دل سودا زده سامان نپذیرد هرگز
کافر چشم تو برهان نپذیرد هرگز
آنکه بیمار نگاهی شده هنگام سحر
منت مرهم و درمان نپذیرد هرگز
با نگاه تو اگر عاشقی آغاز شود
جز به دیدار که پایان نپذیرد هرگز
دل اگر خانه ی هر بی سر و پایی گردد
اثر از گفته ی خوبان نپذیرد هرگز
عمر بی معرفت آبی است که از جو رفته
این زیانی است که جبران نپذیرد هرگز
ما در خانه ی سلطان سر و سامان داریم
هرچه داریم ز آقای خراسان داریم
با دم قدسی معشوق ؛نفس تازه کنم
تا که قدری سخن از یار خوش آوازه کنم
صحن گردی حرم وقت سحر می خواهم
تا صفای دل شیدا زده اندازه کنم
بین هشتی حرم گر بکشیدم بر دار
سر سودایی خود زینت دروازه کنم
سرگذشت من وتو گشته کرمنامه ی عشق
هر سحر ،پای مناجات ،دلی تازه کنم
تار گیسو طلبم تا که ورق های دلم
همچو یک مصحف پر درد به شیرازه کنم
نام این مصحف دل را بگذارم ز قضا
قصه ی یک سگ ولگرد و کرامات رضا
تا که بر گنبد تو دیده ام از دور افتاد
ناگهان در دل آلوده ی من شور افتاد
اولین بار که دیدم حرمت را گفتم:
ای سلیمان به سرایت گذر مور افتاد
بی پناه آمدم و خوب پناهم دادی
راهم از حادثه در دولت منصور افتاد
تابه خود آمده دیدم که دل از دستم رفت
وسط آینه ام چشمه ای از نور افتاد
نه بگویم که کلیمم،حرمت عرش خداست
اتفاقی ره موسای دل از طور افتاد
یک قدم سوی تو با عمره برابر گردد
کعبه هم دور سر گنبد تو می گردد
ای که ناگفته ز اسرار دلم آگاهی
دستگیر دل هر خسته دل و گمراهی
ز عنایات رئوفانه ی تو فهمیدم
که نه من بلکه همیشه تو مرا می خواهی
در بهشت تو نهم پای، چو با کوهی درد
تو طبیبانه دوا می کنی اش با آهی
من گدا زاده و تو نسل به نسلت سلطان
خوش برازنده ی تو صحن و سرای شاهی
حاجت از دل نگذشته تو روا می سازی
ای که ناگفته ز اسرار دلم آگاهی
من مسلمان شده ی نیمه نگاهت هستم
لحظه ی مرگ بیا دیده به راهت هستم
دل بیمار مرا فرصت درمانی ده
با دم قدسی ات ای دوست مرا جانی ده
قبل از آنی که گناهم نفسم را گیرد
آمدم توبه کنم مهلت جبرانی ده
همچنان زلف پریشان تو آواره شدم
به دل خانه خرابم سر و سامانی ده
شوری اشک چشیدم که نمک گیر شدم
سر این سفره به من رزق فراوانی ده
حمدلله که سر کوی تو زنجیر شدم
استخوانی به سگ خانه ات ارزانی ده
لحظه ی مرگ قدم رنجه کن و بر ما هم
فیض دیدار چون آن عاشق سلمانی ده
از تو من روزی شبهای محرم خواهم
چشم پر گریه ای و سینه ی سوزانی ده
سفره ی عاشقی ام را تو بیا کامل کن
عصر روز عرفه فرصت قربانی ده
در حریمت خبر از عرش خدا می آید
بوی سیب حرم کرببلا می آید
آمدی تا که به نامت دل ما زنده شود
یادی از فاطمه و شیر خدا زنده شود
آمدی تا سند شیعگی ما باشی
با نفس های تو تسبیح و دعا زنده شود
آمدی تا ز پی ات خواهرت آواره شود
یاد آوارگی شام بلا زنده شود
پلک زخمی تو از خاطره ی گودال است
آمدی روضه ی آن رأس جدا زنده شود
امر کردی به همه گریه کنند بهر حسین
تا غم بی کفن کرببلا زنده شود
جد مظلوم تو را با لب عطشان کشتند
خواهرش دیدو به گیسوی پریشان کشتند
