7⃣1⃣8⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠کارفرهنگی
🌾سید نشست روی #خاکریز و دستش را کرد توی خاک و بالا آورد👊!مشت اون پر از خاک بود روبه من کرد وگفت:"مجید،امروز #وظیفه ى من و تو اینه که این خاکریز رو #گسترش بدیم و بیاریم توشهرها! "
🌾ابروهایم را جمع کردم. معنی این حرف سید را نمیفهمیدم🗯. خودش توضیح داد و گفت:" #تیر و و توپ و تفنگ دیگه تموم شد🚫!
ماباید توی شهر، کوچه به کوچه، مسجد به مسجد🕌، مدرسه به مدرسه، دانشگاه به دانشگاه #کارکنیم. باید بریم دنبال #جوانها.
🌾باید پیام این هایی که توی #خون خودشون غلتیدند رو ببریم توی شهر."گفتم: خب اگه این کارو بکنیم چی میشه⁉️برگشت سمت من👥 و باصدایی بلند تر گفت:"جامعه #بیمه میشه. گناه🔞 درسطح جامعه کم میشه. مردم اگه با #شهدا رفیق بشن💞 همه چی درست میشه.
اونوقت جوان ها میشن یار #امام_زمان😍 "
🌾بعد شروع کرد توضیح دادن: "ببین ، ما نمیتونیم❌ چکشی و تند برخورد کنیم.باید بانرمی و #آهسته آهسته کارخودمون رو انجام بدیم👌 .باید #خاطرات کوتاه و زیبای شهدا🌷 را جمع کنیم و منتقل کنیم. نباید منتظر باشیم که مارو دعوت کنند. باید #خودمان برویم دنبال جوان ها.
🌾البته باید قبلش زوی خودمان کارکنیم. اگه مثل #شهدا نباشیم 🚫،بی فایده است😔.
کلام ما تاثیر نخواهد داشت."
#شهید_سیدمجتبی_علمدار
به نقل از مجیدکریمی دوست شهید
📚کتاب علمدار/ انتشارات ابراهیم هادی .
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
۷ آذر ۱۳۹۷
🔻همسر شهید محمد بلباسی:
🌷واقعا برای اسلام دغدغه داشت،
کار #فرهنگی می کرد، همیشه می گفت: #جنگ_نرم یعنی همین! می گفت :وقتی حضرت آقا میگن جنگ نرم مگه شوخی دارن!؟ وقتی میگن ما #هنوز توی جنگ هستیم، مگه شوخی میکنن؟!
🌷می گفت: ما واقعا تو جنگ هستیم، اگر من نباشم، اگر بقیه نباشن، کی باید به داد این بچه ها و #جوونا برسه؟!
🌷حتی یه بار بهش گفتم: چقدر این دانشجوها زنگ میزنن؟!
گفت وای اصلا درمورد اینا نگو اینا #نفسای من هستن!!
🌷اینقدر که علاقه داشت به کارش، اعتقاد داشت به کاری که انجام میداد، حتی به افرادی که باهاشون کار میکرد هم #علاقه داشت. واقعا جای تحسین داشت که اینقدر روی کارش #حساس و #پیگیر بود
🌷خیلی کارا اصلا #وظیفه ایشون نبود از لحاظ اداری، اما ایشون از بابت #دلسوزی انجام میداد. می گفت:
دلم میسوزه ما که امکاناتش رو داریم، ظرفیتش رو داریم چرا نباید این کارو بکنیم؟!
#شهید_محمد_بلباسی🌷
#شهید_مفقودالاثر_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
۷ فروردین ۱۳۹۸
🔻همسر شهید محمد بلباسی:
🌷واقعا برای اسلام دغدغه داشت،
کار #فرهنگی می کرد، همیشه می گفت: #جنگ_نرم یعنی همین! می گفت :وقتی حضرت آقا میگن جنگ نرم مگه شوخی دارن!؟ وقتی میگن ما #هنوز توی جنگ هستیم، مگه شوخی میکنن؟!
🌷می گفت: ما واقعا تو جنگ هستیم، اگر من نباشم، اگر بقیه نباشن، کی باید به داد این بچه ها و #جوونا برسه؟!
🌷حتی یه بار بهش گفتم: چقدر این دانشجوها زنگ میزنن؟!
گفت وای اصلا درمورد اینا نگو اینا #نفسای من هستن!!
🌷اینقدر که علاقه داشت به کارش، اعتقاد داشت به کاری که انجام میداد، حتی به افرادی که باهاشون کار میکرد هم #علاقه داشت. واقعا جای تحسین داشت که اینقدر روی کارش #حساس و #پیگیر بود
🌷خیلی کارا اصلا #وظیفه ایشون نبود از لحاظ اداری، اما ایشون از بابت #دلسوزی انجام میداد. می گفت:
دلم میسوزه ما که امکاناتش رو داریم، ظرفیتش رو داریم چرا نباید این کارو بکنیم؟!
