eitaa logo
رهروان شهدا زمینه سازان ظهور
130 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
49 فایل
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 🌹کانال شهدا و علما شروع به کار کرد برای اینکه با محتوا قابل عمل کردن سخنان و شیوه زندگانی معصومین علیهم السلام ، علما و شهدا بتوانیم زمینه ساز ظهور باشیم و بتوانیم دیگران را هم مشتاق به ظهور بابا جانمان بکنیم @asemon_1311
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
4⃣9⃣2⃣ 🌷 خاطره سرباز عراقی از شهیدی که به آرزویش رسید.... 🌷آخرهای بود که تیر خوردم و خون زیادی ازم رفته بود😪. ایرانی ها ما را محاصره کرده بودند، چشمانم تار مى ديد😑 که متوجه شدم یک داره به سمتم می آد و تیر خلاص می زنه، نفسم را حبس کردم تا نفهمه زنده هستم. تا من رو برگردوند ناگهان نفسم زد بیرون، تا فهمید هستم؛ جلویم نشست و من هم پیراهنم را به نشان اینکه اسیر شده ام جلویش گرفتم. دیدم عربی بلد است، بچه بود. 🌷پرسید: اسمت چیه؟ گفتم: ، علی کاظم. گفت: تو اسمت علی هست و با ما می جنگی؟!🙁 شیعه هستی؟ گفتم: آره. پرسید: خونت کجاست؟ گفتم: نجف... تا گفتم بغض این بسیجی ترکید و در حال گریه بود😢 که گفت: کجای نجف؟ گفتم: اون کوچه ای که تهش به حرم حضرت علی می خوره. دیدم داره گریه می کنه.😭 🌷بهم گفت: اسمت علی هست و هستی، خونت هم کنار حرم حضرت علی، عشــ❤️ـق ما ایرانی ها است؛ بعد داری با ما می جنگی؟؟! سرمو انداختم پایین😔، ولی توبه نکردم🚫. بعد گفت: می دونی آرزوم چیه؟ گفتم: نه. گفت: آرزوم اینه که بشم و به رسم شما من رو دور ضریح خوشگل علی بچرخونن😍 و رو به روی حرم دفنم کنند. 🌷پیراهنی که تو دستام بود را گرفت و پوشید، داشت اشک می ریخت😢 که یهو گفت: برو ! گفتم: چرا؟ گفت: چون شیعه هستی و اسمت هست، برو. پا شدم؛ دویدم، دور شدم اما دیدم که هنوز نشسته و داره گریه می کنه، دویدم و از حال رفتم.... 🌷....چشم که باز کردم دیدم تو بیمارستان هستم🏥. همه اقوام دورم بودند، پدرم گفت: علی کاظم، تو زنده ای؟ تعجب کردم😟، گفتم: آره، چطور؟ گفت:ِ ما تو را کردیم! تعجم بیشتر شد. ادامه داد: دیروز یه جنازه اومد که صورتش کاملاً سوخته بود و نمی شد تشخیص داد، اما تنش بود و تو جیبش پلاک🏷 تو بود. ما هم به رسم اعراب بردیم و دور امام علی چرخوندیم در قبرستان درست رو به روی حرم امام علی دفنش کردیم. 🌷به شدت اشک می ریختم😭، همه تعجب کرده بودند. خودم را انداختم پایین تخت، سجده کردم، گفتم: من کیا را کشتم! خدایا لعنت به من. آخر هم گفتم: خدایا یعنی من را قبول می کنی؟ 🌷 مستجاب الدعوه هستند👌..... راوى: على كاظم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
