─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
#متن_روضه_1
#کانال_متن_روضه_مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع
اَلسَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ،،،وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ،،،
@golvajhehaye_roozeh
_من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
زبانحال آقامون موسی بن جعفر،،،گوشه ی زندان،،،
_من جـوان بودم و زنجـیر گران پیرم کرد
_گشته کاهیده تن و مانده به جا تصویرم
قربون غریبیت برم آقا،،،،
_یا به زنـدان برسان مرگ مرا یا الله
_یا خلاصم بکن از زیر غل و زنجیرم
چکار کردند با آقامون موسی بن جعفر،،،
_لیک دوری رضا میکشدم در غربت
گوشه زندان تنهای تنها،،،
_لیک دوری رضا میکشدم در غربت
_گر نیاید به تسـلای دل شب گیرم
در حالات حضرت آوردند: (لا يَزالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ)
چهارده سال آقا موسی بن جعفر رو،،،از این زندان به اون زندان منتقل میکردند،،،
📌(#نکته: بنا به نقلی حضرت فقط 5 یا 6 سال زندانی بودند)
@golvajhehaye_roozeh
خدا ميدونه تو این سالها،،،چقدر به امام رضا سخت گذشت،،،چقدر به دخترش فاطمه معصومه سخت گذشت،،،
نميدونم تا حالا مسافر داشتی یا نه،،،،هر روز برای اومدن مسافرت لحظه شماری میکنی،،،
توی این سالها خیلی به شیعیان هم سخت گذشت،،،
اما،،، بلاخره یک روز خبر دادند،،،
گفتند آی شیعیان،،،،قراره آقاتون موسی بن جعفر آزاد بشه،،،شاید شیعیان خوشحال شدند،،،اومدند پشت درب زندان ایستادند،،،
منتظرند،،،بعد چهارده سال،،،قراره آقاشون رو ببینند،،،
#زبانحال
شاید یک نفر میگه اگه آقام بیاد،،،من دستهاش رو میبوسم،،،یه نفر میگه من روی پاهاش میفتم،،،یک نفر گل آورده،،،،
الهی امید کسی نا امید نشه،،،،
یکدفه دیدند درب زندان باز شد،،،چند نفر یک جنازه ای رو دارن میارن،،،یه نفر صدا میزنه،،،،
( هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَه فَاعْرِفُوهُ )
#منبع: عیون اخبار الرضا علیه السلام ج:1 ص:99
آی شیعیان انقدر منتظر بودید،،،اینم امامتون،،،
ای وای،،، ای وا،،،
_کنج زندان چـه بلائی به سرت آوردند
_چـــه بلائی به ســرِ چشم ترت آوردند
_شـــدی آزاد دگـــر از قفـــــس تاریکت
_ولی افسوس که بی بال وپرت آوردند
@golvajhehaye_roozeh
هر طوری بود شیعیان اومدند،،،جنازه آقا رو تحویل گرفتند،،،با احترام کفن کردند،،، روی دست شیعیان،،،تشییع جنازه باشکوهی شد،،،،با احترام بدن مطهر آقا موسی بن جعفر رو دفن کردند،،،
اما عرضه بداریم،،،
لا یوم کیومک یا اباعبدالله،،،
کربلا بجای اینکه بدن رو دفن کنند،،،
صدا زدند،،،سبهاتون رو نعل تازه بزنید،،،،اونقدر بر روی بدن عزیز زهرا،،، اسب تاختند که،،،
استخوانها شکست،،،،
_دشمنت کشـت ولی نور تو خاموش نشد
_آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید.
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
4_5938103787813077883.mp3
1.73M
#روضه_1
#امام_کاظم_علیه_السلام
#کانال_متن_روضه_مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید.
─┅═༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═┅─
بیعت با الله.mp3
11.87M
#تلنگری
※ حضور امروز مردم در خیابانها
فریادهای " الله اکبر "
فریادهای "مرگ بر آمریکا"
فریادهای "مرگ بر اسرائیل"
ٍ✘ صرفاً یک جریان تاریخی ـ ملّی یا احساسی نیست، رمزی عظیم در پسِ امروز نهفته است.
