eitaa logo
حدیث اشک
7هزار دنبال‌کننده
45 عکس
85 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
یا جواد الائمه(ع) ته این کوچه هرکه پشت در است.. به گدایی خویش معتبر است نه پی نان نه فکر سیم و زر است او نیازش به یار بیشتر است امشب اینجا کرم فراوان است نام این کوچه هم خراسان است سالها شبهه بود در سرها امتحان شد تمام باورها تا که آمد امید نوکرها کوری چشمهای ابترها بعد پنجاه سال سر زد ماه.. جلوه گر شد جواد ال الله این پسر آمده ولی باشد شرف الشمس صیقلی باشد احمد خانه ی علی باشد کرمش بی معطلی باشد هرچه میخواهی از کریم‌ بخواه سائلین جواد بسم الله! اهل تقوا مرید تقوایش جلد قرآن کجاست؟لبهایش ملکوت است قد و بالایش نذر کرده براش بابایش در جلال و جمال محشری است بیشتر از بقیه مادری است رضوی بود جلوه ذاتش همه جا ریخته ست آیاتش بین سجده شدست میقاتش خود حق میرود ملاقاتش.. روی فیروزه نام او حک شد رجب از مقدمش مبارک شد ما مریدیم و او همیشه مراد او جواد و بقیه عبدجواد بارها پشت پنجره فولاد به جوادش رضا براتم داد اوست دلگرمی حسینی ها قبله ی اصل کاظمینی ها ساقیا می بده شراب آمد از پس پرده آفتاب امد جان ارباب رب آب آمد نفس حضرت رباب آمد کیست این مه نواده حیدر پیر میخانه بلا اصغر هیبتش هیبت پیمبرهاست گریه اش تار و مار لشگرهاست کی حریفش سنان و خنجرهاست فتح کردن مرام حیدرهاست تا زگهواره رو به میدان کرد لشگر کوفه را هراسان کرد.. حیف بال و پر کبوتر سوخت حنجرش پاره پاره شد سر سوخت پدرش پیش روی لشگر سوخت همه ی آرزوی مادر سوخت نه سری مانده نه بدن دارد شیرخواره مگر زدن دارد؟! سید پوریا هاشمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
طفل رباب این طفل به خواب رفته در گهواره شاهی است که تکیه داده بر گهواره تنها نه دو تکه چوب بنگر که شده است خورشید و ستاره و قمر گهواره وقتی که به مهد اشک می‌ریخت مدام می‌ریخت به آسمان گُهَر گهواره هرگز نشود ادا مقامش حتی با زر بنویسند اگر گهواره یک غنچه در آغوش گرفت و داده است اندازه آسمان ثمر گهواره میخورد تکان و با نوایی جانسوز میداد ز کربلا خبر گهواره مقصود نه روضه است اما دیدند در خاک بدن ‌، به نیزه سر ، گهواره_ _میرفت به دست ناکسان دست به دست بر جان رباب زد شرر گهواره داریوش جعفری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دارد بساط عاشقی تکمیل می گردد آیات شادی آفرین تنزیل می گردد لبخند او لحن خوشِ ترتیل می گردد دُکّان درد و غصّه ها تعطیل می گردد وقتی که چشمانِ مسیحاگونه اش وا شد لبخند بر روی لبِ ارباب پیدا شد سجّاده،محراب دعاها را بغل می کرد قطره به قطره،برکه دریا را بغل می کرد آئینه احساس تماشا را بغل می کرد دستان کوچک داشت بابا را بغل می کرد جبریل کم کم داشت در این صحنه جان می داد وقتی حسین آرام در گوشش اذان می داد باید که درد دردمندان را دوا می کرد از نور خالق انشعابی را جدا می کرد باید برای ماه نامی دست و پا می کرد او را میان کهکشان خود صدا می کرد مثل ازل هفت آسمان با او بلی می گفت بابا برای بار سوم"یا علی"می گفت این ماه‌سیما پرده ها را از حجاب انداخت از چهره ی آئینه ها رختِ نقاب انداخت لب های جنّ و انس را با خنده آب انداخت ارباب،چشمش را به لبخند رباب انداخت بابا،علی،مادر..،سه تا نور جهان جمع است خورشید و مهتاب و ستاره جمعشان جمع است ذکر علی اصغر ستون طاق دین رَب نور جبینش آیه ی فتح المبین رَب تا شد حسین انگشتری او شد نگین رَب بند قماط او نخ حبل المتینِ رب قطعاً خدا این طفل را باب الحوائج کرد رسم گدایی را درِ این خانه رایج کرد ما را صغیر سفره ی بابای او خواندند ما را اسیر سفره ی بابای او خواندند ما را فقیر سفره ی بابای او خواندند جیره بگیرِ سفره ی بابای او خواندند شکر خدا نان شب ما نامِ ارباب است شیرینی روی لب ما نامِ ارباب است گهواره ی او قبله ی سیّار امروز است کعبه به دورش حاجی هوشیار امروز است یوسف برو،او گرمی بازار امروز است دُلدُل سوار و حیدر کرار امروز است با گریه ها دارد رجز در اصل،می خواند جنگاوری را در دل گهواره می داند قربان این کودک عجب ایل و تباری داشت خون علی را در دل رگهاش جاری داشت