قاسم نعمتی
#شعر_ایام_دهه_کرامت #شعر_ولادت_امام_رئوف #شعر_ولادت_امام_رضا #شعر_ولادت_اهل_بیت #قاسم_نعمتی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ثامنالحجج
رخصت گرفت بادصبا از امام ما
تا که به محضرش برساند سلام ما
سائل سلام داد و کریمی علیک گفت
سلطان اشاره کرد نوشتند نام ما
«هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما»
ما بی نگاه حضرتش آدم نمیشویم
ناپخته است بی کرمش خشت خام ما
زائر شدیم و زائرمان جبرییل شد
در بارگاه اوست چنین بارِعام ما
میخانه است بارگه ثامنالحجج
در هر رواق پر شده از نور، جام ما
رو به ضریح پیش خودم فکر می کنم
دست که ریخت شهد محبت به کام ما
نقاره... باز پنجره فولاد شد شلوغ
طفلی گرفته است شفا از امام ما
آقا سه جا به زائر خود لطف می کند
ختم کلام، می شود آتش حرام ما
امیر عظیمی
#امیر_عظیمی #شعر_ایام_دهه_کرامت #شعر_ولادت_امام_رئوف #شعر_ولادت_امام_رضا #شعر_ولادت_اهل_بیت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
صحن رضا
شب بود و شور بود و سلامِ فرشتهها
از عرش تا به فرش ، قیامِ فرشتهها
بارانِ شوق بود و امامِ فرشتهها
شب بود و گرمِ سجده تمامِ فرشتهها
قلبِ فرشتهها پُرِ عطرِ خدا شده
امشب خدا اسیرِ نگاهِ رضا شده
موجِ کَرَم به اوجِ تَلاطُم رسیده است
ناز و نماز و شوق و تَبَسم رسیده است
داوودِ عاشقی به تَرَنُّم رسیده است
کعبه کجاست؟ قبلهی هفتم رسیده است
گویی خدا تمامیِ خود را کشیده است
پیش از ازل که رویِ رضا را کشیده است
موسیٰ گدایِ خانهیِ موسایِ مرتضیٰ ست
عیسیٰ دخیلِ جلوهیِ سینایِ مرتضیٰ ست
امشب شبِ تبسّمِ زهرای مرتضیٰ ست
آئینهی شُکوه سراپایِ مرتضیٰ ست
گیرم بهشت مستِ مِیِ حوضِ کوثر است
فوّارههایِ صحن رضا دیدنیتر است
هر پنجهای که شانهیِ گیسو نمیشود
هر قبلهای که گوشهی اَبرو نمیشود
هر جذبهای که عکس هُوَالهو نمیشود
هر دلبری که ضامنِ آهو نمیشود
پا مینَهَد به بالِ مَلَک هرکه یاد اوست
تا جبرئیل خادمِ بابُالجواد اوست
زلفی گشوده و دلِ شیدا نمانده است
در ازدحام ، جای تماشا نمانده است
مجنون که هیچ ، رونقِ لیلا نمانده است
سر را بریدهاند ، زلیخا نمانده است
باغ بهشت کاشی گلدستههای اوست
عباس دل سپردهی دارالشفای اوست
در بِرکهها تَمَوُّجِ دریاییاش ببین
در آسمان شُکوهِ اَهوراییاش ببین
در قلبِ طوس سفرهی زهراییاش ببین
خانه به خانه سایهی آقاییاش ببین
خورشید اگر نگاه به ایوان طلا کند
باید غبار گردد و کارش رها کند
نقّاره میزنند مسیحی شفا گرفت
نقّاره میزنند خلیلی عطا گرفت
نقّاره میزنند کلیمی بها گرفت
یوسف دوباره سُرمه زِ پایین پا گرفت
با دستهای لطف تو آزاد میشویم
وقتی دخیل پنجره فولاد میشویم
با گوشهچشم ، تا که نگاهی به ما کنی
کارِ هزار معجزه و کیمیا کنی
مشکل بهانه است که ما را صدا کنی
تا کاسههایِ خالیِ ما را طلا کنی
جز گوشههای صحن تو آقا کجا روم
کِی با کبوتران حرم کربلا روم؟
حسن لطفی
