eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
2.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
546 ویدیو
772 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
1402012207.mp3
6.41M
شاعر و نغمه پرداز : اجرا : شان نزول آیات قرآن تنها گفتن از فضیلت هاشه بین اصحاب، لایقِ خلافت غیر از علی کی میتونه باشه اونکه دائم فقط از معرکه ها در میرفت انتظاری دیگه به رسیدن خیرش نیست هرجا آب باشه تیمم میشه باطل قطعا وقتی حیدر باشه احتیاجی به غیرش نیست شاه و سرور حیدره شیر صفدر حیدره جانشین بر حق بعد پیمبر حیدره شهد زمزم حیدره صاحب دم حیدره صدیق اکبر و فاروق اعظم حیدره یا حیدر یا امیرالمومنین # وقتی حرف مردونگی باشه اسم حیدره که میدرخشه اونکه شیر میدون نبرده خاتم توی نافله می بخشه جمع رحمت خدا و غصبش رو یک جا تنها میشه تو وجود حضرت حیدر دید اونکه هم بازی ایتام و پناه شون بود ولی دشمن حتی از نگاهشم می ترسید خیر الاسماء حیدره صاحب ما حیدره هم اسدالله و ابوالیتامی حیدره ذکر بیرق حیدره. یل خندق حیدره تا ابد حق با علیه چون مع الحق حیدره یا حیدر یا امیرالمومنین # لولا علی لمّا خَلَقتُکَ گفته خدا اینو به پیغمبر دنیا رو آفریدم براتو تورو آفریدم واسه حیدر خدا از روز ازل سپرده بعد خلقت اختیار همه عالم رو به دست مولا داره دنیا رو سر انگشت کسی میچرخه که با یک دست در خیبر و در آورد از جا یل بی باکه علی فوق ادراکه علی ما همه از خاکیمو پدر خاکه علی والی والا علی جان ِ و جانا علی لا امیرالمؤمنین الا مولانا علی یا حیدر یا امیرالمومنین
3. شهدا.mp3
10.16M
🎤 شهیدان از مِی توحید مستند شهیدان سرخوش از « جام الستند » نمردند و نمی میرند هرگز شهیدان زنده ی جاوید هستند ... تا گشودند به نام شهدا « دفتر عشق » جلوه ای یافت ز ایمان و شرف « پیکر عشق » قصه ی لیلی و مجنون همه از یاد برفت تا گشودند به نام شهدا « دفتر عشق » خبر از عشق خدایی ست در این خانه و بس پای ازین خانه کِشد هر که ندارد سرِ عشق پیشتازان و دلیران به صفِ جنگ و جهاد به کفی جام شهادت به کفی ساغر عشق سرو جان دادن و رضوان طلبیدن بر دوست تا بدین مرحله ایثار نبود باور عشق تشنه از دریا گذشتن یا درآتش سوختن از علمدار رشید کربلا آموختین کام ما ، را مرگ خونین از عسل شیرین تر است این چنین از یادگارِ مجتبی آموختین جانا به دل خسته ی ما هم نظری کن یک شب تو از این کوچه ی ویران گذری کن این کوچه ی ظلمت زده از نور فراریست ای ماه بیا و شبِ دل را سحری کن مولا تو کجا و منِ آلوده ، ولیکن چون گل به برِ خار شبی را سپری کن 10/12/1401
1. معراجیان.mp3
6.11M
( دهه ی هفتاداجرا شده است ) 🎤 مِعراجيان از شطِ خون معراج کردند با داغِ خود ، صبر مرا تاراج کردند دریا دلان از شطِ خون بی سر گذشتند نالان مرا بگذاشتند و درگذشتند .. من گرچه با دریا دلان همراه بودم در اندرونِ خویشتن در چاه بودم یاران من رفتند و من در خواب ماندم در خوابِ سنگین با دلی بی تاب ماندم یاران من در کار خود هشیار بودند هرچند ، مست از باده ي ايثار بودند ( ياران من رفتند و من مهجور ماندم من با جهاني آرزو در گور ماندم ) 2 امشب بیا ای عشق حالی در من افکن من جنگلِ خشکم شرابی در من افکن امشب بیا ای عشق حالی در من افکن من جنگلِ خشکم شرابی در من افکن شاعر : ( فرید )✍
