💠چرا امام صادق روزه آخرین روز ماه رمضان را خوردند؟💠
🌿...عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
🍃«دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْعَبَّاسِ بِالْحِيرَةِ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا تَقُولُ فِي الصِّيَامِ الْيَوْمَ فَقُلْتُ ذَاكَ إِلَى الْإِمَامِ إِنْ صُمْتَ صُمْنَا وَ إِنْ أَفْطَرْتَ أَفْطَرْنَا فَقَالَ يَا غُلَامُ عَلَيَّ بِالْمَائِدَةِ فَأَكَلْتُ مَعَهُ وَ أَنَا أَعْلَمُ وَ اللَّهِ أَنَّهُ يَوْمٌ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَكَانَ إِفْطَارِي يَوْماً وَ قَضَاؤُهُ أَيْسَرَ عَلَيَّ مِنْ أَنْ يُضْرَبَ عُنُقِي وَ لَا يُعْبَدَ اللَّهُ.»
📚الكافي، ج۴، ص۸۳
🌿از امام صادق (علیهالسلام) نقل شدهاست که فرمودند:
🍃«نزد ابوالعباس سفّاح1⃣ در حیره2⃣ رفتم.
🔹(به من) گفت: ای اباعبدالله!3⃣ نظرت درباره روزهی امروز چیست؟4⃣
🔸گفتم: این امر به امام (پیشوای مسلمانان) مربوط است؛ اگر روزه بگیری، من هم روزه میگیرم، اگر افطار کنی، من هم افطار میکنم!
🔹(به غلامش) گفت: ای غلام! سفره را برایم پهن کن.
🍃پس من هم با او غذا خوردم، درحالیکه ـ به خدا قسم ـ میدانستم که آن روز، یکی از روزهای ماه رمضان است. اما اینکه روزهی یک روز را بخورم و (بعداً) قضایش را بهجا آورم، برایم آسانتر بود از اینکه گردنم زدهشود و خداوند عبادت نشود.»5⃣
📝پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــ
1⃣ابوالعباس عبداللهبنمحمد سفّاح: اولین خلیفه عباسی.
2⃣حیره: شهری اطراف کوفه. (لازم به توضیح است که امام صادق (علیهالسلام) در ابتدای خلافت بنی عباس، که پایتخت خود را کوفه قرار دادهبودند، حدود دو سال ساکن شهر کوفه شدند و در این مدت به پرورش شاگرد و نشر علوم و معارف پرداختند.)
3⃣ابوعبدالله: کنیه امام صادق (علیهالسلام).
4⃣احتمالاً در مورد آن روز تردید بودهاست که آیا آخرین روز ماه مبارک رمضان است یا اولین روز ماه شوال.
5⃣اشاره حضرت به این مسئله است که اگر در آن مقطع کشته میشدند، امکان حفظ اسلام ناب و پرورش انسانهایی که خداوند را عبادت کنند، نبود.
#امام_صادق_علیه_السلام
#تقیه #حفظ_اسلام #عبادت #بنی_عباس #ابوالعباس_سفاح #شهر_حیره #شهر_کوفه
✅ جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهل بیت ﴿علیهمالسلام﴾ در کانال «حـدیـثـنـا»:
✅ @hadithona
💠سر مبارک امام حسین کجا دفن شده است؟
🌿...عَنْ يَزِيدَ بْنِ عُمَرَ بْنِ طَلْحَةَ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هُوَ بِالْحِيرَةِ: «أَ مَا تُرِيدُ مَا وَعَدْتُكَ؟» قُلْتُ: بَلَى. يَعْنِي الذَّهَابَ إِلَى قَبْرِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ فَرَكِبَ وَ رَكِبَ إِسْمَاعِيلُ وَ رَكِبْتُ مَعَهُمَا حَتَّى إِذَا جَازَ الثُّوَيَّةَ وَ كَانَ بَيْنَ الْحِيرَةِ وَ النَّجَفِ عِنْدَ ذَكَوَاتٍ بِيضٍ نَزَلَ وَ نَزَلَ إِسْمَاعِيلُ وَ نَزَلْتُ مَعَهُمَا فَصَلَّى وَ صَلَّى إِسْمَاعِيلُ وَ صَلَّيْتُ فَقَالَ لِإِسْمَاعِيلَ: «قُمْ فَسَلِّمْ عَلَى جَدِّكَ الْحُسَيْنِ ع.» فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ لَيْسَ الْحُسَيْنُ بِكَرْبَلَاءَ؟ فَقَالَ: «نَعَمْ وَ لَكِنْ لَمَّا حُمِلَ رَأْسُهُ إِلَى الشَّامِ سَرَقَهُ مَوْلًى لَنَا فَدَفَنَهُ بِجَنْبِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع.»
