حرم
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب #شیعه_و_سنی 💠 #پ
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب #شیعه_و_سنی 💠
#پيرامون_فرزندان_حضرت (ع): 🌸🌸🌸
#بخش_نوزدهم
او در توضيح سخن اربلى توضيحى دارد: «همان گونه كه صحيح نيست گفته شود نبوّت پيامبر بر كنار از عملكرد سودى ندارد صحيح نخواهد بود اگر گفته شود امامت امام بر كنار از عملكرد سودى ندارد، زيرا فايده، تنها در عملكرد منحصر نيست، زيرا وجود آنها كافى است تا حجّت، روشن گردد و راه، نمايانده شود و دانش، گسترده گردد، و حتّى اگر امكان اين را هم نيابند فايده آنها اين است كه وجودشان حجّت خداست بر بندگان و دفع كننده عذر آن ها، چنان كه خداوند در شأن پيامبران مى فرمايد: لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ [نساء/ ۱۶۵؛]، پس همان گونه كه پيامبر، حجّتى است كه نبوّتش با حبس يا عدم حضورش باطل نمى گردد همان گونه كه پيامبر ما در غار پنهان شد و موسى از قومش كناره گرفت، امام نيز چنين است و طول غيبت يا انحصارش به يك فرقه و گروه، تأثيرى بر مسأله نمى نهد. » بنگريد به سخن سيّد مرتضى عسكرى در 📚معالم المدرستين ۱/ ۳۴۱- ۳۳۶. او در همين 📚مأخذ ۱/ ۳۳۰ مى گويد: «رسول خدا (ص) در روايات خود بر امامت امام اوّل على بن ابى طالب (ع) بيش از ديگر ائمه تأكيد كرده است و به امام آخر حضرت مهدى (عج) بشارت داده فرموده است كه شمار امامان دوازده تن است. زيرا اگر امام اوّل و آخر و شمار آنها اثبات گردد ديگر جايى براى ترديد در اين باقى نمى ماند كه اين دوازده امام كيانند كه نخستين شان امام على و آخرين شان حضرت مهدى- سلام اللَّه عليهم اجمعين- است. » او پس از آوردن پاره اى از الفاظ اين حديث در همين مأخذ/ ۳۳۶ مى گويد: 📚ترجمه كشف اليقين، ص: ۳۲۶ _________ _ «از آن چه گفته آمد نتيجه مى گيريم كه: شمار امامان در اين امّت دوازده تن پياپى است و پس از اين دوازده تن عمر جهان به پايان مى رسد. در حديث اوّل چنين آمده است: «همچنان اين دين برپاست تا رستخيز به پا شود يا دوازده خليفه بر شما بگردد.. » اين حديث، مدّت برپايى دين را معلوم مى كند و اين مدّت را با فرا رسيدن رستخيز، مشخّص مى سازد و شمار امامان را در اين امت دوازده تن معيّن مى كند. در حديث پنجم آمده است: «پيوسته اين دين، موجود است تا دوازده خليفه از قريش. پس هر گاه آنها نابود شدند زمين اهل خود را مى بلعد. » اين حديث دلالت دارد بر پايايى وجود دين تا دوازده خليفه كه پس از آن زمين در هم كوبيده مى شود. در حديث هشتم، شمار اين خلفا منحصر در دوازده است: «جانشينان پس از من به شمار اصحاب موسى هستند. » اين حديث دلالت دا بر آن كه خليفه اى پس از پيامبر نيست مگر اين دوازده تن. .... #ادامه_دارد
~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
حرم
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 ▪️ #فضائل_و_زندگانی_حضرت_فاطمه_زهرا علیها السلام ▪️◼️ #بخش_هج
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
▪️ #فضائل_و_زندگانی_حضرت_فاطمه_زهرا علیها السلام ▪️◼️
#بخش_نوزدهم
#ماجراي #سوزاندن #خانه، از زبان #عمر ▪️▪️◼️
عمر بن خطاب، نامه اي براي معاويه [۶۷] نوشت و در آن نامه (در رابطه با ماجراي بيعت و سوزاندن درِ خانه) چنين آمده است. «... به خانه ي علي (ع) رفتم با مشورت قبلي كه در مورد اخراج او از خانه (با قوم) كرده بودم، فِضّه (كنيز خانه ي علي عليه السلام) بيرون آمد، به او گفتم: به علي بگو بيرون آيد و با ابوبكر بيعت كند، زيرا همه ي مسلمين با او بيعت كرده اند.
