شعرخوانی امین تارخ.mp3
898.6K
"چه کربلا ست که آدم به هوش می آید
هنوز ناله زینب به گوش می آید
چه کربلاست کز آن بوی سیب می آید
صدای ناله ی مردی غریب می آید
چه کربلاست که چون نام کربلا ببرند
فلک به ناله ، ملک در خروش می آید
چه کربلاست کز او بوی مشک می آید
هنوز ناله زلب های خشک می آید
چه کربلاست که بوی گلاب می آید
هنوز گریه طفل رباب می آید
چه کربلاست که بوی عبیر می آید
صدای کودک نا خورده شیر می آید
"
#شعرخوانی
#امین_تارخ
#شاعر؟
https://eitaa.com/hafez_adabiyat
شعرعاشورایی افشین علا.mp3
702.7K
ای بیکفن که بر کفن خلق، نام توست
شاهی اگر نشسته به تختی، غلام توست
سرچشمه ی تداوم دین بر زمین پست
از ارتفاع حنجره تشنه کام توست
هر جا که جادهای و سواری و مقصدی است
درگیر شرم، از سفر ناتمام توست
زخم از ستاره بر تنت افزون و آسمان
با سیل اشک در صدد التیام توست
آتش چگونه شرم ندارد ز سوختن
وقتی که خاندان نبی در خیام توست
شش گوشه است قبر تو زیرا که دستها
از هر طرف دراز به شوق سلام توست
مشک برادر تو اگر شد تهی ز آب
این اشکها مقدمه انتقام توست
#شاعر
#افشین_علا
#خوانش
#مهدی_محمدیان
@hafez_adabiyat
شعرخوانی.mp3
1.49M
"خیمه از یاران نام آور تهیست
نوبتش دیگر بر آن سرو سهیست
او علمدار است و سقایی دلیر
خون حیدر در رگ آن نره شیر
چون فغان "العطش" تابش برید
بی امان او نزد آقایش رسید
گفت: "آقا! بچه هایت تشنه اند
سوز و گرما در جگر ها هشته اند"
گفت و نالی تا قرار از دست رفت
مشک خالی تیغ کین را بست رفت
رو به رویش عالمی دریای آب
تشنه است سقای ما آن مه نقاب
کف درون موج آن دریا فرو
ناگهانش روی مولا روبرو
بین حسین عطشان میان خیمه هاست
خود بگو: "نوشیدن آبت رواست؟"
مشت آبش را به دریا هدیه داد
مشک خود را پر نمود و ره فتاد
اذن جنگیدن حسین بر او نداد
زین سبب آرام او در ره فتاد
دست چپ مشکی و بر دوشش لوا
می رود تا خیمه ها سقای ما
کوفیان تیغ از نیام پرداختند
جانب سقای عطشان تاختند
شیر اوژن از نیام تیغش کشید
نعره زن تا این که بر دشمن رسید
عاقبت سقای عطشان خسته شد
راه خیمه روبرویش بسته شد
تیغ دشمن دست چپ را قطع کرد
کربلا را سر به سر چون نطع کرد
ضرب دیگر دست دیگر هم فتاد
بر دل مولای مردان غم فتاد
صد هزاران رو به رویش در کمین
بر سرش دارد عمود آهنین
"یا حسین! ادرک اخاک! یا حسین!"
این علمدار است با شولای شین
چون که فریاد برادر را شنید
بی امان بر نعش آن سقا رسید
برتنش دستی نمانده؛ بر زمین
بر سرش دارد عمود آهنین
خنده زد عباس چشمش را گشود
خون ز روی چهره اش زهرا زدود
"در حرم بس تشنگی پاینده است
گو عمو از کودکان شرمنده است!"
#شعرخوانی
#شاعر؟
@hafez_adabiyat
کیست این زن.mp3
844.8K
کیست این زن، اینکه بر بالای منبر ایستاده
در میان این همه شمشیر و خنجر ایستاده
کیست این زن، اینکه با تیغ زبان آتشینش
روبهروی صاحبان سبحه و زر ایستاده
گرچه از دشمن فراوان زخم خورده داغ دیده
مثل کوهی باز هم اللهاکبر، ایستاده
گاه بالای سر سرهای بیتن گریه کرده
گاه بالای سرِ تنهای بیسر ایستاده
در کلامش خشم و آرامش تو گویی تواَمانند
آری آری آن طرف انگار حیدر ایستاده
کیست این زن، زینب کبراست یا زهرای ثانی
اینکه در این مسجد بیبام و بیدر ایستاده
کیست این زن، اینکه چون سروی میان آتش و دود
با وجود آن همه داغ مکرر ایستاده
#خوانش
#مهدی_محمدیان
#شاعر
#سعید_بیابانکی
@hafez_adabiyat
صبحی دگر.mp3
675.8K
صبحی دگر می آید ای شب زنده داران
از قله های پر غبار روزگاران
از بیکران سبز اقیانوس غیبت
می آید او تا ساحل چشم انتظاران
آید به گوش از آسمان اینست مهدی!