#استاد_شجاعی
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#مقتل_مستند
#مقتل_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#تحویل_امانت_های_امامت
#کانال_متن_روضه_مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع
دستور امام کاظم(ع) به امام رضا(ع) و تحویل امانت های امامت
مسافر گفت: حضرت موسى بن جعفر علیه السّلام را وقتى خواستند ببرند به حضرت على بن موسى الرضا(ع) دستور داد هر شب در خانهاش بخوابد تا زنده است تا وقتى خبرى باو برسد. گفت: ما هر شب براى حضرت رضا در دهلیز رختخواب می انداختیم پس از نماز عشاء در آن جا می خوابید. صبح بمنزل خود می رفتند. همین وضع تا چهار سال ادامه یافت. تا این که یک شب رختخواب انداختیم ولى نیامدند. زن و بچه متوحش شدند و ناراحت گردیدند. از تأخیر ایشان خیلى ناراحت شدیم.
فردا صبح که به خانه آمدند داخل حرم شده و پیش ام احمد رفت فرمود: آنچه پدرم به امامت در اختیارت گذاشته بده. ام احمد نالهاى زده با دست به صورت خود نواخت و گریبان چاک زده گفت: بخدا آقایم از دنیا رفت! امام على بن موسى الرضا(ع) او را نگه داشت. به او فرمود: حرفى در این مورد نزن و اظهار ناراحتى نکن تا خبر رسمى به فرماندار برسد. زنبیلى که محتواى امانت ها بود با دو هزار یا چهار هزار دینار در اختیار او گذاشت و به دیگرى نداد.
امام موسى بن جعفر علیه السّلام ام احمد را خیلى گرامى می داشت، ام احمد گفت: در یک خلوت و تنهائى به من گفت این امانتها را به تو می سپارم. به هیچ کس چیزى مگو تا من از دنیا روم، پس از وفاتم هر کدام از فرزندانم آن ها را از تو خواست به او بده، بدان که من از دنیا رفتهام. به خدا قسم اکنون علامتى که به من فرموده بود بوقوع پیوسته.
تمام امانت ها را از ام احمد گرفتند و دستور داد همه از گریه و عزادارى خوددارى کنند تا خبر رسمى برسد. امام دیگر بعد از آن شب در رختخواب پدر خود نخوابیدند. چند روز بیشتر نگذشته بود که نامهاى رسید که حاکى از درگذشت آن جناب بود. وقتى تاریخ را دقت کردیم و حساب روزهاى گذشته را نمودیم دیدیم در همان شبى که حضرت رضا(ع) براى خوابیدن نیامدند و فردا صبح امانتها را گرفتند، امام موسی بن جعفر(ع) از دنیا رفته بودند.
