eitaa logo
حافظ خوانی و ادبیات
729 دنبال‌کننده
482 عکس
219 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و احترام 💠جلسات ایوانِ عصر 🔹️این جلسه به صورت عمومی برگزار می‌شود. 🔹️یکشنبه‌ها ساعت ۱۷ ◀️آدرس: قم. ۲۰ متری گلستان. نبش کوچه چهار. خانه مصلحان @ashareamirhosienhedayati
دو خوانش غزل ۳۱۶.mp3
4.42M
🌹☘🍃🌹☘🌹✨ ☘🍃✨🕊 🍃✨🕊 🌹🕊 ☘ ✨ غزل شمارهٔ ۳۱۶   زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم می مخور با دگران تا نخورم خون جگر سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم طره را تاب مده تا ندهی بر بادم یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم قد برافراز که از سرو کنی آزادم شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه شور شیرین منما تا نکنی فرهادم رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس تا به خاک در آصف نرسد فریادم حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی من از آن روز که دربند توام آزادم @hafez_adabiyat 💫 ✨ ☘ 🌹🕊 🍃✨🕊 ☘🍃✨🕊 🌹☘🍃🌹☘🌹✨  
شرح غزل ۳۱۶ حافظ❇️
غزل_صائب_سبزی_نه_فلک_از_چشم_گهربار_دل_است.mp3
987.6K
غزل شمارهٔ ۱۴۸۰     سبزی نه فلک از چشم گهربار دل است آب این مزرعه از دیده بیدار دل است نفس سرد، نسیم جگر سوخته است داغ جانسوز، چراغ سر بیمار دل است آب حیوان که سکندر به تمنایش سوخت شبنم سوخته گلشن بی خار دل است بی ملامت نشود آینه دل روشن زخم شمشیر زبان صیقل زنگار دل است بی قدم گرد سراپای جهان گردیدن کار هر بی سر و پایی نبود، کار دل است بحر در ساغر گرداب نگنجد هرگز گوش افلاک کجا در خور اسرار دل است؟ پرتو شمع محال است به روزن نرسد بینش چشم من از دیده بیدار دل است غنچه تا کرد دهان باز، در آتش افتاد نفس خوش نزند هر که گرفتار دل است صائب این ناله زاری که صنوبر دارد از نسیم سحری پرس، که از بار دل است   @hafez_adabiyat
هم از تو.mp3
801K
هم از تو هیچ در این رهگذر نمی‌خواهم و هم حضور تو را، مختصر نمی‌خواهم اگر چه حرف توقف به دفتر من نیست قبول کن که تو را رهگذر نمی‌خواهم تویی که از من و پنهان من خبر داری کسی که نیست ز من با خبر نمی‌خواهم زمانه از تو هزاران شبیه ساخته است هنر شناسم و شبه هنر، نمی‌خواهم بخواه تا اثری باز جاودانه شود دقایقی که ندارد اثر، نمی‌خواهم به عمر یک غزل حافظانه با من باش فقط همین و از این بیشتر نمی‌خواهم @hafez_adabiyat
غزل شبروان خواجه عبدالله انصاری.mp3
840K
شبروان از کوی دلبر خوش نشان ها داده اند شبروان از دوزخ ایمن از بهشت آزاده اند شبروان لبیک گویان اشک ریزان می روند شبروان خود از برای این دو معنی زاده اند شبروان هر شب ز گریه همچو ابر نوبهار آه شب را توشه کرده بهر مرگ آماده اند شبروان از آبِ نابِ دیده غسلی ساخته روی را بر خاک پاک «اسجدوا» بنهاده اند شبروان لبیک «عبدی» هر شب از حی بشنوند لاجَرَم سرمست عشق از جرعه آن باده اند شبروان‌ تا خود به دنیا آمدند از بهر حق سوی حق جز آه صبح و‌ ناله نفرستاده اند خواب شب بر چشم عاشق بسته اند ای دوستان تا صلای عشق او در جانشان در داده اند پیر انصاری دمادم ساده شو آزاد شو زانکه سرمستانِ شبرو ساده و آزاده اند @hafez_adabiyat
معاشران گره از زلف یار باز کنید.mp3
4.9M
🌹☘🍃🌹☘🌹✨ ☘🍃✨🕊 🍃✨🕊 🌹🕊 ☘ ✨ غزل ۲۴۴ معاشران گره از زلف يار باز کنيد شبي خوش است بدين قصه اش دراز کنيد حضور خلوت انس است و دوستان جمعند و ان يکاد بخوانيد و در فراز کنيد رباب و چنگ به بانگ بلند مي گويند که گوش هوش به پيغام اهل راز کنيد به جان دوست که غم پرده بر شما ندرد گر اعتماد به الطاف کارساز کنيد ميان عاشق و معشوق فرق بسيار است چو يار ناز نمايد شما نياز کنيد نخست موعظه پير صحبت اين حرف است که از مصاحب ناجنس احتراز کنيد هر آن کسي که در اين حلقه نيست زنده به عشق بر او نمرده به فتواي من نماز کنيد وگر طلب کند انعامي از شما حافظ حوالتش به لب يار دلنواز کنيد @hafez_adabiyat 💫 ✨ ☘ 🌹🕊 🍃✨🕊 ☘🍃✨🕊 🌹☘🍃🌹☘🌹✨  
🙏🏻🌷 برای ................. برای عابران طرز نگاهت، خود غزل بوده برای شاعران نقد نگاهت، راه‌حل بوده تمام شهر را گشتم! دهان ها از تو می گویند چه ابیاتی شنیدم! یک به یک ضرب المثل بوده زبان شعر تو رودی روان از سینه ی کوه است که «دستور زبان عشقِ» تو شیخ اجل بوده تنفس می کند صبح از «تو» و شب با «تو» می خوابد زمان در ناگهانِ آینه غرق بغل بوده تو را پاییز با خود برد و ما چون برگ آویزان اگر که انتخابش بوده‌ای، حق با اجل بوده! تو را ای کاش برگرداند این دنیا به ما قیصر که بعد از تو جهان، انبوه شعر مبتذل بوده میان این همه شاعر، کنار منزوی جانم تو را گفتم، به هرکه تشنه شعر و غزل بوده نمی بینم غروبی در تو ای خورشید، ای مهتاب طلوع چشم هایت یادگاری از ازل بوده قم المقدسه ................................................... در غزل اشاراتی به نام کتاب های قیصر امین‌پور به نام های دستور زبان عشق، تنفس صبح، آینه های ناگهان شده است. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
سرمستی شعر باده پرور قیصر پرشور نوای دل سراسر قیصر با دست سخن به آسمان ما را برد بر قله ی قاف عشق قیصر ، قیصر @hafez_adabiyat
خوانش و شرح غزل ۳۱۶.mp3
5.37M
🌹☘🍃🌹☘🌹✨ ☘🍃✨🕊 🍃✨🕊 🌹🕊 ☘ ✨ غزل شمارهٔ ۳۱۶     زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم قد برافراز که از سرو کنی آزادم شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه شور شیرین منما تا نکنی فرهادم می مخور با دگران تا نخورم خون جگر سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم طره را تاب مده تا ندهی بر بادم شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس تا به خاک در آصف نرسد فریادم حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی من از آن روز که دربند توام آزادم     @hafez_adabiyat 💫 ✨ ☘ 🌹🕊 🍃✨🕊 ☘🍃✨🕊 🌹☘🍃🌹☘🌹✨