eitaa logo
حافظ خوانی و ادبیات
654 دنبال‌کننده
468 عکس
217 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ادبی-اشراق
🔶محفل شعر 《اشک و غربت》 🔶از سلسله نشست های ماهانه «حجره های ساحلی» 🔶با شعرخوانی شاعران برگزیده 🔶با حضور : دکتر حسین محمدی مبارز 🔶با اجرای: سیدمحمدجواد شرافت 🔷زمان: پنجشنبه، 15 شهریور ماه 1403، ساعت 17 🔷مکان: قم، خیابان شهدا (صفاییه)، نبش کوچه 17، معاونت فضای مجازی و هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی، سالن سینما اشراق 🔸اداره هنرهای ادبی، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی @eshragh_adabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همیشه قبل هر حرفی برایت شعر می‌خوانم قبولم کن من آداب زیارت را نمی‌دانم نمی‌دانم چرا این‌قدر با من مهربان هستی نمی‌دانم کنارت میزبانم یا که مهمانم نگاهم روبه‌روی تو بلاتکلیف می‌ماند که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم به دریا می‌زنم، دریا ضریح توست غرقم کن در این امواج پرشوری که من یک قطره از آنم سکوت هرچه آیینه! نمازم را طمأنینه! بریز آرامشی دیرینه در سینه، پریشانم تماشا می‌شوی آیه به آیه در قنوت من تویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانم اگر سلطان تویی دیگر اِبایی نیست می‌گویم: که من یک شاعر درباری‌ام، مداح سلطانم @hafez_adabiyat
12.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر چند که در شهر تو بازار زیاد است باید برسم زود، خریدار زیاد است من دربه‌ در پنجره‌ فولادم و دیری‌ ست بین من و آن پنجره دیوار زیاد است آن‌ قدر کریمی که بدهکار تو کم نیست آن‌ قدر کریمی که طلبکار زیاد است پاییز رسیدم به حرم، با همه گفتم این‌جا چقدر چادر گل‌ دار زیاد است با بار گناه آمده‌ ام مثل همیشه با بار گناه آمدم، این بار زیاد است گندم به کبوتر بدهم، شعر بگویم آخر چه کنم در حرمت؟ کار زیاد است  نوروز به نوروز، محرم به محرم سرمست زیاد است، عزادار زیاد است هر گوشه ایران حرم توست که با تو همسایه دیوار به دیوار زیاد است از دور سلامی و تو از دور جوابی این فاصله انگار نه انگار زیاد است آن شب که به رؤیای من افتاد مسیرت دیدم چقدر لذت دیدار زیاد است در خواب، سر سفره اطعام تو گفتی هر قدر که می‌ خواهی بردار، زیاد است @hafez_adabiyat
گاهی دلم به سمت خدا می‌برد مرا یعنی به آستان رضا می‌برد مرا مثل کبوتری که به پرواز آمده‌ست تا کوی دوست، بال دعا می‌برد مرا هرگاه رو به «قبلۀ هفتم» می‌آورم تا شاهراه سعی و صفا می‌برد مرا تا محضر «سپیدۀ هشتم» به صد امید ایمان جدا و عشق جدا می‌برد مرا نزدیک‌تر شدن به ضریح امام نور تا دوردست خاطره‌ها می‌برد مرا از خود در این حرم به خدا می‌توان رسید این جذبه از کجا به کجا می‌برد مرا؟ آن پرچمی که دست تکان می‌دهد به ناز تا صحن سیدالشهدا می‌برد مرا ای اهل‌بیت نور! به سرچشمۀ شهود دلبستگی به مهر شما می‌برد مرا توحید ناب، رنگ «أنَا مِن شُرُوطِها»ست این شرط تا حضور خدا می‌برد مرا اشکم که رنگ لاله شود یا اباالحسن! با خود به دشت کرب‌وبلا می‌برد مرا @hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خورشید خم شد تا نگاهت را ببوسد گل غنچه شد تا قرص ماهت را ببوسد هفت آسمان افتاد در آیینه ی آب تا لحظه ای ردّ نگاهت را ببوسد افتاده حتی سایه ی خورشید بر خاک تا ذره ای از گرد راهت را ببوسد شب خیمه زد بر سایه روشن های نیزار تا تار مژگان سیاهت را ببوسد در برکه خم شد روی عکس ماه در آب نیلوفری، تا روی ماهت را ببوسد با سوز سینه بر لب تفتیده ی عشق آتش زدی تا دود آهت را ببوسد دل آستین افشاند و بر وهم دو عالم تا آستان بارگاهت را ببوسد @hafez_adabiyat