8⃣0⃣3⃣ 🌷 💠متبرک ترين شیر دنیا می سازد! 🌷 بود و چند ماهی قبل از عملیات کربلای چهار در . و ما در قرارگاه نجف بودیم و مقر ما در سرپل ذهاب🙂. برای انجامِ کاری به کرمانشاه آمده بودیم و طبقِ معمولِ آن روزها وضعیت شهر قرمز بود🔴 و شهر زیر حملاتِ هوایی🚀 دشمن.... 🌷در غربِ میدان نفت، محله ای بود که « » لقب گرفته بود و موشک هایی که از خاک دشمن شلیک💥 می شد اغلب در این منطقه فرود می آمد، محله ای نوساز با خیابان هایی پهن و خانه هایی ویلاساز🏯 و شیک و بزرگ. خیابان کاملاً خلوت بود و حمله در حالِ انجام و ما با وانتِ تویوتایی در حال رد شدن بودیم.... 🌷مادری با کودک اش مقداری سبزی🌿 خریده بود و به خانه بازمی گشت که ترکش به سر او اصابت⚡️ کرده بود و روی زمین افتاده بود. او شده بود و کودک شیرخواره اش داشت از سینه گرم مادر می خورد.😔 🌷و من امروز می گویم: اگر همه ما هم نباشیم🚫، تنها همین یک کودک کافی است که حقِ دشمن را کفِ دستش بگذارد👊؛ کودکی که پاک ترین و شیر دنیا👌 را خورده است! 🌷....و امروز آرزو دارم که روزی این را ببینم و بر دستش بوسه بزنم،👈شما چطور؟ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
سرباز آقا نمے ماند تا را ببینـد...🌺 ❤️مے شود تا ظهـور نزدیڪ شود✌ ❤️ | @Shahid_Pouyaizadi |
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
💠از شهدا حاجت بخواهید...👇👇 🌷 🔰من زمان بارداریم از شهید سید رضا طاهر دیدم👇 🔹تا حالا ایشون رو ندیده👀 بودم و تا اینکه در عالم خواب ایشون رو دیدم که با لباس ، چفیه در گردنشون لبخند زنان😊 از درون مه غلیظی خارج شد. 🔹من بارداری سختی داشتم؛ خیلی خیلی سخت.اون شب🌙 تو ایشون بهم گفتن: «این سختی ها گذرا هست🙂 و این شما خانم هاست. 🔹شما خانم ها که نمیتونید📛 به میدون جنگ بیاید؛ این جهاد شماست در راه گفتن: «من در دوره بارداری خانمم که چقدر سختی میکشید.» 🔹چند روز بعد رو تو تلویزیون📺 دیدم و فهمیدم که ایشون شهید🌷 شدند واز شهدای هستند. از قضا یک فرزند هم دارند. نکته جالب، رو لب شهید بود😊 که فراموشم نمیشه🚫. 🔹 در مصاحبه از لبخندی میگفت که از لبهای این کنار نمی رفت و همه ایشون رو با این لبخند میشناختند.👌 🔹از اون به بعد خیلی به جد بزرگوارشون میکنم وهر بار حاجت روا میشم. 🔴دقیقا تابستون سال گذشته بود...👇 🔸بعد اون خواب مریض دکتر جواب کرده رو هم با به جد بزرگوارشون گرفتیم👌. 🔸برادر شوهرم تو سن 33سالگی بدخیم گرفت که تهران هم جوابش کردن ولی.... 😭 درمانشون به یک سال نکشیده تمام شد. 🔸معجزه دیدم....فقط شد. 🔸هروقت مشکلی پیش میاد واسه شادی روح پاکشون میکنم و الحمدالله جواب میگیرم. 🔸احساس نزدیکی💞 بیشتری با دارم چرا که منو با مشکلات ریز و درشتم دید و این بزرگوار رو تو مسیرم گذاشت تا تو شرایط عمرم باعث امید باشه. 🕊❤️ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
9⃣1⃣3⃣ 🌷 💠جلوی نماز اول وقت او را می‌گرفتم 🔸اوایل ازدواجمان برای دعا می‌کرد، می‌دیدم که بعد نماز از خدا، طلب شهادتــ🕊 می‌کند. را همیشه اول وقت می‌خواند،نماز شبش ترک نمی‌شد🚫 🔹 دیگر تحمل نکردم؛ یک شب🌙 آمدم و را جمع کردم، به او گفتم: «تو این خونه حق نداری نماز شب بخونی، می‌شی» 🔸 حتی جلوی نماز اول وقت⏰ او را می‌گرفتم. اما چیزی نمی‌گفت🙁. دیگر هم نخواند. پرسیدم:«چرا دیگر نماز شب نمی‌خوانی⁉️» 🔹خندید😄 و گفت:«کاریو که باعث تو بشه تو این خونه انجام نمیدم، تو برام از عمل مستحبی مهم تره⭕️، اینجوری امام زمان(عج) هم راضی‌تره.☺️» 🔸بعد از مدتی برای شهادت هم نمی‌کرد، پرسیدم:«دیگه دوست نداری شهید بشی؟» گفت:«چرا. ⚡️ولی براش دعا نمی‌کنم.چون خود بشه تا به شهادت🕊 برسم.» 🔹گفتم:«حالا اگه تو عاشقت بشه چیکار کنیم؟🙁» لبخندی زد و گفت:«مگه پیر و جوون می‌شناسه😄؟» راوی:همسر شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