فضّه گفت: امير مؤمنان علي (ع) مشغول (جمع آوري قرآن) است، گفتم: اين حرفها را كنار بگذار، به علي (ع) بگو بيرون بيايد، وگرنه ما وارد خانه ميشويم، و او را به اجبار، بيرون ميآوريم، در اين هنگام فاطمه (س) بيرون آمد و پشت در ايستاد
و گفت: «اي گمراهان دروغگو، چه ميگوئيد و از ما چه ميخواهيد؟! »
گفتم: اي فاطمه!، گفت: چه ميخواهي اي عمر!
گفتم: چرا پسر عمويت ترا براي جواب، به اينجا فرستاده و خودش در پشت
پردههاي حجاب نشسته است؟!
فاطمه (س) به من گفت:
طُغْيانُكَ يا عُمَرُ! اَخْرَجَنِي، وَ اَلْزَمَكَ الْحُجَّةَ وَ كُلَّ ضالٍّ غوّيٍ
: «طغيان و تعدّي تو بود كه مرا از خانه بيرون آورد و حجّت را بر تو تمام كرد و همچنين حجّت را بر هر گمراه منحرف، كامل نمود».
گفتم: اين حرفهاي بيهوده و زنانه را كنار بگذار و به علي (ع) بگو از خانه بيرون آيد. گفت: لا حُبَّ و لا كَرامَةَ... «دوستي و كرامت، لايق تو نيست، آيا مرا از حزب شيطان ميترساني اي عمر! بدانكه حزب شيطان ضعيف و ناتوان است».
گفتم: اگر علي (ع) از خانه بيرون نيايد، هيزم فراواني به اينجا بياورم، و آتشي برافروزم و خانه و اهلش را بسوزانم، و يا اينكه علي (ع) را براي بيعت به سوي مسجد ميكشانم، آنگاه تازيانه ي «قنفذ را گرفتم و فاطمه (س) را با آن زدم، و به خالد بن وليد گفتم: تو و مردان ديگر هيزم بياوريد، و به فاطمه (س) گفتم: خانه را به آتش ميكشم.
گفت: اي دشمن خدا و اي دشمن رسول خدا و اي دشمن امير مؤمنان!، و هماندم دو دستش را از در بيرون آورد كه مرا از ورود به خانه بازدارد، من او را دور نموده و با شدّت در را فشار دادم، و با تازيانهام بر دستهاي او زدم، تا در را رها
كند از شدّت درد تازيانه، ناله كرد و گريست، گريه و ناله اش آنچنان جانسوز بود كه نزديك بود دلم نرم شود و از آنجا منصرف شوم و برگردم، به ياد كينههاي علي (ع) و حرص او در ريختن خون بزرگان (مشرك) قريش افتادم و... با پاي خودم لگد بر در زدم صداي ناله ي فاطمه را شنيدم، كه گمان كردم اين ناله مدينه را زيرورو نمود، در آن حال، فاطمه (س) ميگفت:
يا اَبَتاهُ! يا رَسُولَ اللَّهِ هكذا كانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ اِبْنَتِكَ، آهْ يا فِضَّةُ اِلَيْكِ فَخُذيِني فَقَد وَاللَّهِ قُتِلَ ما فِي اَحْشائي مِنْ حَمْلٍ:
«اي پدر جان! اي رسول خدا با حبيبه و دختر تو چنين رفتار ميشود، آه! اي فضّه! بيا و مرا درياب، كه سوگند به خدا فرزندم كه در رحم من بود كشته شد! »
من دريافتم كه فاطمه (س) بر اثر درد شديد مخاض، به ديوار (پشت در) تكيه داده است، در خانه را با شدّت فشار دادم، در باز شد، وقتي كه وارد خانه شدم فاطمه (س) با همان حال، روبروي من ايستاد، ولي شدّت خشم من، مرا بگونه اي كرده بود كه گوئي پرده اي در برابر چشمم افتاده است، چنان سيلي روي روپوش به صورت فاطمه (س) زدم كه به زمين افتاد (تا آخر نامه كه مشروح ميباشد) [۶۸].
📚منابع:
[۶۷] معاويه در زمان خلافت ابوبكر، پس
از فوت برادرش يزيد بن ابوسفيان، حاكم شام شد، و در زمان خلافت عمر و عثمان نيز، حاكم شام بود (تتمة المنتهي ص ۳۰) گويا نامه ي عمر به معاويه در زمان خلافت عمر بوده است (مترجم).
