eitaa logo
حدیث اشک
6.9هزار دنبال‌کننده
42 عکس
85 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
مگر هر قطره گوهر می شناسد مگر هر بنده حیدر می شناسد بپرس از مصطفی مدح علی را برادر را برادر می شناسد @hadithashk
این قَدَر باده مده باز به هم میریزم آن قَدرَ باده بده تا بشود برخیزم "باب قبله" شده ای باب خداهم آری تو عبایی به سر "آل عبا" هم آری... تا که "أکملت لکم" از دمش آوازه گرفت دینم از حب تو مولا نفس تازه گرفت نفسی تازه ز صحرای غدیرم داده مادرم ذکر علی گفته و شیرم داده عشق بین المللی، عشق تو طالب دارد بردن نام شما سجده ی واجب دارد @hadithashk
نوبت عشق است نوبت عشق است و کاروبار حرام است هرچه بجز گفتن از نگار حرام است جبر تو گر هست اختیار حرام است محضر خورشید سایه سار حرام است گم شده در جاده ایم راهنما باش حضرت هادی بفکر این فقرا باش وقت گذر نور باش رهگذران را باز بدستت بگیر نبض زمان را جان بده با یک حدیث پیر و جوان را پرکن از ایمان دوباره گوش اذان را ای همه ی آفتاب ها لب بامت مومن و کافر همه فدای مرامت دست تو حاتم ز هر فقیر و گدا ساخت حرکت نعلین تو زخاک طلا ساخت پیچش عمامه ات ز عرش نما ساخت برد هرآنکس که قبله سمت شما ساخت ذکرتو بر دردها دواست همیشه کعبه حجاج سامراست همیشه ما سروسامان نداشتیم تو دادی مرهم و درمان نداشتیم تو دادی شوق کریمان نداشتیم تو دادی میل بقرآن نداشتیم تو دادی پربه هوای تو میزنیم چه بهتر پوزه بپای تو میزنیم چه بهتر از قِبَل جامعه قرار گرفتیم خط به خطش حس افتخار گرفتیم شیعه آقا شدیم عیار گرفتیم راه بسوی همین دیار گرفتیم اسم تو آمد که زیر و رو شده حالم خانه ی امنت شده ست قبله عالم درشب تاریک نور ماه مرا کشت دیدن این صحن و بارگاه مرا کشت خلوتی سُرِّ مَن راه مرا کشت گریه زوار زا به راه مرا کشت آنقدر اینجا عطای تو شده معروف بین گدایان گدای تو شده معروف تابه ابد در دلت عزای حسین است گریه هرروزه ات برای حسین است چشم ترت وقف روضه های حسین است مرهم درد تو کربلای حسین است هرکه به سوی تو التماس دعا داشت چشم تر تو نظر به کرببلا داشت جد غریبت به زیر تیغ و سنان بود برجگرش داغ مرگ تازه جوان بود هم بدنش در حصار نیزه زنان بود هم که نگاهش سوی خیام زنان بود از دهنش گرچه یاغیاث شنیدند زنده جاوید را به نیزه کشیدند سید پوریا هاشمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا هادی آل محمد تا کتاب آفرینش باز شد عاشقی بال و پر پرواز شد تا که قدری اب و خاک آدم شود بادم هو یا علی اعجاز شد عشق سهم هر کسی انجا نبود حکمت این موهبت چون راز شد تا دل ما بسته شد بر زلف عشق دربهای رحمت حق باز شد ابتدای راه بود واشتیاق یا علی گفتیم عشق آغاز شد با علی شد بر بشر نعمت تمام عشق یعنی روی حیدر والسلام اندک اندک جمع مستان می رسند در غدیر خم به جانان می رسند العطش گویان پی ساقی عشق پای این خم می پرستان میرسند تادر آن برکه به قربانش روند حاجیان از عید قربان می رسند از فلک شمس و قمر ها تا کنند جشن حیدر را چراغان می رسند کاش ما را هم علی مهمان کند با کسانی که به ایشان میرسند هر که خواهد تا غدیر خم رود یک علی باید هدایتگر شود یک علی که هادی این شادی است یک علی که هم نقی هم هادی است یک علی که جامعه دارد به لب لطف او عادات مادر زادی است مهبط الوحیی که از انفاس او درمیان