دو خوانش غزل ۳۰۹.mp3
4.35M
غزل شمارهٔ ۳۰۹     عشقبازی و جوانی و شراب لعل فام مجلس انس و حریف همدم و شرب مدام ساقی شکردهان و مطرب شیرین سخن همنشینی نیک کردار و ندیمی نیک نام شاهدی از لطف و پاکی رشک آب زندگی دلبری در حسن و خوبی غیرت ماه تمام بزمگاهی دلنشان چون قصر فردوس برین گلشنی پیرامنش چون روضهٔ دارالسلام صف نشینان نیکخواه و پیشکاران با ادب دوستداران صاحب‌اسرار و حریفان دوستکام بادهٔ گلرنگ تلخ تیز خوشخوار سبک نَقلش از لعل نگار و نُقلش از یاقوت جام غمزهٔ ساقی به یغمای خرد آهخته تیغ زلف دلبر از برای صید دل گسترده دام نکته‌دانی بذله‌گو چون حافظ شیرین سخن بخشش‌آموزی جهان‌افروز چون حاجی قوام @hafez_adabiyat
شرح غزل ۳۰۹ ❇️
حکایت ۳۱ باب اول.mp3
11.27M
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۱ وزرایِ نوشیروان در مهمّی از مَصالحِ مملکت اندیشه همی‌کردند و هر یکی از ایشان دگرگونه رای همی‌زدند و ملِک همچنین تدبیری اندیشه کرد. بزرجمهر را رایِ ملِک اختیار آمد. وزیران در نهانش گفتند: رایِ ملک را چه مزیّت دیدی بر فکرِ چندین حکیم؟ گفت: به موجب آن که انجامِ کارها معلوم نیست و رایِ همگان در مشیّت است که صواب آید یا خطا، پس موافقتِ رایِ ملک اولی‌ٰتر است تا اگر خلافِ صواب آید، به علّت متابعت از مُعاتبَت ایمن باشم. خلافِ رایِ سلطان رای جُستن به خونِ خویش باشد دست شستن اگر خود روز را گوید شب است این بباید گفتن: آنک ماه و پروین! @hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صدای کرب و بلای حسین می آید.mp3
1.77M
صدای کرب‌وبلای حسین می‌آید به هوش باش، صدای حسین می‌آید تجارت و زن و فرزند و دین و دنیا را کسی که کرده فدای حسین می آید یکی به پای ترک خورده و پر از تاول به شوق بوسه به پای حسین می‌آید یکی به منصب سقّایی است و مشک به دوش به سمت واعطشای حسین می‌آید یکی به گردنش انداخته غل و زنجیر به نیّت اُسرای حسین می‌آید یکی به هروله با دستۀ طُوَیرجیان مگر به سعی و صفای حسین می‌آید توان آمدن کربلا نداشت یکی به دست کارگشای حسین، می‌آید یکی خیال نمی‌کرد قسمتش باشد می‌آید و به دعای حسین می‌آید خوشا زیارت آن‌کس که بعد برگشتن به پرسشِ فقرای حسین می‌آید فرشته تا به قیامت فرستدش صلوات که اربعین به عزای حسین می‌آید شهید کوچۀ ما بین کاروان با ماست به دیدن شهدای حسین می‌آید نگاه می کنم و قاسم سلیمانی است چه شادمان به لقای حسین می‌آید خدا گواست که از این حماسه پژواک تجلیات خدای حسین می آید دم ورودی کرب‌وبلا چه غوغایی‌ست نوای نوحه‌سرای حسین می‌آید عمود آخر جاده‌ست و روضه‌خوان می‌گفت جواب أدرک أخای حسین می‌آید حسین داغ دلش تازه است و عبّاسش به پیشواز، به جای حسین می‌آید خدا کند سخن روضه خوان غلط باشد که خنجری به قفای حسین می آید تکان پرچم توحید را تماشا کن نسیم باد صبای حسین می آید به گوش باش، عزیز حسین در راه است به هوش باش، صدای حسین می‌آید @hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غزل جدیدی از رهبر انقلاب با عنوان «شرح حال» منتشر شد 🔹در جریان دیدار رمضانی امسال شاعران با رهبر انقلاب، حجت‌الاسلام انصاری‌نژاد از شعرای برجسته کشور که به‌تازگی کتابی با عنوان «امین شعر انقلاب» تدوین و منتشر کرده، از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درخواست کرد تا غزل منتشر نشده‌ای از سروده‌هایشان را برای انتشار در چاپ جدید این کتاب در اختیارش قرار دهند. 