. سفره دارد جمع می گردد، گدا را عفو کن باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن دیگر از این توبه ها دارم خجالت می کشم یا رب این شرمنده غرق خطا را عفو کن بر در این خانه من بهر امیدی آمدم پس، نگیر از من تو این حال و هوا را، عفو کن دست خالی آمدم، با دست خالی می روم یا کریم این روسیاهِ بی نوا را عفو کن پیش مردم آبروی بنده ات را حفظ کن خوب و بد، در هم بخر، ای یار، ما را عفو کن * اومدم بین مردم نشستم، تا الاقل بخاطر اونا هم که شده منو ببخشی.. وگرنه منه رو سیاه کجا و مناجات با تو کجا.... اما خدا ؛ کاری ندارم مجلس خلوته و یا شلوغه... آخه من خیلی بدبخت و گناهکارم... اومدم خودم رو تو دامن تو انداختم، اومدم میگم اگه تا امشب منو نبخشیدی، امشب که راهم دادی بیام، پس منو ببخش جان آقای خراسان، جان سلطان غریب هم وطن های علی، موسی الرضا را عفو کن *آهوی بیابون به امام رضا پناه آورده، آقا منم اومدم خودمو بتو بسپارم... آخه تا چند روز دیگه شیطان از بند آزاد میشه، منم که ضعیفم و مطیع نفسم... اگه گوشه نگاه تو نیاشه نمی تونم مقابل تمایلات نفسانیم مقاومت کنم.. بیچاره تر میشم... کار رو خراب میکنم... منو تو حریم امن خودت نگه دار... بزار بست نشینه حریم تو باشم.. تو مراقبم باشی.. من گنهکار و تویی غفار، یا رب الحسین جان اربابم بیا این بنده ها را عفو کن بوده ام این روزها مصداق فابک للحسین گریه کن های غم کرببلا را عفو کن *فرمود اگه تو دنیا به ی سنگ انس داشته باشی، قیامت با همون محشور میشی... خدایا من خودم رو به امام حسین چسبوندم، توی مجالس آقام شرکت میکنم... امشبم حسینِ فاطمه رو واسطه قراردادم تا منو ببخشی.. جان آن که دست و پا می زد میان قتلگاه حُرّ توبه کرده ی بی ادعا را عفو کن
. سوره قدر سند اثبات وجود علیه السلام 🔹 ملائكه و روح كه در هر سال، شب قدر بر زمين فرود مى‏ آيند، بعد از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بر حجت خداوند وارد می شوند 🔹 بر این اساس باید در هر زمانی امامى كامل و معصوم وجود داشته باشد تا محلّ نزول ملائكه و روح گردد. 🔺 امام باقر عليه السّلام فرموده است : ♨️اى جماعت شيعه! با خصم خود به سوره «انا انزلناه» محاجّه كنيد كه پيروز خواهيد شد، پس سوگند به خدا كه اين سوره از براى حجت خداوند تبارك و تعالى بعد از رسول است. اين سوره همانا مدرك دين شما و نهايت علم ما است. 🔹 يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ خَاصِمُوا بِسُورَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ تَفْلُجُوا فَوَ اللَّهِ إِنَّهَا لَحُجَّةُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّه‏ 📚 اصول كافى، ج ۱ ص ۲۴۹ 🔺 نحوه استدلال چنین است که از مخالفان بپرسید در شب قدر ملائکه بر چه کسی نازل می‏شوند؟ ⁉️آیا تاکنون غیر از حجت های الهی، کسی ادعا کرده است که در شب قدر، ملائکه بر او نازل شده باشند؟ ⛔️ هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند که نزول ملائکه را در شب قدر درک کرده است. 🔹 قران کریم می فرماید: تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ ... فرشتگان با روح در شب قدر نازل می‏شوند 🌕 بنابراین حتماً باید پس از پیامبر اکرم علیه السلام کسی وجود داشته باشد تا ملائکه بر او نازل شوند. او کسی جز حجت خدا و امام زمان صلوات الله علیه نخواهد بود. 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. حضرت موسى (علیه السلام ) در مناجات خود در كوه طور عرض كرد: یا اله العالمین (اى معبود جهانیان ). جواب شنید: لبیك (یعنى نداى تورا پذیرفتم ). سپس عرض كرد: یا اله المحسنین (اى خداى نیكوكاران ) همان جواب را شنید(لبیک) ،سپس عرض كرد: یا اله المطیعین : (اى خداى اطاعت كنندگان ) باز همان پاسخ را شنید. سپس عرض كرد: یا اله العاصین (اى خداى گنهكاران ). سه بار در پاسخ شنید: لبیك ، لبیك لبیك . موسى (علیه السلام ) عرض كرد: خدایا چرا، در دفعه چهارم ، سه بار پاسخم دادى ؟! خداوند به او خطاب كرد: عارفان به معرفت خود، و نیكوكاران و اطاعت كنندگان به نیكى و اطاعت خود، اعتماد دارند، ولى گنهكاران جز به فضل من ، پناهى ندارند، اگر از درگاه من ناامید گردند، به درگاه چه كسى پناهنده شوند؟!. منتخب قوامیس الدرر(ملا حبیب الله كاشانى ) ص  .
