مولای یا مولا
دست من خالی است و چشمانی
پر از اشک و گناه آوردم
از خودم هم فراری ام، امشب
من به اینجا پناه آوردم
چیز بهتر نداشتم، با خود
غیر ازین چشم های گریانم
گریه ام قاطی ریا شده است
اشک خالص که نیست، میدانم
باخودم فکر می کنم گاهی
” بی حیا این هزارمین بار است”
در دلم وحی می شود انگار
که دوباره بیا که غفار است
سال ها بنده ی خودم بودم
هی خودم را فریب می دادم
همه چیزم به پای نفسم رفت
جان مولا برس به فریادم
قسمت می دهم تورا حقِ
خانه ای که درش در آتش سوخت
قسمت می دهم به آن مردی
که پر همسرش در آتش سوخت
به همان ذوالفقار تنها که
سپرش را مقابلش کشتند
به همان دستها که بستند و
همسرش را مقابلش کشتند
یا الهی به حق آن اشک و
گریه های درون چاه علی
آهِ مرد غریب می گیرد
قسمت می دهم به آه علی
روسیاهم خدا و حق من است
به رویم درب بسته مانده اگر
روضه میخوانم و یقین دارم
گره ام باز می شود آخر
می روم با دوچشم گریانم
به در خانه ی علی امشب
آن علی که حدود سی سال است
کم کمک جانش آمده بر لب
خاطرات گذشته می کشد و
فکر فردا عذاب می دهدش
تب مولا که می رود بالا
دست عباس، آب می دهدش
به حسن خیره می شود گاهی
یاد کوچه ... و می رود از حال
به حسینش نگاه می کند و
روضه می خواند از تهِ گودال
حسنم پس چرا از آن سیلی
هیچ حرفی به من نمی گفتی؟
نگرانم حسین جان! روزی
زیر پاهای اسب می افتی
چقدر حرف های ناگفته
ار وصایای همسرش دارد
به حسینش نگاه می کند و
گوشه چشمی به دخترش دارد
همه ی روضه های کرب و بلا
باهم از پیش چشم او رد شد
آه این قامت رشید حسین
قسمت سم اسب خواهد شد
تا به زینب نگاه می کرد...آه
صورتش غرق حس غربت بود
آخر این ناز دانه ی بابا
سرنوشتش غم و اسارت بود؟
داود رحیمی
#داود_رحیمی #شعر_روضه_امیرالمومنین #شعر_مذهبی #شعر_مناجات_با_خدا #شعر_مناجات_شب_قدر
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
اباالایتام
ای تسلای دلم ؛ در غم بی مادریام
قصدِ رفتن بکنی ؛ پشت سرت میبریام
مثلِ پیراهن کعبه که عزادار شده
بستهام زخمِ تو را با گرهی روسریام
من بمیرم ؛ نفست همنفسِ درد شده
گرمیِ زندگی ما !؛ بدنت سرد شده
ای بهارِ منِ دلخسته چرا پاییزی ؟!
چهرهی زخمِ خزان خوردهی تو زرد شده
لرزه افتاده به جانت ؛ بدنم میلرزد
آمده زلزلهی روضه ؛ تنم میلرزد
دید ، تا بستر پر خونِ تو را ؛ آه کشید
وای ، از خاطرههایش ؛ حسنم میلرزد
روضهی نو ننویسید به دفتر ، کافیست
مقتلِ بازِ مرا روضهی مادر کافیست
بعدِ سی سال ، دلم بین در و دیوار است
تا بمیرم ؛ بخدا میخ همان در کافیست
آه ، خورشید ، غروبِ تو طلوع روضهست
قامتِ خم شدهام مال رکوع روضهست
باید آمادهی غمهای جدیدی باشم
لحظهی رفتن تو تازه شروع روضهست
آه ، بابا چقدَر ماتم تو جانکاه است
بعد تو ذکر شب و روز لب من آه است
بین تقدیر من انگار ، عزا حک شده است
تازه بعد از غم تو داغ حسن در راه است
وای ، از همسرِ نامرد و نمکدان شکنش
وای ، از خون دلش با جگرش در دهنش
وای ، از فتنهی یک پیرزن پست و حسود
تیرباران شدنش ؛ خون تنش بر کفنش
تازه بعد از حسنم نوبت داغی عظماست
نوبت آن همه روضهست که در کربوبلاست
غمِ مادر ؛ غم بابا ؛ و غم سخت حسن
همه جمعند در آن داغ ، که در عاشوراست
هُرم این داغ زیاد است ، سرم میسوزد
«مرغ باغ ملکوتم» که پرم میسوزد
میرود بر سرِ نیزه سر خونین کسی
و نظر میکند آنجا که حرم میسوزد
تو دعا کن به عزادار ، خدا رحم کند
بین یک لشکر خونخوار ، خدا رحم کند
حق بده اینکه من از ترس به خود میلرزم
من و نامحرم و بازار ؟! ، خدا رحم کند
رضا قاسمی
#رضا_قاسمی #روضه_زبانحال_امیرالمومنین #شعر_روضه_امیرالمومنین #شعر_شهادت_امیرالمؤمنین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
قل هو الحیدر احد
از کمند گیسوانش دار میریزد برون
عاشقان را عاقبت خون بار میریزد برون
تا خلیل آتش نگیرد منت از حیدر کشد
هرکجا رب پا نهد گلزار میریزد برون
در قدم رنجش سلیمان نبی از روی سر...
