یا ولی الله
درد بسيار است امّا در جگر بسيارتر
حال و روزش ميشود لحظه به لحظه زارتر
احتضارش ، غربتش، دردش غم انگيز است، آه
ليك بر پاي پسر جان دادنش غمبارتر
بر زمين پا ميكشد، رنگش به زردي ميزند
چاره وقتي نيست مي پيچد بخود ناچارتر
هرچه نسل فاطمه دنباله پيدا ميكند
بيشتر از پيشتر هِي ميشود بي يارتر
قدر او را بارها ميخواست آري بشكند
دشمن اين سوره خود، هربار ميشد خارتر
از گريبان ميكشيدش تا كه تحقيرش كند
كربلا در سامرا شد قابل تكرارتر
پيرهن كهنه نبود اينجا ، ولي نامردها
پاره پاره كردنش هرچند كه دشوارتر
آه، تا بردند در بزم شرابش گريه كرد
ياد خشكيده لب و چوبي كه بود انگار، تر!
علي ناظمي
#بر_شاهین_نجفی_ملعون_لعنت #شعر_شهادت_امام_هادی #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_علی_النقی #شعر_شهادت_حضرت_هادی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جانم امام هادی
شاه تبعیدی و بی خادم و بی دربارم
چه کنم خستهام و بی کسم و بی یارم
بیشتر از دو دهه هست که دور از وطنم
بند در سامره ام ساکن بالاجبارم
به هدایت نرسد هرکه زما رو گرداند
هادی ام حیف کشیدند به ابر تارم
پسر شیرم وبین قفس شیرم بُرد
آه نشناخت مرا والیِ بد کردارم
عرش و فرش است گدایم به که گویم ظالم
به گداخانه مرا برد که سازد خوارم
بد نکردم به کسی زهر بکامم دادند
اشک پاییز درآمد بر این رخسارم
دشمن از کینه و از ترس شبیخونم زد
به حرمخانه و سجادهءاستغفارم
قصد آتش زدن خانه من را کردند
گاهوبیگاه نمودند مرا احضارم
هر زمان برد مرا، نالهی من مادر بود
چکنم سیّدم و یاد در و دیوارم
به خدا مادر ما زیر لگد گیر افتاد
روضهءمحسن و در کرده مرا بیمارم
تا که تحقیر شوم بزم شرابم بردند
چه کنم یار ندارم چه کنم ناچارم
وسط بزم شراب از غم زینب مُردم
داد یاد لب و آن چوب مرا آزارم
بین آن معرکه با چشم به عباسش گفت
تا کجاها که رسیدهاست پساز تو کارم
سرخمویِ عربی دختری از مارا خواست
تا ابد زخمی آن صحبت ناهنجارم
اشهد لحظهی موتم شده ای وای حسین
یاد آن طشت طلا جان به خدا بسپارم
مجتبی صمدی شهاب
#بر_شاهین_نجفی_ملعون_لعنت #شعر_شهادت_امام_هادی #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_علی_النقی #شعر_شهادت_حضرت_هادی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
گل فاطمه
عزیز جواد الائمه سلام
گل فاطمه یا علی النقی
تویی که به من راه و میدی نشون
بخون جامعه تا کنم عاشقی
چه قد نا امید و تو دادی امید
چه قد بی نوا رو تو دادی نجات
تویی چاره ی درد بیچاره ها
میشه مرده زنده توی روضه هات
به یاری مردم نداری نیاز
به جای همه یار تو هست خدا
علی رو مگه میشه تبعید کرد
نجف رو آوردی توی سامرا
علی بودی و قوم بد کینه ها
گذاشتن برای تو سنگ تموم
دلت رفت مدینه تو اون نیمه شب
به خونه ات همین که آوردن هجوم
تو رو بردنت دست بسته ولی
ندیدی توی شعله خانوم تو
تو رو بردنت دست بسته ولی
نکشته لگد ، طفل معصوم تو
تو رو پیر کردن تو بزم شراب
بمیرم بمیرم بمیرم برات
فقط گریه اینجا برات مرهمه
بریز اشک خون از غم عمه هات
سر غرق خون ، تشت زر ، هلهله
می لرزه تموم زمین و زمان
زدن خیزران ، باز ناراضیَن
بشم لال الهی ، کنیزم میخوان
محمد حسین رحیمیان
