رعنا علی اکبر
والا علی اکبر
زیبا علی،غوغا علی،رعنا علی اکبر
باد موافق را
با گیسویش انداخته از پا علی اکبر
اصلاً به جای زُلف
پیچیده دور سر،شب احیا علی اکبر
با تیغ ابرویش
جمعِ عدو را میکند مِنها علی اکبر
یا مظهر الوالی
یا مصطفی،یا مرتضی و یا علی اکبر
تکثیر شد حیدر
اینجا علی،آنجا علی،هرجا علی اکبر
اعلان ختم جنگ؛
می شد اگر می تاخت با سقا علی اکبر
پس خَلقاً و خُلقاً
پیغمبری گویاست پس گو...یا علی اکبر
الدَّهرُ یومان است؛
امروز علیِ اصغر و فردا علی اکبر
بابا ز دنیا و
می بُرد هرلحظه دل از بابا علی اکبر
بعد از تو بابا گفت
ای خاک عالم بر سر دنیا علی اکبر
این آخر روضه ست
مثل علی اصغر شده حالا علی اکبر
مهدی رحیمی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#اشعار_مدح #شعر_مدح #شعر_میلاد #شعر_ولادت_حضرت_علی_اکبر #مهدی_رحیمی
ما گرفتار آفریده شدیم
عاشق ِیار آفریده شدیم
خاک ما را ز باده گِل کردن
مست دیدارآفریده شدیم
به امیدى که ذبح مان بکنند
نذر دلدار آفریده شدیم
نسل در نسل عاشقت هستیم
آبرو دار آفریده شدیم
خوب شد چون تو دست میگیرى
ما گنهکار آفریده شدیم
چون که آخر تو میخرى ما را
سرِ بازار افریده شدیم
لذتى دارد این اسیر شدن
پاىِ این خانواده پیر شدن
روزگاریست در تمنائیم
مثل قطره میان دریاییم
پسرِ ارشد امام حسین (ع)
ما همه نوکرو تو آقاییم
هر کجا بوى زلف تو آید
سر گرفته به دست مى آییم
کاش مادر بزرگ تو بود
همه امشب به یاد زهراییم
بى جهت نیست عاشقت شده ایم
بى جهت نیست مست و شیداییم
در میان عروس هاى على
ما گرفتار ام لیلاییم
ریشه دارد کسى که نوکر توست
مادر ما کنیز مادر توست
خوش بحالِ دلی که ساغر شد
گریه ها کرد تا مطهر شد
هرکسی دید ابروانِ تو
زائر صورت ِ پیمبر شد
راه می رفتی و به دنبالت
دلِ سادات تنگ ِ مادر شد
همه گفتند پنج تن یک جا
رویِ دستِ حسین اکبر شد
دست پرورده امام حسن
چه کسی نا امید از این در شد
نمکِ سفره علی خوردی
طرز جنگیدنت چو حیدر شد
با تو شش گوشه شد ضریح حسین
چون مقامِ تو فوقِ باور شد
ما همیشه حرم که آمده ایم
قبل از ارباب بر تو رو زده ایم
از پسرها جگر درست شده
از جگرها پسر درست شده
چقَدَر باغبان خمیده تا
پیش چشمش ثمر درست شده
وقت نقاشىِ سرِ زلفت
شاهکار هنر درست شده
قد کشیدى و زیر سایه تو
بهر عمه سپر درست شده
وقت جان دادنِ جوان انگار
دردها در کمر درست شده
با تماشاى دست و پا زدنت
قتلگاه پدر درست شده
بهر یک پیرِ مرد ِخورده زمین
چقدر درد سر درست شده
از على ِ حسین بر دستش
صد و ده تا پسر درست شده
زود عباس با عبا آمد
کار بدست قمر درست شده
عمه مضطر شده زجا بر خیز
حرف معجر شده ز جا برخیز
خواستم تا بغل کنم بدنت
ریخت از لاى پنجه ها تنت
آبرویم میان لشگر رفت
از جگر لحظه صدا زدنت
یوسفم گیر گرگ افتادى
پنجه پنجه شدست پیرهنت
جگرم ریخته بهم چه کنم
با تماشاى دست و پا زدنت
چه کنم تا کمى نفس بکشى
چه کنم وا شود کمی دهنت
از لبت خون لخته مى پاشَد
مثل جان دادن عمو حسنت
مثل کوچه تو گیر افتادى
همه با هر چه بود میزدنت
پشت در یک عبا روى مادر
کربلا این عبا شده کفنت
قد خمیده یکى یکى ازخاک
در عبا جمع میکنم بدنت
قاسم نعمتی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#اشعارر_ولادت_اهل_بیت #روضه_علی_اکبر #قاسم_نعمتی #مدح_علی_اکبر #مدح_و_روضه