خیزد خروش از تشنگان اینست باران!
با تیغ آتش می درد آن وارث نور
در انتهای شب گلوی نابکاران
از بیشه زارِ عطرهای تازه آید
چون سرخ گل بر اسب رهوار بهاران
آهنگ میدان تا کند او باز ماند
در گرد راهش مرکب چابک سواران
آیینه آیین حق ای صبح موعود
ماییم سیمای تو را آیینه داران
دیگر قرار بی تو ماندن نیست در دل
کی می شود روشن به رویت چشم یاران
#شاعر
#سید_حسن_حسینی
@hafez_adabiyat
سلام ما به خدیجه که اسوه ی تقواست.mp3
1.74M
سلام ما به خدیجه که اسوهى تقواست
درود ما به خدیجه که مادر زهراست
اگر که مریم عذراست مام یک عیسى
خدیجه کفو نبى مام یازده عیسى است
بزرگ بانوى اسلام و مادر سادات
که نسل طاهر هاشم از این ذوالقرباست
فراز مأذنه ها نام حق بلند ز اوست
به پاى دین مُحمّد از او در این دنیاست
وفا و معرفت و صبر واستقامت او
به صفحه صفحه ى تاریخ تا ابد گویاست
مرا چه زهره که مدح ورا کنم عنوان
کسى که مادح او ذات خالق یکتاست
من و مدیح خدیجه کجا توانم گفت
که مدح او به کتاب اللَّه از الف تا یاست
من و مدیح خدیجه حدیث مور و ملخ
شعار من به روایت چو قطره و دریاست
#شاعر
#محمدعلى_فریور_اصفهانى
@hafez_adabiyat
هرکسی را به سر هوایی است.mp3
1.62M
هر کسی را به سر هوایی هست
رو به سویی و دل به جایی هست
گاه انسان رسد به بنبستی
که نه راهی نه رهنمایی هست
نه غباری ز گَرد قافلهای
نه نشانی ز نقش پایی هست
نه ز یاران و رفتگان خبری
نه پیامی ز آشنایی هست
از کران تا کران، افق تاریک
نه بدایت نه انتهایی هست...
جاده پر پیچ و غیر ظلمت هیچ
وه چه وحشتفزا فضایی هست
دو دلی، اضطراب، ظلمت شب
گم شدن را عجب بلایی هست
ناگهان مژده آورد هُدهُد
که سلیمانی و سبایی هست...
هاتفی مژدهام سرود از غیب
گوش جان باز کن صدایی هست
از گرههای کار بسته مترس
که به عالم گرهگشایی هست
وحشتی از خروش موج مکن
که در این بحر، ناخدایی هست
این جهان خود به خود نمیگردد
که به غیب جهان خدایی هست.
#شاعر
#سیدمحمدعلی_ریاضی_یزدی
@hafez_adabiyat
Salar Aghili - Moje Ashk.mp3
5.18M
عاشقی آواره ام
در غربت چشمان تو
گریه پنهان کرده ام
از حرمت چشمان تو
عطر تو را گرفته تن لحظه های من
صد باغ گل شکفته شده در هوای من
امشب تمام غربت خود را گریستم، گریستم
شاید دل تو بسوزد برای من برای من
من آن موج اشکم که بی اختیارم
خودم را به آغوش تو میسپارم
تو دریای من باش
به حسرت گذشته همه روزگارم
ز دیروزو امروز دلی خسته دارم تو فردای من باش
یک لحظه نگاه تو مرا راحت جان است
چشمان تو آرامترین خواب جهان است
زیبایی چشمان نظر کرده آهو
رازیست که در عطر نگاه تو نهان است
من آن موج اشکم که بی اختیارم
خودم را به آغوش تو میسپارم
تو دریای من باش
به حسرت گذشته همه روزگارم
ز دیروزو امروز دلی خسته دارم تو فردای من باش
#شاعر
#اسحاق_انور
#خواننده
#سالار_عقیلی
طبع من باز پر درآوردست.mp3
854K
طبع من، باز پر درآورده ست
رو به صحرای محشر آورده ست
کیست این آفتاب خون آلود
کز پس کوه، سر بر آورده ست؟
تا بسازد تغزلی خونین
خنجر آورده، حنجر آورده ست
تا بیاویزدش به دامن دوست
دستهای برادر آورده ست
قصۀ نامکرری از عشق
داغهای مکرر آورده ست
سر به سوی آن عرش میسایند
نخلهایی که بی سر آورده ست
تا که دل بر کند ز خرد و کلان
اصغر آورده، اکبر آورده ست
از کجا این امیر بی لشکر
این همه شعر پرپر آورده ست
هفت صحرا غزال تازه نفس
هفت وادی، کبوتر آورده ست
تا بهشتی کند بیابان را
یک سبد سیب نوبر آورده ست
از برای مسافران بهشت
خیمهگاهی معطر آورده است
ذوالفقار علی ست، یا که خلیل
دست از آستین در آورده است؟