هدیه ی خاک رهش دستار میریزد برون
قل هوالحیدر احد ، تاریخ دارد همچنان
از کرامت های او تکرار میریزد برون
در شب معراج پیغمبر خدا را دید که...
از لبش هی حیدر کرار میریزد برون
درک کیفیات شاه از ریزه خواران روشن است
جذبه ی عشق تو صد تمار میریزد برون
قبله آنجایی ست که ساکن شود شاه نجف
از لب کعبه همین اقرار میریزد برون
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
جبرئیل از دفترش اشعار میریزد برون
در به در دنبال توصیفت کتاب آورده اند
هر چه که علامه از ادوار میریزد برون
یا علی گفت و به کوهی دست زد حالا هنوز
پشت هم دریایِ دُر ، حفّار میریزد برون
خانه ات دارد حسن دارد حسین و زینبین
گیجم از بس کعبه ی سیار میریزد برون
صاحب «لو لاک ....» باشد همسر تو یاعلی
از تمام خلقتت اسرار میریزد برون
محمود شهرستانی
#شعر_مدح_ابوتراب #شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_مولا #لا_سیف_الا_ذوالفقار #لافتی_الا_علی #محمود_شهرستانی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
زائر پهلو شکسته
دیدار یار حیدر کرار می رود
نزد شهیده در و دیوار می رود
او میهمان بانوی بازو شکسته است
با پرسشِ جراحتِ مسمار می رود
فرق شکسته زائر پهلو شکسته شد
دارد علی به موعدِ دیدار می رود
از سینه خون نمی چکد اما چو مادرش
دنبال یار زینب غمخوار می رود
تابوت روی دوش حسین و حسن ولی
جسم علی به وادی اسرار می رود
دنبال نعش فاتح خیبر به چشم تر
یک نوجوان ، امیر علمدار می رود
جبریل در میان ملائک به سر زنان
از کوفه تا نجف چه عزادار می رود
یا رب چگونه باور این غصه ممکن است
در خاک جسم حیدر کرار می رود
با کوهی از شکایت و انبوهی از فراق
مولا به نزد احمد مختار می رود
وقتی امیر اشک و مناجات دفن شد
دیگر حسن به غربت بسیار می رود
محمود ژولیده
#شعر_روضه #شعر_شام_غریبان_حضرت_علی #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_مولای_متقیان #شعر_مذهبی #محمود_ژولیده
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
اشک سحر
در کوچه ی لیلاست که جان ها نمی ارزد
آزردگی از زخم زبان ها نمی ارزد
هم صحبت موسی شدی؛ هم دم چوپان
کی گفته مناجات شبان ها نمی ارزد
وقتی که نباشد دل تو با دل مهمان
تکریم و بفرما و بمان ها نمی ارزد
یا رب اگر این اشک سحر زود نبخشد
بی خوابی و این آه و فغان ها نمی ارزد
ما را ضرر این است که این بار بماند
درهم نخری سود و زیان ها نمی ارزد
در قحط خریدار چه کسبی چه متاعی؟
بی مشتری اجناس دکان ها نمی ارزد
باید که مرا کعبه به مقصود رساند
بی وصل که این سنگ نشان ها نمی ارزد
بخشید نگاهت همه را اول این ماه
پس دلهره ی دل نگران ها نمی ارزد
این چرب زبان بودن ما از سر عشق است
از ترس که این گونه بیان ها نمی ارزد
وقتی که جوارح همگی روزه نباشند
این بستن لب ها و دهان ها نمی ارزد
گر یاد محرم نکنم با لب تشنه
لب تشنگی این رمضان ها نمی ارزد
خوب است که همراه دعا روضه بخوانم
بی نام حسین اشک روان ها نمی ارزد
با روضه ی گودال دل فاطمه خون شد
وقتی که به همراه سری شمر برون شد.