نخل رفیع آل عبا
ای برتر از تمام زمین و زمان علی
وی جایگاه عرشی تو جاودان علی
ای مهر تو فروغ همه آسمان علی
دارد ز پاکی ات دل دریا نشان علی
مهری و ماهی و فلک بیکران علی
تو آمدی و خون خدا را پسر شدی
لیلاست چون صدف تو برایش گُهَر شدی
نخل رفیع آل عبا را ثمر شدی
حیدر شدی نبی شدی و معتبر شدی
ای حیدری ترین پسر آسمان علی
بابای تو حسین و مه انورش تویی
لیلاست مادر و پسر اکبرش تویی
تو یار زینب و سپر معجرش تویی
الگوی قاسمی و همه باورش تویی
استاد مکتب ادب هر جوان علی
جان حسین و زینب کبری نگاه تو
لیلا اسیر طرهء زلف سیاه تو
خیل بشر در آرزوی جایگاه تو
حوری حسد بَرَد به رخ همچو ماه تو
ای لامکان ترین بشرِ این جهان علی
دل برده ای ز عالم و آدم برای چه
نازل شدی مشابه خاتم برای چه
اکبر شدی چو حیدر اعظم برای چه
جاری شدی به سینهء زمزم برای چه
ای آرزوی عرش و همه قدسیان علی
دردی بدون مهر تو درمان نمیشود
بی یاریِ تو مشکلی آسان نمیشود
جان بی هوای عشق تو جانان نمیشود
هر کس که بی علیست مسلمان نمیشود
یادت دو بار زنده شود در اذان علی
لیلای عالمی و جهان از تو در جنون
در طوف تو زمین و زمان گشته بی سکون
وقتی ز تیغ و نیزه تنت گشت غرق خون
بغض حرم شکفته شد و دشت لاله گون
بعد از تو سروِ قدِّ پدر شد کمان علی
داریوش جعفری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#اشعار_حضرت_علی_اکبر #اشعار_مذهبی #داریوش_جعفری #شعر_مدح #شعر_میلاد_حضرت_علی_اکبر #عید_شعبان
جلوهٔ احمد
در خلوت دل نغمه دلدار شنیدم
عطری ز وجود و نفس یار شنیدم
صوتش نه چو داود که بل بهتر از آن بود
رویش نه چو یوسف که صد جان جهان بود
گل در طلب روی خوشش ناله بپا کرد
شبنم به عذار رخ گل اشک ادا کرد
در منظر هستی همگان مست جمالش
عشق است گرفتار خط و هیبت و خالش
مهری که ز پندار رخ یار بپا گشت
شمسی شد و عالم همه در نور خدا گشت
از نور خدا شد اثر جلوهٔ احمد
اشبه به پیمبر شده اکبر چو محمد
این مولد دیگر ز پیمبر شده یا رب
یا آنکه حسین را پسری آمده امشب
از عمق نهاد است بپا گشته مقدر
صوت صلوات است نثار رخ اکبر
آن مشرق زیبایی و پاکی و ثنایی
آن صورت صنع و هنر ناب خدایی
آن زینت دامان حسین و گل لیلا
شیراوژن حیدر صفت عرصه هیجا
آن هالهٔ دور قمر و در وسطش ماه
هاله بود عالم مه آن اکبر دلخواه
هم اختر والای حسین بن علی گشت
هم نام علی حیدر کرار ولی گشت
در معرفت و علم چو بابش شه خوبان
زهرا صفت است حجب و حیای مه تابان
در مرتبت عشق بشد اکبر دوران
نوشیده می از جام الست شه عرفان
اندر حرمی که حرم خاص خدایی است
صوت نبوی روی نبی بحر عطایی است
ای جان به فدای تو علی اکبر لیلا
خوش آنکه نظر کرده به روی تو دلارا
هنگام ولادت همه جا ذکر و ثنا بود
هم زمزمه از خلق رسول دو سرا بود
روزی به سر دوش نبی جای حسین است
یا احمد دیگر به تمنای حسین است
بوسید دهان پسرش حجت یزدان
یاد آمدش از معرکه و وقعهٔ میدان
شد شبنم مولا به گل صورت اکبر
خواندش به اذان سنت نیکوی پیمبر
چارم قمر ماه نبی اکبر زیباست
شعبان خدا کنگره عرش معلاست
خورشید بپوشید چو دیبای زر اندود
از برکت پیدایش اولاد علی بود
به به چه علی حجت و سلطان ولایت
از عشق پدر نام پسر کرده حکایت
تا نام گرامیش علی گشت و مؤید
در صورت و خصلت شده مانند محمد
هر دیده به قدر اثر نور ببیند
