📌«سيد جمال الدين اسدآبادي احياگر سياست متعاليه در جهان اسلام»
#الگوهای_امتداد_حکمت
نقش حكمت متعاليه در شخصيت و انديشه سياسي سيد جمال الدين اسدآبادي
سيد مهدي موسوي
منبع . مجموعه مقالات همایش سياست متعالیه ج۳ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
خلاصه مقاله:
🔹سيد جمالالدين اسدآبادي سلسلهجنبان نهضت بيداري اسلامي در جهان اسلام، مصلحي بزرگ بود كه با تكيه بر فكر و انديشه در راه عظمت و اعتلاي مسلمين كوشيد و مشعل فروزان نهضتهاي بيداري اسلامي را روشن نمود. با توجه به گستره ابعاد شخصيت و انديشه او، اين پرسش مطرح ميشود كه كدام مكتب فكري باعث شكلگيري شخصيت و انديشه سيد جمال بوده است؟ و به طور خاص، حكمت متعاليه به عنوان مهمترين جريان فلسفه اسلامي در قرون اخير چه تأثيري در شخصيت و انديشه سيد جمال ايفا كرده است؟
🔹در ميان نويسندگان و محققان ايراني و عرب، پيرامون اين مسئله اختلافاتي وجود دارد و هر يك انديشه او را در قالب يكي از جريانهاي انديشهاي در جهان اسلام مطرح ميكنند؛ اما به اعتقاد جمعي از آنها، ريشههاي فكر سيد جمال را بايد در مكتب حكمت متعاليه و فقه اجتهادي جستجو كرد. از اين رو فرضيه اين مقاله در پاسخ به پرسش مطرح شده، اين است كه انديشههاي احياگرانه سيد جمال كه در جهت نهضت بيدارگرانه او شكل گرفته بود را ميتوان متأثر از "حكمت متعاليه" دانست و آن را نوعي "سياست متعاليه" ناميد.
🔹در اين مقاله براي اثبات و تحليل فرضيه اصلي، ابتدا با توجه به تحصيلات علمي سيد، اين نكته روشن ميشود كه سيد جمال، هم زمان با كسب علوم رسمي حوزههاي تشيع به خصوص از محضر شيخ اعظم انصاري(ره) به طلب حكمت و فلسفه اسلامي پرداخت و در محضر حكيم خبير و عارف متأله آخوند ملا حسينقلي همداني(ره) از شاگردان مبرز حكيم ملا هادي سبزواري(ره) از معارف حكمي و فلسفي و عرفاني اسلام بهرهمند گرديد تا آنكه خود به عنوان فيلسوفي عاليمقام و به تربيت شاگرداني پرداخت كه هر يك قلب تبنده و محور بيداري اسلامي در كشورهاي مختلف اسلامي شدند.
🔹در ادامه به ذكر تحليل متفكران از نقش حكمت به طور عام و حكمت متعاليه به طور خاص در انديشه و شخصيت سيد جمال پرداخته ميشود. و پس از آن با مراجعه به آثار باقي مانده از سيد جمالالدين، شواهدي از نقش حكمت متعاليه در انديشه سيد استخراج ميشود.
🔸در مقايسه انديشه سياسي سيد جمالالدين با انديشه سياسي فارابي به عنوان مؤسس فلسفه سياسي مشاء، و انديشه سياسي صدرالمتألهين به عنوان مؤسس فلسفه سياسي متعاليه، ميتوان اينگونه فهميد كه آراء و انديشههاي سيد جمال به آراء و انديشه سياسي صدرالمتألهين نزديكتر است.