محمد جواد پرچمی
#شعر_شب_قدر #شعر_ماه_رمضان #شعر_مناجات_با_خدا #شعر_مناجات_سحر #محمد_جواد_پرچمی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
امیرالمؤمنین
اگر قصد خدا خلق امامُ ٱلعالمین باشد
دقیقا کعبه باید نقطهٔ ثقلِ زمین باشد
رکوعش کوه بخشش بوده وقتی روی انگشتر؛
کسی چون حاتم طایی رکابش را نگین باشد
عقیل از هرم آتش باورش میشد علی(ع) باید
که در تقسیم بیت المال سرشار از یقین باشد
غمش را ریخته در عمق چاه ِ بغض وقتی که
گلویش زخمی از صد استخوان آتشین باشد
تصور کن دل از نیش زبان پُر باشد و عمری
به جای یار، خیل ِ مارها در آستین باشد
نمکدان را شکستند و نمک بر زخم پاشیدند
کمک کردند امامی سال ها خانه نشین باشد
مصادف شد شهادت با نزول وحی این یعنی؛
به این قران علی(ع) باید امیرالمؤمنین باشد!
مرضیه عاطفی سمنان
#شعر_شهادت_امیرالمؤمنین #شعر_مدح_امام_علی #شعر_مدح_امیرالمؤمنین #مرضیه_عاطفی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
یا اله العاصین
بار گناه آورده سویت روسیاهی
سر در گریبان آمده غرق گناهی
آه ای غیاث المستغیثین بی پناهم
رحمی بفرما بر غریب بی پناهی
من ناتوان تو حیِّ قادر تو رئوفی
تو بر تمام ناتوانان تکیه گاهی
هر چند عاصی تر ز من عبدی نداری
از راه رحمت بارالها کن نگاهی
با ذکر استغفار می آیم به شوقی
کز راه رٱفت زر نمایی پرِّ کاهی
العفو را صد بار گفتم در قنوتم
تا اینکه برهانی ز بندم یا الهی
تو مهربانتر هستی از آنکه گذاری
سائل ز درگاهت رود با اشک و آهی
خانه خرابم گر نگیری دست من را
جایی ندارم جز به اعماق تباهی
داریوش جعفری
#داریوش_جعفری #شعر_مناجات_با_خدا #شعر_هیئت #شعر_یا_غیاث_المستغیثین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
یا قاهر العدو
در وصفِ شما مانده ام آقا چه بگویم
این بنده ی معبــــود نما را چه بگویم
بالاتر از اسمِ تو به عالم مددی نیست
لا حـــولَ ولا قـــوّه الّا ... چه بگویم ؟
آنجا که عدالت به برادر تو چشاندی
با قطعه ای از آتشِ دنیـــا چه بگویم
وقتی که خدا لب به ثنایِ تو گشوده است
دیگر من از این گـــونه سخن ها چه بگویم
در دستِ شما هرچه که باشد همه خیر است
هم تیــــغ و هم کیسه ی خرما... چه بگویم
شایسته ترینی و نبــــوده است برایت
شایسته تر از حضرتِ زهرا چه بگویم
تو آیه به آیه همه تفســــــیرِ خدایی
هرچند خدا نیستی امّا ... چه بگویم
ابراهیم زمانی قم
#ابراهیم_زمانی #شعر_اهل_بیت #شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_حضرت_علی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
غفلت از یار
ذره ذره معصیت کل وجودم را گرفت
بنده ی دنیا شدن، بال صعودم را گرفت
خواستم وارد شوم بر اهل توبه ناگهان
مشکلی عارض شد و راه ورودم را گرفت
من ضرر از آرزوهای بلندم دیده ام
غافل از محشر شدن یک عمر، سودم را گرفت
وای از بی خیریِ این چشم بی تقوا شده
اشک های روضه ام، بود و نبودم را گرفت
عهد بستم با امام عصر خود آدم شوم
غفلتم، قولی که بر او داده بودم را گرفت
غافل از صاحب زمان سرگرم کار خود شدم
کم کم این غافل شدن حال سجودم را گرفت
من زمین افتاده ام اما به دادم می رسد
آن که مهرش روز اول تار و پودم را گرفت
روزگاری می شود نام حسین بن علی
با دعای فاطمه گفت و شنودم را گرفت
جان فدای خواهری که ناله زد در قتلگاه
خون پاک حنجرت کل وجودم را گرفت
خوب شد زهرا ندید و خوب شد حیدر ندید
سایه ی دست کسی روی کبودم را گرفت
محمد جواد شیرازی