#حسن_لطفی #شعر_ایام_دهه_کرامت #شعر_ولادت_امام_رئوف #شعر_ولادت_امام_رضا #شعر_ولادت_اهل_بیت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
سُلطان
به این دلیل که کـویش، گـداش بیشتر است
رضا مساحت صحن و سراش بیشتر است
شبانه روز می آیند عـرضِ حاجت ها
به آن دیار که سُلطان، عطاش بیشتر است
اگرچه دور و بـرش بیـشتر گـدا دارد
شُـمارِ مـردم حاجت رواش بیشتر است
به هر کسی که گدای رضـا نمی گویـند
گدا کسی ست که خُوف و رَجاش بیشتر است
به تخت و بخت رسیدن به قیل و قال نشد
سکوت پیش بزرگـان صداش بیشتر است
کسی که شیوه ی دل بُردن از علی آموخت
مُسلّـم است که دلداده هاش ، بیشتر است
به جای اذن دُخول اشک ریختم چون که
عـیارِ گریه در ایوانْ طلاش بیشتر است
مقام مـکـّه سر جای خود ، به کعبه قسـم
بهشتِ مُلـکِ خراسان صفاش بیشتر است
خُدا ، سریع از آن بنده می شـود راضـی
که وقت ذکر ، دَمِ یا رضاش بیشتر است
رضاست بضعه ی پیغمبر و یقین دارم
ثـواب گـفتنِ جانم فـداش بیشتر است
از او کسی که گرفته بـرات ، حـس کرده
حُسین ، عطرِ رضا در هواش بیشتر است
به شاهِ طوس اگر چشمی اقتدا بـکنـد
برای شاه شـهیدان ، بُکاش بیشتر است
محمد قاسمی
#شعر_ایام_دهه_کرامت #شعر_ولادت_امام_رئوف #شعر_ولادت_امام_رضا #شعر_ولادت_اهل_بیت #محمد_قاسمی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ای درتن بی تاب زمین،قلب تپنده
درگوش زمان اسم تو دیوانه کننده
همنام یداللهی واعجاب برانگیز
در دست تو هر معجزه یک برگ برنده
پیچیده در آغوش پراز مهر حریمت
آرامش دلهای ظریف وشکننده
با پنجره فولاد عجیب تو عجین ست
درمان مرضهای مداوا نشونده
بسته ست به کندوی عسل خیز ضریحت
شیرین شدن تلخی غمهای گزنده
آواز مسیحایی نقاره ی صحنت
ناخواسته دل میبرد از هر شنونده
ازبسکه دل ما به هوایت زده پرپر
زیرقدمت پرشده از بال پرنده
یک روز اگر ازحرمت دور بمانم
جان میدهم ازغصه ی این درد کُشنده
عالیه رجبی
#شعر_ایام_دهه_کرامت #شعر_ولادت_امام_رئوف #شعر_ولادت_امام_رضا #شعر_ولادت_اهل_بیت #عالیه_رجبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
احساسِ شعف
از عشقِ رضا..نبضِ زمان در نوسان است
از برکتِ عشقش...نفسم در هیجان است
وقتی که دلم محفل آشوب و هیاهوست
آغوش حرم ،اَمن ترین جای جهان است
هر یک طپشِ قلبِ من از ضربِ نگاهش
در سینه به عشقِ حرمش در ضربان است
در حولِ مدارِ گُلِ خورشیدِ جمالش
منظومه یِ عرشِ علوی در دوَران است
از سمت حریمِ رضوی آمده گویا
وقتی”نفسِ باد صبا مشک فشان است”
سرما یه یِ من عشقِ شَهنشاهِ دل آرام
هر ثانیه اش ناب ترین گنجِ زمان است
طعمِ شعفِ شوکتِ پرواز چشیدَم
در پهنه یِ عرشی که چنین اَمن و اَمان است
چشمِ دل ما دوخته بر گوشه یِ چشمش
با گوشه یِ چشمی به دلم،تاب و توان است
در پنجره ی چشمِ ضریحَش گِره یِ عشق
لبریز از احساسِ دو چشمی نگران است
در چشمه یِ چشمانِ امیدم دمِ دیدار
احساسِ شعف...در رگِ هر دیده عیان است
از دیده و دل پَر بِکِشد وسعتِ غم ها
وقتی گل لبخندِ رضا سیبِ جنان است
منصوره محمدی