بااینکه گلبرگ تنش عطر بهاری داشت تیغ نگاهش کاردبرد ذوالفقاری داشت کوچکترین باز شکاری بین این لانه است او شیرِ در گهواره ی چوبی این خانه است او مُحکمات آیه ی تطهیر قرآن است کوچکترین قطره میان نسل باران است پیراهنش درمان چشمِ پیر کنعان است مثل علی اکبر برای عمه ها جان است قنداقه ی او را میان عرش می چرخاند زینب برایش "وَاْنْ یَکاد"از جان و دل می خواند تا آفتاب ظهر می تابید،می خندید از آسمان باران که می بارید،می خندید وقتی عموعباس را می دید،می خندید گاهی رقیّه جان که می خندید،می خندید چشمان شور ای کاش این ها را نمی دیدند گل های لبخند قشنگش را نمی چیدند در کربلا وقتی عطش کابوس بابا شد از تشنگی قدِّ سکینه،خواهرش،تا شد ماه قبیله راهی آغوش دریا شد لب های خشک او بلای جان سقا شد از تشنگی با مرگ بازی می کند..،ای وای ماهیِ شش ماهه تلظّی می کند..،ای وای بعد از پسر از این پدر چیزی نمی ماند جز آه های شعله ور چیزی نمی ماند وللهِ دیگر از جگر چیزی نمی ماند این حنجر و تیر سه پر..،چیزی نمی ماند نقش سپید بوم او پاشیده شد از هم آئینه ی حلقوم او پاشیده شد از هم @hadithashk
جانم علی هر که شد در عمر خود یکبار مهمانِ علی(ع) دل به دستش داد و شد همواره حیرانِ علی(ع) عاشقش شد! خاطرش را خواست و بود از ازل جان پیغمبر(ص) دمادم بسته بر جانِ علی پیشِ من از سفره های این و آن حرفی نزن چونکه میسازد به من تنها فقط نانِ علی(ع) داد انگشتر بدونِ وقفه در حال رکوع بیشتر از سطح درک ماست احسانِ علی(ع) بی خبر، آهسته، نیمه شب، بدون های و هو بود بی رنگ و ریا احسانِ پنهانِ علی(ع) نیست شکی در مسلمان بودنم اما هنوز میخورم حسرت که باشم کاش سلمانِ علی(ع) سنجشَش در حشر بی تردید حبّ فاطمه ست(س) نقش بسته ذکر یازهرا(س) به میزانِ علی(ع) تا خدا عشق مرا نسبت به خود باور کنَد میخورم سوگند در محشر به قرآنِ علی(ع) دور تا دور ضریحش، دور تا دورِ نجف شد معطر امشب از عطر گریبانِ علی(ع) تشنهٔ ایوان-طلایم ای اجل مهلت بده تا بگیرم بوسه ها از پایِ ایوانِ علی(ع)! مرضیه عاطفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حضرت «مشکل گُشا ای حضرت «مشکل گُشا» هر جای دنیا با توام ! ای آفتاب «هَل اَتی» پنهان و پیدا با توام ! دلشادم از این زندگی ، مشتاق مرگ خویشتن زیرا هم اینجا با توام ، زیرا هم آنجا با توام ! آن ذرّه ی خاکم که در حال و هوای عشق تو بر آب و آتش می زنم ، چون بی محابا با توام ! در اوج شادی با توام ، در موج غم ها با منی در موج شادی با منی ، در اوج غم ها با توام ! لب های من سرمست تو ، چشمان من پابست تو جان و دلم در دست تو از بس سراپا با توام ! ای ساحل آرامش و کشتیِ امواج بلا ای ناخدای با خدا ، دریا به دریا با توام ! حرف دلم را بیشتر ، در بیت آخر می زنم با من بمان ای مهربان ، تنهای تنها با توام ! سید روح الله باقری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
لا فتی الّا علی حرف میرانم در اینجا از مقام آفتاب نه غلط گفتم فقط گویم ز نام آفتاب خوش سعادت بردم از این شعر خام آفتاب هر کسی آقاست قطعا شد غلام آفتاب ای به قربان مقامات و مرام آفتاب برگ می‌روید به پاس احترام روی او گل شکوفا میشود با شوق عطر و بوی او شهد شیرین می‌شود از حسن خلق و خوی او چرخ می‌گردد به اذن و قدرت بازوی او پس جهان بر جا بود با اهتمام آفتاب آفتابی و فروغ تو جهان را در گرفت یازده نور از تو نبض چرخ را در بر گرفت با تو عشق از نو به عالم شیوه ای دیگر گرفت بعد از آن هر کس که از تو منصب نوکر گرفت شد دلش روشن به انوار مدام آفتاب ز آفتاب آسمان قطع یقین بالاتری میکنی بر آفتاب و ماه و انجم رهبری برده ای دل از نبی از عالم و آدم سری چون به کرسی جای داری در مقام داوری پس یقینا دست داری در زمام آفتاب من تو را از چشم خود خواندم خطا شد یا علی حق علی آقا علی سرور علی مولا علی از ازل تا روز محشر لا فتی الّا علی چون علی با حق نشسته حق نشسته با علی شرم دارم بر تو دادم اتهام آفتاب آفتابا بگذر از من و از خطای باورم میروم با این خطا تا انتهای باورم باورم هستی و می‌مانم به پای باورم در قنوتم ذکر میگویم برای باورم سر به سجده میبرم در احترام آفتاب