🔹سيد جمال در طرح كلان انديشه سياسي خود كه در قالب "نهضت بيداري اسلامي" شكل و معنا يافته است ابتدا به تبيين جايگاه علم و عالِم در سرنوشت بشر و جامعه پرداخته و با مشخص نمودن جايگاه علوم و تبيين كارويژههاي آنها به نقش علما و حكما اشاره نموده است. سيد جمال از همين رهگذر به فلسفه و حكمت، عنايت ويژهاي نموده و كارويژههاي مهم آنرا در سعادت بشر و زندگي اجتماعي بيان نموده است. خلاصه نظر سيد جمال در اهميت فلسفه اين است كه فلسفه، علم پايهاي و كليدي در جهت عظمت و اعتلاي يك جامعه است كه زمينه را براي سعادت انسان و خروج " از توحش و تبربر جهل و ناداني، به دخول در مدينه فاضله دانش و كارداني" و مدنيت اجتماعي ميسر ميگرداند.
🔸سيد جمال با انتقاد از وضعيت علوم خصوصاً علوم اسلامي همچون فلسفه، اصول، فقه و تفسير در جامعه معاصر اسلامي، مهمترين كارويژه علم اصول فقه كه فلسفه شريعت اسلامي است را دست يابي به قدرتِ تنظيم و اجراي قوانين مدنيت در عالم ميداند. و علم فقه را "حاوي جميع حقوق مَنزليّه و حقوق بَلديه و حقوق دُوليه" معرفي ميكند و معتقد است كه فقها بايد توانايي اداره امور جامعه و توانايي سفارت دولتي اسلام را در ديگر دُول داشته باشند.
🔹سيد جمال با بيان و تحليل فلسفي از اصول پايهاي در بقاء اجتماع و اركان حكومت، دين را در امور اجتماعي و حكومتي داراي جايگاه بس ويژه و منحصر بهفرد ميداند كه در تنظيم و سعادت زندگي مادي و معنوي انسان لازم و ضروري است و معتقد است: مدينه فاضلهاي را كه حكما در مسير تبيين آن زحمات فراوان كشيده و در راه تحقّق آن جان دادهاند، جز با ديانت اسلامي قابل تحقّق نيست.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
7.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌ظرفیت تمدنی فطرت
روایت یک کشیش مسیحی از حضرت فاطمه زهرا و حضرت زینب (سلام الله علیهما) نشان گر این است که:
اهلبیت(ع) محور تمدن سازی آینده هستند زیبایی های فطری و اخلاقی ایشان، هر انسان آزاده ای را جذب می کند.
سیره و حیات معنوی و سیاسی اهلبیت محور #اتصال_تمدنی و پرهیز از گسست ها و تقابلهای تمدنی است.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
اللهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْکَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
۱. وَ اجْعَلِ النُّورَ فِی بَصَرِی
۲. وَ الْبَصِیرَةَ فِی دِینِی
۳. وَ الْیَقِینَ فِی قَلْبِی
۴. وَ الْإِخْلاصَ فِی عَمَلِی
۵. وَ السَّلامَةَ فِی نَفْسِی
۶. وَ السَّعَةَ فِی رِزْقِی
۷. وَ الشُّکْرَ لَکَ أَبَدا مَا أَبْقَیْتَنِی
#شاخصه_های_عقلانیت_توحیدی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌تاملی کوتاه در آسیبهای پژوهش حوزویان
پژوهش شرط لازم پویایی هر نظام آموزشی و تربیتی است. بدون پژوهش، امکان خلاقیت و نوآوری علمی و همچنین شرایط لازم برای انتقال علوم به نسل های بعد فراهم نیست.
نظام آموزشی حوزه های علمیه نیز از این قاعده کلی مستثني نیست و حتما لازم است پژوهش در متن نظام آموزشی و تربیتی حوزه جدی تلقی شود و همه طلاب را وارد وادی تحقیق و پژوهش کرد.
وضعیت پژوهش در مدارس علمیه از آسیب های مختلفی رنج می برد که به برخی از آنها اشاره می شود:
❇️ ۱. خلط پژوهش با نگارش
یکی از آسیب های جدی در اطراف پژوهش، خلط مقوله تحقیق و پژوهش با مقوله نگارش، تالیف و هنر نویسندگی است. در فضای موجود هرگاه از تحقیق و پژوهش یاد میشود سریعا ذهنها به سمت کتاب و مقاله معطوف می گردد. در حالی که تأليف و تدوین کتاب، مقاله و یاداشت یکی از خروجی های تحقیق و پژوهش است. البته شیوه ها و طرق دیگری برای عرضه خروجی پژوهش وجود دارد. در نگاه دقیق روشن می شود که تحقیق و پژوهش آن کنش عالمانه و خلاقانه و جستجو گرایانه محقق برای نوآوری، نظریه پردازی و حل مسئله است. هر تأليف و نگارشی از این ویژگی برخوردار نیست و نمی توان آن را پژوهش و تحقیق علمی دانست.