میدونی تو رو بی حد و اندازه دوست دارم_۲۰۲۲_۰۶_۱۵_۲۱_۴۹_۵۷_۰۲۶.mp3
33.03M
مثلا شب هارو واسه دیدنت تو خواب دوست دارم.. میدونی تو رو بی حد و اندازه دوست دارم در خونه ت رو که همیشه بازه دوست دارم سرنوشتی رو که نگاهت میسازه دوست دارم هرچی که منو یاد تو میندازه دوست دارم مثلا دریا رو واسه کشتی نجات دوست دارم من پر پرواز رو تا بیام به کربلات دوست دارم پسرم رو وقتی که میافته روی پات دوست دارم دوست دارم چایی روضه ت رو دوست دارم دوست دارم شفای تربت رو دوست دارم رفیق هیئت رو دوست دارم حب الحسین اجننی عشق منی عشق منی من به خاطر حرمت دنیا رو دوست دارم تو این روزگار فقط این اشک هامو دوست دارم زیر آسمون حرم آقامو دوست دارم من به خاطر حرمت دنیا رو دوست دارم واسه دیدنش امروز و فردا رو دوست دارم مثلا شب ها رو واسه دیدنش تو خواب دوست دارم بچه نوزاد رو واسه نوزاد رباب دوست دارم حالمو تو هفته شب جمعه ها خراب دوست دارم دوست دارم همیشه گریه رو دوست دارم همین یه هدیه رو دوست دارم فقط رقیه رو دوست دارم حب الحسین اجننی عشق منی عشق منی برا شاهی که تک و تنها مونده دلگیرم برا پیکری که تو صحرا مونده دلگیرم برا پیرهنی که به غارت رفته دلگیرم برا خواهری که اسارت رفته دلگیرم مثلا از بارون برا خشکی لبات دلگیرم حتی از ابری که نشده سایه برات دلگیرم بیشتر از هرچیزی من از امواج فرات دلگیرم دلگیره وداع آخر دلگیره نگاه خواهره دلگیره میبینه دخترش دلگیره حب الحسین اجننی عشق منی عشق منی
. علیه_السلام برگرفته از سخنان حضرت آیت‌الله : 🔹چند جمله‌اي هم از حالات حضرت امام حسن مجتبی (علیه‌السلام)‌ بشنويم كه مي ‌فرمايند: (اِنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ كانَ إذا حَجَّ حَجَّ ماشياً)؛ «وقتي كه حضرت امام حسن مجتبي (علیه السلام)مكّه مي‌رفتند؛پياده مي‌رفتند». 🔹در بعضي روايات آمده است: (وَ رُبَّما يَمْشِي حافياً)؛«گاهي هم پيش مي‌آمد كه پابرهنه اين راه را طيّ مي‌ كردند».در حالي كه اسب‌ها و شترها، خالي از راكب مي ‌رفتند،آن حضرت پياده و پابرهنه به حجّ مي ‌رفتند. 🔹در يكي از سفرها خدمتشان عرض شد، اين كساني كه همراه شما هستند، توانايي راه رفتن ندارند و از شما حيا مي ‌كنند كه سوار شوند و شما پياده باشيد. 🔹چه خوب است كه شما هم سوار بشويد تا آنها هم سوار شوند. فرمودند: نه، سوار نمي ‌شوم! ولي راهم را از آنها جدا مي‌ كنم كه آزاد باشند و سواره بروند. ما هم از راه خودمان پياده مي‌ رويم. مقداري كه راه رفتند پاي مباركشان ورم كرد. 🔹افرادي تقاضا كردند حال كه پايتان ورم كرده، سوار شويد.فرمودند: نه، من سوار نمي ‌شوم! ولي سر راهمان به شخص سياه‌ پوستي برمي ‌خوريم كه روغني همراهش هست. آن روغن را از او بخريد؛چون براي پاي من نافع است.كسي گفت: آقا سر راه ما منزلي نيست كه به كسي بر بخوريم. 🔹فرمود: چرا! به همين زودي مي ‌رسيم و او را مي ‌بينيم. مقداري كه راه رفتند،ديدند انسان سياه ‌پوستي از دور پيدا شد.فرمود: برويد، روغني همراه دارد،در دادن پولش هم سخت گيري نكنيد؛ هر چه پول خواست به او بدهيد و بخريد.كسي رفت و به آن غلام سياه گفت: شما روغني همراه داريد؟ گفت: بله! ولي شما از كجا فهميده‌ايد و براي چه مي ‌خواهيد؟ گفتند: براي امام حسن مجتبي (علیه‌السلام).تا شنيد، گفت، پس خودم را به حضور اقدسشان ببريد. 🔹خودش آمد و گفت: آقا! من از ارادتمندان شما هستم و افتخار مي‌ كنم كه از اين روغن به پايتان بماليد و نافع به حالتان باشد؛ پولي هم نمي ‌خواهم.فقط يك دعا از شما مي ‌خواهم.دعا بفرماييد خدا به من پسري بدهد كه سالم و محبّ شما اهل بيت باشد. چون وقتي من مي ‌آمدم زنم در حال وضع حمل بود مي ‌خواهم وقتي برمي ‌گردم هر دو را سالم ببينم. 🔹امام دعا كرد و فرمود: وقتي برگردي خواهي ديد زنت به سلامت وضع حمل كرده و فرزندت پسر و سالم است و از دوستان و شيعيان ما خواهد بود. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. میرزا حاجب بروجردی، معروف به افصح الشعراء، از شاعران قرن چهاردهم، روزی در ضمن یکی از اشعار خود برای امیرالمؤمنین علیه السلام چنین سرود: حاجب اگر محاسبۀ حشر با علی است من ضامنم که هرچه بخواهی گناه کن! شب‌هنگام حضرت به خواب او آمده و فرمودند: شعرت را این‌گونه اصلاح کن: حاجب یقین محاسبۀ حشر با علی است شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن! 🏷 .
. 💔 خدایا! ما نمی‌فهمیم چقدر وابستگی به دنیا برامون بده؛ اگر هم بفهمیم، زورمون به دنیا نمی‌رسه. تو که حواست به ما هست، تو که ما رو دوست داری، تو که همه‌کارۀ مایی، تو که هرچی بخوای همون میشه، تو که فقط تو باید بخوای تا بشه، تو بیا و غل و زنجیر این دنیا رو از دست و پای ما باز کن؛ تو بیا و میل به دنیا رو در ما از بین ببر؛ تو بیا و دل ما رو با عشق خودت آباد کن ... .............. الا ای تیرگی های شب ای خاموشی صحرا زمین ها آسمانها کهکشان ها گوش سر تا پا ببینید از دل بشکسته آوای که می آید که نزدیک است بنیاد فلک را بر کند از جا کدام افتاده از پائی به خاک تیره افتاد که گوئی خاک ، معشوق است و او چون عاشقی شیدا به پای نخل های کوفه اشک کیست میبارد ؟ که آب از چشمه چشمش بنوشد نخله خرما به گرد نخل ها در ظلمت شب گشتم و دیدم امیر المومنین را محوذات خالق یکتا نه خوش از حجیم و نی هوای جنتش بر سر نه در افسوس دیروز و نه در اندیشه فردا ز خشم افکنده بر اعضای دنیا لرزه و گوید که ای دنیا چه خواهی از علی عالی اعلا منه پوسیده دامت را به زیر پنجه شاهین میفشان دانه های پوچ خود را جانب عنقا تو و این خط و خال و عاشقان سینه چاک تو من و این اشک و آه و ناله و بیداری شب ها من از آغاز عمر خود طلاق دائمت گفتم ز چشم دورتر شو دور ، غری غیری ای دنیا نه سیراب از تو می گردند بلکه تشنه تر گردند اگر ریزی به کام تشنگان خود و صد دریا خدا داند ز کل گنج هایت دوست تر دارم که طفلی بی پدر لب وا کند گوید به من بابا بگرد ای آسمان دیگر نیابی رهبری چون من که با اشک فقیری شهریاری کند سودا به روز از تیغه شمشیر او خون عدو ریزد به شب از چشم گریانش ببارد اشک در صحرا ندارم بیم خیزد گر همه عالم به جنگ من ولی از گریه طفل یتیمی لرزدم اعضا اگر با حلقه های آهنینم سخت بر بسته کشانندم به اوج کوه ها بر سخره صما و گر از سیم و زر پر گردد این گردون و گویندم که از آن تو دنیا و تمام هست آن یکجا به مزد اینکه گیرم دانه ای را از دم