#اشعار_شمس_شموس #اشعار_مدح_امام_رئوف #شعر_مدح_امام_رضا #منصوره_محمدی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
باغ بهشت
سال ها دیده ی دل جانب رضوان داریم
این چنین میل تماشای تو جانان داریم
چون که دوریم ز تو حال پریشان داریم
رور و شب قبله ی جان سوی خراسان داریم
کعبه خود دیده به اشراقِ نگاهت دارد
انعکاسی است که از چشم سیاهت دارد
ما نه تسلیمِ تو در اوج رضاییم همه
لطف تو بود که در دین خداییم همه
ما که با اسم تو در ذکر و نواییم همه
به تولای تو در مهر و صفاییم همه
هر کجاییم به کوی حرمت مهمانیم
به خدا تا به ابد در حرمت می مانیم
مرکز نور سماوات و زمین مرقد توست
وسط باغ جنان ، خُلد برین مرقد توست
حلقه ی هر دو جهان را چو نگین مرقد توست
آن که غم می بَرَد از قلب غمین مرقد توست
بی شمارند ملائک به طواف حرمت
سجده ی اهل سماوات به خاک قدمت
آستان تو همان عرش خدای ازلی است
مهر و حب تو همان معنی خیر العملی است
تویی آن که به جهان سرور و مولا و ولی است
لقبت گر چه رضا ، نام قشنگ تو علی است
بر همه عالم و آدم تو ولایت داری
بس که دل برده ای و جام محبت داری
خُرَّم آن دل که به عشاق رهت پیوسته
جان بگیرد ز تو هر جان، به لب دلخسته
سائلی آمده که دل به عطایت بسته
رحم کن حضرت سلطان به دل بشکسته
ردِّ سائل ننمایی که مرامت نبوَد
بخششِ کم نه، که در شأن و مقامت نبوَد
عرش حق سقف وَزینی است که بر پایه ی تو
هستی عالمی از جان گرانمایه ی توست
شرح گل ذره ی بی قدر ز آرایه ی توست
جمع آیات الهی همگی آیه ی توست
جلوه ی طور ز یک سایه ی تو منجلی اَست
برترین معجز موسایی و نامت علی است
آشنایی من و تو ز قدیم است قدیم
دل من کنج حریم تو مقیم است مقیم
به خدا جنتم این کوی و حریم است حریم
یار من سرور و آقا و کریم است کریم
مرز ایمان به تو ، مرز است به خوبی و بدی
زائر قبر تو چون زائر عرش ابدی
مشهدت باغ بهشت است و تماشا دارد
در میانش حرم و گنبد زیبا دارد
پاره ی جان و تن حضرت طاها دارد
مرقدت بوی گل یوسف زهرا دارد
لحظه لحظه دل ما در حرمت مهمان است
به برت هدیه ی ناقابل ما این جان است
محمد مبشری
#اشعار_مدح_امام_رضا #شعر_آیینی_امام_رضا #شعر_مدح_امام_رئوف #غزل_ولادتی #محمد_مبشری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
آب سقا خانه
از گنبدش نورِ کرامت ها سرازیر است
خورشیدِ مشهد بر دِلِ عشّاق اکسیر است
وقتی که از یک عکس،شیری او پدید آورد
بالقوه آهو ی زمانت کرده اش شیر است
در قلب، صحن انقلابش «انقلاب»انداخت
صحنی که خود یک شعبه ی تغییر تقدیر است
هر کس که صحنش را کند جارو یقین دارد
هر جای عالم غیر از این دربار دلگیر است
خود را عوام الناس آنجا با نخی بستند
دیوانگان را هم دخیل از جنس زنجیر است
فرمود زائر را سه جا یاری کُنم از لطف
پا بوسیش هر قدر هم زود آمدی دیر است
عاشق به شهر خویش از مشهد رسید اما
ذهنش کنار پنجره فولاد درگیر است
در خواب دیدم : آب سقا خانه می نوشم
گفتند مشهد، یک سفر ،شاهانه تعبیر است...