❇️ ۲. غفلت از تحقیقات میدانی
تحقیق و پژوهش گاه کتابخانه ای است و گاه میدانی است و نیازمند تحقیقات کمی و کیفی مناسب است. همچنین باید دانست هدف پژوهش گاه نوآوری علمی و نظریه پردازی است و گاه هدف آن ارائه طرح عملیاتی و راهبردی برای حل یک مسئله جاری در جامعه است. امروزه حوزه علمیه به همه این تحقیقات نیازمند است و غفلت از هر کدام نتایج خسارت باری خواهد داشت.
شواهد نشان می دهد که مطالعات میدانی و تحقیقات کمی و کیفی در حوزه های علمیه بسیار ناچیز است و این موجب بیگانگی حوزویان از مسائل مهم، روندهای اجتماعی و زیست جهان مردم جامعه شده است و در عوض به مسائل غیر ضروری و بیگانه از زندگی انسان معاصر مشغول باشند.
❇️ ۳. غفلت از تاریخ
پژوهش های انسانی، اجتماعی و الهیاتی به داشتن یک نگاه تاریخی عمیق گره خورده است. نداشتن نگرش عمیق تاریخی و غفلت از تاریخ علم، تاریخ اجتماعی و سیاسی، موجب شده است که بسیاری از تحقیقات حوزویان از ايده های خلاقانه، نگرش های انضمامی و تجویزهای راهبردی تهی باشد و نتواند مخاطبان تخصصی و حتی عمومی را اقناع کند. در واقع《تاریخ》منبع غنی ایده ها و آزمایشگاه نظریات علوم انسانی و اجتماعي است و در بستر تاریخ و در متن تاریخ علوم و تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی می توان صحت و کارآمدی نتایج یو تحقیق و پژوهش علمی را نشان داد.
❇️ ۴. عدم جایگاه مناسب پژوهش در برنامه تحصیلی
متاسفانه تحقیق و پژوهش در برنامه تحصیلی طلاب از جایگاه مناسبی برخوردار نیست و بیشتر اقدامات نیز، اقدامات صوري و شکلی است و فاقد محتوای ضروری و اسلوب کارآمد است. معاونت پژوهش در مدیریت حوزوی و فرآیند تحصیلی بسیار کم رمق و کم اعتبار است و فاقد ابزار لازم برای سیاست گذاری، تاثیرگذاری راهبری در فرایند تحصیل و تربیت طلاب است. نگاه تزئینی مدیران به پژوهش و عدم خودباوری معاونان پژوهش مدارس، امری کاملا مشهود و ملموس است و همین یکی از عوامل بی رغبتی طلاب به تحقیق و پژوهش است.
❇️ ۵. بی ارتباطی با بدنه مدیریتی و سیاست گذاری کشور و جهان اسلام
هویت تحقیق و پژوهش، نظریه پردازی و حل مسئله است و اهل اطلاع می دانند که مسئله و نظریه در متن مشکل و بحران و در شرایط اضطرار و درماندگی شکل می گیرد.
اگر مجموعه ای از جامعه و مناسبات مدیریتی و سیاست گذاری فاصله داشت و هیچ نسبت صحیح علمی با آن برقرار نکرد و فقط به مسائل درونی خود مشغول بود بدون تردید پویایی و دردمندی لازم را برای نظریه پردازی و حل مسئله نخواهد داشت چون با مسئله و بحرانی مواجهه نیست و کسی از آن مطالبه نظریه و پاسخ ندارد. این شرح حال و وضعیت حوزه های علمیه و بسیاری از حوزویان است.