موری به حق حق نیازارم ز خود مور ضعیفی را امیر مومنان و ظلم بر افتادگان هرگز علی مرتضی و رنج بر بیچارگان حاشا با مهر و وفا مردم زمن دیدند بی وقفه بی در پاسخم جور و جفا کردند بی پروا میان دوستان خود چنان تنهای تنهایم که شب با چاه ، دور از چشم یاران میکنم نجوا از آن کودک که دارد شوق بر پستان مام خود علی را مرگ خوشتر با چنین غم های جان فرسا چه شب هائی که نان دادم به سائل ها و بشنیدم که می گفتند یا رب از علی برگیر داد ما نه آن سائل مرا بشناخت در دامان تاریکی نه من در نزد او کردم برایش نام خود افشا تو هم دنیا چو آن سائل مرا نشناختی هرگز که خون کردی دل زار مرا پیوسته بی پروا تو ، بین دشمنان ، دست توانای مرا بستی تو حقم را گرفتی و نهادی در کف اعدا تو فرزند مرا در بین آن دیوار و در کشتی تو پیش چشم من سیلی زدی بر صورت زهرا تو دست ظلم بگشودی زدی برخانه ام آتش تو تنها حامیم را پشت در انداختی از پا ز من مخفی مکن ای چرخ دون پرور که می دانم همین شب ها به خون سر شود مظلومیم امضا همین شب ها به محراب دعا در مسجد کوفه به خاموشی گراید مشعل تابنده تقوی مکن مخفی زمن دنیا که خود آگاهم و دانم شود فرقم دو تا در راه ذات خالق یکتا همین شب ها چو شب های سیاه مسجد کوفه شود در ماتمم نیلی لباس زینب کبری علی از شدت عدل و مروت کشته شد (میثم) که جاوید است تا صبح قیامت عدل آن مولا
rozeh2.haji hanifi.mp3
15.41M
۱🎙 حجت‌الاسلام 📝 شمشیر اومدی ... علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ شمشیر! اومدی ولی چرا دیر اومدی شمشیر! حالا که علی شده پیر اومدی ۲ کاش روزی که صبر من دستامو بست میومدی کاش روزی که غرور علی شکست میومدی کاش روزی که فاطمه به خون نشست میومدی دیر اومدی ، دیر اومدی قبل تو داغ عزیزم من و از پا انداخت قبل تو میخ دری کار حیدر رو ساخت ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ شمشیر! زهرتو ریختی دیگه کوتاه بیا شمشیر! کربلا با دل زینب راه بیا ۲ توی گودال جلو زینب دیگه شر به پا نکن توی گودال بیشتر از حدِّ خودت جفا نکن توی گودال جای زخم نیزه ها رو وا نکن کوتاه بیا ، کوتاه بیا نذا دادِ زینبش تا خیمه‌ها برسه بذا سهمی از تنش به بوریا برسه ۲ . شرمنده ام که خانه ی اَمنی نداشتم مریضه ای که شفا می دهد، جواب شده است فلک به روی سر مرتضی خراب شده است نفس کشیدن زهرا چقدر قیمتی است که قدر جان علی، هر نفس حساب شده است پناه عالمیان حیدر است، اما او پرش شکسته، پناه ابوتراب شده است نخی ز چادر او آفتاب شد، اما غبار، در پی آزار آفتاب شده است غبار بر روی چادر نشست در کوچه غبار قاتل خورشیدِ در حجاب شده است برای صورت او برگ گل ضرر دارد همان کسی که به او حوریه خطاب شده است صداق فاطمه را شرم مرتضی پرداخت برای دادن مهرش، چقدر آب شده است دلیل شرم علی بال زخمی زهراست دلیل شرم علی قصه طناب شده است دو دست دختر او را طناب بعداً بست امان؛ مسير غزل مجلس شراب شده است شاعر:
rozeh1.haji hanifi.mp3
17.86M
۱🎙 روضه حجت‌الاسلام محسن حنیفی 📝 روزگارم با غلامی علی سر می شود
rozeh payani.haji hanifi.mp3
2.21M
۱🎙 روضه پایانی حجت‌الاسلام محسن حنیفی 📝 یا فتیان بنی هاشم ...