سینه ها آبادی است کاش ما را هم اسیر اوکنند بند عشقش برتر از آزادی است بانگاهش ما غدیری میشویم بی گمان او هادی این وادی است السلام ای مظهر کهف الورا معدن رحمت امام سامرا آمدی و شعله ثاقب رسید عشق بر دلها زشش جانب رسید بخت برگشته به دلها روی کرد تیر مژگانت که بر حاجب رسید چرخش چرخ و فلک را محوری محفل پروانه را صاحب رسید لافتی الا علی آمد مگر که علی بن ابیطالب رسید دیده واکردی صدا زد هاتفی آیه های سجده واجب رسید عطر وبویت را بهاران گفته اند مور کویت را سلیمان گفته اند چشمهایت موضع پیغمبری ابروانت ذالفقار حیدری لشگر مژگانت ارکان البلاد بانگاهت فاتح هر کشوری مظهر حیی که با یک گوشه چشم شیر را از پرده در می آوری دعوت الحسناست خال روی تو عاشقان را اینچنین حج می بری حی قبل حی تویی بعد حی با قدت برپاست محشر محشری با تو هر ویرنه ای آبادی است هرچه داریم از امام هادی است سامرایت ملجا درماندگان سفره ات از بی کران تا بی کران بارگاهت جنت روی زمین فرش های مرقدت هفت آسمان برنمی گردد گدایت نا امید هیچکس از تو ندارد این گمان دستهای ما به سویت شد ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
شعر ولادت امام هادی شروعِ عشق، به نامِ خدا، به نامِ شما من آفریده شُدم تا شَوم غلامِ شما هزار شکر نبوده هنوز روی سرم به غیرِ سایه ی لطفِ عَلَی الدَّوامِ شما کبوترِ دلِ من که نمی پَرَد همه جا از آن زمان که گرفتار شد به دامِ شما به پاسبانیِ صحنِ تو صد چو جبرائیل نشسته اند شب و روز، روی بامِ شما خوشا به حالِ کسی که شده در این دنیا مسیرِ زندگی اش روشن از کلامِ شما شما تمامیِ دار و ندارِ ما هستید همیشه آبرو و اعتبارِ ما هستید جهان به زیر قُدوم تو خار می گردد نفس بزن که دو عالم بهار می گردد برای عرضِ ارادت به محضرت، خورشید به سمتِ گنبدِ تو رهسپار می گردد یکی دو شب که نَه، هرشب به سامرا، مهتاب دَمِ رواقِ تو مثلِ غبار می گردد اگر که تیغ دو ابروت می کُشد، جانم هزار بار به پایت نثار می گردد اگر به عشقِ تو مُردم، شما مَخور غصّه یک عاشقت کم از این صدهزار می گردد به عشق، زنده بُوَد هرکَسی فدای تو شد وَ خوش به حالَش اگر خاکِ سامرای تو شد دلم بهانه گرفته، بهانه ات هادی نشسته سائلِ تو پُشتِ خانه ات هادی اگر به نیمه ی ذِی الحَجِّه اعتکاف کنم شَوم مقیمِ‌ درِ آستانه ات هادی بخوان تو جامعه ای که دوباره دلتنگم برای زمزمه ی عاشقانه ات هادی به عرش، نُقلِ محافل، بیانِ مدحِ شماست بیان منقبتِ بی کرانه ات هادی تو آمدی که گرفتاری ام شروع شَوَد شَوَم اسیرِ تو و آب و دانه ات هادی تو آمدی و جَمالِ خُدا مُجَسَّم شد شُکوهِ عرش برای همه فَراهم شد بخوان حدیث محبّت، دل مرا بِبَری بگیر دستِ مرا تا به سامِرا بِبَری ببین که دور و برِ من غریبه بسیار است بگیر دستِ مرا، یارِ آشنا ببری تو رهنمای مَنی، تا نیامده شیطان بگیر دستِ مرا که سوی خدا ببری همه یقین من این است، راهِ حق آنجاست به هرکجا که دلت خواسته مرا ببری به آن ضریحِ طلایی ت می دَهم سوگند مرا تو یک شبِ جمعه به کربلا ببری... ...که روضه خوان بِشَوَم در حریمِ خونِ خدا: `میانِ آن همه لشکر...حسین... واویلا...” رضا رسول زاده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
نور چشم تمام زاویه ها را کشیده ای قائم آهای سرو قدِ سرترین٬سرت سالم غزال
اُم ولد” نور چشم های جواد 