تا شاخه ای از گلشن احباب بچیند
یا رب تو به تشریف علی اکبر لیلا
چشمان شریفت بنما بر رخ مولا
سید عبدالحمید شریفزاده
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#اشعار_آیینی_مدح #اشعار_حضرت_علی_اکبر #سید_عبدالحمید_شریفزاده #شعر_مدح_و_میلاد #مدح_علی_اکبر
هوای شوق
قدر قدرت قدر شوکت به شیدایی جهان آرا
پیمبر خو پیمبر رو علی سیرت علی سیما
قضادستش که پابستش نفس هاهست درحبسش
نشد از ماه تعریفی بجز سیمای این لیلا
هوای شوق بارانی چه خورشیدی به پیشانی
به لب خنده چه فرخنده شده روی گل بابا
و زینب نزد او ماند نماز شکر میخواند
علی را در بغل بگرفته و گرم است بر لالا
به دلها بند آمد او به لبها قند آمد او
شده مهمان میلاد علی انسیه الحورا
دلی خرسند آورده حسن اسفند آورده
برای عرض تبریکش به بیت حضرت لیلا
قتیل اشقیا آمد دوباره مرتضی آمد
سرسازش ندارد با سر طغیانگر اعدا
نویسم هر چه را بر مصطفی باید بر او آرم
اگر ریگیم او صحرا اگر قطره علی دریا
حامدآقایی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#حامدآقایی #روز_جوان #شبه_پیغمبر #شعر_آیینی #شعر_مدح_حضرت_علی_اکبر #شعر_ولادت_حضرت_علی_اکبر #شهزاده_کربلا
تماشای پیمبر
مثل صدفی پوچ به گوهر نرسیده
آن دل که به مهر علی اکبر نرسیده
در خواهشت ای سائل درمانده چه خیری ست
وقتی که به پابوسی این در نرسیده
هی قافیه در قافیه افتاد به پایش
از شوق غزلهای به دفتر نرسیده
از خیمه برون آمد و آمد به تماشا
هرکس به تماشای پیمبر نرسیده
با اشک پدر گفت که برخیز موذن
هرچند که هنگام اذان سر نرسیده
یکبار شهادت بده حق با چه کسی بود
تا آتش تردید به باور نرسیده
آرام برو مایه ی دلگرمی بابا
آرام برو قصه به آخر نرسیده
میرفت؛ نگاهش به پدر بود کماکان
دلتنگ پدر بود به مادر نرسیده
با تیغ دو ابروی کجش مثل اباالفضل
مشغول قتال است به لشگر نرسیده
گفتند که بغضا لعلی زود بیاید
هرکس به مصاف یل خیبر نرسیده
بر دور ضریح زرهش در دل لشگر
جز تیر و سنان زائر دیگر نرسیده
ای کاش که میشد پدرش زود بیاید
تا کار به غارت شدن سر نرسیده
از اسب نگاهی به علی کرد حسین و
سمت پسر افتاد به پیکر نرسیده
معلوم شد از آینه کاری شدن دشت
سمت حرم این جمع مکسر نرسیده
سید ابوالفضل عصمت پرست
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#روز_جوان #سید_ابوالفضل_عصمت_پرست #شبه_پیغمبر #شعر_آیینی #شعر_مدح_حضرت_علی_اکبر #شعر_ولادت_حضرت_علی_اکبر #شهزاده_کربلا
مثل علی
علی زره که بپوشد همین که راه بیفتد
عجیب نیست که دشمن به اشتباه بیفتد
همین که اسم علی آمده است در دل میدان
بس است تا گذر مرگ بر سپاه بیفتد
علی اکبر لیلاست یا جوانی حیدر؟
که از جمال و جلالش شکوه ماه بیفتد
جمال یوسف ما را هر آنکه دیده نوشته:
رواست یوسف کنعان به قعر چاه بیفتد
چه هیبتی! چه وقاری! که سوی این قد و قامت
هرآنکه خیره شود از سرش کلاه بیفتد
علی است، مثل علی می دهد پناه گدا را
اگر به خانه ی او راه بی پناه بیفتد
اگر موذن علی اکبر است، بَه چه نمازی
ازین اذان به سرم شور لا اله بیفتد
چه بهتر است که اول به شاهزاده بگویی
به هر دلیلی اگر کار تو به شاه بیفتد
به آسمان روی و کار آفتاب کنی، گر
فقط به سوی تو از سمت او نگاه بیفتد
جوان اگر به جوان حسین دل بسپارد
دگر نمی شود اصلا پی گناه بیفتد