[۶۸]اين نامه را علّامه مجلسي در بحارالانوار ط قديم جلد ۸ صفحه ۲۲۲ به بعد بطور مشروح، نقل كرده است، و گويد: اين نامه از كتاب دلائل الامامه جلد ۲ بدست آمده است، به اين ترتيب كه: پس از شهادت امام حسين (ع)، عبداللَّه بن عمر با جمعي از مردم مدينه به شام آمدند و به يزيد اعتراض كردند و از اعمال شنيع او در مورد فاجعه ي كربلا انتقاد نمودند، يزيد به عبداللَّه گفت: ميخواهي نامه ي پدرت را به تو نشان دهم، آنگاه آن نامه را از صندوقي بيرون آورد و به عبداللَّه نشان داد (كه نامه ي فوق خلاصه ي آن نامه است) - مترجم.
~~~~~~~~⚜️🔸💠🔸⚜️~~~~~~~~
حرم
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 🌺🌸 #خاطرات_غدیر_خم ( حوادث اخرین سال زندگی پیامبر صلی الله علی
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
🌺🌸 #خاطرات_غدیر_خم ( حوادث اخرین سال زندگی پیامبر صلی الله علیه و اله )
#بخش_نوزدهم
#در انتظار #پيام آسمانى #ماندهام🔸🔶🌸
پيامبر را مى بينم كه در خيمه خود نشسته است و با خود فكر مى كند، خدا او را از پيمان نامه اى كه در كعبه نوشته شده باخبر كرده است.۷۱
به راستى پيامبر با اين افرادى كه دور او جمع شده اند و خود را مسلمان نشان مى دهند چه كند؟
اينها به ظاهر مسلمان شده اند و نماز مى خوانند، امّا با يكديگر پيمان مى بندند كه بر خلاف دستور پيامبر عمل كنند.
آخر اينها چه مسلمانانى هستند؟!
امان از دورويى!!
درست است كه ماجراى انگشتر دادن على (ع) در ركوع به گوش همه رسيده است، امّا پيامبر مى خواهد مراسمى رسمى برگزار كند و از همه مردم بخواهد با على (ع) بيعت كنند و به اين وسيله دين اسلام را كامل كند.
امّا عدّه اى از اطرافيان او، دشمنى على (ع) را در سينه دارند و به دنبال اين هستند تا در اوّلين فرصت ممكن فتنه و آشوب بر پا كنند.
آنها منتظر هستند تا پيامبر ولايت على (ع) را اعلام كند تا در ميان مسلمانان فتنه كنند و همه زحمات پيامبر را از بين ببرند.
خداوند مى داند كه چه موقع، اين گروه نخواهند توانست فتنه بر پا كنند، آن
وقت به پيامبر خود خبر خواهد داد.
غروب روز سيزدهم ذى الحجّه فرا مى رسد و هنوز پيامبر منتظر پيام آسمانى است.
مردم كه مدّتها از خانه و كاشانه خود دور بوده اند، آماده رفتن شده اند، آنها ديگر مى خواهند نزد خانواده هاى خود باز گردند.
امّا پيامبر نمى خواهد اين فرصت با شكوه را از دست بدهد، او در كجا مى تواند اجتماعى به اين بزرگى پيدا كند؟ بايد در ميان اين جمعيّت صد و بيست هزار نفرى، ولايت على (ع) اعلام شود.
نمى دانم چه مى شود كه پيامبر تصميم مى گيرد كه فردا همراه مردم به سوى مدينه حركت كند.
اين خبر در همه جا مى پيچد كه پيامبر فردا به سوى مدينه حركت خواهد كرد.
📚منابع:
۷۱.الصافي في تفسير القرآن (تفسير الصافي)، محمّد محسن بن شاه مرتضى (الفيض الكاشاني) (ت ۱۰۹۱ ه)، طهران: مكتبة الصدر، الطبعة الاُولى، ۱۴۱۵
ه.
2_5465230285115230634.mp3
22.94M
🖌 شرح خطبه #فدک 👈🏻 #بخش_نوزدهم
📥پیشنهاد دانلود🔹نشر دهید...
شیخ #مجتبی_اسکندری حفظ الله
🏴اللهم عجل لولیک الفرج🏴
2_5465230285115230634.mp3
22.94M
🖌 شرح خطبه #فدک 👈🏻 #بخش_نوزدهم
📥پیشنهاد دانلود🔹نشر دهید...
شیخ #مجتبی_اسکندری حفظ الله
🏴اللهم عجل لولیک الفرج🏴