مهر می آید به پاس احترام یک نماز هر طلوع صبح یعنی یک قیام یک نماز روشنی تکبیر باشد بر مقام یک نماز ظهر تفسیر قعود است و پیام یک نماز بر علی وقت غروب آمد سلام آفتاب تو قیامت قامتی و قامتت اصل قیام ماه نیکو منظری و جلوه ات ماه صیام برق چشمانت به درد هر دو عالم التیام گر بگیرد ذوالفقارت ره به بیرون از نیام می شود این تیره شب روز قیام آفتاب ما کویری تشنه هستیم این جماعت آبشار از خزانیم و تمام نسل حیدر از بهار این تبار از آفتاب اند آفتاب اند این تبار لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار می‌شود امر فرج حسن ختام آفتاب  داریوش جعفری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
علی جان علی جان پیمبر بود و جانان پیمبرها علی آقای سلمان بود و مولای ابوذرها بچرخاند خدا خورشید را دور سر ماهش به قربان رجب اردیبهشت و مهر و آذر ها خودش بر منبر پروردگار خویش لم داده سپرده کار های دنیوی را دست اشترها کسی دشمن نمیدارد علی را غیر بد نطفه سند هم خواستی جویا شو از دامان مادر ها علی نور خدا روی زمین بود و نمی باشد تفاوت بین اصغرها و اکبر ها و حیدر ها اگر پرده نمی انداخت بر ذاتش خداوندش گمانم فاش میخواندند ربش روی منبر ها ندارد احتیاجی بر من و امثال من وقتی کنیز و خادمش هستند اسما ها و قنبر ها علی در بدو دنیا آمدن کعبه قرق کرده برایش کار دشواری نبوده فتح خیبر ها علیرضا وفایی (خیال) (خیال) لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا علی هزار مرتبه شکرِ خدای حَیِّ وَدود که از ازل دل من مبتلایِ حیدر بود دلم خوش است که دیوانه علی هستم به خلقتم نبود جز غلامی اش مقصود علی کسی است که فرموده از زبانِ خدا چنین کلامِ گهربار ، حضرت محمود : اگر تمام خلائق محبِّ او بودند نمیشد آتش دوزخ به عزتم ، موجود علی کسی است که از عرش آن علیِ عظیم مدام داده سلام و به او رسانده درود حدیثِ مستندی هست از شبِ معراج که با صدای علی حق نموده گفت و شنود کی است آن شه والا که گفته دشمن او علی اگر که نمیبود میشدم نابود علی است آنکه به جز مصطفی بود برتر ز خضر و صالح و موسی و یوسف و داود مسیح دست به درمان زند اگر بی شک بدون اذن علی نیست در دمش بهبود روایت است که بی حب او صلاة و صیام نمیرسد به قبولی و میشود مردود علی چراغ شبِ تارِ طالبِ راه است علی است راه نجات و علی است راه صعود بهشت جای محبانِ اوست چون بی شک محبت علی و آل اوست شرط ورود علی است او که بود کفوِ مادر سادات همان بتول گرامی که هست رازِ وجود همان که خشم خدا هست خشمِ او آری به شادیِ دلِ او میشود خدا خشنود همان مطهره ای که به پای راه علی به ضربتی گل رویش به کوچه گشت کبود علی شناس شوند و غلام او بشوند تمام خلق به دستانِ مهدیِ موعود کجا توانِ بیانِ فضائلش دارم؟ که عقل من نرسد بر کمالِ نامحدود برای عرض ارادت به ساحتش (یونس) به لطف نیم نگاهی از او قصیده سرود  یونس وصالی (یونس) (یونس) لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ابو تراب ای رمزِ به لفّافه‌ی  این الرجبیون عاقل شدم آن روز که گشتم به تو مجنون زان روز که گفتم ز تو ، هستم به تو مدیون صد شکر نوشتند مرا از  علویّون اکسیر تو بر خاک من آمیخت و زر شد در حوض دلم نقش تو افتاد و قمر شد از باب تراب، قطعه ی خاکی به من افتاد از طینت پاکت گل پاکی به من افتاد از مضجع تو شاخه ی تاکی به من افتاد در مکتب عشقت دل چاکی به من افتاد تا آتش عشقت به دلم کارگر افتاد بر ملک دلم دولت پاینده تر افتاد منصور انا الحق زد و غافل ز وجودت ای حق مسلّم که معما است حدودت معنای صلاتی و نبی خوانده عمودت تصویر خداوند جهان بود نمودت محبوب تر از ذکر تو دیگر عملی نیست در هیچ غمی چاره به جز  نادعلی نیست شک نیست که منظور ز خیرالعملی تو مشتق شده از نور خدا در ازلی تو ای فاتح خیبر همه دانند یَلی تو هر وصف بگویم ز شما هست، ولی تو معروف ترین قسمت الفاظ اذانی ای حضرت مولا تو امیر دو جهانی  والعصر که بی حبّ علی (ع) نیست هدایت ایمان به خدا بی مددش نیست کفایت ای آنکه تو میزانی و ایمانی و آیت اسلام بنا گشته به ارکان ولایت سوگند که مردم همه هستند لَفی خُسر جز شیعه‌ی تو چون که خدا