تمامشب سر راهش نشسته ام به امیدی
که راه شاهزاده براین عبد روسیاه بیفتد
داود رحیمی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#داود_رحیمی #روز_جوان #شبه_پیغمبر #شعر_آیینی #شعر_مدح_حضرت_علی_اکبر #شهزاده_کربلا
يوسف زهرا
دور زمان به نیمه شعبان رسیده است
اندوه و درد و غصّه به پایان رسیده است
بر جسم مُرده ی همگان جان رسیده است
از آسمان ، خلیفه ی رحمان رسیده است
تابیدن ستاره ی مجلس مبارک است
میلاد ماه پاره ی نرجس مبارک است
این صاحب کمال که از راه آمده ست
این وجه ذوالجلال که از راه آمده ست
این حُسنِ بی زوال که از راه آمده ست
این مُصصطفی خِصال که راه آمده ست
بُـرهان قاطع همه ی دوستان ماست
نصّ حدیث گفته ، علیّ زمان ماست
این نورسیده ماه شبستان نرجس است
این سوره ی تبارک قـرآن نرجس است
این زینتی که برکت دامان نرجس است
روح امام یازدهم ، جـان نرجس است
فرمانبری از او به همه خلق گشته فرض
جایی که هست جزو صِفتهاش”ربّ أرض”
از هیبتش بفهــم که فرزند عسکری ست
لبخند او به خاطر لبخندِ عسکری ست
لبهای او عسل که نگو ، قندِ عسکری ست
دلبند و دلپسند و خوشایندِ عسکری ست
این حرف جز به وصف تو انشا نمی شود
((هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود))
دل در هوای وصل تو بی تابِ سامراست
چشمم در انتظار شب و خوابِ سامراست
یادت کلیدِ اصلیِ ابــوابِ سامراست
راه وصالت از دل سردابِ سامراست
احساس می کنیم که فردا از آن ماست
وقتی دعا برای تو ورد زبان ماست
شیعه به انتظار تو باید بأیستد
وقتی که اسم خاص تو آید بأیستد
پای کسی به جز تو نشاید بأیستد
تا پیش خصم رُخ بنماید بأیستد
با اینکه سیره ات چو مُحمّد، مُحبّت است
دلهای دشمنان تو مغلوبِ وحشت است
باید که ذوالفقار بگیری به دستِ خود
روی فَرَس ، مهار بگیری به دستِ خود
با جبر ، اختیار بگیری به دستِ خود
از دشمنت قرار بگیری به دستِ خود
بینند چون که خلق ، علمداریِ تو را
اقــرار می کنند علی واریِ تو را
آقا بیا و بر سـَلَفی ها عِـتــاب کن
قدری پیِ هلاکتِ دشمن شتاب کن
با دست خویش آن دو نفر را عذاب کن
ما را شریک این همه فعل ثواب کن
از خون تمام معرکه را رنگ می کنی
وقتی به شیوه ی پدری جنگ می کنی
ای قتله گاهْ دیده ی ما زودتر بیا
ای پیر اشکِ کرب و بلا زودتر بیا
جان شهیدِ دستْ جدا زودتر بیا
یارا ! به خاطر اُسرا زودتر بیا
جدّت صدات می زند از منبر سنان
`عجّل علیٰ ظهورکَ یا صاحب الزّمان”
محمد قاسمی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#شعر_هیئت #شعر_ولادت_حضرت_امام_زمان #شعر_ولادت_حضرت_صاحب_الزمان #فرج_حضرت_صاحب_الزمان #محمد_قاسمی #نیمه_شعبان
سیمای دلبر
فرخنده باشد آن دم گل از چمن در آید
در قابِ چشمِ یاران سیمای دلبر آید
روشن بوَد جهانی زان نورِ جاودانی
از جلوه ی جمالش عالم به محشر آید
آن بختِ با سعادت آن فیضِ نور و رحمت
آن میوه ی نبوّت از باغِ کوثر آید
در صبح روشنایی زیبا پسر چو ماهی
دامان پاکِ نرگس آغوشِ عسکر آید
از قبلگاهِ عالم خورشیدِ مطلع الفجر
آن هادیِ خلایق منجی و رهبر آید
با نورِ عشق و ایمان روشن کند جهانی
از کعبه نیز بوی یاسِ معطّر آید
او پرچمِ عدالت بر دوشِ خود گرفته
تا پُر شود جهان از الله و اکبر آید
بر عاشقان مبارک آن عیدِ با سعادت
مهدیِ آلِ احمد نورِ پیمبر آید!
