eitaa logo
حدیث اشک
9.3هزار دنبال‌کننده
80 عکس
162 ویدیو
11 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
یا نبی الله(ص) چیزی نکشیدیم ز دریای محمد تنها شده تر کوزه ز صهبای محمد خشنود تر از حضرت مولاست، پیمبر وقتی بنویسیم علی جای محمد در دو کلمه گشته خلاصه همه چیزش زهراست و حیدر همه دنیای محمد در آن شب حساس علی بود که نگذاشت حتی برسد پای خطر پای محمد اینگونه به حق گفت علی حاجت خود را عاشق شده ام عاشق زهرای محمد وقتی که نبی دختر خود را به علی داد یعنی شده تایید به امضای محمد باید که شود جای نشین نبی الله مومن شد از اول به تولای محمد باید به علی ختم شود آخر کارش هر کس که شده گرم تماشای محمد بهمن ترکمانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
به نام محبوب خدا،محمد به نام محبوب خدا،محمد گل تموم باغچه ها،محمد همونی که بهش ملائک میگن پدر بزرگ کربلا،محمد هرجا که پا میذاشت بارون می بارید از سر و روش برگ امون می بارید اونقده لیلا شده بود که خدا براش از آسمون جنون می بارید کوه پیش ابهتش حقیر بود تو جنگ با کافرا مثل شیر بود اختیار آسمونارو داشت و زمین تو مشتش مثه یه خمیر بود آقا همیشه نیمه شب میومد با کیسه ی نون و رطب میومد کاشکی ما جای اون یتیما بودیم کاشکی که زمونه به عقب میومد صدای جبرئیل تو غاره،اقرأ برو بخون از رو مناره اقرأ می دید تو هفت آسمون نبوت حک شده رو قلب ستاره اقرأ اونکه قدم قدم تا آخرش رفت ادامه ی راه پیمبرارو با خلق مهربونش از مد انداخت زنده به گور کردن دخترارو نبی همون علی،علی نبی بود اینو چشای با بصیرت می دید تا که علی لب به سخن وا می کرد بوی خوش محمدی می پیچید... محمد نجاری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا رسول الله مدد وقتی که آمنه به محمد سلام گفت یعنی در آینه به محمد سلام گفت آن دم گشود دست و پسر را بغل گرفت یعنی ستاره بود و سحر را بغل گرفت اسمش روی کتیبه‌ی دلها منبت است آن که عقیده داشت خدا در محبت است عالم «حجاز وحشی زیبا ندیده» بود با آن همه نشانه خدا را ندیده بود عالم چموش بود و فقط شیهه میکشید از دست جهل ، دست به سر صیحه میکشید عالم مریض بود و بدون طبیب بود عالم غریبه بود و بدون حبیب بود عالم ضمخت بود تبسم بلد نبود بر دختران خویش ترحم بلد نبود حالا خدا دوباره نفس تازه میکند قرآن خطی است که شیرازه میکند حالا خدا میاید و خیرات میکند چشم حجاز را به گلی مات میکند میخواست حق که این گره اینگونه وا شود تا یک یتیم «قَیّم» ام القرا شود پا بر زمین گذاشت چنان که به مغز ، هوش آتشکده به پای قدم رنجه اش خموش با حیرت ایستاد عوالم به پای او قبله نیاز داشت به قبله نمای او زد با تبر شکست دل بت پرست ما آورد و داد دست علی را به دست ما وحید عظیم پور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مهر و رحمت جهانی محو مهر و رحمت و صدق و صفایش شد و جبرائیل محو سجده ها و ربنایش شد قسم بر احمد مرسل که محبوب خدایش شد غریبه نیست آن کس که محمد آشنایش شد برای نا امیدان روشنایی و امید آورد خدا از نور خود نور محمد را پدید آورد شهادت می دهم تنها خدا را بندگی کرده تمام عمر