علی اصغر یزدی
#اشعار_مدح_سلطان_طوس #شعر_ولادتی #علی_اصغر_یزدی #علی_بن_موسی_الرضا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
شهرِ مشهد
زشت یا زیبا اگر خوبیم یا اینکه بَدیم
دست بر دامانِ لطفِ ضامنِ آهو زدیم
دست هایِ خالیِ ما هر کجایی نیستند
ما رعییت زاده هایِ شاهِ شهرِ مشهدیم
سرنوشتِ بغض هایِ مانده در راهِ گلو
ما تلاقیِ نگـــاهی با نگـــاهِ گنبدیــم
یا کلاغِ روسیاهی گوشه ی ایوانِ صحن
یا کریمِ بی پناهـــی در پنــــاهِ مرقدیم
خاطراتِ کودکی هامان پُراز شیرینی است
عاشقِ نُقل و نبـــات و زعفـــرانِ مشهدیم
کاش میشد بوسه ای باشیم بر روی ضریح
کاش بابا بود و رویِ شانه اش مثلِ قدیم ...
ابراهیم زمانی_قم
#آفتاب_هشتم #ابراهیم_زمانی_قم #امام_الرئوف #شعر_ولادت_امام_رضا #شمس_الشموس #علی_ابن_موسی_الرضا #مشهد_شعر_آیینی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
لب پیمانه
این نسخه را بر بال یک پروانه بنویسید
دارو؟...نه در این برگه دارو خانه بنویسید
مشهد-حرم یک عمر پشت پنجره فولاد
جای مسکّن هم برایم دانه بنویسید
این بغض ها جای خودش آقا برای من
اشک روان تا ناودان چانه بنویسید
روزی دو ساعت آه-پشت پنجره فولاد
لطفا برای گریه هایم شانه بنویسید
نامم درون لیست باشد هرچه که باشد
زائر اگر که نیستم دیوانه بنویسید
این جاستداروخانه ی تضمینی عالم
این جمله را بالای سقاخانه بنویسید
هرروز اگر امکان ندارد لااقل آقا
توفیق این درگاه را ماهانه بنویسید
تامستی از حد بگذرد در مجلس مستان
این شعر را روی لب پیمانه بنویسید
مهدی رحیمی
#آفتاب_هشتم #امام_الرئوف #شعر_ولادت_امام_رضا #شمس_الشموس #علی_ابن_موسی_الرضا #مشهد_شعر_آیینی #مهدی_رحیمی_زمستان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
رواق
أعوذُ مِن کُرُباتِ السَّواحَل المَنحوس
به چشمهای بلاخیز شاه اقیانوس
فرار میکنم از کوخهای خاکآلود
به ابرهای طهورای حضرت قدّوس
هراس وافرم از شامهای تیره و تار
روانه کرد مرا تا حریم شمس شموس
وجوب شرعی و عقلی است این روانه شدن
برای من نه فقط! که برای گبر و مجوس
هر آنچه کرد که از زلف او جدا بشوم
گرفت باد ز دستم نتیجهی معکوس
ستاره در حرمش میکند گدائی نور
و ماه از غم دوریش میخورَد افسوس
نوشته اند: «عَلَیک الرّفیقُ ثمّ طریق»
شروع و ختم ره عشق: یک سفر پابوس
«غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود»
از آستان رضا(ع) لحظهای نشد مأیوس
خموش باش کنیسا! سکوت بانگ جرس!