📚الكافي، ج۴، ص۵۷۱
🌿از یزید بن عمر بن طلحه نقل شده است:
🔶امام صادق (علیهالسلام) زمانی که در «حیره»1⃣ بودند، به من فرمودند:
🔸«آیا میخواهی آنچه به تو وعده داده بودم را انجام دهم؟»
🔷عرض کردم:
🔹بله. حضرت به من وعده داده بودند که مرا به مزار امیرالمؤمنین (علیهالسلام) ببرند.2⃣
🔺پس حضرت سوار بر مرکب شدند، فرزندشان اسماعیل هم سوار شدند و من نیز با آنها همراه شدم (و راه افتادیم) تا از «ثُوَیّه» عبور کردیم و در میان حیره و نجف، کنار سنگهای سفیدرنگ3⃣رسیدیم.
🔺حضرت پیاده شدند، اسماعیل هم پیاده شد و من نیز با آنها پیاده شدم. حضرت نماز خواندند، اسماعیل هم نماز خواند و من نیز نماز خواندم.
🔶بعد به اسماعیل فرمودند:
🔸«بلند شو و به جدّت امام حسین(علیهالسلام) سلام بده.»
🔷عرض کردم:
🔹فدایتان شوم، مگر امام حسین (علیهالسلام) در کربلا نیستند؟
🔶حضرت فرمودند:
🔸«بله، اما وقتی سر مبارکش را به شام میبردند، یکی از یاران ما آن را ربود و کنار امیرالمؤمنین (علیهالسلام) دفن کرد.»
•┈┈••✾•🌿🌺🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🌿...عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: كُنْتُ مَعَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَمَرَّ بِظَهْرِ الْكُوفَةِ فَنَزَلَ فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ تَقَدَّمَ قَلِيلًا فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ سَارَ قَلِيلًا فَنَزَلَ فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ قَالَ: «هَذَا مَوْضِعُ قَبْرِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع.» قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ الْمَوْضِعَيْنِ اللَّذَيْنِ صَلَّيْتَ فِيهِمَا؟ قَالَ: «مَوْضِعُ رَأْسِ الْحُسَيْنِ ع وَ مَوْضِعُ مَنْزِلِ الْقَائِمِ ع.»
📚الكافي، ج۴، ص۵۷۲
🌿ابان بن تَغلِب گوید:
🔺همراه امام صادق (علیهالسلام) بودم. حضرت از پشت کوفه عبور میکردند. پیاده شدند و دو رکعت نماز خواندند. سپس کمی جلوتر رفتند و دو رکعت نماز دیگر خواندند.
🔺سپس (سوار مرکب شدند و) کمی دیگر حرکت کردند، بعد پیاده شدند دو رکعت دیگر خواندند.
🔶سپس فرمودند:
🔸«اینجا مزار امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است.»
🔷عرض کردم:
🔹فدایتان شوم، پس آن دو مکان قبلی که در آنها نماز خواندید، چه بودند؟
🔶حضرت فرمودند:
🔸«محل (دفنِ) سرم مبارک امام حسین (علیهالسلام) و منزلگاهِ حضرت قائم (عجلاللهفرجه).4⃣»
📝پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــ
1⃣«حیره»؛ شهری است نزدیک کوفه که امام صادق (علیهالسلام) در دو سال ابتداییِ حکومت بنیعباس، آنجا ساکن بودهاند.
2⃣مزار امیرالمؤمنین برای جلوگیری از تعرّض احتمالی خوارج و بنیامیه، تا دهها سال مانند مزار همسرشان پنهان بود. امام صادق (علیهالسلام) پس سقوط بنیامیه، در زمانی که با دستور سفّاح، اولین خلیفه بنیعباس، به اطراف کوفه منتقل شده بودند، مزار شریفِ ایشان را به شیعیان نشان دادند.
3⃣گویا منظور همان زمینی است که سنگهای زینتی معروف به «دُرّ نجف» را از آنجا استخراج میکنند.
4⃣گویا منظور همان مکانی است که در غرب قبرستان «وادی السلام» واقع است و امروزه به «مقام صاحب الزمان» مشهور است. از این حدیث چنین برمیآید که سر مبارک سیدالشهداء (علیهالسلام) در فاصله اندکی از این مکان و در وادیالسلام واقع است.