پدر بزرگ شب قدر حضرت قائم 

پدر غریب پدر آشنا پدر مظلوم 

پسر مراد پسر مجتهد پسر عالم 

نشانه های امامت تمام شد وقتی 

شکفت کنج لبت خالی از بنی هاشم 

تو با لباس سپیدی و بالباس سیاه 

برای دیدن تو کعبه می شود عازم 

درست نیمه ی ذی الحجه بعد حج هر سال 

تو مَحرمی و حرم می شود تو را مُحرم 

زیارتی به بلندای جامعه از توست 

زیارتی که شب قدر می شود لازم 

زیارتی که خودش هست 
محتشم”پرور درست کرده به کرّات
اکبر ناظم” 

دوتا فقط همه ی راز جامعه ست بگو 

فقط”بکم فتح الله” فقط 
بکم یختم” مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
زیباترین سلاله ای عاشقان دوباره زمان صفا رسید نوری دگر زمنبع نور خدا رسید رخشنده گوهر صدف آسمان عشق زیباترین سلاله ی خیرالوری رسید آمد یگانه ای که زیمن ولادتش پیوسته بهر ما ز خداوند عطا رسید این مرتبه زمکه نه!! از بقعة النبی گویا دوباره حضرت شیر خدا رسید از صُلْب لاله ی رضوی حضرت جواد شمع همیشه روشن راه هدا رسید هادی قدم گرفت و سرود هاتفی چنین ای عاشقان خبر که شه سامرا رسید امشب منم دوباره ز می مست شادیم غرق شعف ز برکت میلاد هادی یم حور و ملک غریق تعجب زروی او عالم گرفته عطر ملیحی زبوی او مرغ دلم گرفته وضو بهر دیدنش دارد هوای پر زدن امشب به سوی او امشب منم به رسم غلامان خانه اش گردیده شد گل سخنم گفت و گوی او شکر خدا که رزق من اینگونه میرسد سر میکشم پیاله ی می از سبوی او دیگر مرا چه غم! زهیاهوی بی کسی وقتی که گشته ام ز مقیمان کوی او مدیون لطف هادی آل علی منم چون آبرو گرفته ام از آبروی او شکر خدا که طالع من فوق العاده شد نامم غلام درگه این خانواده شد جانم فدای او که دلم را جلا دهد دردی اگر رسد به نگاهی دوا دهد این نکته بس ز معدن حسن و فضائلش حاجات هر گدای درش را خدا دهد نامش علی و هادی و نور هدایت است زهرا به نوکران در او بها دهد آخر چه میشود که دل آرای باکرم با دست لطف خود به گدایش صفا دهد دستی کشد به روی سرم،سایه ی سرم من را کنار مرقد جانانه جا دهد امشب چه؟میشود که رسد عیدیم چنین بر سائلش زیارت کرببلا دهد میخوانم از ازل همه دم من قلندرم دیوانه ی تمامی اولاد حیدرم قاصر بود زبان ز ثنای نگار من یکتا بود جمال دل آرای یار من میخوانم از صمیم دل اینگونه با شعف آری قدم گرفته تمام قرار من تنها نه من به سینه زنم سنگ مهر او باشد فدایی اش همه ایل و تبار من شد بهترین هدیه نصیبم ز دست حق دیوانگی ز جام و می اش شد عیار من ممنونم از تمامی الطاف ممتدش چون شد مدال نوکریش افتخار من هستم گدای آل علی و مفخرم اینگونه شد مقدر و این گشته کار من شعرم تمام و لحظه ی لعن سقیفه است تنها علی بر عالم امکان خلیفه است رضا آهی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا هادی‌الاُمَم ای «سُرّ مَن رَأیٰ»ی غم ما فقیرها ای رویش امید, میان کویرها ای خالق زیارت کلّ ذواتِ نور ای جامعه سُرای تبارِ کبیرها یا هادی‌الاُمَم ! اگر انوار تو نبود بیراهه می‌شدند تمام مسیرها منت کشیده عرش, برای جلوس تو اما نشسته‌ای به حصارِ حصیرها معلوم شد, امامِ تمامِ خلایقی تا سر گذاشتند, به پای تو شیرها ای مظهرِ شکوهِ علی؛ چارمین علی ! میلاد توست, مطلع عید غدیرها یا ایهاالعزیز ! تَصَدَّق عَلیَ الذَّلیل عشق تو عزت است, برای حقیرها یکبار هم به گوشه‌ی صحنت نظر بکن یکدم بیا به دیدن ما گوشه‌گیرها ! بنشین کنار سفره‌ی سائل تبارها برکت بده به لقمه‌ی نان و پنیرها رضا قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مایلم مایلم به این وادی هرچه هم دور باشم از هادی و تو نزدیک تر به من ز منی گرچه کنج عراق افتادی باز کردم لبی و گفتم یا ... دیدم الساعه حاجتم دادی آه شیرین سامرا