@golvajhehaye_roozeh
#متن_عربی:
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُسَافِرٍ قَالَ أَمَرَ أَبُو إِبْرَاهِیمَ ع حِینَ أُخْرِجَ بِهِ أَبَا الْحَسَنِ ع أَنْ یَنَامَ عَلَى بَابِهِ فِی کُلِّ لَیْلَهٍ أَبَداً مَا کَانَ حَیّاً إِلَى أَنْ یَأْتِیَهُ خَبَرُهُ قَالَ فَکُنَّا فِی کُلِّ لَیْلَهٍ نَفْرُشُ لِأَبِی الْحَسَنِ فِی الدِّهْلِیزِ ثُمَّ یَأْتِی بَعْدَ الْعِشَاءِ فَیَنَامُ فَإِذَا أَصْبَحَ انْصَرَفَ إِلَى مَنْزِلِهِ قَالَ فَمَکَثَ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ أَرْبَعَ سِنِینَ فَلَمَّا کَانَ لَیْلَهٌ مِنَ اللَّیَالِی أَبْطَأَ عَنَّا وَ فُرِشَ لَهُ فَلَمْ یَأْتِ کَمَا کَانَ یَأْتِی فَاسْتَوْحَشَ الْعِیَالُ وَ ذُعِرُوا وَ دَخَلَنَا أَمْرٌ عَظِیمٌ مِنْ إِبْطَائِهِ فَلَمَّا کَانَ مِنَ الْغَدِ أَتَى الدَّارَ وَ دَخَلَ إِلَى الْعِیَالِ وَ قَصَدَ إِلَى أُمِّ أَحْمَدَ فَقَالَ لَهَا هَاتِ الَّتِی أَوْدَعَکِ أَبِی فَصَرَخَتْ وَ لَطَمَتْ وَجْهَهَا وَ شَقَّتْ جَیْبَهَا وَ قَالَتْ مَاتَ وَ اللَّهِ سَیِّدِی فَکَفَّهَا وَ قَالَ لَهَا لَا تَکَلَّمِی بِشَیْءٍ وَ لَا تُظْهِرِیهِ حَتَّى یَجِیءَ الْخَبَرُ إِلَى الْوَالِی فَأَخْرَجَتْ إِلَیْهِ سَفَطاً وَ أَلْفَیْ دِینَارٍ أَوْ أَرْبَعَهَ آلَافِ دِینَارٍ فَدَفَعَتْ ذَلِکَ أَجْمَعَ إِلَیْهِ دُونَ غَیْرِهِ وَ قَالَتْ إِنَّهُ قَالَ لِی فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَهُ وَ کَانَتْ أَثِیرَهً عِنْدَهُ احْتَفِظِی بِهَذِهِ الْوَدِیعَهِ عِنْدَکِ لَا تُطْلِعِی عَلَیْهَا أَحَداً حَتَّى أَمُوتَ فَإِذَا مَضَیْتُ فَمَنْ أَتَاکِ مِنْ وُلْدِی فَطَلَبَهَا مِنْکِ فَادْفَعِیهَا إِلَیْهِ وَ اعْلَمِی أَنِّی قَدْ مِتُّ وَ قَدْ جَاءَنِی وَ اللَّهِ عَلَامَهُ سَیِّدِی فَقَبَضَ ذَلِکَ مِنْهَا وَ أَمَرَهُمْ بِالْإِمْسَاکِ جَمِیعاً إِلَى أَنْ وَرَدَ الْخَبَرُ وَ انْصَرَفَ فَلَمْ یَعُدْ لِشَیْءٍ مِنَ الْمَبِیتِ کَمَا کَانَ یَفْعَلُ فَمَا لَبِثْنَا إِلَّا أَیَّاماً یَسِیرَهً حَتَّى جَاءَتِ الْخَرِیطَهُ بِنَعْیِهِ فَعَدَدْنَا الْأَیَّامَ وَ تَفَقَّدْنَا الْوَقْتَ فَإِذَا هُوَ قَدْ مَاتَ فِی الْوَقْتِ الَّذِی فَعَلَ أَبُو الْحَسَنِ ع مَا فَعَلَ مِنْ تَخَلُّفِهِ عَنِ الْمَبِیتِ وَ قَبْضِهِ لِمَا قَبَضَ.
📚#منبع:اصول الکافی ج : ۱ ص : ۳۸۲
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
#کانال_متن_روضه_مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع
📌باز نشر مطالب کانال با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#متن_روضه
#حضرت_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
#حجه_الاسلام_والمسلمین_رفیعی
#کانال_متن_روضه_مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_علیه_السلام
خطیب بغدادے – عالم اهل سنت – مے گوید: هر زمان که گرفتارے داشتم مے رفتم کنار ضریح موسے بن جعفر(ع) کمڪ مے خواستم و نتیجه مے گرفتم.[۱] امام کاظم باب المراد و باب الحوائج است. امروز پدر فاطمه معصومه(ع) را واسطه بین خودمان و خدا قرار مے دهیم و چند قطره اشڪ به یاد آن بزرگوار مے ریزیم. دلها را روانۀ کاظمین کنیم: «السَّلام عَلَے الْمُعَذَّبِ فِے قَعْرِ السُجُون» در زندانے که عادے نبود وسیاه چال بود «ذے السّاقِ الْمَرْضُوضِ»[۲] ساق پایش در اثر زنجیر کوبیده شده بود، آن چنان که گوشت و استخوان له شده بود. معناے «مرضوض» این است که این امام بزرگوار مخصوصاً روزهاے پایانے عمر مبارکش سختے بسیار کشید.