#شهید_محمد_بلباسی🌷
#شهید_مفقودالاثر_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
| @gomnam1311 |
🌷کانال شهید پویا ایزدی🌷
۱۶ فروردین ۱۳۹۸
فرازی از وصیت نامه شهید📜
🔰دوستان و همرزمان من سلام:
💢آنچه از این خلقت به این حقیر اثبات شده👌 این بود که هیچ چیز را بهتر از این ندیدم که دوستان، #صداقت_دینی داشته باشند و کاری به این ناملایماتی که اتفاق میافتد در بین افراد👥 سازمان و #جامعه نداشته باشند.
💢ما باید سعی کنیم کار و #وظیفه خود را به نحو احسن✅ و آن طوری که وظیفه ما است انجام دهیم و سعی کنیم در #حیطه_کاری خود پیشرفت کنیم و یک فردی دارای معلومات عالی👌 باشیم و بدانید که ما باید با کسب تجربه افرادی مفید باشیم برای #حفظ و حراست و نگهداری #اسلام.
💢برادران من خود را دست کم نگیرید❌ دنیا و ابرقدرتهای دنیا از #لباس_سبز ما و اسم ما میترسند😰 و آن هم به خاطر #ایمان درون قلب💗 شما دوستان است. خود را #کوچک نشمارید🚫
چند خواهش دارم:
⚀یکی اینکه #نماز_اول_وقت که گشایش از مشکلات است.
⚁دوم: #صبر و تحمل.
⚂سوم: به یاد #امام_زمان باشیم.
⚃در آخر از همه دوستان درخواست دارم که بنده را #حلال کنند و اگر در فرصتی باعث آزرده شدن دل شما شدم ازمن بگذرید😔
#شهید_مهدی_ثامنی_راد
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۸
7⃣1⃣8⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠کارفرهنگی
🌾سید نشست روی #خاکریز و دستش را کرد توی خاک و بالا آورد👊!مشت اون پر از خاک بود روبه من کرد وگفت:"مجید،امروز #وظیفه ى من و تو اینه که این خاکریز رو #گسترش بدیم و بیاریم توشهرها! "
🌾ابروهایم را جمع کردم. معنی این حرف سید را نمیفهمیدم🗯. خودش توضیح داد و گفت:" #تیر و و توپ و تفنگ دیگه تموم شد🚫!
ماباید توی شهر، کوچه به کوچه، مسجد به مسجد🕌، مدرسه به مدرسه، دانشگاه به دانشگاه #کارکنیم. باید بریم دنبال #جوانها.
🌾باید پیام این هایی که توی #خون خودشون غلتیدند رو ببریم توی شهر."گفتم: خب اگه این کارو بکنیم چی میشه⁉️برگشت سمت من👥 و باصدایی بلند تر گفت:"جامعه #بیمه میشه. گناه🔞 درسطح جامعه کم میشه. مردم اگه با #شهدا رفیق بشن💞 همه چی درست میشه.
اونوقت جوان ها میشن یار #امام_زمان😍 "
🌾بعد شروع کرد توضیح دادن: "ببین ، ما نمیتونیم❌ چکشی و تند برخورد کنیم.باید بانرمی و #آهسته آهسته کارخودمون رو انجام بدیم👌 .باید #خاطرات کوتاه و زیبای شهدا🌷 را جمع کنیم و منتقل کنیم. نباید منتظر باشیم که مارو دعوت کنند. باید #خودمان برویم دنبال جوان ها.
🌾البته باید قبلش زوی خودمان کارکنیم. اگه مثل #شهدا نباشیم 🚫،بی فایده است😔.
کلام ما تاثیر نخواهد داشت."
#شهید_سیدمجتبی_علمدار
به نقل از مجیدکریمی دوست شهید
📚کتاب علمدار/ انتشارات ابراهیم هادی .
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
۹ خرداد ۱۳۹۸
🔰توصیه های یک شهید :
🔹دوستان من هیچ چیز را بهتر از این ندیدم که دوستان، صداقت دینی داشته باشند و کاری به این ناملایماتی که اتفاق می افتد دربین افراد، سازمان وجامعه نداشته باشند.
🔸ما باید سعی کنیم کار و #وظیفه خود را به نحو احسن انجام دهیم و سعی کنیم در حیطه کاری خود فردی باشیم دارای معلومات عالی ..
🔹بدانید که ما باید با کسب تجربه افرادی مفید باشیم برای حفظ و حراست و نگهداری اسلام.
🔸برادران من خود را دست کم نگیرید، دنیا و ابرقدرتهای دنیا از لباس سبز ما و اسم ما میترسند و آن هم به خاطر ایمان درون قلب شما دوستان است، خود را کوچک نشمارید، بدانید که ما الگویی همچون اباعبداللهالحسین(ع) و ابوالفضلالعباس داریم، ما علی اکبر و علی اصغر داریم، این خاندان عصمت و طهارت از کودک ششماهه برای ما الگو قرار دادند تا پیرمردی همچون حبیب ابن مظاهر.
🔹پس بدانید که ادامه دادن راهی همچون این بزرگواران، همان راه #شهادت و رسیدن به معبود حقیقی است.