خود را صرف در دلدادگی کرده برای دین حق جانبازی و آزادگی کرده محمد ، آن رسولی که به پاکی زندگی کرده و دین داری او مشهور در بین خلائق بود محمد از هرآنچه جز خدای خویش فارغ بود شبی که رفت در عرش خدا را بازگو میکرد که با صوت علی ، معبود با من گفت و گو میکرد پس از آن تا که از جنت نشانی جست و جو میکرد عبای مرتضی را میگرفت و سخت بو میکرد همیشه از گل رخسار حیدر بوسه ای می چید بهشت و آنچه در آن هست را در مرتضی می دید خدا میخواست تنها او رسول آخرین باشد و در قرآن فقط او رحمت للعالمین باشد برای آنکه‌ احمد بی نیاز از آن و این باشد علی را خلق کرده تا برایش جانشین باشد علی و مصطفی یک راه را رفتند واللهِ که‌ راه حق همین راه هست و جز این هست بیراهه یونس وصالی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا نبی الله تَفَأُل میزدم دیدم که در هر سطرِ افسانه نوشته مصطفی شمع است و الباقی چو پروانه زمین مکه از بس مِیلِ دیدارِ خدا را داشت قَدم بر رویِ خاک آورد آن معشوقِ دُردانه به تعظیمش همه جَمعند از جاندار و بی جانها که رُکنِ عرش را تعظیم باید کرد جانانه شبِ معراج، وقتی که به مهمانیِ ایزد رفت خدا میگفت: یا احمد!!! بفرمایید در خانه پس از آن شب ، کمی پایین که آمد، گوشهٔ جنت... رسولَ الله دعوت شد برایِ صرفِ صبحانه به بالایِ سرش یک ابرِ رحمت سایه می انداخت بگو پس آن یتیمِ مکه رُشدش بوده شاهانه برایش از بهشت آمد غذا یک اربعین تا که... ز صُلبِ او پدید آمد همان بانویِ ریحانه خدا را شُکر دینش هست سرتاسر مُحبت، پس... به غیر از اهلِ بیتش با جهان هستیم بیگانه مهدی قربانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا رسول الله(ص) نمایشنامه‌ی `خلق جهان” را بازخوانی کرد برای رفع نقص خلقت احمد را نشانی کرد ردای روشن پیغمبری شد جامه‌ی احمد نمایشنامه را با این عمل دارای آنی کرد همان آنی که دنیا یک نخ از مو های ابرویش همان آنی که اسم شیعیانش را جهانی کرد همان پیری که در پیکار های بی برو برگرد کنار هر جوان شمشیر زد، عمری جوانی کرد سلحشوری که مردان به ظاهر مرد دشمن را به یک حمله، به یک یورش، به یک فریاد، فانی کرد... محمد شد سخنگوی خدا پس با زبان او خدا رو به تمام خلق خود شیرین‌زبانی کرد پس از احمد، علی را آفریدن معنی‌اش این است: خدا در شعر خویش ایجاد موقوف‌المعانی کرد محمد با علی یک ماه شام چارده بودند ولی شق‌القمر آن را دو ماه آسمانی کرد موذن‌زاده هم مدیون اسم این دو مهتاب است که اسم حیدر و احمد اذان را چه اذانی کرد! مهدی کارگر لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا اهل بیت النبوه به پریشانی هر زلف پریشان سوگند به نفس‌های لب خشک بیابان سوگند به تب خاکِ ترک‌خورده‌ی سوزان سوگند به نمک زار به هر تشنه‌ی باران سوگند صبر دنیا به سر آمد که سرامد آمد چارده بار نوشتند محمد آمد او تجلی ازل بر جبروت است که هست؟ او صراط است و ثبات است و ثبوت است که هست ؟ او سوالی است جوابش که سکوت است که هست ؟ آدم ! او فلسفه‌ی سر هبوط است که هست؟ ما ندانیم که هست آنکه ندانیم که بود باید او خود بنویسد که بخوانیم که بود ناگهان پرده برانداخته است از رویش تا که کس‌را شکند از شکن گیسویش قبله آرام بگیرد به خم ابرویش که هیاهو بکند زمزمه‌ی یا هویش جلوه در جلوه جمال ازلی را دیدند قبل میلاد علی بود علی را دیدند تشنه لب بود زمین حضرت باران را دید خار در خار پُر از خار... گلستان را دید تیره جان بود و جهان بود که جانان را دید پس از آن بود که آدم خودِ انسان را دید رحمت واسعه‌اش روی سر فاطمه است او نفس‌های علی و جگر فاطمه است او فقط بود و فقط بود مسلمان خودش مومن خویش شد و غرقه‌ی ایمان خودش جلوه‌ای بود دو تا گشت دوچندان خودش دید با چشم خودش عین خودش جان خودش در کمالات خودش نورِ جلی را می‌دید او در آیینه‌ی خود روی علی را می‌دید ای که قبل از همه معمار دو دنیا شده‌ای قبل خود آمده این گونه معما شده‌ای آدم و یوسف و یعقوب و مسیحا شده‌ای هرچه خوبان همه دارند تو یکجا شده‌ای از ازل تا به ابد جیره خور خان تواند لات و عُزّی و هُبل نیز مسلمان تواند آمدی با نفس عشق پیمبر بشوی تا که تکثیر شوی تا که مکرر بشوی فاطمه فاطمه هِی حیدر و حیدر بشوی تا حسین و حسن و باقر و جعفر بشوی تا رضا و علی و هادی و موسی باشی آمدی تا نفس حضرت زهرا باشی لب تو غرق تمنای حسین و حسن است چشم تو مات تماشای حسین و حسن است خیره بر مادر و بابای حسین و حسن است که فقط سینه تو جای حسین و حسن است کیستی کعبه‌ی ما ای همه آمال علی ای حسین و حسن و ای سلسله آل علی تو جلو داری و شمشیر خدا پیش تو است چه غمی هست تو را شیر خدا پیش تو است خیبر و بدر و اُحد تیر خدا پیش تو است که علی نعره‌ی تکبیر خدا پیش تو است همه حیرت زده‌ی ضربه‌ی کاری شده‌اند چه خیالیست اگر آن دو فراری شده‌اند نسب ماست که از آل شقایق باشیم و کمی جرعه کش بحر حقایق باشیم این کریمی ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا رسول الله(ص) قرآن به جز او بر کسی نـازل نمی شد دیــنِ خدا با هیچکس کامِل نمی شد دیگر کسی غیـر از رســولِ مهربانی یک لحظه در غارِ حَرا داخِل نمی شد باران نمی باریـد بر این دشتِ مُرده جادویِ جهلِ مشرِکان باطِـل نمی شد پیغمــبرِ مـا ” رحمـتُ لِلعالمیـن ” بود این وصف را جزاو کسی شامِل نمی شد تاریــخ می دانـد بـدونِ رنـج هایش گنجینه ی صُلحِ بَشر حاصِـل نمی شد اسلام اگر دینِ خشونت بود و شمشیر حقّی بـرایِ دیگران قائِل نمی شد روز احُد پیغـمـبری تنهـا نمی مانـد دیگر فلانی آن قَدَر بُزدِل نمی شد تنها علی ماند و خروشِ ذوالفقـارش یک لحظه از پیغبرش غافِل نمی شد من کنتُ مولا...او صراط المستقیم است یعنی امیری جز علی عادِل نمی شد یعنی اگر حق با کسی غیر از علی بود قبله کمی سمتِ نجف مایِـل نمی شد بی پرده می گـویم بـرادرهایِ دینـی : اسـلام با غیـر از علی کامِـل نمی شد ابراهیم زمانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