❗️سخن آخر
آنچه ذکر شد فقط اشاره ای کوتاه و شتابزده به موضوع پراهمیت آسیب شناسی پژوهش در حوزه علمیه است که می بایست به طور تخصصی به آن اندیشید و برای درمان اینگونه آسیب های بر سر راه حوزه های علمیه راه کار عملیاتی ارائه کرد و به طور واقعی ان یافته های راهبردی را در عمل به کار بست.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌توحید، محبوب ترین اشیاء
🛑 کفر مبغوض ترین اشیاء
اللهُمَّ إِنِّی أَطَعْتُکَ فِی أَحَبِّ الْأَشْیَاءِ إِلَیْکَ وَ هُوَ #التَّوْحِیدُ
وَ لَمْ أَعْصِکَ فِی أَبْغَضِ الْأَشْیَاءِ إِلَیْکَ وَ هُوَ #الْکُفْرُ
فَاغْفِرْ لِی مَا بَیْنَهُمَا یَا مَنْ إِلَیْهِ مَفَرِّی آمِنِّی مِمَّا فَزِعْتُ مِنْهُ إِلَیْکَ ....
دعای سریع الاجابة
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌پرسش از چيستي، کمال عقلانیت
فیلسوف انقلاب علامه استاد شهید مطهری:
🔹منطقيين ميگويند پرسشهايي که انسان درباره اشياء ميکند، به مناسبت انواع مجهولاتي که درباره اشياء دارد، مختلف است و انواعي را تشکيل ميدهد. در علامتهاي استفهامي که در هر زباني از جمله زبان فارسي خود ما هست، يک وقت درباره يک شيء سؤال ميکنيم که «چيست؟»، يک وقت سؤال ميکنيم «آيا هست؟» يک وقت سؤال ميکنيم «کداميک؟» يک وقت سؤال ميکنيم «چرا؟» به معناي «به چه علت؟»، يک وقت ميگوييم «چرا؟» به معناي «به چه دليل؟»، يک وقت ميگوييم «کي؟» زمانش را سؤال ميکنيم، يک وقت ميگوييم «کجا؟» محلش را سؤال ميکنيم، يک وقت ميگوييم «براي چه؟» غايت و هدف و فلسفهاش را سؤال ميکنيم و يک وقت از صفتي از صفتهايش با «آيا» سؤال ميکنيم: «آيا چنين است؟ آيا داراي اين علامت است؟ داراي آن صفت است؟».
🔸منطقيين ميگويند در ميان اين سؤالها سه سؤال اساس همه سؤالها را تشکيل ميدهد: يکي سؤال از چيستي، ديگر سؤال از چرايي و سوم سؤال آيايي. اين که سؤالها اين همه تنوع پيدا کرده و اين همه الفاظ مختلف براي سؤال در زبانهاي مختلف پيدا شده، کشف ميکند از اينکه انسان انواع مجهولاتي درباره اشياء و قهرا انواع نيازها براي دانستن پيدا ميکند. يکي از آن نيازها که واقعا هم يک نياز انساني است يعني انسان از آن جهت که يک موجود متعقل و متفکر است و يک موجودي که به يک اصطلاح ديگر «فيلسوف» است (يعني ميخواهد به حقايق اشياء پي ببرد) آن سؤال را مطرح ميکند و اين علامتِ #کمال_عقلانيت و #کمال_انسانيت است، اين است که سؤال ميکند «چيست؟»؛ از چيستي سؤال ميکند.
🔹همه چيز قابل تعريف نيست؛ يعني خيلي چيزها را ميشود با چيستي سؤال کرد و جواب شنيد ]اما برخي را نميشود،[ چون تعريف کردن يک نوع تحديد کردن و حدود يک شيء را مشخص کردن است. اگر يک شيء حدودش از مشخص کردن براي انسانها خارج باشد اين سؤال جواب ندارد؛ به انسان ميگويند از چيستي سؤال نکن؛ يعني مافوق اين است که بتوانيم براي تو حدود آن را مشخص کنيم.
آشنایی با قرآن ج۱۴ ص۱۳۵
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
🔺 آیا تفسیر همدلانه و جامع از اندیشه امام خمینی و امام خامنه ای و پذیرش و دفاع حداکثری از آن، اخباری گری و غیر عقلانی است؟
🔷گزارش
اخیرا برای از طلاب دغدغه مند و فعالان فضای مجازی و منسوب به یکی از جريانهاي فکریِ منتقدِ گفتمان فکری انقلاب اسلامی در مطالب و سخنان خود هرگونه تفسیر همدلانه، منصفانه و جامع از اندیشه امام خمینی و امام خامنه ای را #اخباری_گری می خوانند و هرگونه دفاع از آن اندیشه ها و استناد به اندیشه متفکران انقلاب اسلامی را غیر علمی و غیر عقلانی می دانند.
برخی از این افراد علی رغم ادعای وجود #اشکالات_بنيادين در اندیشه متفکران انقلاب اسلامی، انتظار دارند تا جریان متبوع ایشان و تفاسیر حداقلی آنها از اندیشه متفکران انقلاب اسلامی نیز تفسیری در عرض سایر تفاسیر قلمداد شود و مورد نقادی علمی و منطقی قرار نگیرد. از این رو هرگونه نقد به تفسیر حداقلی خود را و استناد به بیانات و آثار متفکران انقلاب را بر نمی تابند و آن نقدها و استنادات را با اوصافی چون،" امنیتی کردن فضا، برچسب زنی، سیاسی کاری، اخباری گری و ... "و همچنین با "احساسی سازی فضای گفتگو" و"مظلوم نمایی" از گردونه چرخه مباحثات علمی و مناظرات روشنگرانه خارج می کنند.
🔷تحلیل
در اطراف این حرکت هوشمندانه و رسانه ای این جریان فکری به چند نکته را می توان اشاره کرد.
۱. بدون تردید هر فرد و جریانی مجاز است که منصفانه و صادقانه، براساس مبانی و دغدغه های خود، تفسیری از هر فرد و جریانی ارائه دهد و از تفسیر خود دفاع کند و سایر تفسیرها را عالمانه و منطقی نقد و بررسی نماید. البته شرط لازم این است که اگر اختلاف مبنایی با متفکر مورد تفسیر دارد آن اختلافات را آشکار کند و اگر در تفکری اشکالات بنیادین و غیر بنیادین سراغ دارد صریحا و بدون لفافه آن اشکالات و دلایل نقد را بیان کند. اگر چنین اتفاق منطقی صورت پذیرد قطعا امری مبارک و قابل تقدیر است حتی اگر با تفسیر ما و یا اندیشه آن متفکر در تضاد و متفاوت باشد چرا که این امر موجب خلاقیت فکری و افق گشایی از اندیشه اندیشمندان می شود.
اما اگر صدق و استدلال کنار رود و افراد و یا جریانهایی با اغراض سیاسی و تبلیغاتی فقط به بخشی از یک منظومه فکری توجه کردند و بقیه آن را کنار گذاشتند و یا به تحریف به زیاده و یا به تقلیل روی آورد و در عین اذعان قلبی به اشکالات بنیادین، در عرصه عمومی ادعای تفسیر همدلانه و امتداد کردند این امری غیر اخلاقی و ناصحیح است.
۲. همانگونه که تفسیر منطقی و منصفانه و نقد عالمانه و مستدل از اندیشه متفکران انقلاب اسلامی یک حق و ارزش است، دفاع منطقی و مستدل از تفسیر خود و نقد عالمانه و مستدل سایر تفاسیر هم حقی مضاعف و ارزشی عقلایی است و نباید جلوی نقد از تفاسیر به نظر ناصواب و غیر دقیق گرفته شود.
ممکن است اندیشه ای و متفکری در یک تفسیر، نادرست گزارش شود و یا اشکالات ناصوابی به آن وارد شده باشد در این صورت مفسران دیگر حق دارند که از واقعیت پرده بردارند و به اشکالات وارد شده پاسخ دهند. این عملکرد، یک امر منطقی، اخلاقی، ضروری و کاملا آزاد اندیشانه است.
