#کودک_مظلوم_فلسطینی می‌نویسم یک غزل با اشک تو! می‌شود باران همه احساس من... الهه نودهی https://eitaa.com/herfeyehonar

✍️ شعر: الهه نودهی 🎙گوینده: روح الله سلیمانی 🔻🔻🔻 کانال حرفه هنر https://eitaa.com/herfeyehonar

هرگز نمی‌دانستم که اشک، همان، انسان است و انسانِ بی‌اندوه فقط سایه‌ای از یک انسان است! نزار قبانی https://eitaa.com/herfeyehonar

✍️ شعر: نزارقبانی 🎙 گوینده: روح الله سلیمانی 🔻🔻🔻🔻 کانال حرفه هنر https://eitaa.com/herfeyehonar

#پادکست "سال شیرین" نویسنده: زهرا ملک‌ثابت گویندگی و تدوین: نجمه آخوندزاده #نوروز #پادکست_نوروزی #بهار 🔻🔻🔻🔻 کانال حِرفِه‌‌ی‌هُنَر https://eitaa.com/herfeyehonar

😐 به زبان #طنز خلاصه آنچه در ۱۴۰۲ گذشت: جایی که بدان حرفه‌ی‌داستان می‌گفتندی، پرشور آغاز گشتی و نویسندگانی از سراسر این خِطّه و آن خِطّه دورهم جمع‌شدندی. داستانی نبشته می‌شد که نام آن توسط مدیر #داستان_ضعیف نهادندی. عده‌ای تمسخر بکردندی که این چه داستان است؟! اینها دلنوشته یا طرح داستان است. ورق روزگار برگشتندی و داستان ضعیف جوایز و تقدیرها بِبردی و دلها را نیز. عده‌ای به حرفه‌داستان آمدندی و عده‌ای برفتندی. صدای جمع برخاست که این چه آمدن و رفتنی است. آنگاه قانون بگذاشتندی که هرکه رفت، رفت. عده‌ای رفتند به اوقات تلخی با مدیر‌ یا به علت سستی، باز خواستند که برگشتندی ولی با زور و فشار بر مدیر. توهین‌ها به مدیر رفت که درجاتش را خدا به این سبب بیشتر کند. ناگهان دلسوزانی برای عرصه ادب از ناکجا پیدا گردیدنی و روش حرفه‌داستان را پسند کردندی و چون پول داشتندی، اعتبار هم خریدنی. گروه حرفه‌داستان بی‌خاصیت شدندی و گروهی به سمت آنان گرد شدندی. مدیر حرفه‌ی‌داستان، همچو سنگ‌پای قزوین از رو نرفتندی و حرفه‌هنر را ابداع کردندی. صورتگری دیجیتال 😐 را در محضر اهل فن هنرجویی نمودی. خداوند از هر انگشت مدیر هزاران هنر بباراند! برخی از دولتی‌ها در زمان حرفه‌داستان و حرفه‌هنر، آزارها بر مدیر و دوستان رساندندی که گاه‌گاهی اوج بگرفتندی. و ندرتاً به صلح رسیدندی و اتفاقات شگرفی رقم زدندی. یکی از آن حوادث شگرف که در تاریخ ثبت گشته، رفتن دسته‌جمعی مدیر و دوستان به قاصدک و گرفتن براتِ جلال است. شوخی از رقیبان گفته‌است که برای هرکدام‌ یک جلال می‌خرد، بسّکه دم گوشش جلال، جلال، بکردیم. "سیریش شدن اهل هنر و ادب مستدام!" گاه دوستان، دور مدیر را بگرفتندی که حرفه‌ی‌داستان را زنده کنندی. ولی آنقدر در وادی هنر و درکنار دوستان تازه خوش بگذشتی که شعر "بوی جوی مولیان" هم نتواند مدیر را به احیاء گروه سابق، تهییج کنندی. و آنچه در دوره هشت ساله داستان‌نویسی از همان بدو ورود گذشتی، در دوره صورتگری نگذشتی. بلکه تمام راحتی است و حرمت. انسان پخته، راحتی روح و حرمت نفس را ارجح بدارد. وامصیبتاه! که در دایره داستانی‌ها، "خاله‌زنکی/عمومردکی" و "فلانی پشت سرت گفته" و "از فلانی پشت سرت شنفتم" رواج بود. زنهار که عرضه و سفارش فعالیت کم و تقاضای فعالیت زیاد و نویسندگی جای نچندان مناسبی گردیده! اندر تجارب مدیر برای دوستان و آشنایان، درس عبرت است یا درک بیشتر 😇 و حسود نیاسوده و همچنان نمی‌آسود 😏 #طنز #فنجان_خاطره #حرفه_هنر #حرفه_داستان #آنچه_گذشت #۱۴۰۲