گفته تویی یُسر هرگز نتوان یافت کسی را به تو مانند دزدانِ لقب واژه ی  صدیق چه دانند  فاروق تویی سلطه گران، مفت گرانند هرآنچه که گویند به حالِ هذیانند بدخواه تو در هردو جهان از نظر افتاد `با آل علی (ع) هرکه در افتاد ور افتاد” هرچند که آلوده و بی عذر و جوابم در روز جزا فرض که از اهل عذابم برگردنم اویخته باشند کتابم می خواست خداوند بپرسد ز حسابم بر مصحف من گرچه گنه بود و سزایش بسم اللهِ آن حبّ علی (ع) بود و ولایش هرچند قلم مدح تو بنوشت و گهر سُفت تحریر علی (ع) لرزه به جانش زد و آشفت هندو و مسلمان و مسیحی ز علی(ع) گفت گفتند ولی وصف تو پایان نپذیرفت وقتی که علی وجه خداوند جهان است هرچند بگویند از او باز نهان است جواد محمود آبادی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مولایِ متقین نشانه ی ولایت از ریشه ی یقین است این گفته ی خدا بر محمدِ امین است پیمبرِ مُکرّم ، در حجهًُ الوداع گفت منصوبِ این خلافت، امیرِمؤمنین است این آخرین پیام است از جانبِ خداوند حُسنِ خِتامِ آیات، تکمیلِ باغِ دین است این شد وصیتِ من، ای حاضرین و غایب حیدر به جایِ احمد، همواره جانشین است هر کس که من ولی ام، از بعدِ من علی است هُمامِ شاهِ شوکت، مولایِ متقین است در نزدتان سپارم، این ثِقلِ اکبرم را چون عزٌت دو عالم، از برکتِ همین است قرآن فروغِ جان و، عِترت چو اهلِ بیتم تا نزدِ حوضِ کوثر در نزدتان امین است محراب و منبرِ من، این نورِ انورِ من شایسته ی مقامِ خورشیدِ عالمین است بر فاطمه مبارک، این جلوه ی امامت در نسلِ کوثرِ او، این حُجتِ مُبین است در هِلهِله ملائک، از آسمانِ بالا این شور و شادمانی، از عرش تا زمین است این سلسله امامت، تا عرصه ی قیامت از ریشه ی علیُ وَ آلِ طاهرین است بر مؤمنین مبارک پیوندِ این ولایت نا محرمان بدانند این حقٌِ شاهِ دین است نامِ غدیر مُهریست بر تارُکِ امامت هر آن که کرده بیعت پاداشِ او برین است ای شیعیان امروز بر گِردِ هم نشینید هیجدهم ذیحَجه اعیادِ مسلمین است حور و ملَک به شادی این نغمه می نوازند مولا علیِ اعلا امامِ اولین است!  هستی محرابی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا ولی الله پس کجایند اهل ماه رجب؟ روزه داران جبهه ی تقوا چاکران قبیله ی ایمان سینه چاکان مخلص مولا یا من ارجوه های پی در پی گریه ی سجده های طولانی یا رب العفو های نیمه ی شب ناله ی از سر پشیمانی مژده آورده جبرییل از عرش خوش به حال سبوکشان علی شده روشن حریم میخانه به جمال نوادگان علی پسران امام های رئوف برسانید رزق کرب و بلا یا علی اصغر امام حسین یا علی اکبر امام رضا شاه شمشاد قامت دیگر مظهر جود و معدن رحمت حسنی دیگر است وقت کرم صاحب فضل و صاحب شوکت میوه ی قلب ضامن آهوست مهربان مثل حضرت باباست اول صحن جامع رضوی اسم زیبای اطهرش پیداست این ورودی حکایتی دارد سالیانی ست گونه میسایم روزی ام صحن کاظمین نشد پس به باب الجواد می آیم یارضا! یارضا! مبارک باد این پسر نیست... پاره ی ماه است این پسر امتداد نور شماست حیف عمر جواد کوتاه است عمر کوتاه ارثی است آقا مادرت هم جوان جوان جان داد او نود روز درد کشید تا که بر عمر خویش پایان داد دختری هم سه ساله جان داده مرگ ، اصلا به او نمی آمد دختری که حدود چل منزل زجر با تازیانه او را زد بیشتر از همه دلم خون روضه ای سخت تر ز گودال است روی دست پدر ، دم خیمه پسری شیرخواره بی حال است ضارب چشم حضرت سقا لعنتی باز آمد و شر کرد پسری را لطیف تر از گل حرمله با سه شعبه پرپر کرد گوش تا گوش سر بریده شده ولی اصغر هنوز می خندد پدرش خم شد و کمی با مکث چشم بازش به بوسه میبندد علیرضا وفایی خیال لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مولای من دلم‌ گرفته از این روزگار زجرآور جهان که لطف ندارد بگو نجف چه خبر تمام کون و مکان را اگر نگاه کنی جز او کسی به نظرها نمیرسد به نظر همه اجاره نشین شهنشه نجفیم زمین عمارت شخصی اوست سرتاسر مسیح میشوم و مُرده زنده خواهم‌‌ کرد به دست من برسد خاک پایی از قنبر هوارِ میثم تمار روی دار این بود ضرر نکرده کسی که در عشق کرده ضرر هراسِ مرگ بدل شد به اشتیاق وصال
فَمَن یَمُت یَرَنی” تا شنیدم از مادر 