#بر_شاهین_نجفی_ملعون_لعنت #شعر_شهادت_امام_هادی #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_علی_النقی #شعر_شهادت_حضرت_هادی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آقای من
هزار شُکر که بُردیم نامِ هادی را
هزار شُکر که داریم امامِ هادی را
هزار شُکر که دارد در این هیاهوها
لباسِ مشکیِ ما احترامِ هادی را
سلامِ ما برسانید ای کبوترها
که بشنویم علیک السلامِ هادی را
چقدر جلوه به جبریل میرسد وقتی
خطاب می کند: آقا ، غلامِ هادی را
بیا رویم که جز سامرا پناهی نیست
نیاز نیست به فطرس بیا که راهی نیست
بر آستان تو مژگانِ ما که عادت کرد
به خاک بوسی ما آسمان حسادت کرد
کسی که روضه برایت گرفت بالا رفت
کسی که رفت به این روضهها عبادت کرد
همینکه زائرت از جامعه زیارت خواند
سبوی خویش پُر از چشمهی سعادت کرد
برای عمه سادات در قفس رفتی
و شیر عرض اردت به این سیادت کرد*
پسر فراقِ پدر را چگونه چاره کند
روا بود که گریبان امام پاره کند*
تو را زِ خانهی خود با عذاب آوردند
تو را به گوشه ای اما خراب آوردند
به روی خاک نشستی و شام را دیدی
که عمه های تو را با طناب آوردند
یتیمهای گرسنه به بند زنجیر و
رسید وقتِ طعام و کباب آوردند
من از امام زمان شرم دارم از این خط
که پیشِ چشمِ شما هم شراب آوردند
شراب بود ولی بر سرت سنان نزدند
به زخمهای لبت چوبِ خیزران نزدند
حسن لطفی
*اشاره به روایت داخل قفس شیرها رفتن امامهادی(علیهالسلام)
*اشاره به گریبان چاک زدن امامحسنعسکری(علیهالسلام)در فراق پدر
#بر_شاهین_نجفی_ملعون_لعنت #حسن_لطفی #شعر_شهادت_امام_هادی #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_علی_النقی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ابن الرضا
دلم بدون تو محکوم بر پریشانی است
همیشه گوشه نگاهت علاج حیرانی است
سلام حضرت ابن الرضای دوم ما
فدای تو چه قَدَر رافتت خراسانی است
تو در تمام حرم ها کنار من هستی
زیارتم همه لطفش به جامعه خوانی است
علی ِچارم ِ دین ، هر که بنده تو نشد
تمام بندگی اش کفر و نامسلمانی است
به میوه ی دلت آقا بگو که برگردد
بهار گم شده اینجا ، هوا زمستانی است
زخشکسالی و قحطی چه غم که دل بستم
به خانه ای که همیشه در آن فراوانی است
چه در کنار گدایان ، چه کاخ آن ملعون
به هر کجا که رود کار او سلیمانی است
عزیز مصر بریز اشک بر عزیز جواد
میان سامره مانده ، غریب و زندانی است
چه آمده است به یادش میان بزم شراب
هوای حضرت دریا چه قدر طوفانی است
دوشنبه ، گریه ، حسن ، سامرا مدینه شده
دوشنبه های حسن ها همیشه بارانی است
حسن به گریه فقط زیر لب بگوید شکر
که دست دیو و دد اینجا عقیق بابا نیست
محمد حسین رحیمیان
#بر_شاهین_نجفی_ملعون_لعنت #شعر_شهادت_امام_هادی #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_علی_النقی #شعر_شهادت_حضرت_هادی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جلوه ی ذات کبریا
دل ما و عنایت دلدار
سر ما خاک مقدم سردار
سر ما هست تشنه ی این دار
کم ندارید میثم تمار
هیبتت هست هیبت کرار
ماه تابان آسمان هادی
حجت الله شیعیان هادی
بهترین اسم در جهان هادی
آن که ما را دهد امان هادی
از عذاب جهنم و از نار
مطلع و مقطع کلام آقا
اول و آخر دعام آقا
صاحب (جامعه) سلام آقا
برده اسمت به احترام آقا
خالق روزگار و لیل و نهار
