eitaa logo
حدیث اشک
7.2هزار دنبال‌کننده
46 عکس
87 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرتِ باران خَبَرش آمده که عرش چراغان شده است خنده مهمانِ لبِ حضرتِ باران شده است گُلِ لبخـند که آمد به لبِ مادرتان همه یَ عرشِ خدا شاد وُ غزلخوان شده است سفره ای پُر بَرَکت پَهـن شده در دنیا نان خورَش حـاتم وُ ایّوب وُ سلیمان شده است خوش به حالِ دلِ هرکس که به او دل داده میـهمانِ حـرَمَش زائرِ سبحان شده است دَم به دَم شکرِ خدا کُن که به او دل دادی گِـرِه اُفـتاده به کارَت تو بگـو یا هادی مکتَبَـش مصطفوی وُ نَسَبَش مولایی نَفَـحات وُ حـرکات وُ نَفَسَش زهرایی وارثِ صبر وُ کراماتِ عمویَش حسن است خُلق وُ خویَش...بَر وُ رویَش...همه عاشورایی آبرودار شـود سائل وُ مِسکـینِ حرم خوش به حالِ دلِ ما که شده سامّرایی آمد و شادی وُ سبزی وُ طراوت آورد وَ به یُمنِ قدمَش خاک شده رویایی صف ببندید مَساکـینِ حـرم با شادی صِلِه یِ کرب وُ بلا می دهد امشب هادی آمده تا دلِ طـوفان زده آرام شود حج نَرَفته حرمی صاحبِ اِحرام شود علوی نام وُ مَرام است عجب نیست اگر... وارثِ بیـرقِ جاءَالحَـقِ اسلام شود او نگاهی بُکُند فُلک وُ فَلَک می گردد شیرِ حَق کرد نَظَر شیرِ ژیان رام شود قابی از سجده یِ سجّاد وُ کلامِ باقر... با دَمِ صادق وُ کاظم اگر اِدغـام شود می شود صفحه یِ خشکِ دلِ ما آبادی زائرِ سامِـرِه شد هر که صـدا زد هادی زائران حرم وُ صحن وُ سَرا را عشق است عاشقانِ نقی وُ اسمِ شما را عشق است هر کسی جامعه می خواند وُ حالی دارد... در حریمِ پسرِ جود وُ سَخا را عشق است نوه یِ حضرتِ سلطان وُ مسیرِ فرج وُ... دلبرِ خوش سخن وُ میرِ وِلا را عشق است سامرایی شده ها ماهِ نَوا نزدیک است گریه وُ سینه زنی...کرب و بلا را عشق است مشهد وُ سامرهُ و کرب وُ بلا می گویند... صاحب الاَمر کجایی وُ تو را می جویند حسین ایمانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
چشم کریمت اگر رزق من سامرایی نمی شد نصیبم مقام گدایی نمی شد اگر قابلیت نمی داشت قلبم ز چشم کریمت عطایی نمی شد به اذن تو سجاده را پهن کردم لب من که وا به دعایی نمی شد یقینا اگر مادر تو نمی خواست دل من برایت هوایی نمی شد اگر که ضریح تو جلوه نمی کرد ز باغ جنان رونمایی نمی شد شبیه جهنم جهان بود اگر که به نور رخت روشنایی نمی شد تو در جامعه شرح توحید دادی که بی جامعه دل خدایی نمی شد اگر آن زیارت نمی ماند از تو دل عارفی کبریایی نمی شد و هر سالکی سیر کامل نمی کرد اگر از تو این رهگشایی نمی شد کلیمانه مداحی خویش کردی تو را بهتر از این ثنایی نمی شد شما مهبط نور وحی الهید بشر بی شما رهنمایی نمی شد شما معدن رحمت و گنج علمید نبودید، دنیا که جایی نمی شد چو ویرانه می شد، لجن زار می شد یقین غیر ظلمت سرایی نمی شد شما باب ایمان و سر خدایید خدا می شدید حق چو آیینه می شد نبودید اگر که پناه خلائق از این تنگناها رهایی، نمی شد اگر در سقیفه خیانت نمی شد به فرزند زهرا جفایی نمی شد نمی شد تعارف به او جامی اصلا در آنجا چنین ماجرایی