۳. در نظریه های معتبر تفسیری و بخصوص دانش اصول فقه و روش شناسی اجتهاد به درستی و صراحت مستدل شده است که تفسیرصحیح، فهمی است که اولا همدلانه باشد و به مراد واقعی متکلم و متفکر پی برده شود، ثانیا جامع باشد و یأس بعد از فحص حاصل شود به گونه ای که احتمال عقلایی هیچ متن دیگری وجود نداشته باشد، ثالثا از منظر خود متفکر، گزارشی دقیق و جامع از کلیت اندیشه، نظریه ها، احکام، نتایج و لوازم آن و همچنین استدلالها و شواهد آن ارائه شود و از روایت های ضعیف و از انواع مغالطات همچون مغالطه پهلوان پنبه عاری باشد. رابعا پس از طی این مراحل، به ارزیابی و سنجش منطقی اندیشه ها، نتایج، لوازم و ادله پرداخته شود. گاه موجب پذیرش کلیت اندیشه و نظریه ها و... می شود و گاه موجب نقد، اشکال، رد و اصلاح می شود. همه این مراحل اجتهادی، حداقل های یک پژوهش عقلانی و منطقی است.
۴. تفسیر همدلانه، منصفانه و جامع از یک اندیشه و متفکر اگر بر پایه استدلال و تتبع کامل و جامع باشد و به یک فهم اجتهادی منتهی شود که نتیجه آن حرکت منطقی و اجتهادی پذیرش آن اندیشه و اذعان به بزرگی و تخصص صاحب اندیشه شود نه تنها اخباری گری نیست بلکه یک امر عقلانی و اجتهادی است. بخصوص نسبت به متفکران انقلاب اسلامی که اندیشه آنان زیربنای انقلاب اسلامی و زیربنای بنای رفیع نظام جمهوری اسلامی ایران و جبهه جهانی مقاومت است که هر گونه تحریف و تفسیر ناصواب حداقلی از آن خطرناک است و موجب فروریختن سقف این بنای رفیع می شود.
۵. در جدال تفسیرها از اندیشه هر متفکری، مهمترين منبع و مرجع، استناد به نص صریح از آثار آن متفکر و تفسیر دقیق همان نص است. بنابراین حد وسط در برهان و استدلال، قطعا استناد به نصوص است و راه مفرّی از آن نیست.
@hekmat121
📌انقلاب و عقلانیت
🔹 هرحرکت تأثير گذار و مهم اجتماعی مبتنی بر اندیشه و تفکری است که وارد حوزه عمومی شده و موجب اقناع ذهنها و جلب دلها شده است. به تعبیر دیگر اگر اندیشه و تفکری، به عقلانیت اجتماعی بیناذهنی تبدیل شود و از قدرت تبیینگری وضع موجود، توصيف وضع مطلوب و ترسیم طریق و راهبردهای حرکت برخوردار باشد لاجرم حرکت اجتماعی متناسبی را رقم خواهد زد. البته هویت، قدرت و قلمرو هر حرکت اجتماعی به قدرت و توان عقلانیت مبنایی، فکری و فرهنگی آن وابسته است. چرا که پایه اصلی قدرت، هویت و فرهنگ، فکر و اندیشه وجهانبینی سازنده عقلانیت عملی و اجتماعی است.
🔸 بدون خودآگاهی وجودی و تاریخی، هویت و عقلانیت اجتماعیِ آگاهانه و صورتبندی شده عقلایی امکان حرکتهای بزرگ اجتماعی در قامت انقلاب و تحولات اجتماعی وجود ندارد و نباید حرکت های بزرگ و انقلابها را صرفا محصولِ ارتکازات و ناهشیاری های جامعه و رهبران انقلابی تلقی کرد. بلکه انقلاب ها از یک سو محصول هویت یابی، خودآگاهی تاریخی و باور به ظرفیتهای درونی است و از سوی دیگر برآمده از فکر، اندیشه و عقلانیت عملی و اجتماعی است که به تعیین خط مشئ های عمومی و راهبردها و سیاستهای حرکت و تحول بیانجامد.