@golvajhehaye_roozeh
نوشته اند زندان آخرے که امام را در آن قرار داده بودند چهار سال به طول انجامید. مے دانید که زندان امام کاظم ممتد نبود، زیرا ایشان گاهے آزاد مے شدند و دوباره آقا را دستگیر مے کردند. گاهے حضرت یڪ سال یا شش ماه آزاد بود، اما زندان آخرے ممتد و بسیار طولانے بود.
بعضے از نقل ها دارد این زندان آخرے چهار سال طول کشید. موسے بن جعفر(ع) چندین فرزند پسر و دختر داشت که در میان ائمه، این بزرگوار از نعمت فرزند بیشترے برخوردار بود. اما دل ها بسوزد براے آن آقایے که با این همه پسر و دختر هیچ یڪ از فرزندانش در لحظات آخر عمر کنارش نبودند و تنها جان داد. فاطمه معصومه(ع) ده سال داشت. مے دانید یڪ دختر ده ساله احتیاج به پدر دارد، چهار سال آخرے که پدر زندان بود ایشان شش ساله بود و بعد از شش سالگے پدر را ندید.
@golvajhehaye_roozeh
گاهے سراغش را از امام رضا(ع) و از اُمّ احمد مے گرفت. نقل شده – من این مطلب را از بعضے عزیزان شنیده ام –گاهے فاطمه معصومه(ع) از کاروان هایے که از بغداد مے آمد سؤال مے کرد، آیا خبر دارید باباے من کے از زندان آزاد مے شود و مے آید؟
فاطمه معصومه(ع)، ما امروز شما را واسطه کرده ایم. خانمے که در کودکے پدر را از دست داد، به یاد پدر بود. امید داشت پدر را ببیند و نگاهش به نگاه بابا بیافتد، اما شیعیان، یڪ روز دید امام رضا(ع) شال سیاه انداخته و در خانۀ «ام احمد» نشسته، مردم مے آیند و تسلیت عرض مے کنند. امام رضا(ع) با طے الارض خودش را رساند بغداد، کنار بدن موسے بن جعفر(ع).[۳] فاطمه معصومه(ع) عرض کنم داغ پدر سخت است. اما کسے به گریه کردن شما اعتراض نکرد. شما ساق مرضوض و کوبیدۀ بابا را ندیدی. شما گریه کردے و از دل ناله برآوردی.
دل ها بسوزد براے آن دخترے که کربلا مے دید نه تنها ساق پا بلکه تمام بدن کوبیده شده بود. دل ها بسوزد بر آن دخترے که سر بابا بر بالاے نیزه دید. بدن بابا زیر سم اسبان و لباس بابا به غارت رفته، حداکثر کارے که کرد «إنْ کَبَّتْ عَلَیْه» خودش را روے بدن بابا انداخت صدا زد: عمه جان، شما بروید و بگذارید من کنار بدن بابا بمانم.
«وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ.»[۴]
📚#پ_نوشت
[۱]. منتهے الآمال (یڪ جلدی) ص ۹۴۶٫
[۲]. بحارالانوار،ج۹۹، ص ۱۶، سوگنامه آل محمد، ص ۱۰۷٫
[۳]. منتهے الآمال، ص ۹۴۶ – ۹۴۵٫
[۴]. شعراء، ۲۲۷٫
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
#کانال_متن_روضه_مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع
📌باز نشر مطالب کانال با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#مناجات_امام_کاظم_ع_در_زندان
یکی از مناجاتهای پرمضمون و در عین حال سوزناک منابع روایی ما، مربوط به مناجات امام کاظم (ع) در زندان است که پس از نماز عصر خوانده شد.