همسر #شهید: سال 85 که رفتیم #عقد کنیم یک #دستخطی نوشت و خواست آن را #امضا کنم. داخل کاغذ نوشته بود،دلم نمی‌خواهد یک تار #موی شما را #نامحرمی ببیند من هم امضا کردم. #شهید_مهدی_قاضی_خانی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷هر سال در ایام #محرم در منزلمان مراسم عزاداری برپا میکردیم تا اینکه یکی از همان روزها(محرم ۱۳۸۸)، بعد از مراسم خیلی #خسته شده بودم آخرشب بود خوابیدم، در خواب #شهید علی چیت سازیان را دیدم، ایشان رو به من کرد و با #لبخند گفت: حتما به مراسم شما می آیم و به شما سر میزنم. #دلتنگی شدیدی مرا احاطه کرد.موقع خداحافظی گفتم: علی آقا من میخواهم همراه شما بیایم، گفت: شما هم می آیی اما هنوز #وقتش نرسیده است🍃
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
3.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبتهای تکان دهنده #همسر_شهید مدافع حرم مرتضی حسین پور از #قولی که به #شهید داد! #حتما_ببینید👌 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
🐚🌷🐚🌷🐚🌷🐚🌷 دارایی ات را اگر از دست دادی #شهید نمی شوی📛 با دست ،اگر دادی #شهید خواهی شد🕊 #شهیــد_ابراهیـــم_هـــادی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
7⃣4⃣3⃣ 🌷 💠خواب روز عاشورا 🌷درست دم اذان سال 92 ( 4روز قبل از شهادت ) بود که از خواب بیدار شد . بدون مقدمه رو به من کرد و گفت : آقا حمید یا من شهید🕊 می شوم یا تو ! 🌷من که متوجه موضوع نشده بودم😕، جریان را پرسیدم . محمد حسن گفت : خواب دیدم من و تو به سمت یک باغی🌳 در حال حرکت هستیم . 🌷 که به یک رسیدیم . من به تو گفتم : بیایید با هم از یک مسیر برویم .⚡️ اما تو گفتی هرکداممان از یک مسیر برویم و از هم شدیم . 🌷 حالا یا من شهید می شوم یا تو ! گفتم: می شوی ، چون من چند روز دیگر به ایران🇮🇷 برمی گردم . ...... 🌷27 آبان 92 که مصادف بود با 14 محرم ، در حال خنثی سازی یک بمب💣 بود که یکی از پیچیده ترین بمب های منطقه بود . 🌷وگرنه محمد حسن خیلی متخصص تر بود . آن بمب در صورت او منفجر شد💥 و محمد حسن به 🕊 رسید . رسول(محمدحسن) خلیلی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهیـــــد از #مڪتبی الهامـ مےگيرد ڪه #مرگِ در بستر را #فنا شدن ميداند... اے جامانده هاےِ #عاشـق... در مسيـرِ تندباد ماندن خصلتِ #ريشه_داران است... هنوز برسر ِهمان #عهدیم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🐚🍃🐚🍃🐚 میانبر رسیدن به خدا "نیت" است کار #خاصی لازم نیست بکنیم کافی است کارهای #روزمره_مان را به خاطر #خدا انجام دهیم اگر تو این کار #زرنگ باشی شک نکن #شهید بعدی تویی...😍 #شهید_همت 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh