eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
529 عکس
151 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌تحلیل فلسفی حرکت در اجتماع بر پایه حکمت متعالیه (شاهکار فلسفی در تحلیل حرکت در عینیت) ❇️بخش دوم: 📍فیلسوف انقلاب اسلامی استاد شهید مطهری: 🔹 نیز عینا به همان صورت رخ می دهد كه تكامل روح در دامن جسم و تكامل انسانیّت «فرد» در دامن حیوانیّت او صورت می گیرد. 🔸نطفه ی جامعه ی بشری بیشتر با نهادهای اقتصادی بسته می شود. جنبه های فرهنگی و معنوی جامعه به منزله ی روح جامعه است. همان طور كه میان جسم و روح تأثیر متقابل هست [1] ، میان و اندام آن- یعنی میان نهادهای معنوی و نهادهای مادّی آن- چنین رابطه ای برقرار هست. همان طور كه فرد به سوی آزادی و استقلال و حاكمیّت بیشتر روح است، سیر تكاملی جامعه نیز چنین است. 🔹یعنی جامعه ی انسانی هر اندازه متكامل تر بشود، حیات فرهنگی، استقلال و حاكمیّت بیشتری بر حیات مادّی آن پیدا می كند. انسان آینده، حیوان فرهنگی است نه حیوان اقتصادی، انسان آینده، انسان عقیده و ایمان و مسلك است نه انسان شكم و دامن. 🔸البتّه این به آن معنی نیست كه جامعه ی بشر با یك و ضرورت، قدم به قدم و روی خطّ مستقیم، به سوی كمال ارزشهای انسانی حركت می كند و همواره جامعه ی انسان در هر مرحله از زمان از این نظر نسبت به مرحله ی پیشین یك گام جلوتر است، ممكن است بشر، دوره ای از زندگی اجتماعی را طی كند كه با همه ی پیشرفتهای فنّی و تكنیكی، از نظر معنویّات انسانی نسبت به گذشته اش مرحله یا مراحلی به انحطاط كشیده شده باشد همچنانكه امروز نسبت به بشر قرن ما گفته می شود، بلكه به این معنی است كه بشر در مجموع حركات خود، هم از نظر مادّی و هم از نظر معنوی رو به پیش است. 🔹 بشر از نظر معنوی یك حركت یكنواخت روی خطّ مستقیم نیست، حركتی است كه گاهی انحراف به راست یا به چپ دارد، توقّف و احیانا بازگشت دارد، ولی در مجموع خود یك حركت پیشرو و تكاملی است. این است كه می گوییم انسان آینده حیوان فرهنگی است نه حیوان اقتصادی، انسان آینده انسان عقیده و ایمان است نه انسان شكم و دامن. 🔸طبق این نظریّه، جنبه ی انسانی انسان به علّت اصالتش همراه و بلكه مقدّم بر تكامل ابزارهای تولیدی اش تكامل یافته و بر اثر تكامل، تدریجا از وابستگی اش و تأثیرپذیری اش از محیط طبیعی و اجتماعی كاسته و بر وارستگی اش- كه مساوی است با وابستگی به عقیده و آرمان و مسلك و ایدئولوژی- و نیز تأثیربخشی اش بر روی محیط طبیعی و اجتماعی، افزوده است و در آینده هر چه بیشتر به آزادی كامل معنوی یعنی استقلال و وابستگی به عقیده و ایمان و ایدئولوژی خواهد رسید. 🔹انسان در گذشته با اینكه از مواهب طبیعت و مواهب وجود خود كمتر بهره مند بوده، بیشتر اسیر و برده ی طبیعت و هم اسیر و برده ی حیوانیّت خود بوده، امّا انسان آینده در عین اینكه از طبیعت و از مواهب وجود خود بیشتر بهره برداری خواهد كرد، از اسارت طبیعت و از اسارت قوای حیوانی خود بالنّسبه آزادتر و بر حاكمیّت خود بر خود و بر طبیعت خواهد افزود. 🔸بنابراین نظر، واقعیّت انسانی، هر چند همراه و در دامن تكامل حیوانی و مادّی او رخ می نماید، به هیچ وجه سایه و انعكاس و تابعی از تكامل مادّی او نیست، خود واقعیّتی است مستقل و تكامل یابنده، همان طور كه از جنبه های مادّی اثر می پذیرد، در آنها تأثیر می كند. 🔹تعیین كننده ی انسان سیر تكاملی اصیل فرهنگی او و واقعیّت اصیل انسانی اوست، نه سیر تكاملی ابزار تولید. 🔸این واقعیّت اصیل است كه به حركت خود ادامه می دهد و ابزار تولید را همراه سایر شئون دیگر زندگی متكامل می كند، نه اینكه ابزار تولید خود به خود متكامل می شود و انسانیّت انسان به مانند ابزاری توجیه كننده ی نظام تولیدی، تحوّل و تغییر می پذیرد، و از این رو نام تكامل را دارد كه توجیه كننده ی نظام تولیدی متكامل تری است. ____________________________________ [1] - حكمای اسلامی، اصلی در رابطه ی متقابل روح و بدن دارند كه با این عبارت بیان می شود: «النفس و البدن یتعاكسان ایجابا و اعدادا» . مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 28. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب ⏹ بخش ۲۷ از ۵۰ 🔹مرحوم طالقانی اقتصاد اسلامی را در میانه‌ی لیبرال