یکی از مناجاتهای پرمضمون و در عین حال سوزناک در منابع روایی ما، مربوط به مناجات امام کاظم علیهالسلام در زندان بغداد است. یحیی بن فضل نوفلی میگوید در بغداد بر امام کاظم (ع) وارد شدم. ایشان از نماز عصر فارغ شده و دستانش را بسوی آسمان بالا برده بود و مناجاتی را خواند. بخشهایی از این مناجات به قرار ذیل است:
@golvajhehaye_roozeh
یَا سَیِّدِی صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ارْزُقْنِی الْخَوْفَ مِنْکَ وَ الْخَشْیَةَ لَکَ أَیَّامَ حَیَاتِی؛ ای سید و مولایم، بر محمد و آل او درود بفرست و خوف از خود و خشیت برای درگاهت در ایام زندگانیام را روزیام کن
سَیِّدِی ارْحَمْ عَبْدُکَ الْأَسِیرِ بَیْنَ یَدَیْکَ؛ آقایم، به بنده اسیرت که در پیشگاه تو است، رحم کن
سَیِّدِی ارْحَمْ عَبْدُکَ الْمُرْتَهِنِ بِعَمَلِهِ؛ ای آقایم، به بندهات که در گِروی عملش است، رحم کن
یَا سَیِّدِی أَنْقَذَ عَبْدُکَ الْغَرِیقِ فِی بَحْرٍ الْخَطَایَا؛ ای آقایم، بندهات را که در دریای گناهان غرق شده، نجات بده
یَا سَیِّدِی ارْحَمْ عَبْدُکَ الْمُقِرُّ بِذَنْبِهِ وَ جُرْأَتُهُ عَلَیْکَ؛ ای آقایم، به بندهات که به گناهش اقرار داشته و بر تو جرأت کرده ترحم کن
یَا سَیِّدِی الْوَیْلُ قَدْ حَلَّ بِی إِنْ لَمْ تَرْحَمْنِی؛ ای آقایم، وای بر من اگر مرا مشمول رحمتت قرار ندهی
یَا سَیِّدِی هَذَا مَقَامَ الْمُسْتَجِیرِ بِعَفْوِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ؛ ای آقایم، این جایگاه کسی است که از عقوبتت به عَفوت پناه برده
هَذَا مَقَامَ الْمِسْکِینُ الْمُسْتَکِینِ؛ این جایگاه فقیر و بیچاره است
هَذَا مَقَامَ الْفَقِیرِ الْبَائِسُ الْحَقِیرِ الْمُحْتَاجِ إِلَی مَلِکٍ کَرِیمٍُ رَحِیم؛ این جایگاه فقیر و تهیدست حقیری است که به پادشاه با کرامت نیازمند است.
📚منبع:جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع
ابن طاووس، ص 288)
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
#کانال_متن_روضه_مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع
📌باز نشر مطالب کانال با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
🧕 مستثنی بودن زن از سفر به سوی خدا !
اگر پنداشته شود زن از سیر و سلوک معاف است، چون ضعیف است و دیگر آنکه اسیر دست مرد است و فرصت چندانی برای سیر و سلوک ندارد -بهویژه اگر شاغل باشد که وظیفه او دو چندان است.
پاسـخ این گمان اولاً مسافر راه خدا جان آدمی است که نه مرد است و نه زن. بدین دلیل، هم مردانی به کمال رسیدند و هم زنانی، که اسامی آنها در تاریخ آمده است.
ثانیاً ریاضت هرکس را طبق او تعیین میکنند. حتی در شریعت جهاد از زن برداشته شده است، زیرا ((جنس لطیف)) طاقت ((کار خشن)) ندارد و به جایش ((حسن التبعّل))، یعنی خوب شوهرداری کردن، وظیفه او دانسته شده است.