🔹رهبر انقلاب نیز با تقدیر از آقای انصاری‌نژاد با این پیشنهاد موافقت و غزلی از سروده‌های معظم‌له در اختیار این شاعر قرار گرفت.  «شرح حال» گامی به راه و گامی در انتظار دارم سرگشته روزگاری پَرگارـ‌وار دارم دلبسته‌ی امیدی در سنگلاخ گیتی رَه بی‌شکیب پویم، دل بی‌قرار دارم یک عمر میزدم لاف از اختیار و اینک چون شمع، اشک و آهی بی‌اختیار دارم گو ابرِ غم ببارد تا همنشین عشقم از غم چه باک دارم کاین غمگسار دارم نبود روا که گیرم جا در حضیض پَستی سیلم که هستی خود از کوهسار دارم سرشارم از جوانی هر چند پیر دهرم چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم از خاک پاک مشهد نقشی است بر جبینم شادم «امین» که از دوست، این یادگار دارم سیدعلی خامنه‌ای 🔹رهبر انقلاب در نوروز امسال و در جریان محفل شعرخوانی شاعران، یک بیت از این غزل را خوانده بودند. 🔹کانال شعر عقیق @aghighpoem
ای رستخیزناگهان ای رحمت بی منتها.mp3
13.97M
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱ ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی‌منتها ای آتشی افروخته، در بیشه اندیشه‌ها امروز خندان آمدی، مفتاح زندان آمدی بر مستمندان آمدی، چون بخشش و فضل خدا خورشید را حاجب تویی ، اومید را واجب تویی مطلب تویی طالب تویی ، هم منتها هم مبتدا در سینه‌ها برخاسته، اندیشه را آراسته هم خویش حاجت خواسته، هم خویشتن کرده روا ای روح بخش بی‌بدل، وی لذّت علم و عمل باقی بهانه‌ست و دغل، کاین علّت آمد وان دوا ما زان دغل کژبین شده، با بی‌گنه در کین شده گه مست حورالعین شده، گه مست نان و شوربا این سُکر بین هِل عقل را، وین نُقل بین هِل نَقل را کز بهر نان و بقل را، چندین نشاید ماجرا تدبیر صدرنگ افکنی، بر روم و بر زنگ افکنی و اندر میان جنگ افکنی، «فی اِصطِناعٍ لا یُری» می‌مال پنهان گوش جان، می‌نه بهانه بر کسان جان «رَبِّ خَلِّصنی» زنان، والله که لاغ است ای کیا خامش که بس مُستَعجِلَم، رفتم سوی پای علم کاغذ بنه بشکن قلم، ساقی درآمد الصلا   ادبگردی کارشناس دکتر بهرام پروین گنابادی  @hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از دین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸گوش دادن به صوت زیبای آیت الکرسی🌸 آیت الکرسی عظیم ترین آیه در قرآن است برای حفظ ایمان و مال و جان هر روز 💖 💚 عجل الله تعالی فرجه الشریف ‌‌‌‌✅ کانال دین شدن 🔻👇 https://eitaa.com/A_Religion 🌄 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
دو خوانش غزل ۳۱۰.mp3
4.24M