🍎🐟 از دعای قرمزِ ماهی گلی و آرزوی سبزه‌های چشم‌به‌راه و خواسته‌ی روحِ پاک طبیعت، می‌رسیم به رنگ سیاه شب؛ که حرمت سپیدی مهتاب را نگه‌می‌دارد. پرچمی پیروز، برفرازِ هفت‌سین نوروز، اُمید را می‌نوازد. نویسنده: زهرا ملک‌ثابت کلیپ: نازنین اسماعیل‌زاده کاری از گروه طراحان قلم #نوروز_پیروز 🔻🔻🔻🔻🔻 فوروارد فقط بالینک کانال حِرفِه‌هُنَر https://eitaa.com/herfeyehonar و کانال پروانه شو @parvaneshoo313

مجله نوروزی سال ۱۳۹۲ داستان همشهری، مثل دل‌ُجگر زلخیا شده. یکم فروردین ۱۴۰۳ آنرا دست می‌گیرم و پشت سرهم چند روایت و داستان را می‌خوانم. بعضی را انگار همین دیروز خوانده‌ام، اینقدری که دریادم مانده‌اند! امّا دیگر از خواندن‌شان سَرریزِ هیجان نمی‌شوم، اینقدری که از هیجاناتم نوشته‌ام! قیمت مجله: استثنائاً ۴ هزارتومان! می‌گذارمش کنار سفره هفت‌سینی که دست‌ُپاچه‌گری چیده‌ام‌. عکسی ثبت می‌کنم. یادم می‌آید که آن زمان به نظرم نویسنده‌ها، افراد خاص و عجیبی بودند و چاپ شدن داستانی در یک مجله سراسری، امتیاز بزرگی بود. بعدها که خودم نویسنده شدم و کتابهایم چاپ شد، یک روز دوستی با شوروشوق پیامم داد که داستانت در یک مجله معتبر چاپ شده و به‌خاطر دوستی با تو افتخار می‌کنم. سعی کردم جواب محبتش را متناسب بدهم ولی اصلاً در دلم ذوقی نکردم. مدتی می‌گذرد امّا هنوز رنگ مجله را ندیده‌ام. یک جلد هم به خود نویسنده نمی‌دهند و باید خودش بخرد. قطعاً به مبلغ ۴ هزار تومان نیست. پی‌نوشت: شاید چندسال دیگر به دغدغه‌های نوروز ۱۴۰۳ بخندم. یادداشتی از: زهرا ملک‌ثابت https://eitaa.com/herfeyehonar #۱۴۰۳ #نویسندگی #شکوفایی_اقتصادی #جهش_تولید

🔰 انتظار یک هنرمند از سال جهش تولید😁 🔶️ کارتون/ کاریکاتور ✍️ زهرا ملک‌ثابت 🐟🐠🐡 https://eitaa.com/herfeyehonar

🔰 یک فیلم، یک پوستر 🎬 فیلم "نوسفراتو: سمفونی وحشت" اثر فریدریش ویلهلم مورنائو یک فیلم اقباسی است از رمان معروف "دراکولا". عکس اول یکی از صحنه‌های معروف این فیلم است که حدود صدسال پیش ساخته‌شده. به قول کوین جکسون نویسنده و محقق: "ارلوک ( دراکولا) احتمالا عجیب‌ترین و کریه‌ترین کاراکتر اصلی مرد در تاریخ سینما باشد." عکس دوم نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل است در پوستری هجویه‌ای با ارجاع به فیلم سمفونی وحشت. این کاریکاتور را روزنامه کانادایی La Presse منتشر کرده‌است. در توضیحات نوشته: نتانیاهو، خون‌آشامی در حال حمله به رفح [ منطقه‌ای در فلسطین] است. 👈 بازیگر فیلم سمفونی وحشت، گریم سنگینی داشته، ولی در کاریکاتور نتانیاهو، اغراقی در چهره اصلی او لازم نشده‌است! یادداشتی از: زهرا ملک‌ثابت #فیلم #پوستر_فیلم #دراکولا #سمفونی_وحشت #رفح #نتانیاهو 🔻🔻🔻🔻🔻 فورواد فقط بالینک کانال حرفه‌هنر جایز است https://eitaa.com/herfeyehonar