نمی شد خدایا چه می شد که از زهر، قلبش جوادی نمی شد، رضایی نمی شد به دنبال مرکب پیاده نمی رفت اسیر مسیر بلایی نمی شد چنین که شده زخم پاهایش، ای کاش دگر دختری پاحنایی نمی شد دل شب پی ناقه ای در بیابان ز سیلی شکسته صدایی نمی شد دگر آبروی رقیه نمی رفت اگر احتیاجش عصایی نمی شد ائمه اگر به شهادت رسیدند یکی مثل آن کربلایی نمی شد همه لااقل یک کفن داشتند و تنی دفن با بوریایی نمی شد و یا پیکری زیر پایی نمی ماند سری قاری نیزه هایی نمی شد رضا رسول زاده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
شروع عشق به نام خدا به نام شما من آفریده شدم تا شوم غلام شما هزار شکر نبوده هنوز روی سرم به غیر سایه ی لطف علی الدوام شما کبوتر دل من که نمی پرد همه جا از آن زمان که گرفتار شد به دام شما به پاسبانی صحن تو صد چو جبرائیل نشسته اند شب و روز، روی بام شما خوشا به حال کسی که شده در این دنیا مسیر زندگی اش روشن از کلام شما شما تمامی دار و ندار ما هستید همیشه آبرو و اعتبار ما هستید جهان به زیر قدوم تو خار می گردد نفس بزن که دو عالم بهار می گردد برای عرض ارادت به محضرت، خورشید به سمت گنبد تو رهسپار می گردد یکی دو شب که نه، هر شب به سامرا، مهتاب دم رواق تو مثل غبار می گردد اگر که تیغ دو ابروت می کشد، جانم هزار بار به پایت نثار می گردد اگر به عشق تو مردم، شما نخور غصه یک عاشقت کم از این صد هزار می گردد به عشق، زنده بود هر کسی فدای تو شد و خوش به حالش اگر خاک سامرای تو شد دلم بهانه گرفته، بهانه ات هادی نشسته سائل تو پشت خانه ات هادی اگر به نیمه ی ذی الحجه اعتکاف کنم شوم مقیم، در آن آستانه ات هادی بخوان تو جامعه ای که دوباره دلتنگم برای زمزمه ی عاشقانه ات هادی به عرش، نقل محافل، بیان مدح شماست بیان منقبت بی کرانه ات هادی تو آمدی که گرفتاری ام شروع شود شوم اسیر تو و آب و دانه ات هادی تو آمدی که بدانم جلال یعنی چه! تو آمدی که ببینم جمال یعنی چه! بخوان حدیث محبت، دل مرا ببری بگیر دست مرا تا به سامرا ببری ببین که دور و بر من غریبه بسیار است بگیر دست مرا، سوی آشنا ببری تو رهنمای منی، تا نیامده شیطان بگیر دست مرا تا سوی خدا ببری همه یقین من این است، راه حق آنجاست به هر کجا که دلت خواسته مرا ببری به آن ضریح تو سوگند می دهم آقا مرا تو یک شب جمعه به کربلا ببری... ...که روضه خوان بشوم در حریم خون خدا: میان آن همه لشکر...حسین شد تنها...  رضا رسول  زاده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ما گدای سامرایت ای نگاهت در مسیر کهکشان ها ماندگار وسعت دستان تو بر سایه بان ها ماندگار می شود ثابت به من در هر فرازِ «جامعه» نام تو بین همه خطّ امان ها ماندگار ما گدای سامرایت! سفره ها از لطف تو پهن خواهد شد! در آن ها آب و نان ها ماندگار شک ندارم از کرم آباد چشمانت هنوز باغ آباد است و شوق باغبان ها ماندگار چونکه همنامِ علی(ع) خواندت پدر٬ شد تا ابد أشهدُ انّ علی(ع) بین اذان ها ماندگار فعلتان خیر است و احسان عادت هر روزتان تا ابد هستند آری مهربان ها ماندگار سائل آمد پشتِ در٬ وقت سحر٬ حین غروب اینچنین پایِ حرم شد آستان ها ماندگار رفت با دستانِ پُر بی آنکه بشناسد تو را می شوند اینگونه بی نام و نشان ها ماندگار ده چراغِ عرش روشن! أنتَ هادیَ ٱلاُمم آیه هایت هست در شمس و دخان ها ماندگار سامرا با عشق تو آباد خواهد شد ولی حرف تو این است باشد جمکران ها ماندگار! مرضیه عاطفی سمنان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