حج ماه مرا نظاره کنید
چه صفایی به مشعر آورده است
تشنه لب رفته ساقی و، بی دست
آب از حوض کوثر آورده است
#شاعر
#سعید_بیابانکی
#خوانش
#سید_شهاب_جدا
@hafez_adabiyat
1_2268760155.mp3
6.28M
کجاست خانه ي من؟ هرچه هست اين جا نيست
يکي به ماه بگويد که راه پيدا نيست
غريب نيست به چشم من آسمان و زمين
ولي نه... شهر و ديار من اين طرف ها نيست
نشسته گرد سفر روي شانه ي روحم
رفيق راه من اين جسم بي سر و پا نيست
تمام شهر به تعبير خواب سرگرمند
کسي معبّر بيداري من اما نيست
کسي نگفت سؤال جوابهايم را
به جمله ها خبري از چرا و آيا نيست
ز ريگ ريگ بيابان شنيده زخم زبان
حريف درد دل رود غير دریا نيست
#شاعر
#محمدمهدی_سیار
#خواننده
#محمد_معتمدی
@hafez_adabiyat
هستی ما چو پلک وا میکرد
به حضور تو التجا میکرد
ما ندیدیم خلقت خود را
لب تو شرح ماجرا میکرد
کیمیا بود نقرهٔ اشکت
که مس قلب را طلا میکرد
ای تبار زلال مهریه ات
آبها را گرانبها می کرد
بانوی زندگانی ساده
با تو دنیا چگونه تا میکرد
دست تو آب میکشید از چاه
دست تو گندم آسیا میکرد
و لبان تو سایه در سایه
باز همسایه را دعا می کرد
و چنین «إنّما یُریدُ الله»
جلوه تنها در این کسا میکرد
ما در این باغِ گل، وطن کردیم
عمر خود نذر پنج تن کردیم
عطر گلهای آرزو داری
صدبغل یاس پیش رو داری
ای بهشتی که از برای پدر
پی هر بوسه عطر و بو داری
از طلوع نماز تو پیداست
با زلال سحر وضو داری
ای پیاله پیاله خم غدیر
ای که کوثر سبو سبو داری
گل داوودی بهشت خدا
که مناجات در گلو داری
ما نداریم آبرو، بانو!
تو دعا کن که آبرو داری
تو دعا کن که از دعای تو نور
میکشد شعله تا به وادی طور
ای پر از شوق تو صدای علی
از تو سرشار لحظههای علی
با حضور تو نقش بر آب است
نقشه ها بهر انزوای علی
در نگاهت حریر دنیا نیست
قدر یک نخ ز بوریای علی
بین بازار کائنات کسی
جز تو داند مگر بهای علی
ای که مثلت نمی شود هرگز
هیچ کس ، هیچ کس برای علی
جان خود را گرفته ای بر دست
همه ی عمر پا به پای علی
گفتی این جان مگر چه می ارزد
جان زهرا شود فدای علی
این ز پیوندها فراتر بود
امتزاج غدیر و کوثر بود
جاده ها سبز در برابر تو
شده سرشار گل سراسر تو
جان خود را گرفتهای بر دست
همهٔ عمر پا به پای علی
گفتی این جان مگر چه میارزد
جان زهرا شود فدای علی
این ز پیوندها فراتر بود
امتزاج غدیر و کوثر بود
جاده ها سبز در برابر تو
شده سرشار گل سراسر تو
مهربانی جوانه ها دارد
در دل خانه ی محقر تو
بنده را تا بهشت خواهد برد
گل سجاده معطر تو
حضرت فاطمه درود و سلام
از همه انبیا به محضر تو
که شد از خطبه ی حماسی تو
خصم مبهوت در برابر تو
ذوالفقاراست صف به صف سخنت
در دفاع از حقوق همسر تو
خود نشان داده ای که ابتر ماند
کار خصم از خروش کوثر تو
چقدر شکوه از فراق پدر
چقدر آه و ناله تا به سحر
شهر در بین خواب و بیداری
کوچه ها گرم کوچ اجباری
گفته شد روز گریه کن یا شب
شهر این گونه داشت دلداری
شب بی گریه آرزو دارد
بالشی که به زیر سر داری
خانه ی نور ، نور این خانه
مکن از این افاضه خودداری
گیسوی کودکان پریشان است
گفته ای شانه می زنی آری
شاعری با کنایه روشن گفت
شرح آن لحظه های دشواری
قصه را تازیانه می داند
در و دیوار خانه می داند
#شاعر
#جواد_محمدزمانی
@hafez_adabiyat
فاطمه ای همسرشیرخدا.mp3
230.8K
فاطمه اى همسر شير خدا
دُخت نبى، شافع روز جزا
اى كه تو بر آلِ كسا محورى
بر سر زنهاى جهان افسرى
جان جهان نفس مسيحاى توست
نون و قلم نطق شكرخاى توست
مبدأ قانون شريعت تويى
نيّر مشكات حقيقت تويى
#شاعر
#محمدجان_قدسی
#خوانش
#استاد_مهدی_امین_فروغی
@hafez_adabiyat