی تنهاست؟
به دختر پیمبر (ص)، بگم عزیزش کجاست؟
من به زینب(س) چی بگم....
کاش نپرسه،پیمبر(ص)، پس کجاست روشنیِ دو دیده ام؟
کاشکی حیدر، نخواد که، بِش بگم تو مدینه چی دیدم؟
واویلا....واویلا....
شاعر:محمد رضا وحید زاده
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهداف کانال سهیـم باشید.
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
48870_1397122105023_2954136.mp3
2.95M
#روضه_مقتل_خوانی
#وفات_حضرت_اُم_البنین_سلام_الله_علیها
#دکتر_حاج_ميثم_مطيعی
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهداف کانال سهیـم باشید.
─┅═༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═┅─
1401.10.11_1.mp3
46.69M
🔻#گزارش_صوتی #جلسه_هفتگی
🎤 حجت الاسلام #استادمیرزامحمدی
🔊 سخنرانی
📆 یکشنبه ۱۱ دی ماه ۱۴۰۱
@golvajhehaye_roozeh
📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهداف کانال سهیـم باشید.
─┅═༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═┅─