🔹 #عقلانیت_اجتماعی مقوله ای غیر از عقل و علم است بلکه از سویی محصول عقل نظری و نگاه به عالم و آدم است و از سوی دیگر عقلانیت، راهبر علوم طبیعی وعلوم انسانی است. بدین جهت، نباید میان سه مقوله، عقل، عقلانیت و علم خلط شود.
🔸بحث از چیستی عقلانیت و تمایز آن با عقل و علم، یکی از بحثهای ضروری برای آینده انقلاب اسلامی و فهم عمیق ایده تمدن نوین اسلامی است که متاسفانه خلأ آن بسیار محسوس است که نتیجه آن تشتت آرا و تلقی های ناصواب از عقلانیت و بدتر از همه ادعای نفی عقلانیت اجتماعی از انقلاب اسلامی است.
🔹 برخی از جریانات مدعي انقلابی گری و فعال در همه مراکز راهبردی و تاثیرگذار حوزه و نظام، به صراحت وجود عقلانیت آگاهانه و دقیق در فرایند انقلاب اسلامی را نفی می کنند و صرفا به وجود یک تاملات اجتماعیِ ارتکازی و ناخوداگاهانه نزد امام خمینی و سایر رهبران انقلاب اسلامی اذعان دارند. بر همین اساس انقلاب اسلامی را فاقد حکمت و فلسفه و عقلانیت میدانند و خود را متکفل تاسیس فلسفه حرکت و عقلانیت اجتماعی برای انقلاب اسلامی میدانند.
🔸 عموم این افراد و جریانات از ابتدا با برخی از مبانی فکری و فلسفی و فقاهتی امام خمینی و سایر متفکران انقلاب اسلامی زاویه دارند و علی رغم محبت به شخص امام و انقلاب، تفکر و اندیشه ایشان و شاگردان اصیل ایشان را دارای اشکالات بنیادین می دانند و البته انقلاب اسلامی را نیز جدای از کلیت اندیشه و فکر امام خمینی تفسیر می کنند و فقط به برخی وجوه روبنایی ایشان در تفسیر انقلاب بسنده می کنند و بسیاری از مبانی و بنیانهای فلسفی، عرفانی و فقاهتی را اپوخه و مخفی می کنند و آنها را بی ربط و بی تاثیر در اهداف و کنشهای انقلابی امام خمینی و سایر رهبران انقلاب اسلامی معرفی میکنند.
🔹برخی از این افراد از سر دلسوزی و دغدغه مندی، برای این مهم به مطالعه گسترده و بهره گیری فراوان از آراء و اندیشه های فیلسوفان و جامعه شناسان و روان شناسان غربی روی آورده اند و از طریق مطالعه روند تکوّن عقلانیت مدرن و تحليل های امثال بیکن، دکارت، هگل، مارکس، ماکس وبر، دلوز، لاکان، هایدگر، فوکو، هابرمارس، و برخی آنارشیست های روسی درصدد خلق ایده جدید برای عقلانیت انقلاب اسلامی هستند.
🔸 برخی از این جریانات در عین غربستیزی مفرط، بیشترین الگو پذیری از ايدهها و جریانات فکری و سیاسی فعال درغرب را دارند و بااستناد دادن این رهیافتها وایدهها به تاریخ واحاديث اسلامی، ادعای تاسیس ونوآوری وتمایز از نسخه های غربی خود رادارند. همچنین گسست ازبنیانهای معرفتی، نظری و فلسفی تاریخ و فرهنگ و علوم اسلامی و در عین حال روایت تحریف شده و مصادره به مطلوب از آن از دیگر شاهکارهای تبلیغاتی و رسانه ای، مروجان این جریان فعال و تاثیرگذار و پر نفوذ است که بواسطه فعالیت گسترده تبلیغاتی درجهت تفاهم اجتماعي، مورد اعتماد بسیاری از مسؤلان نظام وحوزه وطرف مشاورت اکثر مراکز تحقیقاتی وراهبردی کشور هستند.