هستی محرابی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#شعر_اهل_بیت #شعر_مناجات_امام_زمان #شعر_ولادت_امام_زمان #شعر_ولادت_حضرت_صاحب_الزمان #هستی_محرابی
نگاه معشوق
غزل اول
دل ما سربه راه معشوق است
زیر دین نگاه معشوق است
همه ی دل خوشی ما تنها
نظر گاه گاه معشوق است
دل ما از نخست عاشقی اش
روزوشب در پناه معشوق است
احتیاجی به لشکر اصلا نیست
خیل مژگان سپاه معشوق است
آنچه کارش همیشه دلبری است
ناز چشم سیاه معشوق است
خانه آباد خانه ی عشقیم
چونکه این ماه ماه معشوق است
غزل دوم
شب ما را سحر نمی آید
عمر رفته دگر نمی آید
باید آقا خودت دعا بکنی
کاری از ما که بر نمی آید
منتظرمانده ایم و انگاری
از تو بر ما خبر نمی آید
شد سوال تمام منتظران
مهدی منتظَر نمی آید؟
ای بهار همیشگی- بی تو
باغ ما را ثمر نمی آید
آفتاب حضور تو تا کی
از پس پرده در نمی آید؟
غزل سوم
آشنای غروب آدینه
ای صفای غروب آدینه
حس پنهان؛ضمیر گمگشته
رو نمای غروب آدینه
ابتدای طلوع هر هفته
انتهای غروب آدینه
ماجرایش همیشه طولانیست
ماجرای غروب آدینه
چه برای خودش حکایتی است
قصه های غروب آدینه
به تو نزدیک میشوم آقا
با دعای غروب آدینه
غزل چهارم
التفاتی به گریه هام کنی
میتوانی که روبه رام کنی
دست وپاگیر هستم و سربار
نکند از خودت جدام کنی
قادری که مرا خراب کنی
از نو بار دگر بَنام کنی
میشود در نوافلت یک بار
مهربانی کنی دعام کنی
آرزو دارم آخرش روزی
در هوای حرم هوام کنی
قسمت میدهم به جان حسین
اهل خود اهل کربلام کنی
محمدحسن بیات لو
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#شعر_اعیاد_شعبانیه #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_امام_زمان #شعر_ولادت_حضرت_صاحب_الزمان #عید_نیمه_شعبان #محمد_حسن_بیاتلو
وَاسْمَعْ دعایی
وَاسْمَعْ دعایی با تو در دل حرفها مانده
وَاسْمَعْ ندایی که صدایم بی صدا مانده
اَقْبِل به من حالا که اقبالی برایم نیست
در حنجرم وقتی که بغض ربنا مانده
دارم فراری می شوم از خود به سوی تو
در کشتی این ناخدا تنها خدا مانده
ناجی تویی راجی منم در دست های من
بی ربنا هایم فقط مشتی هوا مانده
وقتی که محرومم کنی روزی نخواهم خورد
باید بگیری دست من را که رها مانده
پوشانده ای امروز در دنیا عیوبم را
اما فَلا تَفْضَحْنیِ روز جزا مانده
از تو اگر دورم ولی نزدیک شد مرگم
در کوله ام تنها الهی قَدْ دَنا مانده
شعبان به پایان آمد و روی لبان من
وای من از فریاد لَمْ تَغْفِر لها مانده
خوبی تو آمال من را بیشتر کرده است
مِنْکَ رَجائی از وَلا تَقْطَع به جا مانده
لَمْ تَهْدِنی؟ می خواستی رسوا اگر باشم
لم تَهْدِنی؟ وقتی دلیل کربلا مانده