به خاکِ تیره نخواهد نشست میّت ما 

درون قبر بریزند تربت حیدر 

دل شکسته ی مارا چه میشود بخرند 

برای او بفرستند، هِدیه روز پدر 

چه عافیت چه بلا، راضی ام به تقدیرم 

به دستِ دست‌خدا هست تا قضا و قدر 

مَبین که پیرهن وصله دار می پوشد 

تراب با نظر بوتراب گردد زر 

علیست کیسه به دوش مدینه و کوفه 

علی به سوره ی انفاق و هل اتی مظهر 

به جز علی چه کسی قادر است وقت نبرد 

سلاح خویش ببخشد به دشمن کافر 

امیر بودن و هم سفره ی فقیر شدن 

از عهده ی احدی غیر از او نیامده بر 

نوشتم آنچه که خوبیست را به پای علی 

نوشتم آنچه بدی هست، پای آن سه نفر 

یکی ز جنگ فراری یکی بلاگردان 

بگو کدام شود جانشین پیغمبر؟! 

اگر ملاک جگر هست؛ 
ماجرای ِ مَبیت ` اگر که قدرت بازوست؛قلعه ی خیبر کَنَنده ی در خیبر اگر چه بوده ولی شکسته است غرورش در آستانه ی در گروه شعر یا مظلوم لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