#امام_علی_علیه_السلام #امام_حسین_علیه_السلام#امام_صادق_علیه_السلام#امام_زمان_عجل_الله_فرجه #شهر_کربلا #شهر_نجف #شهر_کوفه #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona
👌توصیه سرنوشتساز پیامبر به امیرالمؤمنین، هنگام فرستادن ایشان به یمن
🔺یکی از گوشههای مغفولِ تاریخ اسلام، سفر مهم و سرنوشتسازِ امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به یمن، برای فرمانروایی بر آن منطقه است.
🔺رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) پس از آنکه افرادی را به یمن فرستادند که موفق نبودند، امیرالمؤمنین را برای نزدیک یک سال به میان یمنیهای تازهمسلمان فرستادند.
🔺پیامبر هنگام فرستادن امیرالمؤمنین توصیه مهمی به ایشان کردند و اهلبیت (علیهمالسلام) میوهی عمل ایشان به این توصیه را سالها بعد چیدند. (در پانوشت به آثار این سفر اشاره میگردد.)
🌿...عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ:
🍃«بَعَثَنِي رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى الْيَمَنِ وَ قَالَ لِي: «يَا عَلِيُّ لَا تُقَاتِلَنَّ أَحَداً حَتَّى تَدْعُوَهُ وَ ايْمُ اللَّهِ لَأَنْ يَهْدِيَ اللَّهُ عَلَى يَدَيْكَ رَجُلًا خَيْرٌ لَكَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ وَ لَكَ وَلَاؤُهُ يَا عَلِيُّ.»»
📚الكافي، ج۵، ص۲۸
🌿از امام صادق از امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) نقل شده است:
🍃«رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) مرا به یمن فرستادند و به من فرمودند:
🔸«ای علی! هیچکس را نکش مگراینکه او را (به اسلام) دعوت کرده باشی.
🔸به خدا قسم، قطعاً چنین است که اگر خداوند یک نفر را با دستان تو هدایت کند، برای تو بهتر است از (داشتنِ) هرآنچه که خورشید بر آن طلوع میکند و غروب مینماید
🔸و ولایتش نیز از آنِ تو خواهد بود.»»
📝پانوشتـــــــــــــــــــــــــــ
🔹امیرالمؤمنین (علیهالسلام) چنان در این سفر موفق عمل کردند و چنان بذر محبت خود را در دل مردم یمن کاشتند که سالها بعد همین یمنیها دور ایشان جمع شدند و ایشان را به خلافت رساندند و در حکومت یاری کردند.
🔹مالک اشتر، کمیل بن زیاد و بسیاری از اصحاب بزرگ امیرالمؤمنین یمنی بودهاند. علویهای ساکن کوفه عمدةً یمنی بودهاند. کوفه تا چندین قرن پایگاه شیعه بوده است.
🔹یاران ائمه بعدی، عمدةً یمنی بودهاند. کوفه مرکز فقه و حدیث شیعه بوده است. قم، که امروز پایگاه فقه شیعه است، توسط عشریهای کوفیِ یمنیالاصل شیعه شدند و تحدیث و فقاهت توسط مهاجران کوفی به قم وارد شد.
🔹هنوز یمن پایگاه محبین اهلبیت است و هنگام ظهور امام زمان (عجلاللهفرجهالشریف) بخش مهمی از یاران حضرت یمنی خواهند بود.
👈همه اینها، از ثمراتِ عملِ امیرالمؤمنین به توصیه پیامبر (صلواتاللهعلیهما) و تلاش ایشان برای هدایت انسانهاست.
#رسول_خدا_صلی_الله_علیه_و_آله #امام_علی_علیه_السلام #امام_صادق_علیه_السلام #اخلاق #هدایت #تربیت #یمن #شهر_کوفه #شهر_قم #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona
✉️پست سفارشی امام باقر برای نجات جان جابر بن یزید جُعفی!
♦️در مطلب پیشین (با عنوان «اهلبیت برای چه کارهایی اجنه را به خدمت میگرفتند؟») ملاحظه فرمودید که اهلبیت (علیهمالسلام) خدمتگزارانی از طایفه جن داشتهاند که گاه برای کارهای اضظراری که نیاز به سرعت داشته، از آنها کمک میگرفتند.
🔺در زیر به نمونهای جالب از این موارد که برای نجات جان یکی از اصحاب خاص حضرات معصومین (علیهمالسلام) صورت گرفته است، اشاره میشود…
🌿از نُعمان بن بشیر نقل شده است:
🔹من [در سفری از کوفه به مدینه] همسفرِ "جابر بن یزید جُعفی" بودم.