جلوه ی ذات کبریایی تو
وارث مجمع کسایی تو
کعبه ی بین سامرایی تو
نوه ی حضرت رضایی تو
دست ما را گرفته ای بسیار
مقتدای مطهر عصمت
واجب الاحترام با رفعت
ای علیِ چهارم خلقت
گفته ام من که با همین نیت
بر عقیقم علی کَنَد حجار
به تو دل داده ایم ادرکنا
تشنه ی باده ایم ادرکنا
نوکر ساده ایم ادرکنا
سینه زن زاده ایم ادرکنا
گر از اینجا روم ، شوم بیکار
یوسف من به چاه افتادی
گوشه ای بی پناه افتادی
چه به روز سیاه افتادی
تو به تبعیدگاه افتادی
تکیه دادی به شانه ی دیوار
ماه مانده است پشت ابر عدو
یاوری نیست بین شهر عدو
بدنت آب شد ز زجر عدو
نفست را بریده زهر عدو
پاره پاره جگر شدی انگار
سر به بالین غصه بگذاری
خون دل از دو دیده ات جاری
تو کجا و بساط می خواری
چه تشابه به عمه ات داری
روضه ی شام را نکن تکرار
لب جدت به خیزران خورده
در دل طشت سر تکان خورده
دخترش سیلی آن میان خورده
کتک از مرد بد دهان خورده
وای از بزم و وای از آزار
علیرضا وفایی (خیال)
#بر_شاهین_نجفی_ملعون_لعنت #شعر_شهادت_امام_هادی #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_علی_النقی #شعر_شهادت_حضرت_هادی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
چراغ هدایت
حال و هوای چشم ترت جور دیگری ست
ذکر قنوت هر سحرت جور دیگری ست
وقتی میان سجده به معراج می پَری
پِی می برم که جنس پرت جور دیگری ست
حتّی نسیم کویِ تو هم اعتراف کرد
عطر بهشتی گذرت جور دیگری ست
در سامرا همیشه زیارت لذیذ هست
طعم زیارت سحرت جور دیگری ست
هادی ترین چراغ هدایت کلام توست.
نور چراغ شعله ورت جور دیگری ست
این جامعه ز
جامعه” ات رُشد کرده است محصول کِشت پر ثمرت جور دیگری ست درندگان کنار تو آرام می شوند بر روی قلب ها اثرت جور دیگری ست ارباب های ما همگی با سخاوتند امّا عنایت پدرت جور دیگری ست کشکول چشم های مرا پر ز اشک کن حال گدای پُشت درت جور دیگری ست زهری رسید و شمع وجود تو آب شد سوسوی نور مختصرت جور دیگری ست دیگر گُمان کنم جگری هم نمانده چون خون لخته های دور و برت جور دیگری ست او دیده دست و پا زدنت کنج حجره را... آه دمادم پسرت جور دیگری ست شُکر خدا سر از بدن تو جدا نشد شُکر خدا کفن به تنتبوریا” نشد شکر خدا به پیرهنت نیزه ای نخورد شکر خدا که بر بدنت نیزه ای نخورد پیشانی تو سنگ و عصایی ندیده است آقا!دو پلک شب شکنت نیزه ای نخورد تو دست و پا زدی نه ولی زیر دست و پا بال تو وقت پر زدنت نیزه ای نخورد شکر خدا که دور و بر تو سنان نبود شکر خدا که بر دهنت نیزه ای نخورد عمامه و عبای تو سهم عدو نشد با سُمِّ اسب پیکر تو زیر و رو نشد بردیا محمدی #بر_شاهین_نجفی_ملعون_لعنت #بردیا_محمدی #شعر_شهادت_امام_هادی #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_علی_النقی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
با شما عاقبت شیعه به عزّت ختم است
آخر و عاقبت ما به سیادت ختم است
از ازل چشم جهان سمت شما بوده و هست
مقصد عالم امکان به امامت ختم است
همه نورید ، همه هادی أمّت هستید
پس سرانجام بشر هم به هدایت ختم است
ما گرفتار گناهیم ولی اهل رجا
جاده ی جامعه ی ما به شفاعت ختم است
از گناهان کبیره است دل جامعه پُر
کار این جامعه اما به زیارت ختم است
« مَن أتاکُم » ، چه نجاتی است سر راه بشر !