نور چشم تمام زاویه ها را کشیده ای قائم آهای سرو قدِ سرترین٬سرت سالم غزال اُم ولد” نور چشم های جواد پدر بزرگ شب قدر حضرت قائم پدر غریب پدر آشنا پدر مظلوم پسر مراد پسر مجتهد پسر عالم نشانه های امامت تمام شد وقتی شکفت کنج لبت خالی از بنی هاشم تو با لباس سپیدی و بالباس سیاه برای دیدن تو کعبه می شود عازم درست نیمه ی ذی الحجه بعد حج هر سال تو مَحرمی و حرم می شود تو را مُحرم زیارتی به بلندای جامعه از توست زیارتی که شب قدر می شود لازم زیارتی که خودش هست محتشم”پرور درست کرده به کرّات اکبر ناظم” دوتا فقط همه ی راز جامعه ست بگو فقط”بکم فتح الله” فقط بکم یختم” مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
محضر خورشید نوبت عشق است و کاروبار حرام است هرچه بجز گفتن از نگار حرام است جبر تو گر هست اختیار حرام است محضر خورشید سایه سار حرام است گم شده در جاده ایم راهنما باش حضرت هادی بفکر این فقرا باش وقت گذر نور باش رهگذران را باز بدستت بگیر نبض زمان را جان بده با یک حدیث پیر و جوان را پرکن از ایمان دوباره گوش اذان را ای همه ی آفتاب ها لب بامت مومن و کافر همه فدای مرامت دست تو حاتم ز هر فقیر و گدا ساخت حرکت نعلین تو زخاک طلا ساخت پیچش عمامه ات ز عرش نما ساخت برد هرانکس که قبله سمت شما ساخت ذکرتو بر دردها دواست همیشه کعبه حجاج سامراست همیشه ما سروسامان نداشتیم تو دادی مرهم و درمان نداشتیم تو دادی شوق کریمان نداشتیم تو دادی میل بقرآن نداشتیم تو دادی پربه هوای تو میزنیم چه بهتر پوزه بپای تو میزنیم چه بهتر از قبل جامعه قرار گرفتیم خط به خطش حس افتخار گرفتیم شیعه آقا شدیم عیار گرفتیم راه بسوی همین دیار گرفتیم درحرمت مثل کعبه شور و صفا هست گنبد و گلدسته هات دردل ما هست درشب تاریک نور ماه مرا کشت دیدن این صحن و بارگاه مرا کشت خلوتی `سر من راه” مرا کشت گریه زوار زا به راه مرا کشت موشک و خمپاره سمت و سوی حرم خورد حضرت حجت چقدر پای تو غم خورد تابه ابد در دلت عزای حسین است گریه هرروزه ات برای حسین است چشم ترت وقف روضه های حسین است مرهم درد تو کربلای حسین است شکر،خدا پاسخ دعای تورا داد قبه ارباب ما شفای تو را داد جد غریبت به زیر تیغ و سنان بود برجگرش داغ مرگ تازه جوان بود هم بدنش در حصار نیزه زنان بود هم که نگاهش سوی خیام زنان بود از دهنش گرچه یاغیاث شنیدند زنده جاوید را به نیزه کشیدند سید پوریا هاشمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