🔹وقتی به مدینه رسیدیم، جابر نزد امام باقر (علیهالسلام) رفت و [بعد از دیدار] با ایشان خداحافظی کرد و درحالیکه شادمان بود، از محضرشان خارج شد.
🔹[از مدینه خارج شدیم] تا اینکه در روز جمعه، به "اُخَیرجه" که اولین توقفگاه قبل از سهراهی مدینه (و کوفه و مکه) بود، رسیدیم.
🔹هنگام ظهر، نماز خواندیم. وقتی شترهایمان از جا برخواستند (که راه بیفتیم)، ناگهان مردی بلندقد و گندمگون را دیدم که نامهای همراه داشت و آن را بهسمت جابر گرفت. جابر نامه را گرفت و آن را بوسید و بر چشمانش گذاشت.
🔹آن نامه از جانب امام باقر (علیهالسلام) خطاب به جابر بن یزید بود و بر آن مهر و مومی از گل سیاه بود که هنوز خشک نشده بود.
🔸جابر به آن مرد گفت: کِی مولایم را دیدی؟
🔹مرد گفت: هماکنون.
🔸جابر گفت: قبل از نماز (ظهر) یا بعد از نماز؟
🔹مرد گفت: بعد از نماز.
🔹جابر مهر نامه را گشود و شروع به خواندن آن کرد. چهرهاش در هم شد تا وقتی که به آخر نامه رسید. بعد، نامه را بست. من تا زمانی که به کوفه برسیم، دیگر او را خندان و شادمان ندیدم.
🔹وقتی به کوفه رسیدیم، شب بود. شب را خوابیدم و صبح بهجهت احترام به جابر، نزد او رفتم. آنگاه او را دیدم که از خانه خارج شد و نزد من آمد، درحالیکه استخوانی به گردنش آویخته بود و بر چوبی سوار شده بود و میدوید و میگفت: "منصور بن جمهور [حاکمِ بعدیِ کوفه] را فرمانروا یافتم، نه فرمانپذیر." و شعرهایی از ایندست میخواند.
🔹به من نگاه کرد و من نیز به او نگاه کردم، اما چیزی به من نگفت و من نیز چیزی به او نگفتم. از چیزی که دیده بودم، به گریه افتادم. کودکان خردسال و مردم دور من و جابر جمع شدند. جابر آمد و وارد حیاط خانه شد. بههمراه کودکان شروع کرد به چرخیدن دور حیاط. مردم نیز میگفتند: "جابر دیوانه شده است. به خدا قسم، او دیوانه شده است."
🔹به خدا قسم، چند روز بیشتر نگذشته بود که نامهای از جانب هشام بن عبدالملک [خلیفه اموی] به فرمانروایش در کوفه رسید که: "مردی که به او جابر بن یزید جعفی گفته میشود را پیدا کن، گردنش را بزن و سرش را برایم بفرست."
🔹حاکم کوفه رو به افرادی که نزدش نشسته بودند کرد و به آنان گفت: جابر بن یزید جعفی کیست؟
🔹گفتند: خدا شما را سلامت بدارد! او مردی بود اهل علم و فضل و حدیث. به حج رفت و دیوانه شد. او اکنون در حیاط خانه بههمراه کودکان سوار بر چوبی است و با آنان مشغول بازی است.
🔹حاکم کوفه خودش نزد جابر رفت و دید او همراه کودکان سوار بر چوبی بازی میکند. گفت: "سپاس خدایی را که مرا از قتل او معاف داشت."
🔹چند روز بیشتر نگذشته بود که منصور بن جمهور [بهعنوان حاکم جدید] وارد کوفه شد و همان شد که جابر [در اشعارش] میگفت.