الغوث سخت افتاده‌ام به فرهادی در خرابات سامرا باشم خوش‌ترم از هزار آبادی اهل تکفیر شخم هم بزنند ای ولایت همیشه آبادی دهمین آفتاب زندگی ام حرمت عکس قاب زندگی ام آسمان کنجی از سرای علیست که مسیر برو بیای علیست متقی پیش رب عزیز تر است پس خدا اولا خدای علیست هو عندالقلوب منکسره دل ما که همیشه جای علیست همه جا آسمان همین رنگ است نجف و سامرا سرای علیست ارث والد برای اولاد است روی دوش علی عبای علیست یا ابوهاشم است یا سلمان در سر عاشقان هوای علیست شیر درّنده اهلی است اینجا شیر هم اهلی ولای علیست هادیا من به تو بلی گفتم صد و ده بار یا علی گفتم @hadithashk
عزیزم حسین(ع) تا اشک، نم نم می شود شبهای جمعه باران مجسم می شود شبهای جمعه آشفتگی های تمام هفته ی من یکجا منظم می شود شبهای جمعه عمری ست با دست کریمت حال توبه دائم فراهم می شود شبهای جمعه بر کل اعمال مفاتیح الجنانم گریه مقدم می شود شبهای جمعه من آخرش سر در نیاوردم چگونه نبضم منظم می شود شبهای جمعه با یک طواف عاشقانه دور گنبد مکه مکرم می شود شبهای جمعه حال و هوای کربلای روضه ی ما مثل محرم می شود شبهای جمعه بر آن هزار و نهصد و پنجاه و یک زخم این اشک مرهم می شود شبهای جمعه آری هزار و نهصد و پنجاه و یک بار زهرا پر از غم می شود شبهای جمعه پیراهنی خونی میان دست زهرا در عرش پرچم می شود شبهای جمعه محمد نجاری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
امشب دلم هوای تمنا گرفتو بعد دستی به سوی دامن مولا گرفتو بعد دست دگر به چادر زهرا گرفتو بعد یکجا تمام حاجت خود را گرفتو بعد دستی شراب و دست دگر زلف یار شد زیباترین قافیه در هر غزل، علی حی علی خیرعمل...در عمل، علی "ثبت است بر جریده ی" بین الملل، علی شیرین لب و شکر دهنی و عسل، علی حافظ بیا که نوبت زلف نگار شد موسا شدی و سینه ی من شرحه شرحه نیل از تو اشارتی شد و از من بک الدخیل میل شکار کرده ای...ای شاه بی بدیل آمد هزار ناله که مولا ! اناالقتیل تیری برو نشانه که وقت شکار شد در خود هزار مرتبه تکرار میشوم رسوای کوی و برزن و بازار میشوم شاعر اگر نشد...سگ دربار میشوم یک شب که استخوان ندهی هار میشوم جانم دوباره بی دل و بی اختیار شد نور شما در آینه ها منعکس بود عیسا دمش به ذکر لبت ملتمس بود این خرقه بی محبتتان مندرس بود هرکه علی نگفته دهانش نجس بود اسلام با ولای شما ماندگار شد به به، به هی هی تو به وقت سواری ات جانم فدای زخم زدنهای کاری ات عالم فدای خشم دو چشم اناری ات میدان شکسته از عمل انتحاری ات ابرو مکش عدوی تو پا به فرار شد ابرو مکش که سخت نمایی قرار را بر هم زنی به وقت نبردت فرار را بیچاره دشمنی که نبیند سوار را هوهو مزن که مست کنی ذوالفقار را لشکر ذلیل هر دو دم ذوالفقار شد این سو خدا و آن طرف ماجرا تویی یک سمت سیف و سمت دگر لافتی تویی قبل از "ألست..." صاحب "قالو بلی" تویی بعد از خدای، کفر نگویم خدا تویی سجده کنید چون که علی آشکار شد @hadithashk
نام تو در عوالم اعظم درست شد یعنی که یک خدای مجسم درست شد پیغمبران تمامیتت را نگفته اند ؛ بعد از شما نبوت خاتم درست شد باید تمام عالمیان سجده ات کنند وقتی ز خاک پای تو آدم درست شد حالم خراب بود ولی از غدیر خم تا که شدم محب تو حالم درست شد از برکت تو بود که ما سینه زن شدیم از برکت تو ماه محرم درست شد یکه سوار بیشه ی خیرالعمل علی از میمنه به میسره ضرب المثل علی تا به خدا وسیله ی پیوند هستی و تمثال اقتدار خداوند هستی و با نام تو دعای همه مستجاب شد هر سایه ای به لطف شما آفتاب شد ای کعبه ای که سجده به تو کرده عالمی رو به تو اند قبله نماهای آدمی با تو مرا به قبله ی دیگر نیاز نیست جایی که آب هست تیمم مجاز نیست @hadithashk