پشت میخانه پشت میخانه نشستم غرق شور و شادی ام از خراب آباد این دل در پی آبادی ام هرکسی پرسید از نام و تبار و شهرتم سینه را کردم سپر گفتم که عبدالهادی ام من نخوردم غیر این درگاه نان سفره ای دلخوشم بر استخوانی که به دستت دادی ام جرعه جرعه معرفت نوشاندی ام از ساغرت جرعه جرعه جامعه، از اول نوزادی ام برکت شیر حلال مادرم بوده اگر نیستم اهل سقیفه رهرو این وادی ام هرکه هستم، هرچه هستم، باسواد و بی سواد نوکر حلقه به گوشم، نوکر ابن الجواد ای امام المتقین، ای هادی، ای حصن حصین نوکرت از تو، تو را می خواهد ای آقا همین هر کجا رو کرده ام دیدم جمال روی تو هر کجا رفتم تو بودی در یسار و در یمین خاک عالم ملک زهرا هست، پس باشد حرام بی ولای تو قدم برداشتن روی زمین پای درس و بحث تو شد حضرت عبدالعظیم یکه تاز مکتب معرفت و اهل یقین خادمی خانه ات با خضر و نوح و آدم است نوکری از نوکران تو شده روح الامین ذکر این آواره شد یا ایها الهادی مدد عاجزم از کار خود یا ایها الهادی مدد درس های اعتقادت را بیا از سر بگو با زیارت جامعه امشب تو از حیدر بگو از امیرالمؤمنین، یعسوب دین، حبل المتین باز هم آقا بیا از ساغی کوثر بگو یکصد و پنجاه دفعه در غدیر خم بیا با زیارت نامه ات از خواجه ی قنبر بگو من یقین دارم که باشد آتش دوزخ حرام بر محبین علی در وادی محشر، بگو... ...عاشقت را می خری آنجا به عشق مرتضی؟ کی مرا هم می بری یک شب نجف، آخر بگو سامرایی می شوم بعد از زیارت در نجف پاک می آیم به پیشت با طهارت در نجف بر مشامم می رسد هر لحظه بوی سامرا بین نوکرهاست امشب گفت و گوی سامرا من همان عبد شما هستم که از شوق وصال سجده کردم سالیان سال سوی سامرا با شمیم و جذبه های سامرایی شما پروراندی در دل ما آرزوی سامرا تا ابد هستیم محتاج نگاه رحمتت ملجا و کهف حصین ماست کوی سامرا ما برای نوکری در ماه جانسوز حسین اشک می گیریم هر سال از سبوی سامرا اذن گریه می دهی بر روضه ی جدت حسین؟ می گذاری پا نهم در روضه ی جدت حسین؟ مهدی علی قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
دلبر تو باشی دلبر تو باشی باید از دلبر بخوانم شرک است اگر نام کس دیگر بخوانم رفتم به کرسی ادب تکیه کنم تا مدح تو را از روی آن منبر بخوانم قرآن به روی چشم جانم باز کردم تا اینکه معنای تو را بهتر بخوانم باید که تاویل تو را ” حیدر” بدانم یا اینکه در تفسیرت از کوثر بخوانم وقتی ولی الله و عین الله هستی یعنی که با هر ذره ای همراه هستی ابن الصفا ابن السخا ابن الکریمی برگ خلاصی از منیّت از جهیمی در عقل و روح و جسم ما با ما سهیمی هادی جان هایی هدایت را زعیمی با گنبدت خورشید را هم محور کردی با صحن هایت بانی دارالنعیمی وقتی که تو مولای شاه عبدالعظیمی هم سامرا هستی و هم در ری مقیمی در جان ما بر مسند عزت نشستی نرخ کرامت را در این عزت شکستی ما را هدایت بی نهایت کرده ای تو اصلا هدایت را هدایت کرده ای تو شاهی و تخت شاهی ات قدری حصیر است بر تکه ای از نان کفایت کرده ای تو با زندگی خویش قرآن خدا را یک دور، از اول حکایت کرده ای تو از عرش بالاتر زدی ای حامل عرش آنقدر که در خود درایت کرده ای تو بابا بزرگ مهدی زهرا نگاهی بر این من دلبسته بر دنیا نگاهی ای دل اگر امسال سامرّا نرفتی یعنی که پایین ماندی و بالا نرفتی ای قطره از چه در پی دریا نرفتی؟ بیچاره... زیر سایه ی طوبا نرفتی تا کربلا رفتی و برگشتی به خانه؟ پر زد دلت تا سامرا اما نرفتی؟ یک جای کارت لنگ میزد که آقا برگ براتت را نزد امضا نرفتی من دوست دارم تا به سامرّا بیایم برگ براتم را بزن امضا بیایم جعفر ابوالفتحی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