🔹 این رویه ها و رویکردها، به صورت طبیعی بعد از انقلاب بزرگ اجتماعی و سیاسی پدید می آیند و افراد و گروهها براساس بنیانهای معرفتی و دغدغه های سیاسی و اجتماعی احساس میکنند که تفکر و عقلانیت متفکران و رهبران انقلاب برای ادامه مسیر انقلاب کافی نیست وبایدبه تأسیس عقلانیتی متفاوت و متمایز روی آورد. البته تاسیس که در خلأ صورت نمی پذیرد لاجرم به سراغ سایر فرهنگها می روند از آنجا که انقلاب را یک واکنش منفی و تضادحداکثری علیه تمدن غرب تفسیر میکنند بهترین فرهنگی که میتوان از آن الهام گرفت غرب است چرا که باید ظرفیتهای آن راشناخت ومعادل سازی کرد تا بتوان به کنترل جبهه کفر پرداخت.
@hekmat121
📌انقلاب اسلامی به کدام روایت؟
سلسله یاداشتهای تحلیلی و انتقادی
به زودی در کانال
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌طلب هدایت الهی در اختلاف از مسیر حق که خطر بزرگ جامعه اسلامی است.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌ایده مرکزی عقلانیت اجتماعی امام خمینی(ره)
🔆قيام للَّه، تنها موعظه خدا
امام خمینی(ره):
🔹بايد جوانهاى ما، پيرهاى ما، زنهاى ما، مردهاى ما، بچههاى ما، همه در راه اسلام، براى عزت اسلام و براى عزت ميهن خودشان و براى عزت قرآن كريم #فداكارى كنند.
🔸يكى از فداكارىها اين است كه با هم #اختلاف نكنند، اگر يك اختلاف جزئى هست خودشان اصلاح كنند. و بحمد اللَّه الآن در بين ارتش ما و سپاهيان و همه اينها وحدت هست و با اين #وحدت دارند جلو مىروند و تا اين وحدت هست ان شاء اللَّه پيروزىها دنبال هم است.
[بنیان عقلانیت اجتماعی]
🔹و ما بايد هميشه توجه به اين داشته باشيم كه آنچه هست از خداست
أَ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ ما لَيْسَ لَكَ
هر چى هست از اوست. اگر ما توانستيم اين مطلب را به قلب خودمان وارد كنيم كه هر چه هست از اوست، ديگر نه از شكست مىترسيم، نه از چيز ديگر. همه از اوست، و اگر اين معنا در قلب ما حاصل باشد شكست هم نيست تو كار.
[هویت عقلانیت اجتماعی]
🔸براى خدا قيام كنيد
إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ،
از تمام موعظهها خداى تبارك و تعالى انتخاب كرده اين يك موعظه را:
قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ
يعنى همين يكى را من موعظه مىكنم، چون همه چيز تو اينجاست
إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ
🔹همه چيز در #قيام_للَّه است.
📌قيام للَّه معرفت اللَّه مىآورد.
📌قيام للَّه فدايى براى اللَّه مىآورد.
📌قيام للَّه فداكارى براى اسلام مىآورد.
🔸همه چيز در اين قيام للَّه است،
🔹و لهذا تنها موعظهاى كه انتخاب كرده خداى تبارك و تعالى از بين موعظهها همين موعظه است كه
أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى (سوره سبأ آیه 46)
اجتماعى و انفرادى قيام للَّه بكنيد.
📌انفرادى براى وصول به معرفت اللَّه،
📌اجتماعى براى وصول به مقاصد اللَّه.
🔸و من اميدوارم خداى تبارك و تعالى به ما و شما و به همه ملتها توفيق عنايت كند كه اين راه را برويم و براى خدا كارها را انجام بدهيم.
منبع:
صحيفه امام ج18 ص : 125
#عقلانیت_اجتماعی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121