#شهید_مهدی_ثامنی_راد
#پاسدار_شهید_مدافع_حرم
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
۷ تیر ۱۳۹۸
7⃣5⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
🔻راوی: دوست و همرزم شهید
💠دورفیقی که قراربود باهم صابرینی شوند
🔰آقا علیرضا بریری و بنده در #ماموریت هایی که از لشکر ۲۵ کربلا اعزام میشدیم🚌 اکثرا #باهم بودیم و مثل دو برادر در کنار هم👥 بودیم.
🔰علیرضا به عنوان #فرمانده گروهان، در گردان حمزه مشغول به خدمت بود و با اینکه #اکثرا در ماموریت بود، همیشه از علاقه💖 خودش برای ادامه خدمت در #گردان_صابرین صحبت میکرد.
🔰میگفت: حتی شده به عنوان #نیرو_عادی، دوست دارم که در آنجا خدمت کنم✌️ و در ماموریت های متعدد و متنوعِ عملیاتی آنها انجام #وظیفه کنم...
🔰چون #علیرضا هم آمادگی جسمانی و هم اطلاعات نظامی بالایی داشت و این صحبت ها تا ماموریتِ سال ۹۵🗓 #سوریه ادامه داشت.
🔰تا اینکه یکروز که در #خط_حمزه، در "خانطومان" بودیم که سردار رستمیان، فرمانده وقت لشکر برای بازدید👀 به سمت ما و #آقاعلیرضا که فرمانده تَلِّ(تپه) ۲ بودند، آمدند...
🔰در آنجا، آقا علیرضا از #علاقه خودش به ادامه خدمت در گردان صابرین با سردار صحبت کرد و آنقدر #اصرار کرد که سردار اول خندید😄 و گفت که اگر از این ماموریت زنده برگشتیم🌷 و عمری بود با پیشنهادت موافقت میکنم✅
🔰خلاصه آن ماموریت رو تموم کردیم ولی #بدون_علیرضا برگشتیم و...😔چند وقتی از آن ماموریت و #شهادت علیرضا گذشت و رفتم خدمت سردار رستمیان و صحبت علیرضا🌷 با ایشون رو مجددا یادآوری💬 کردم.
🔰موافقت ایشون رو گرفتم⚡️ولی دیگر علیرضایی نبود🚫 که با هم دوره #تکاوری بریم و با هم انتقالی به گردان صابرین بگیریم😔 ولی باور دارم ک او #کنار_من است و من الان در گردان صابرین تنها نیستم❌
#شهید_علیرضا_بریری
#گردان_صابرین
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
۱۸ تیر ۱۳۹۸
0⃣7⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
🔰از روز اولی که #محمدرضا رو تو دانشگاه دیدم یه مظلومیت خاصی تو چشماش🙂 بود. با خیلیا فرق داشت. #مغرور و متکبر نبود❌ خودش برای رفاقت👥 قدم جلو میذاشت.
🔰اصلا هم چیزی رو به دل💗 نمیگرفت
خیلی #معرفت داشت، غم دیگران رو انگاری غم خودش میدونست💔 و تا اونجایی ک در #توانش بود برای حل شدن اون مسئله به دیگری #کمک میکرد.
🔰اگه کسی ناراحت بود، حتی شده #نصفه_شب! با موتور🏍 میرفت دنبالش و میبردش بیرون. طوری فضا رو براش عوض میکرد که اصلا طرف یادش میرفت #غمی داشته! #امربه_معروف و نهی از منکر و نصحیت های دلسوزانش همیشه بجا بود👌
🔰عین یه #برادر بزرگتر و دلسوز که انگاری کوله باری از #تجربه داره پشتمون بود💪 خنده هاش واقعا آدمو سر حال میکرد☺️ یکی از #آخرین شبـ🌙ـهای قبل از رفتنش، وقتی رفتیم بیرون خیلی بهش اصرار کردم که نره🚷 ولی اون آماده رفتن بود.
🔰 دفاع از حرم رو #وظیفه میدونست میگفت: حالا ک در توانش هست اگه نره باید پاسخگو باشه. گفت: ناراحت نباش! من برمیگردم😔 بهش گفتم تو همه کاراتو کردی که بری، از وابستگی ها و دل بستگی هات💞 دل کندی، حتی #موتورتم دادی رفیقت، هیچ چیز دنیایی نذاشتی بمونه و داری همه چیزو واسه #آخرت جمع میکنی. بعد به من میگی برمیگردی⁉️
🔰از اون #خنده های همیشگی به لباش اومد. طوری که واقعا نتونستم ادامه بدم و چیزی بهش بگم. انگار یه خداحافظی👋 #همیشگی بود😭 یه عکس گرفت و گفت به کسی چیزی نگو🚫 و #رفت.
🔰دیگه نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم📵 تا روزی ک #خبر_شهادتش رسید. اون لحظه فقط یادمه ک همه رو #محمدرضا صدا میکردم😭
#شهید_محمدرضا_دهقان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
۸ مرداد ۱۳۹۸