یا هادی‌الاُمَم ای «سُرّ مَن رَأیٰ»ی غم ما فقیرها ای رویش امید، میان کویرها ای خالق زیارت کلّ ذواتِ نور ای جامعه سُرای تبارِ کبیرها یا هادی‌الاُمَم ! اگر انوار تو نبود بیراهه می‌شدند تمام مسیرها منت کشیده عرش، برای جلوس تو اما نشسته‌ای به حصارِ حصیرها معلوم شد، امامِ تمامِ خلایقی تا سر گذاشتند، به پای تو شیرها ای مظهرِ شکوهِ علی؛ چارمین علی ! میلاد توست، مطلع عید غدیرها یا ایهاالعزیز ! تَصَدَّق عَلیَ الذَّلیل عشق تو عزت است، برای حقیرها یکبار هم به گوشه‌ی صحنت نظر بکن یکدم بیا به دیدن ما گوشه‌گیرها ! بنشین کنار سفره‌ی سائل تبارها برکت بده به لقمه‌ی نان و پنیرها رضا قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
وصی مصطفی حقا دلاورمرد می خواهد از این باده نیوشیدن سپر را‌ روبروی تیغ ابرویش نپوشیدن بسان شیر شرزه بر صفوف خصم جوشیدن که دارد زهره ی آنکه جگر از عبدود گیرد به روی کفر شمشیر هوالله احد گیرد که هست این صف شکن یل شیرآهنکوه جز حیدر که هست این بیرق در آسمان نستوه جز حیدر که هست این در وجود مصطفی چون روح جز حیدر علی حُبّهُ جُنّه، قسیم النار و الجَنّه وصی مصطفی حقا، امام الانس والجِنّه به زیر باء بسم الله نقطه مرتضی باشد و این یعنی علی چیزی نمانده تا خدا باشد یداللهی که چون خالق به خلقت آشنا باشد کدامین مکتب توحید دینی اینچنین دارد فقط شیعه امیرالمومنینی اینچنین دارد زمین دیده است خاک زیر پاهایش گهر می شد به هر سنگی نظر می کرد عیسی وار زر می شد زمان جنگ با کفار اول او سپر می شد اگر چه شاه مردان، صف شکن؛ مولی الموالی بود دم سهم غنیمت جای او بد جور خالی بود علی شیر خدا بود از خطر کردن نمی ترسید به وقت فتنه ها می ایستاد اصلان نمی ترسید درون غار پیش مصطفی چون زن نمی ترسید خدا بر حیدر خود لا فتی الا علی گفته شب لیل المبیت آقای ما جای نبی خفته علی در خلوت قرب خدا با حق هم آغوش است حقیقت دور او همچون غلامی حلقه در گوش است زبیر و طلحه باشی، شمع بیت المال خاموش است علی اول خودش را با عدالت روبرو می کرد لباس و کفش او پاره اگر می شد رفو می کرد خدا می خواست مردم قیمتی باشند، جیفه نه نبی فرمود بعد از من غدیر آری، سقیفه نه علی خانه نشین و هر کسی باشد خلیفه نه مدینه با سقیفه دین خود را پای شرکش داد علی را هر که پس زد فاطمه فتوای شرکش داد  امیر عظیمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