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب ⏹ بخش ۲۸ از ۵۰ 🔹بازرگان در کتاب راه طی شده و سایر آثار خود، نسبت به منطق و فلسفه اسلامی بسیار بدبین است و آن را کنار می‌گذارد و سعی دارد با استفاده از منطق علوم تجربی به تحلیل مسائل بپردازد.(به طور نمونه ر.ک: مباحث بنیادین ص۲۷) او روش و رویه‌ی فلاسفه را متباین با رویه‌ی انبیاء می‌داند و معتقد است که « پای درس فلاسفه به این نتیجه خواهید رسید که حضرات نه تنها گرهی و مشکلی را نگشوده‌اند، بلکه انسان را کلاف سردرگم و بیچاره هم می‌فرمایند.»(ص۳۴) او در جای دیگری می‌نویسد: «علمای اسلام و یهود و نصارا با قبول افکار فلاسفه یونان، ماهرانه از عقاید دینی خود دفاع کردند و بسیار خوشحال بودند که هم پایه علمی به مذهب داده اند و هم احساسات و توهمات بشری را راضی کرده اند؛ ولی غافل از آنکه پایه را سست می‌نمایند و رخنه در اساس توحید وارد می‌سازند. ظاهراً درباره همین فلسفه یا حکمت یونان است که اخباری از معصومین (علیهم السلام) در مذمت از فلسفه و داخل نمودن آن در دین رسیده است.» (ص۹۹) براین اساس، بازرگان در همه آثار خود از منطق و فلسفه گریزان است و بر رجوع به قرآن و حدیث معتبر از معصومین(ع) اصرار دارد. اما نکته مهم این است که او با اشاره به ماجرای حضرت ابراهیم(ع) با قومش و دعوت آنها به مشاهده ماه و خورشید و امثال آنها و در نتیجه اثبات به ناقص بودن آنها و دعوت به توحید، معتقد است که تنها روش شناخت همان روش تجربی است و به همین جهت حضرت ابراهیم (ع) را «مؤسس ادیان و افکار جدید» می‌نامد.(ص۴۸) و بازرگان روش خود را هم روش حضرت ابراهیم (ع) و بالتبع قرآنی و اسلامی می‌داند و روش فلاسفه و عرفا و سایرین را غیر اسلامی بلکه بیگانه به قرآن و اسلام می‌خواند. 🔹 البته روشن است که روش تجربی با بر یک سلسله آزمایشها و فعل و انفعالات خالص کننده استوار است و از این جهت به ریاضیات و روش‌های کمی وابسته است. از این‌رو، ریاضیات و کمی‌سازی مطالعات اسلامی و انسانی بسیار مهم و برجسته است و همواره تلاش دارد تا با استفاده از قواعد ریاضی و اصول علمی در فیزیک و شیمی همچون قانون ترمودینامیک (بقای ماده و انرژی) و نگرش‌های سیستمی، به اثبات علمی بودن و کمی‌سازی مطالعات دینی بپردازد. 🔸 نکته مهم دیگر در روش‌شناسی بازرگان این است که او نیز مانند بسیاری اندیشه ورزان ساسینتیفیک غربی، به ناچار به و غیر عقلی روی می‌آورد و با عشق و تعبد محض به دنبال حل مشکلات جوامع انسانی و اصلاح اندیشه سوسیالیسم است. 🔹بازرگان در ابتدای کتاب راه طی شده، با نقد دو نگاه افراطی متدینین و متجددین که تمدن بشری غرب را بی‌ارتباط با راه انبیا معرفی می‌کنند معتقد است که «بشر در سیر تکاملی خود، راهی جز راه انبیا نپیموده است و روز به روز به مقصد آنها نزدیک می‌شود»(مباحث بنیادین، ص۲۰) بنابراین سیر تکاملی بشر در راهی است که پیغمبران و وحی الهی به آن دعوت می‌کند. در نظر او، انبیا علیهم السلام برای گسترش عقل و علم تجربی آمده‌اند و رشد علوم طبیعی و تجربی در عصر جدید در ادامه‌ی راه انبیا است. 🔸مفهوم و برای بازرگان یک مفهوم محوری است و در آثار مختلف تلاش دارد تا این تکامل و سیر تکاملی انسان را تبیین کند. 🔹 بازرگان برای تبیین سیر تکاملی انسان، به توضیح تاریخ انبیا و سیر تکاملی انبیا می‌پردازد. برخی تصور اولیه که بازرگان را یک فرد معرفی می‌کنند و دلیل را هم تأکید وی بر می‌دانند بازرگان کاملا به سوسیالیسم معتقد است و اختیار و آزادی انسان را نیز مقدمه رسیدن به سوسیالیست و جامعه‌ی عادله می‌داند. بازرگان در کتاب و ترمودینامیک انسان، به صراحت می‌نویسد: « فکر سوسیالیسم تا آنجا که خواهان عدالت و تساوی بین افراد و تأمین زندگی فعال و مرفه برای عموم و جلوگیری از ظلم و فقر و بدبختی می‌باشد همیشه مطلوب و ممدوح بوده. از قدیم طرفدار داشته و یکی از هدفهای عملی مذاهب برحق می‌باشد.»(ص۴۱۵) او محله‌ها و مکاتب سوسیالیستی برآمده از قرن ۱۸ به بعد را می‌ستاید اما معتقد است که همه ناقص هستند چون به برپایه حب و‌ عشق در برابر توحید بی‌توجه هستند. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1913