ثالثاً زن شریک زندگی مرد است نه اسیر دست او.
رابعاً سیر و سلوک الی الله، بیشتر کار دل و قلب است و از این رو، با هیچ کار و حقی منافات ندارد.
خامساً شاغل بودن زن بیرون از منزل در غیر موارد ضرورت از نظر شرع پسندیده نیست.
📚 سیر و سلوک ۱۳۱
#آیت_الله_رضایی_تهرانی
#سیر_و_سلوک
#سلوک_بانوان
📌باز نشر مطالب کانال با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#معارف_حسینی
#امام_کاظم_علیه_السلام
◼️ قدردانی حضرت موسی بن جعفر "علیهماالسلام" از روضهخوانِ سیدالشهداء "علیهالسلام"...
منصور دوانیقی ملعون یک روز به مناسبتی، حضرت موسی بن جعفر "علیهماالسلام" را با اکراه به قصر خود دعوت کرد. وقتی که حضرت تشریف آوردند و جلوس فرمودند، پادشاهان و امیران و سربازان میآمدند و تهنیت میگفتند و هدایا و تحفههای خود را پیشکش ایشان میکردند.
خادم منصور هم بالای سر موسی بن جعفر "علیهماالسّلام" بود و هر چه میآوردند را صورت مینوشت.
🔻آخرین نفری که آمد پیرمردی کهن سال بود که عرض کرد:
یَا ابْنَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّنِی رَجُلٌ صُعْلُوکٌ لَا مَالَ لِی أُتْحِفُکَ وَ لَکِنْ أُتْحِفُکَ بِثَلَاثَةِ أَبْیَاتٍ قَالَهَا جَدِّی فِی جَدِّکَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام.
▪️ای فرزند دختر رسول خدا! من مرد تهیدستی هستم که مالی ندارم که تحفه دهم، تحفه من سه بیت شعر است که جدّ من، درباره جدّ شما حسین بن علی علیهالسلام سروده است:
عَجِبْتُ لِمَصْقُولٍ عَلَاکَ فِرِنْدُهُ/یَوْمَ الْهِیَاجِ وَ قَدْ عَلَاکَ غُبَارٌ
▪️تعجب میکنم از برق شمشیرها که در روز تشنگی بر بالای سر تو بودند و غباری بر فرازت بلند شده بود.
وَ لِأَسْهُمٍ نَفَذَتْکَ دُونَ حَرَائِر/ یَدْعُونَ و جَدَّکَ وَ الدُّمُوعُ غِزَارٌ
▪️از تیرهایی که در مقابل زنان آزاده بر تو نفوذ میکردند و آنها با اشکهای جاری جدّت رسول خدا "صلیاللهعلیهوآله" را میخواندند.
أَلَّا تَغَضْغَضَتِ السِّهَامُ وَ عَاقَهَا / عَنْ جِسْمِکَ الْإِجْلَالُ وَ الْإِکْبَارُ
▪️چگونه آن تیرها نشکستند!؟ و چرا بزرگواری و عظمت تو مانع از آنها نشد!؟
حضرت موسی بن جعفر "علیهمالسلام" فرمودند:
قَبِلْتُ هَدِیَّتَکَ اجْلِسْ بَارَکَ اللَّهُ فِیکَ
🔹هدیه تو را پذیرفتم، بنشین، خدا تو را برکت دهد!
سپس سر خویش را به سمت خادم بلند نموده و فرمودند: پیش امیرت برو و صورت این اموال را به او نشان بده و بپرس میخواهد آنها را چه کند.
خادم رفت و برگشت و خبر آورد که امیرالمؤمنین (منصور دوانیقی ملعون) میگوید:
همه آنها هدیه ای از طرف من به ایشان باشد، هر چه میخواهند با آنها بکنند.