یک عمر قَدْ اَفْنَیْتُ عُمری بی حضور تو
پس فَاقْبَل عُذری کهدلیل روضه ها مانده
جرم زیادم پیش عفو تو چه ناچیزو
تازه عنایات علی موسی الرضا مانده
بین جهنم هم تورا فریاد خواهم زد
تاثیر اشک شوق در قاموس ما مانده
تنها محبت راه ترک معصیت گشته
با دوستت دارم جهانی روی پا مانده
مهدی رحیمی زمستان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#شعر_اعیاد_شعبانیه #شعر_اهل_بیت #شعر_مناجات #مناجات_شعبانیه #مهدی_رحیمی_زمستان
به نام دلبرِ
اســـیرِ خار ولی مثلِ گُل معطَّر بود
گلی که تشنه ی پیوند با صِنوبر بود
حکیمه ای که به فردا شدن می اندیشید
ملیکه ای که معـــمّایِ قصرِ قیصـــر بود
کنیز نه ... بنویســـید ماه بانویی
اســــیرِ جاذبه ی آفتابِ دیگر بود
به شب نشینیِ خورشیدِ سامرا می رفت
به سویِ آنچه که در طالِع اش مقدَّر بود
بهشت فرشِ قدم هایِ ساده اش میشد
بهشــــت با خبــــر از احترامِ مادر بود
و ناگهان خبری سبز مثلِ گُل رویید
گلی که ناب تریــن یادگارِ کوثر بود
رسید مژده که ایّامِ غم نخواهد ماند
در آن سیاهیِ شب آسِمان منوّر بود
ســتاره ای بدرخشید و ماهِ مجلس شد
انیس و مونسِ شب هایِ تارِ نرجس شد
به نام دلبرِ خوش قد و قامتِ نرجس
ردیــــف شد غزلی با قیامتِ نرجس
که سر به زیر ولی سَربلند می آید
اسارت است شروعِ اصالتِ نرجس
چقدر رفته به زهرا شباهتِ زینب
چقدر رفته به زینب شهامتِ نرجس
عزیزِ حضرتِ مولاست مهدیِ موعود
کنیزِ حضرتِ زهراست حضرتِ نرجس
حسن شبیه حسن بوده است امّا نه
جفایِ جعده کجا و نجابتِ نرجس ؟
به جای اشک دو رکعت نمازِ باران خواند
جوانه زد گلِ نرگــــس به حرمتِ نرجس
بهارِ منتظران بی خبر رسید از راه
شــبیهِ معجزه ای با کرامتِ نرجس
ستاره ای بدرخشید و ماهِ مجلس شد
به غمزه مسئله آموزِ صد مدرِّس شد
پیاده آمده تا تــک ســوارِ ما باشد
قرار شد گلِ نرگس قرارِ ما باشد
امامِ صُلح غزل پوش می رسد از راه
که مـهربانی او ذوالفقــــارِ ما باشد
سپاهِ گیسوی او تا رها شود در باد
مسیح شانه به شانه کنـــارِ ما باشد
به قلبِ آینه ای کــــاش آه ننشیند
مباد زخمیِ گرد و غبــــارِ ما باشد
عَجَم قبیله ی نام آشنایِ عشقِ علیست
طلایِ حضرتِ سلمان عیــــارِ ما باشد
خدا کند که شــــکوفایی گُل نرگس
طلوعِ تازه ای از روزگــــارِ ما باشد
خدا کند که بمیریــــم انتظارش را
و این نوشته ی سنگِ مزارِ ما باشد :
ستاره ای بدرخشید و ماهِ مجلس شد
دل رمیده ی ما را انیس و مونِس شد
ابراهیم زمانی قم
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#ابراهیم_زمانی #شعر_اعیاد_شعبانیه #شعر_مذهبی #شعر_ولادت_امام_زمان #شعر_ولادت_اهل_بیت