غزل ۳۱۰ مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام خیر مقدم چه خبر یار کجا راه کدام یا رب این قافله را لطف ازل بدرقه باد که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام گل ز حد برد تنعم به کرم رخ بنما سرو می‌نازد و خوش نیست خدا را بخرام زلف دلدار چو زنار همی‌فرماید برو ای شیخ که شد بر تن ما خرقه حرام مرغ روحم که همی‌زد ز سر سدره صفیر عاقبت دانهٔ خال تو فکندش در دام چشم بیمار مرا خواب چه در خور باشد من لَهُ یَقتُلُ داءٌ دَنَفٌ کیفَ ینام تو ترحم نکنی بر من بیدل گفتم ذاکَ دعوایَ و ها انتَ و تلکَ الایام حافظ ار میل به ابروی تو دارد شاید جای در گوشه محراب کنند اهل کلام @hafez_adabiyat
شرح غزل ۳۱۰ حافظ❇️
در این زمانه رفیقی که خالی ازخلل است .mp3
5.13M
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵ در این زمانه رفیقی که خالی از خِلَل است صُراحیِ میِ ناب و سَفینهٔ غزل است جَریده رو که گذرگاهِ عافیت، تنگ است پیاله گیر که عُمرِ عزیز بی‌بَدَل است نه من ز بی‌عملی در جهان مَلولَم و بس مَلالتِ عُلما هم ز علمِ بی‌عمل است به چشمِ عقل در این رهگذارِ پرآشوب جهان و کارِ جهان بی‌ثبات و بی‌محل است بگیر طُرِّهٔ مه‌چهره‌ای و قِصّه مخوان که سعد و نَحس ز تأثیر زهره و زُحَل است دلم امید فراوان به وصلِ رویِ تو داشت ولی اجل به رَهِ عمر، رهزنِ اَمَل است به هیچ دُور نخواهند یافت هشیارش چنین که حافظ ما مستِ بادهٔ ازل است  @hafez_adabiyat
هدایت شده از ادبخانه
۱۲۰ طراوت آرزو داری زِ قیدِ جسم بیرون آ / که سرسبزی نبیند دانه تا زیرِ زمین باشد/ (یازدهم ه .ق) ..................... @adabkhane☘️
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند.mp3
5.39M
غزل شمارهٔ ۱۹۶ آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند دردم نهفته به ز طبیبان مدعی باشد که از خزانه غیبش دوا کنند معشوق چون نقاب ز رخ بر نمی‌کشد هر کس حکایتی به تصور چرا کنند چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست آن به که کار خود به عنایت رها کنند بی معرفت مباش که در من یزید عشق اهل نظر معامله با آشنا کنند حالی درون پرده بسی فتنه می‌رود تا آن زمان که پرده برافتد چه‌ها کنند گر سنگ از این حدیث بنالد عجب مدار صاحب دلان حکایت دل خوش ادا کنند می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب بهتر ز طاعتی که به روی ریا کنند پیراهنی که آید از او بوی یوسفم ترسم برادران غیورش قبا کنند بگذر به کوی میکده تا زمره حضور اوقات خود را بهر تو صرف دعا کنند پنهان ز حاسدان به خودم خوان که منعمان خیر نهان برای رضای خدا کنند حافظ دوام وصل میسر نمی‌شود شاهان کم التفات به حال گدا کنند  @hafez_adabiyat
🗓 هر سه شنبه ⏰ ساعت ۲۱ ✅ منتظر تک تک شما خوبان هستیم https://eitaa.com/joinchat/3261595663C843893fa94
خوانش و شرح غزل ۳۱۰ حافظ.mp3
3.84M
غزل ۳۱۰ مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام خیر مقدم چه خبر یار کجا راه کدام یا رب این قافله را لطف ازل بدرقه باد که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام زلف دلدار چو زنار همی‌فرماید برو ای شیخ که شد بر تن ما خرقه حرام مرغ روحم که همی‌زد ز سر سدره صفیر عاقبت دانهٔ خال تو فکندش در دام چشم بیمار مرا خواب چه در خور باشد من لَهُ یَقتُلُ داءٌ دَنَفٌ کیفَ ینام تو ترحم نکنی بر من بیدل گفتم ذاکَ دعوایَ و ها انتَ و تلکَ الایام گل ز حد برد تنعم به کرم رخ بنما سرو‌ می نازد و‌ خوش نیست ، خدا را بخرام حافظ ار میل به ابروی تو دارد شاید جای در گوشه محراب کنند اهل کلام @hafez_adabiyat