امام علیه السّلام به پیرمرد فرمودند:
اقْبِضْ جَمِیعَ هَذَاالْمَالِ فَهُوَ هِبَةٌ مِنِّی لَکَ
▪️همه اینها را بردار، هدیه ای از طرف من به توست.
📚المناقب ج ۳ ص ۴۳۲
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید.
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا
#روضه_سوزناک
#ذکر_مصیبت_شهادت_امام_کاظم_علیه_السلام
دستے رسید بال و پرم را کشید و رفت
از بال من شکـــسته ترین آفرید و رفت
خون گلوے زیر فشـــــارم که تازه بود
با یڪ اشاره روے لباسم چکید و رفت
❖چقدر جسارت رو برد بالا،،،، زن بدکاره فرستاد تو زندان برا موسے بن جعفر،،،، اے اتف بر تو روزگار،،،،
@golvajhehaye_roozeh
بدکاره اے به خاڪ مناجات سر گذاشت
وقتے صداے بندگیــــــم را شنید و رفت
❖از روزنه در نگاه کردن، دیدن زن بدکاره صورت رو خاڪ گذاشته،،،، هے مے گه خدایا غلط کردم،،،، این کے بود من اومدم سراغش،،،، چرا اینقدر صداش دل و زیر رو مے کنه،،،
بدکاره اے به خاڪ مناجات سر گذاشت
وقتے صــــــداے بندگیم را شنید و رفت
شاید مرا ندیده،،،در آن ظلمتے که بود
❖الله و اکبر،،،، اصلا نمیتونم این بیت ها رو وا کنم،،،،میدونم بدون اینکه توضیح بدم، ناله اش رو میزنی،،،
شاید مرا ندیده،،،در آن ظلمتے که بود
اے وای،،،با پا به روے جسم ضعیفم دوید و رفت
راضے نشد به بالش سختے که داشتم
زنجیر هاے زیر سرم را کشید و رفت
❖(وقتے که)،،،، خاڪ به دهنم،،، ان شالله اینجاے تاریخ دروغ باشه،،،
وقتے که نام فاطمه را از لبم شنید
یڪ حرفے از کنار دهانش پرید و رفت،،، 😭
هرچے مے خواے منو بزنے بزن
اسم مادرم رو درست ببر،،،،😭
❖تو رو خدا دو بیت مے خونم و مے شینم با تو داد میزنم،حواست با منه،،،،
از چند جا ضــــریح تنم متصل نبود😭
پهلوے هم مرا وسط تخته چید و رفت
اما چه خوب شد کفنم را کسے نبرد😭
تا زیر نیــــــــزه ها بــدنم را کسے نبرد
#زبانحال_حضرت_معصومه_ع
@golvajhehaye_roozeh
❖مے خوام روضه رو از زبون حضرت معصومه بخونم،،،،
وقتے مثل فردا شب، اما رضا از مدینه یڪ لحظه رفت،،،، از نظرها غایب شد،،،، حضرت معصومه دیگه برادر رو ندید،،،،مدتے زیادے انتظاره برادر رو کشید،،،،بعد از دقایقے برگشت،،،، بے بے یه نگاهے به داداش انداخت،،،، دید سر رو آشفته است، موها پریشونه، لباس ها همه غرق خاکه، کجا بودے داداش؟،،،، چرا منو تنها گذاشتے رفتی؟،،،، یه نگاه به خواهرش کرد، گفت خواهر فقط یه جمله بگم،،،، دیگه منتظر نباش،،،، دیگه انتظار بابامونو نکش،،،،خودم رفتم بدن غرق خونش رو داخل خاڪ گذاشتم،،،،
یه جایے ببرمت هر کے تاحالا ناله نزده، عقده ے دلش باز بشه؟
مے خوام بگم دختر منتظر بابا بوده،،،، همتون اهل روضه اید،،،،بگم و سینه بزنید،،،،دخترے که چهارده سال هے اومدن خواستگارے گفت :نه،،، قبول نمے کنم بابام زندانه،،،، باید بابام آزاد بشه.