خموش باش کلیسا! سکوت کن ناقوس!
سکوت، اسقف و پاپ و برهمن و خاخام!
که میرسد دم نقّاره از منارهی طوس
«رواق منظر چشم من آشیانهی توست»
بیا و پا بگُذار ای طبیب کلّ نفوس
بزرگ و کوچک و پیر و جوان و مرد و زن
تو با تمامی عشّاق میشوی مأنوس
اگر به «خاتِم مهر طبیبها» شهرهست
کمی ز علم تو در سینه داشت جالینوس
منارههای تو سرتر ز هر چه برج بلند
رواقهای تو برتر ز قصر کیکاووس
قسم به هر چه که زیباتر است از زیبا
کبوتران تو زیباترند از طاووس
چقدر تا سر زلف تو پر زده سیمرغ
چقدر سوخته پیش قدوم تو ققنوس
شبیه خانهی کعبه حریم تو امن است
گناهکارم و در مرقد تو ام محروس
«فقیر و خسته به درگاهت آمدم، رحمی!»
که دست رد زدنت هست بدترین کابوس
علَی الصّباح قیامت به نعره خواهم گفت:
که من اسیر تو بودم ز عهد دقیانوس
سجاد شاکری
#آفتاب_هشتم #امام_الرئوف #سجاد_شاکری #شعر_ولادت_امام_رضا #شمس_الشموس #علی_ابن_موسی_الرضا #مشهد_شعر_آیینی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
نگاه
صدای گریه ی آرام زائری خسته
صدای پیرزن و ناله های پیوسته
کنار درب حرم یک یتیم بنشسته
که راه هر نفسی را به سینه ها بسته
نگاه میکنم و اشک هام میریزد
حوائج است که دور امام میریزد
هرآنکه آمده اینجا به دل دعا دارد
به لب طنین خوش آهنگ یا رضا دارد
برای درد مریضش غم شفا دارد
چقدر دور و بر این حرم گدا دارد
خدا زیاد کند این همه گدایش را
به گوش ما برساند دمی صدایش را
کنار حوض ، که اذن دخول میخوانم
همان دمی که به درگاه شاه مهمانم
پر از تلاطم محضم ، که پیش سلطانم
ز لطف این حرم است اینکه من مسلمانم
حرم نگو ، که بهشت خدای منان است
حرم نگو ، که خودش قبله گاه ایران است
قدم قدم به تو نزدیک میشوم انگار
تمام خاطره ها باز میشود تکرار
چقدر بوسه گرفتم از این در و دیوار
به شوق پنجره فولادتان شدم بیمار
رسیده ام دم حوض حیاط گوهرشاد
دوباره یک زن بیچاره میزند فریاد
گرفته رو به حرم ، کودک مریضش را
سپرده دست شما دختر عزیزش را
گرو گذاشته پیش شما دو چیزش را
به دست داشت النگو و سینه ریزش را
که نذرتان کند آقا تمام مالش را
و در عوض تو بگیری غم و ملالش را
گذشتم از همه ی بی قراری حرمت
من از تمام غم و گریه زاری حرمت
لبم نشست به آیینه کاری حرمت
رسیده ام جلوی کفشداری حرمت
به کفشدار حرم کفش های خود دادم
به روی فرش حرم عاشقانه افتادم
کشان کشان ببَریدم به محضر سلطان
شبیه عبد گنهکار ، بر درِ سلطان
همه خضوع و خشوعیم در برِ سلطان
قسم دهید خدا را به مادر سلطان
که قلب آهنی ام را طلا کند حالا
نصیب نوکر خود کربلا کند حالا
پوریا باقری
#آفتاب_هشتم #امام_الرئوف #پوریا_باقری #شعر_ولادت_امام_رضا #شمس_الشموس #علی_ابن_موسی_الرضا #مشهد_شعر_آیینی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