#شعر_مناجات_با_خدا #شعر_مناجات_با_خدا_و_روضه #شعر_مناجات_سحر #شعر_یا_اله_العاصین #محمد_جواد_شیرازی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
یا کریم الصفح
دیگر از سوز و نوایم خبری نیست که نیست
دیگر از صدق و صفایم اثری نیست که نیست
در مناجات سحر ادعیه بال و پر ماست
بهر رفتن به سما بال و پری نیست که نیست
سابق از دیدۀ من اشک روان جاری بود
ولی امروز دگر چشم تری نیست که نیست
همه درها به رویم بسته شده جز این در
به جز این باب دگر هیچ دری نیست که نیست
وقت آن است که دیگر تو به دادم برسی
غیر تو در دو جهان دادگری نیست که نیست
روزۀ من تهی است و سپر نفسم نیست
بهر این نفس خرابم سپری نیست که نیست
ظلمت محض شده قلب من از فعل حرام
ولی افسوس که نور قمری نیست که نیست
به خداوند قسم غیر حسین بن علی
در جهان اسم سزاوارتری نیست که نیست
تا که در دایرۀ رحمت این آقاییم
با نگاه کرم او خطری نیست که نیست
ولی افسوس که در کرب و بلا میدیدند
بدنش روی زمین بود و سری نیست که نیست
حبیب باقرزاده
#حبیب_باقر_زاده #شعر_ماه_رمضان #شعر_مناجات_با_خدا #شعر_مناجات_ماه_رمضان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
غم و درد
عبد رسوای شمایم کمکم کن آقا
بی تو در دام بلایم کمکم کن آقا
بس که با عُجب و ریا بوده همه اعمالم
شاهدی رو به فنایم کمکم کن اقا
فرصتی باز بده چون که پشیمان هستم
بگذر از جرم و خطایم کمکم کن آقا
آمدم رو زده ام تا که ببینی امشب
من هم ای یار، گدایم کمکم کن آقا
خوب پیداست غم و درد فراوانم از
گریه و بغض صدایم کمکم کن آقا
به خودم وامگذارم که مریض احوالم
باز محتاج دعایم کمکم کن آقا
دلخوشی ام شده در جمع همه خوبانم
نکن از روضه جدایم کمکم کن آقا
چند وقتیست که در حسرتم و دلتنگِ
حرم کرببلایم کمکم کن آقا
روح الله پیدایی
#روح_الله_پیدایی #شعر_روضه #شعر_شبهای_قدر #شعر_فراق #شعر_مدح #شعر_مناجات_امام_زمان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
شبِ هجران
واسطه ی فیضِ الهی بیا
نقطه ی پایانِ تباهی بیا
چند بماند رخ تو در حجاب
خیز و نما یکسره پا در رکاب
خسته ز مهجوریِ داغ توأم
بلبلِ سرگشته ی باغِ توأم
این من و این جان و دلِ بیقرار
از سفر دور نیامد سوار
دل به سرِ کوی تو افکنده ام
از دم عشق تو فقط زنده ام
در پی دیدارِ تو گم می شوم
در به درِ کوچه ی قم می شوم
تا که بیایم به درِ جمکران
پُر شوَم از بوی زلالِ اذان
این لبِ من زمزمه پردازِ توست
سوخته جان از غمِ آواز توست
باز خبر، باز خبر می رسد
بوی تو در وقتِ سحر می رسد
مانده برایم همه دلواپسی
من که به غیرِ تو ندارم کسی
بس که دلم رفت به دنبالِ تو
هست دلِ عاشقِ من مالِ تو
هاله ی نور است رُخت در شبم
شعرِ تو جاریست به روی لبم
کی غمِ ایام به سر می رسد
در پسِ این شام سحر می رسد؟
کاش که در عشقِ تو بینا شوَم
پنجره ای سمتِ تماشا شوَم
قبله ی من کوی تماشائی ات
من به فدایی تو وُ زیبایی ات
تو همه ی دار و ندارِ منی
ماهِ زلالِ شبِ تارِ منی
گر چه غریبانه رها مانده ام
در شبِ هجرانِ تو جا مانده ام
ما همه سرخوش ز شرابِ توییم
یکسره ای عشق، خرابِ توییم
ای تو پُر از سینه مهر و وفا
مرتبه ی پاکی و عشق و صفا
قافله ی ما شده بی ساربان
هست به لبها همه آه و فغان
ساقیِ آدینه ی لب تشنگان
چشم جهان را به تماشا رسان
پرده بر انداز ز رخسارِ خویش
تا که کنی خلق گرفتار ِخویش!
هستی محرابی
#شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_فراق_امام_زمان #شعر_مناجات_امام_زمان #هستی_محرابی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