📚الكافي، ج۱، ص۳۹۶
🔰حدیث مرتبط پیشین:
📌«اهلبیت برای چه کارهایی اجنه را به خدمت میگرفتند؟»
📌https://dastvar.blog.ir/1403/04/02-2
#امام_باقر_علیه_السلام #جن #اهل_بیت_علیهم_السلام #امامت #شیعه #ویژگی_شیعه #اطاعت_از_اهل_بیت #تقیه #بنی_امیه #شهر_کوفه #شهر_مدینه #شهر_مکه #دیوانه #دیوانگی #جنون #حج #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona
💠 @hadithona
🐍ماجرای جنی که به شکل اژدها خدمت امیرالمؤمنین رسید
🌿…عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: «بَيْنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع عَلَى الْمِنْبَرِ إِذْ أَقْبَلَ ثُعْبَانٌ مِنْ نَاحِيَةِ بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ الْمَسْجِدِ فَهَمَّ النَّاسُ أَنْ يَقْتُلُوهُ فَأَرْسَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَنْ كُفُّوا فَكَفُّوا وَ أَقْبَلَ الثُّعْبَانُ يَنْسَابُ حَتَّى انْتَهَى إِلَى الْمِنْبَرِ فَتَطَاوَلَ فَسَلَّمَ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَأَشَارَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِلَيْهِ أَنْ يَقِفَ حَتَّى يَفْرُغَ مِنْ خُطْبَتِهِ وَ لَمَّا فَرَغَ مِنْ خُطْبَتِهِ أَقْبَلَ عَلَيْهِ فَقَالَ: «مَنْ أَنْتَ؟» فَقَالَ: عَمْرُو بْنُ عُثْمَانَ خَلِيفَتِكَ عَلَى الْجِنِّ وَ إِنَّ أَبِي مَاتَ وَ أَوْصَانِي أَنْ آتِيَكَ فَأَسْتَطْلِعَ رَأْيَكَ وَ قَدْ أَتَيْتُكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَمَا تَأْمُرُنِي بِهِ وَ مَا تَرَى؟ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع: «أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أَنْ تَنْصَرِفَ فَتَقُومَ مَقَامَ أَبِيكَ فِي الْجِنِّ فَإِنَّكَ خَلِيفَتِي عَلَيْهِمْ.» قَالَ: فَوَدَّعَ عَمْرٌو أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ انْصَرَفَ فَهُوَ خَلِيفَتُهُ عَلَى الْجِنِّ فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ فَيَأْتِيكَ عَمْرٌو وَ ذَاكَ الْوَاجِبُ عَلَيْهِ؟ قَالَ: نَعَمْ.
📚الكافي، ج۱، ص۳۹۶
🌿از جابر بن یزید جعفی نقل شده است:
🔶امام باقر (علیهالسلام) فرمودند:
🔸«هنگامیکه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بر منبر (مشغول سخنرانی) بودند، ناگهانی ماری غولپیکر*️⃣ از جانب یکی از درهای مسجدِ [کوفه] پیش آمد.
🔸مردم به تکاپو افتادند که آن را بکشند. امیرالمؤمنین کسی را فرستاد تا از این کار دست بکشند. آنها مار را رها کردند. مار با سرعت خزید و پیش رفت و خود را به منبر رساند.
🔸آنگاه سر بلند کرد و به امیرالمؤمنین سلام کرد. امیرالمؤمنین به مار اشاره کرد که همانجا بایستد تا سخنرانیشان تمام شود.
🔸وقتی سخنرانیشان تمام شد، رو به مار کردند و فرمودند: «تو که هستی؟»
🔸مار عرض کرد: "عَمرو بن عثمان" و خلیفه شما بر جنّیان هستم. پدرم [که خلیفه شما بود،] از دنیا رفت و به من وصیت کرد که نزد شما بیایم و نظر شما را جویا شوم. ای امیرالمؤمنین! من نیز نزد شما آمدهام. پس چه دستور میفرمایید و نظرتان [در مورد جانشینی من] چیست؟
🔸امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به او فرمودند: «تو را به تقوای خداوند توصیه میکنم و اینکه نزد قوم خود بازگردی و قائممقام پدرت در میان جنّیان باشی. بهراستی که تو خلیفهی من بر آنان هستی.»
🔸عمرو (جنّی که به شکل مار وارد شده بود) با امیرالمؤمنین خداحافظی کرد و رفت. او خلیفهی امیرالمؤمنین بر جنّیان بود.»
🔷جابر بن یزید جُعفی گوید: به امام باقر (علیهالسلام) عرض کردم:
🔹فدایتان شوم، آیا عَمرو (خلیفه امیرالمؤمنین بر جنّیان) نزد شما نیز آمده است و آیا این کسب تکلیف (از شما) بر او واجب است؟
🔶امام باقر (علیهالسلام) فرمودند:
🔸«بله»
📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ
*️⃣در متن حدیث از واژه «ثُعبان» استفاده شده است که خداوند در قرآن (اعراف:۱۰۷) در ماجرای معجزهی تبدیل عصای حضرت موسی (علیهالسلام) به اژدها و شکست دادن ساحران، به آن اشاره فرموده است. (در زبان فارسی کهن، «اژدها» همان مار غولپیکر است.)
#امام_علی_علیه_السلام #امام_باقر_علیه_السلام #جن #اهل_بیت_علیهم_السلام #اطاعت_از_اهل_بیت #امامت #شیعه #ویژگی_شیعه #شهر_کوفه #مسجد_کوفه #باب_ثعبان #خطبه #سخنرانی #مار #اژدها #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona
💠 @hadithona