🎼 باز هوای وطنم آرزوست 🎙 حشمت الله لرنژاد #تصنیف

🔰اطلاعات پراکنده، ناکافی و گاهی متضادی وجود دارد ولی آنگونه که دریافت می‌شود، اولین کسی که تصنیف "باز هوای وطنم" را خوانده، حشمت‌الله لرنژاد (متولد کرمانشاه) در سال ۱۳۵۷ بوده. یا جزو اولین نفرهایی است که این تصنیف را خوانده. این تصنیف خانقاهی بعداً توسط هنرمندان دیگر هم اجراشده. بارها از صداوسیما پخش شده و دربین فارسی‌زبانان مورد اقبال قرارگرفته. اولین‌بار هم سال ۱۳۵۸ از رادیو پخش‌شده. سلیقه‌ها فرق می‌کند ولی به‌نظر من، لرنژاد چنان بااحساس و اصیل خوانده که با فاصله از بقیه هنرمندان در خواندن این تصنیف، بالاتر است. این شعر منسوب به شیخ‌احمد جام است‌: باز هوای وطنم آرزوست  تکیه به کنعان زدنم آرزوست  هجرت گل را چه کنم‌ای صبا برگ گلی زان چمنم آرزوست چون که نشاء مهر رخت کشته گل رفتن باغ ارمم آرزوست  چون که نشاء، مهر لبت شد عقیق رفتن ملک یمنم، یمنم آرزوست  توبه ز می‌کردم و آمد بهار ساقی توبه شکنم آرزوست شیشه به دست بگیر و بیا ساقیا ساقی شیشه شکنم آرزوست در تصنیف لرنژاد این ابیات هست که در بازخوانی‌های دیگر نشنیدم: جدّ حسین و حسنم آرزوست سیّد بغداد، وطنم آرزوست این وطن آرمانی کجاست که آرزوی ماست؟ در نوشته بعدی خواهید خواند. ✍️ یادداشتی از: زهرا ملک‌ثابت #باز_هوای_وطنم 🔻🔻🔻🔻🔻 فوروارد فقط بالینک کانال حرفه‌هنر https://eitaa.com/herfeyehonar

🔗 وطن آرمانی یا وطنِ آرزوها کجاست؟ این وطن آرمانی که شاعری به فارسی توصیفش کرده و هنرمندان ایرانی آن را اجرا‌می‌کنند، کجاست؟ این وطن کجاست که ما را به وجد می‌آورد؟ این کدام وطن است که از کنعان شروع می‌شود؟ کنعانی که محدوده مصر، فلسطین، سوریه، لبنان و اردن امروزی را شامل می‌شود. زادگاه پیامبران الهی و محل بعثت آنان است.محل نشر یکتاپرستی و دین خدایی از اینجاست. و به‌خصوص جایی که مسلمانان برای نخستین بار به آن سمت نماز خواندند و محل رفت‌وآمد ملائکه است: بیت‌المقدس این چه وطنی است که گاهی مدینه‌النبی می‌‌شود و گاهی بغداد ( کاظمین) می‌شود؟! و هرکدام استعاره از سرزمین‌هایی که امروز به‌نام کشورهای عربستان و عراق شناخته‌می‌شوند و البته مکان‌های مقدسی که در این کشورها وجود دارد و مورد احترام همه مسلمانان است. وطنی که یمن را هم شامل می‌شود. جایی که اویس قَرَنی در آنجا می‌زیست و از یاران پیامبراسلام بود. او هم‌دوره حضرت محمد بود با آنکه در طول حیاتش ایشان را ندید. "باغِ ارم" کجاست؟ آیا همان باغ تاریخی در شیراز است که استعاره‌ای از ایران می‌شود؟ یا جمع‌بندی همه وطن‌های آرزوشده در یک نام کنایی است؟ حالا شاید با شعر و تصنیف "باز هوای وطنم آرزوست"، بهتر بتوانیم به این سوالات جواب دهیم: ما ایرانی هستیم پس چرا باید به مردم یمن، فلسطین و سوریه و ... کمک کنیم؟ مسائل این کشورها چه ربطی به ما دارد؟ چون ما در "وطن" زندگی می‌کنیم، نه در یک کشور. یادداشتی از: زهرا ملک‌ثابت 🔻🔻🔻🔻🔻 فوروارد فقط با لینک کانال حرفه‌هنر جایز است https://eitaa.com/herfeyehonar

🔴 الجزیره در خبری بسیار فاجعه‌بار نوشت: حرامزادگان صهیونیستی به زنان مسلمان در بیمارستان الشفاء تجاوز کردند.

"ما هفتاد و شش سال است که نمی‌توانیم نفس بکشیم" 🔰 مجموعه پوستر خارجی #زنان_فلسطینی #حقوق_زنان #زنان #فلسطین #زن_زندگی_آزادی

"به ما تجاوز کردند و سپس ما را کُشتند، شما کجا بودید؟" 🔰 مجموعه پوستر خارجی #زنان_فلسطینی #حقوق_زنان #زنان #فلسطین #زن_زندگی_آزادی