❖اینقدر صبر کرد،،،، آخرش خبر باباشو براش آوردند
#سوز
❖مے خوام یه جمله بگم، کاشکے تو خرابه هم خبر بابا رو مے آوردند،،،،
کجاے دنیا دیدید، براے دختر منتظر، سر بریده باباشو ببرند،،،،😭 حسین.....
#شعر:علی_اکبر_لطیفیان
#مداح_حاج_مهدی_میرداماد
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید.
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
در غمت ناله میزنم.mp3
1.94M
#صوت
#ذکر_مصیبت
#شهادت_امام_موسی_الکاظم_ع
«دستی رسید بال و پرم را کشید و رفت،
از بال من شکسته ترین آفرید و رفت»
با نوای «سیدمهدی میرداماد»
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید.
─┅═࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#روضه
#شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر_ع
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
عمری زدیم از دل صـــــدا باب الحــوائج را
خواندیم بعــــــد از ربنـا باب الحــــوائج را
روزی ما کــرده خــــــدا باب الحـــــوائج را
از ما نگیـــــرد کاش “یا باب الحـــوائج ” را
هرکس صدایش کرد بیچــــاره نخـواهد شد
کارش به یک مو هم رسـد پاره نخواهد شد
یادش بخیــــــر آن روزها که مـــــــادر خانه
گه گاه میـــــــزد پرچــــــــمی را سردر خانه
پر می شد از همســـــــایه ها دور و بر خانه
یک سفره ی نذری ، قـــدر وسع شوهر خانه
مـادر پدرهامان همیــــــــن که کم میاوردند
یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند
عصر ســـه شنـبه خانه ی ما رو به را میشد
یک سفـــــره می افــتاد و درد ما دوا میشد
با اشک وقتی چشــــــم مـــــادر آشنا میشد
آجیل های ســــــفره هــم مشکل گشا میشد
آنچه همیشـــــه طالبش چنـــدین برابر بود
نان و پنـــــیر سفره ی موسی بن جعفر بود
گاهی میان روضـــــــه ی ما شـــور می آمد
پــــــیرزنــــــی از راه خــــیلی دور می آمد
با دختری از هر دو چشمش کور … می آمد
بهــــــــر شــــــــفای کــودک منظور میِ آمد
یک بار در بیـــــــــن دعــا مابیــــــــن آمینم
برخاست از جا گفــــت دارم خوب می بینم
آنکه توسل یاد چشــــــــمم داد مــادر بود
آنکه میان روضــــــه می زد داد مـــــادر بود
آنکه کنار سفـــــره می افتــــــــــاد مادر بود
گریه کن زنـــــدانی بغــــــداد مــــــــادر بود
حتی نفــــس در ســـینه ی او گیر می افتاد
هر بار کـــــه یاد غــــل و زنجیـــر می افتاد
می گفت چیزی بر لبش جـز جان نیامد …آه
در خلوت او غـــــیر زنــــــدانبان نیامد …آه
این بار یوســـف زنده از زنـــدان نیامد …آه
پیراهنش هم جــــــانب کنعــــان نیامد …آه
از آه او در خــــــانه ی زنجــــیر شیون ماند
بر روی آهــــــــن تا همیشــــه ردّ گردن ماند
این اتفـاق انــگار کــــــه بســــیار می افتاد
نه نیمــــــه ی شب موقــــع افطار می افتاد
هر شب به جانش دسـت بد کردار می افتاد
انقـــــــدر میزد دســـــت او از کار می افتاد
وقتی که فرقی بینشان درچشم دشمن نیست
صد شکرکه مرداست زیر دست وپا زن نیست
شاعر: محسن عرب خالقی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
ShahadatImamKazem1400[01].mp3
6.04M
عمری زدیم از دل صـــــدا باب الحــوائج را
خواندیم بعــــــد از ربنـا باب الحــــوائج را
#روضه
#شهادت_امام_کاظم_ع
#حاج_میثم_مطیعی
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═┅─