با تو پایان حوائج به سعادت ختم است
چیست در حکمت « فَالرّاغبُ عَنکم مارق »؟!
راه ، جز راه تو باشد به هلاکت ختم است
ولی آنکس که در این سِیر ، « لَکُم لاحِق » شد
راه او - گرچه گنهکار - به جنّت ختم است
تو دعا کن که من از معصیت آزاد شوم
که دعای تو یقیناً به اجابت ختم است
یا علیِ بنِ محمّد ! چه غریبی ! اصلاً
قسمت هرکه علی گشته به غربت ختم است
چه به شمشیر چه مسموم ، جهان می داند
که سرانجامِ امامت به شهادت ختم است
آه شش گوشه نشین ! مثل حسینی چقدر
جمله ی من به همین ذکر مصیبت ختم است ؛
که حسین از نفس افتاد و حرم تنها ماند
روضه ی زینب کبری به اسارت ختم است
#شعر_شهادت_حضرت_علی_النقی
#محسن_ناصحی
@hadiyhashk
کشاندم به بزم محبت خدا را
طلب کرده ام بادهء سامرا را
بنا شد سبوی زیارت بنوشم
چشیدم دو جرعه شراب دعا را
کنار ضریحی که زهرا نشسته
سحر نذر کردم حدیث کسا را
نشستم پس از جامعه زیر گنبد
جماعت بخوانم نماز عشا را
رسیدم به اینجا ولی دست من نیست
خود آورده این جمع حاجت روا را
فدای کریمی که در اوج عزت
خریده است ناز و ادای گدا را
ندیده ز عشاق خود جز اذیت
ولی زائرش دیده جود و عطا را
مسلمان و غیر مسلمان ندارد
عوض کرده عشقش، دو دنیای ما را
بپیچید بین حرم نسخه ام را
گرفتم ز دست طبیبم شفا را
کسی که دلت مست طوس است بنگر؛
از ایوان سلطانش ابن الرضا را
فدای امامی که در سامرایش
کشیده به شانه غم کربلا را
اسیری کشیده ولی تشنگی نه
ندیده به روی لبش ردّ پا را
کسی وقت تشییع جسمش ندیده
تنی پاره پاره تر از بوریا را
خرابه نشین بود و تبعیدی اما
نخورده دگر غصهء عمه ها را
کسی معجری را نبرده به غارت
و نشنیده گوش زنی ناسزا را
گرسنه نخوابیده اهل و عیالش
نشد بالش دخترش سنگ خارا
سری را رقیه بغل کرد و بوسید
سری سنگ خورده، پُر از ربنّا را...
#شعر_شهادت_حضرت_علی_النقی
#رضا_دین_پرور
@hadithashk
از خدا خواسته ام ایمن و راحت باشی
فارغ از درد و بلایا و مصیبت باشی
در شبی که همه با چشم امید آمده اند
آرزو می کنم ای یار، سلامت باشی
بی پناهی نشود ثانیه ای سهم دلم
تا که بر روی سرم سایه ی رحمت باشی
آرزو می کنم از بندگی ات دل نکنم
تا نفس هست مرا پیر طریقت باشی
از خدا خواسته ام کاش که از مرحمتت
ضامن سینه زنان روز قیامت باشی
تا به کی روی همه دیدن و رخسار تو نه؟!