حضرت حیدر قلبی که در هوای تو گشته است بیقرار با پای دل رسیده به خلوت سرای یار جایی ندیده بهتر از این روی خود زمین جایی ندیده بهتر از این روز و روزگار عشاق هرکدام طریقی گزیده اند مالک میان معرکه میثم به روی دار از لیله المبیت گرفته است تا احد جان کرده ای فدای پیمبر هزار بار خمس و نماز و روزه و حج و زکات نه از خاک بوسی تو گرفتیم اعتبار عاشق میان صحن تو دشمن میان رزم گفتند از نگاه تو لایمکن الفرار خالق شبیه حضرت حیدر نیاوَرَد دنیا اگر شبیه علی داشتی بیار ما را یکی از این دو کمان میکشد یقین یا ابروی هلالی تو یا که ذوالفقار سر رفته است حوصله ی سربدارها جاری است خون میان رگ ما چو آبشار تا در کنار مهدی تو جان فدا کنیم گرم است پشت کعبه به آن کوه استوار  محمد رضا نادعلیان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
أشهد أن عليً ولي اللهِ ای که جز خانه تو خلوت ما نیست که نیست هر چه گشتیم دراین میکده جا نیست که نیست من که جز نام تو نامی نشنیدم بی شک جز صدای تو در این دهر صدا نیست که نیست کاسه ای اشک و دو جرعه نفسی با یادت شهر ما را به جزاین آب و هوا نیست که نیست صبح در شهرتو یک مشت گدا آمد و شب هرچه گشتیم ندیدیم،گدا نیست که نیست بسکه اخبار غدیرت همه جا پیچیده است خبری جز خبرت هیچ کجا نیست که نیست بر جهاز شتران حرف پیمبر این بود دست بالاتراز این دست خدا نیست که نیست آنکه محمود صدا کرده صدا باید زد و فقط بوسه به دستان خدا باید زد باید این خطبه میان همگان پخش شود سینه سینه ضربان در ضربان پخش شود باید این چشمه که امروز به راه افتاده ست مثل رودی که بود در جریان پخش شود چون نسیمی که شده پیک بهاران خدا این خبر از پدران در پسران پخش شود مادرم خواست که با شیر محبت دادن نمک عشق تو در هر شریان پخش شود چهارده قرن گذشته است ولی جا دارد خبرش صدر خبرهای جهان پخش شود این خبر را به مؤذن برسان تا هر روز بر سر مأذنه مابین اذان پخش شود از شبم کاش نگیری نفسی ماه مرا أشهد أن علیً ولی اللهِ مرا ما که عمری دل در عشق اسیری داریم چه غم از آتش دوزخ که مجیری داریم روزی ام را در این خانه نوشته است خدا بی سبب نیست که چشم و دل سیری داریم راست گفتند که راه تو به خورشید رسد چه کسی گفته جز این راه مسیری داریم؟ آب نه عین سرابند پس از تو”أدیان” ما فقط آب در این خاک کویری داریم همه دیدند پیمبر چه وزیری دارد همه گفتند از این پس چه امیری داریم بعد هر یاعلی ام زمزمه یازهراست بهتر از این چه مراعات نظیری داریم همردیف دل دریا که به غیر از دریاست بهترین قافیه خانه مولا زهراست سفره را باز کن ای شاه گدا آماده ست به یتیمان بگو امروز غذا آماده ست سوره مائده نازل شد و ما فهمیدیم لب این برکه غذای دل ما آماده ست چه غدیریست،چه عیدیست،برای بخشش بیشتر از همه اعیاد،خدا آماده است اختیار سر ما دست دو ابروی تو هست بکِش آن تیغ دو دم را که منا آماده ست دردم این است که ای خواجه مرا دردی نیست ورنه در دست طبیبانه دوا آماده ست باز هم بوی محرم همه جا را پر کرد هر که دارد هوس کرببلا آماده ست ای که بر دشمنی ات بغض وحسد گشت شریک پسرت گفت: گناهم؟، همه گفتند :أبیک   محسن عرب خالقی ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