rozeh payani.haji hanifi.mp3
3.05M
🎙 حجت‌الاسلام 📝 افطارها به کام دلم تلخ می شود
CamScanner ۰۴-۰۹-۲۰۲۳ ۲۰.۵۸.pdf
395.8K
✅امیرالمومنین را داخل گلیمی به منزل آوردند ✅نجوای دختران امیرالمومنین با ایشان 📚ریاض الشهاده محمدحسن قزوینی جلداول ص۶۰۲
. در کتاب اسرار السلاطین از کتب خطی خزانه حضرت ابوالفضل العباس(ع) نقل است که: نادر شاه وزیری شیعه به نام میرزا مهدی خان منشی استرآبادی داشت. بعد از آنکه نادرشاه کشور هندوستان را فتح کرد وزیر شیعی خود را خواست ، وزیر از نادرشاه درخواست سفر به عتبات مقدسه در عراق را کرد. زمانی که نادر شاه خواسته وزیر را شنید آن را مسخره کرد و به استهزاء گرفت و به او گفت: شما شیعه مردگان را می پرستید، کسی که صدها سال است از این دنیا رفته است آیا می روید سر قبر او و به او سلام می کنید؟ میرزا مهدی وزیر گفت: شکی در ظاهر نیست که او رحلت کرده است ولیکن آنها کارهایی می کنند که از عهده زنده برنمی آید و این مردم همیشه معجزات و کرامات آنها را می نویسند. و از دلایل این حرف یکی از کرامات پدرش مولا امیرالمومنین علی(ع) سلطان نجف است که حیوان نجس العین نزدیک به مقام پاک او نمی شود و عجیب تر اینکه خمر به نزدیک مقام پاک او نمی رسد مگر اینکه فاسد می شود و تبدیل به سرکه می گردد و خاصیت مستی اش را از دست می دهد. زمانی که نادرشاه این حرف را شنید گفت: اگر چنین باشد که شما می گویید من با تو می آیم تا این کرامت و معجزه را تماشا کنم. بعد از آن نادرشاه، به سمت عراق حرکت کرد وقتی به نزدیک حرم امیرالمومنین علی(ع) رسید شیشه ای را که در آن خمر بود و آن را محکم بسته بود خارج کرد و دید بوی سرکه از آن متصاعد می شود پس، آن را باز کرد و طعمش را چشید و دید که به سرکه تبدیل شده است ، بعد سگی را خواست که به نزدیکی حرم مطهر امیرالمومنین(ع) وارد کند هر چه کوشید نتوانست و سگ اصرار داشت که از جایش حرکت نکند پس زنجیری به گردن او بستند و او را کشیدند تا اینکه زنجیر پاره شد و نتوانستند آن را وارد منطقه ای که محیط به حرم شریف بود وارد کنند. وقتی نادرشاه این معجزات و این کرامات بزرگ را دید برای مولا خاشع و خاضع شد و گفت من چون این کرامت آشکار را دیدم از شما می خواهم مرا با زنجیر آهنی که سگ را به آن بسته بودید ببندید تا وارد ضریح مولا امیرالمومنین بشوم. مردم کار نادرشاه را تصدیق نکردند و گمان کردند دیوانه شده است و بعد از آن روشن شد که او هیچ باکی ندارد و بعد از لحظاتی مرد غیر آشنایی آمد، با هیبت بود و به نادرشاه نزدیک گردید و زنجیر طلا را به گردن نادرشاه گذاشت و او را به سوی قبر امیرالمومنین(ع) کشاند، چون به قبر مطهر رسید تا خشوع و ترس و ادب وارد شد و تاجی که از پادشاهان به او ارث رسیده بود و قیمتش خیلی زیاد بود آن روز به روی ضریح گذاشت و گفت: تو پادشاهی ای سید من و ای مولای من و من یکی از بندگان کوچک تو هستم و طمع دارد که سگ در خانه ات باشم. کلب درگاه امیرالمومنین نادر قلی آنکه در هرکار امیدش به توفیق خداست ندیم نادرشاه چون دید شراب تبدیل به سرکه شده بالبداهه این شعر را سرود : در خاک نجف«ندیم»آسوده بخواب اندیشه مکن ز پرسش روز حساب جایی که بدل به سرکه گردد می ناب بی شبهه گنه شود مبدل به ثواب . .