بهارِ خلقت عالم کشیده جوهره‌ی این قلم، جمال محمد رسیده بیتِ طلایم به وصفِ حال محمد نوشته خطِّ دلم از مقام و جاه پیمبر ندیده غیرِ علی در جهان، مثال محمد درودِ حضرتِ حق بر نبیِّ رحمت و عشق جهان، تجسّم یک گوشه از جلال محمد بهارِ خلقت عالم، میانه‌های ربیع زمین پر از برکت شد؛ به یُمنِ سال محمد مدیحه‌خوان و غزل‌گو! بگو ز شأنِ رسول بخواه تا که رسد روزیِ خیال محمد منم که نوکر اویم، به شوق و ذوق فراوان منم که شاعر اویم، غلام آل محمد  عرشیا رزاق لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ای شمع شب تار ای ماه پیشانی و ای شمع شب تار ای خنده بر لب ، شهد شیرین ، یار و دلدار روشنگری ، از خیر و برکت کم نداری یکتایی و همتا در این عالم نداری حتی سکوت تو هزاران حرف دارد تفسیرهایی بی نظیر و ژرف دارد تو خاتمی و خاتم دست رسالت از نسل پاکت میرسد ناجی امت ای قبه ات سرسبزی صحرای یثرب شیرین تری از طعم خرماهای یثرب قطب شمال است این که یا قطب جنوب است شش ماه نه هرسال با تو بی غروب است دامادتان تنها ، امیرالمومنین است بالاترین فخر رسول الله این است ای منتج از تو برترین الگوی زن ها والاترین اعجاز تو ام ابیها غصه مخور گرچه شدی تنهاترین کس اینکه ابالزهرا تویی ، عزت همین بس قند مکرر بود و مینایی کهن بود آرام جانت روی چون ماه حسن بود آل کساء هستند جمله معنی تو از لب نمی افتد حسین منی تو نوری و از خود سیزده انوار داری `پیغمبری با جان عاشق کار داری” وقتی علی بعد از شما تنها خلیفه است ام الفتن شورای ناپاک سقیفه است بی حب حیدر بر وضو اجحاف گردد حیف است آبی که چنین اسراف گردد من کنت مولا گفتی و راهم عیان است تنها فقط حیدر امیرمومنان است يا مصطفى ، بدرالدجى ، محمود سرمد یا سيدي افديك نفسي يا محمد(ص) ابریشم ابیات را تطریز کردی شعر مرا با خط خود تقریظ کردی محمد حسین نیک زاد لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا رسول الله(ص) مكه را امشب شكوهى ديگر است مروه امشب با صفا پا تا سر است نور باران باختر تا خاور است دامن بانوى شب پر اختر است آسمان گشته زمين بوس زمين دفتر شوق است قاموس زمين سبز در سبز است صحراى حجاز وه چه رؤيايى است غوغاى حجاز بوسه زد خورشيد بر پاى حجاز (يا محمد) گشته آواى حجاز وسعت ام القرى لبريز نور مى وزد از هر طرف عطر حضور آمنه خاتون مهر و آفتاب روح پاكش پاكتر از روح آب درد او را ميكشد در پيچ و تاب شعله ور پا تا سرش در التهاب درد را اما تحمل ميكند در دلش ياد خدا گل ميكند آمنه امشب پسر مى آورد آفرين ! قرص قمر مى آورد مژده صبح سحر مى آورد مرد ايمان و ظفر مى آورد از تبار بت شكن نسل خليل گمرهان وادى شب را دليل اين پسر دُرّ يتيم انّماست بين خوبان دو عالم مصطفاست سينه او ساحت صدق و صفاست قلب او آئينه ی وحى خداست دين حق از فيض او تكميل شد معجز ميلادش عام الفيل شد او همان حسن ختام انبياست اول و آخر كلام انبياست آخرين جرعه ز جام انبياست سيد خلقت امام انبياست در صف نوبت اگر چه خاتم است ليك در رتبه رسول اكرم است با شمايم آى بتها بشكنيد اى هبل اى لات و عزى بشكنيد تخت خسرو ، طاق كسرى بشكنيد دستهاى فتنه آرا بشكنيد جان هستى ، عشق سرمد مى رسد جلوه ی حسن محمد مى رسد  کمیل کاشانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دامن دامن گل معطر بفرست دامن دامن گل معطر بفرست بر فاطمه و احمد و حیدر بفرست با صوت جلی به عشق اولاد علی ذکر (صلوات) را مکرر بفرست  کمیل کاشانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