تا به کی این همه مخفی ز جماعت باشی
از سر شب به امیدی به خودم می گویم
می روم هیئت و ای کاش که هیئت باشی
دو سه ساعت ته گودال حسین آه کشید
سالها گریه کن آن دو سه ساعت باشی
پلک زخمی و دو چشمان پر اشکت گویاست
روز و شب سوخته از غارت جدت باشی
#مناجات
#لیله_الرغائب
#محمد_جواد_شیرازی
@hadithashk
بی سر و سامانم ای محبوب، سامانم بده
تو سر و سامان به این حال پریشانم بده
این رجب هم آمد و آدم نشد این نوکرت
لطف کن این روزها قلب پشیمانم بده
قبل مردن پاک کن من را و بعدا خاک کن
حسن پایانم تو باش و حسن پایانم بده
آبرویی نیست اما آرزو که عیب نیست
پاک کن قلب مرا و قلب سلمانم بده
دائما هجران چرا؟ از وصل هم چیزی بگو
درد دادی خب بیا این بار درمانم بده
باطنا کور است چشمم که نمی بینم تو را
آی خورشید سحر، نوری به چشمانم بده
این گناه افتاده به جانم، نجاتم میدهی؟؟
چشم پاکی مثل چشمان شهیدانم بده
زود می لرزد دلم وقت گناه و معصیت
یا اباصالح خودت قوت به ایمانم بده
از کنار اسم تو ساده گذشتم، عفو کن
با همین یابن الحسن، چشمان گریانم بده
من همیشه روزی اشکی فراوان خواستم
لطف کن در روضه ها اشک فراوانم بده
کربلا، مشهد، نجف، آقا نمی دانم فقط
روزی ام را از همانجا که نمی دانم بده
خواهش این نوکرانت چیست غیر از کربلا؟
روزی ام را تا درِ این خانه مهمانم بده
یک زیارت لطف کن من را ببر با خود حرم
در حرم روضه بخوان، سوز حسین جانم بده
با سلام روضه ات بر جان ما آتش بزن:
السلام ای کشته ی دور از وطن، ای بی کفن...
#وحید_محمدی
#امام_زمان_عج
#امام_زمان_مناجات
#لیلة_الرغائب
آنکه تقدیر مرا یک عمر پشت در نوشت..
نام من را بین مهمان های تو آخر نوشت
دیشب از بس گریه کردم صبح تحویلم گرفت
دعوت من را برای این دو چشم تر نوشت
جای نان میخواستم قدری تماشایش کنم
حیف باشد محضر صاحب کرم از زر نوشت
هرقدَر من معصیت کردم به روی من نزد
قصه ام را تا ابد در خانه ی دلبر نوشت
به من بی آبرو چه آبرویی داده است
من بدی کردم ولی او صورت دیگر نوشت
دست من را داد در دست علی مرتضی
بعد ازآن نام مرا در دفترش قنبر نوشت
یک علی گفتم تمام سیئاتم پاک شد
سرنوشتم را خداوند علی از سر نوشت
آخر خط بودم و زهرا به فریادم رسید
بعد ازآن بخت مرا از هرکسی بهتر نوشت
کل دارایی من این است.. عشقم به حسین!
بین ثروتمند ها اسم مرا مادر نوشت
چشم وا کردم که دیدم ناگهان درهیاتم..
دست زهرا در حسینیه مرا نوکر نوشت
از همانموقع چه کیفی میکنم من با حسین!
شرح آن را باید از امروز تا محشر نوشت
چندوقتی میشود دور از تو ماندم،وای من
فطرست را دست تقدیر عاقبت بی پر نوشت
**
ای فدای اسم شیرینت حسین جان کز ازل
حق به تقدیر گلویت کندی خنجر نوشت
نیزه ها روی تنت یکجور رفته کج شده
مزد هل من ناصرت را با سنان لشکر نوشت
شمر روی سینه ات مشغول ذبحت بود آه..
قاتلت را مقتل اما غصه معجر نوشت
#لیله_الرغائب
#مناجات
#سید_پوریا_هاشمی
@hadithashk