eitaa logo
مسابقه کتابخوانی کنگره ملی شهدای کاشان
1.4هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
975 ویدیو
21 فایل
﷽ مسابقه بزرگ کتابخوانی 🌷کنگره ملی شهدای شهرستان کاشان 🌷 مشاوره مسابقه : @kashan_1403 _________________________________ مدیر کانال دختران حاج قاسم : @h_d_hajghasem_120
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 درستکار– فکر نمی کردم این چیزا رو بلد باشین . اخمی کردم . من – چرا ؟ درستکار– نمی دونم . شاید چون ظاهرتون این حس رو با آدم القا می کنه . طلبکارانه گفتم . من – مگه ظاهرم چشه ؟ لبخندي زد . درستکار – ناراحت نشین . به خدا منظوري ندارم . فکر نمی کردم کسی که براش مهم نیست دست نامحرم رو بگیره دروغ نگه . چیزي نگفتم . تقریبا بهم برخورد از حرفش . یعنی چی که چون دستش رو گرفتم پس شاید آدم دروغ گویی باشم ! یعنی هر کی مثل من بود دروغگو بود ؟ ترجیح دادم دیگه باهاش حرف نزنم . انگار دنیاي ما از زمین تا آسمون فاصله داشت . چند دقیقه اي به سکوت گذشت . که خودش سکوت رو شکست . درستکار – باور کنین منظوري نداشتم . من – مهم نیست . درستکار _ مهمه . اصلا دلم نمیخواد از دستم ناراحت باشین . من آدمی نیستم که بخوام کسی رو ناراحت کنم . من – ولی این کار رو کردي . نفس عمیقی کشید . درستکار – من تا حالا اینجوري فکر میکردم . الانم متوجه اشتباهم شدم . پس لطف کنین .. نذاشتم ادامه بده . نمی خواستم این بحث رو ادامه بدم . براي اینکه دست برداره سریع گفتم . من – دیگه ناراحت نیستم . نیاز نیست ادامه بدي . سکوت کرد . 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 درستکار– من تا حالا اینجوري فکر می کردم . الانم متوجه اشتباهم شدم . پس لطف کنین .. نذاشتم ادامه بده . نمی خواستم این بحث رو ادامه بدم . براي اینکه دست برداره سریع گفتم . من – دیگه ناراحت نیستم . نیاز نیست ادامه بدي . سکوت کرد . فهمید سرد و سنگین حرف زدم . نگاهم رو دوختم به ساندویچ نیم گاز زده ي داخل دستم . دیگه اشتهایی نداشتم . وضعمون که اونجوري . مرد رو به روم هم اونجوري . شب و هواي سردش هم یه طرف و بلاتکلیفی و بی خبري از ساعات باقی مونده از طرف دیگه . مگه اشتهایی هم باقی می موند ؟ اگه صداي آتیش که شعله هاش داشت کمتر می شد نبود سکوت وهم آوري می شد . درستکار بلند شد و رفت سمت لاشه ي هواپیما . سعی کردم نگاهش نکنم . دوباره ترس . ترس از تنها بودن . ترس از اینکه یه حیوون وحشی پیدا بشه . نگاهم رو تو تاریکی اطرافم چرخوندم . خیلی طول نکشید که صداي کشیده شدن چیزي سکوت رو بر هم زد . به سمت صدا برگشتم . درستکار با صندلی هاي آش و لاش هواپیما. احتمالا براي آتیش کم رمقمون آورده بود . سرم رو پایین انداختم . شعله هاي آتیش با صندلی هاي جدید دوباره جون گرفت . و فضا رو روشن تر کرد . هنوز ایستاده بود . صداش نگاهم رو به سمت خودش کشید . درستکار – من همیشه با ادمایی که مثل خودم بودن یا آدمایی که بیشتر اعتقاداتشون شبیه به خودم بوده وقتم رو گذروندم . گاهی در اثر حرفاي دیگران یا چیزهایی که خودم دیدم دیدگاهی رو براي خودم درست کردم . قبول دارم همیشه همه ي تفکرات من درست نیست مثل الان که این راستگویی شما یکی از همین تفکرات اشتباهم رو برام روشن کرد . نفسی گرفت . 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 قبول دارم همیشه همه ي تفکرات من درست نیست مثل الان که این راستگویی شما یکی از همین تفکرات اشتباهم رو برام روشن کرد . نفسی گرفت . درستکار – من تو عمر بیست و نه سالم سعی کردم همیشه درست جلو برم . خیلی چیز ها برام مهمه . گفتین فکر می کنین همسري که انتخاب می کنم باید چادري باشه . بله من دوست دارم همسرم چادري باشه ولی نه اینکه همین یه مورد رو داشت چشمم رو روي بقیه ي چیزا میبندم . اینا فقط ظاهر قضیه ست . مهم اصل ازدواجه . بی اختیار گفتم . من – اصل ؟ چه اصلی ؟ درستکار – اینکه اصلا براي چی باید ازدواج کنیم؟ من – خوب همه ازدواج می کنن دیگه . سري تکون داد . درستکار– درسته . همه ازدواج می کنن . ولی هر کس به دلایلی. مهم اینه که دلیل آدم براي هر کاري یه دلیل منطقی باشه . زیادي دنبال دلیل منطقی بود . من – خیلی فلسفی بهش نگاه می کنین . درستکار – فلسفی نه . این فلسفی نیست که دنبال دلیل میگردم . دنبال دلیلم چون باید بدونم از زندگیم چی می خوام . چه حرفا می زد ! مگه قرار بود از زندگی چی بخوایم ؟ با سر کج شده نگاهش کردم . سرش رو کمی به سمتم چرخوند . درستکار – همیشه پدرم میگن که زن و بچه دست آدم امانته . باید درست امانت داري کرد . از روزي که مطمئن شدم می تونم یه نفر دیگه رو تو زندگیم سهیم کنم به این فکر کردم که به چه دلیلی باید کسی رو وارد زندگیم کنم ! من – و به چه نتیجه اي رسیدي ؟ سرش رو پایین انداخت و به سنگ ریزه ها خیره شد . درستکار – شما هیچوقت فکر کردین چرا ازدواج می کنین ؟ من – آره . درستکار – خوب ؟ من – براي اینکه با کسی که دوسش دارم زندگی کنم . یه خونواده ي جدید تشکیل بدیم . بچه دار بشیم . درستکار – همین ؟ مبهوت نگاهش کردم . من – همینا کافی نیست ؟ 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 درستکار – شما هیچوقت فکر کردین چرا ازدواج می کنین ؟ من – آره . درستکار – خوب ؟ من – براي اینکه با کسی که دوسش دارم زندگی کنم . یه خونواده ي جدید تشکیل بدیم . بچه دار بشیم . درستکار – همین ؟ مبهوت نگاهش کردم . من – همینا کافی نیست ؟ سري تکون داد . درستکار – نه . براي اینکه کسی رو تو لحظاتت شریک کنی کافی نیست . گفتم داره فلسفی حرف می زنه ! خوب دیگه چه دلیلی داره براي شروع یه زندگی . نمی فهمیدم . سر در نمی آوردم منظورش چیه ! وقتی سکوتم رو دید ادامه داد . درستکار – وقتی خدا می گه زن و مرد رو مایه ي آرامش هم قرار دادم یعنی قراره دو تا ادم از کنار هم زندگی کردن به آرامش برسن . یعنی عشقی که به هم دارن با هیچ چیزي ، هیچ مشکل یا پستی بلندي نباید تزلزل پیدا کنه . عشق واقعی اینه که همسرت رو هرجور هست قبول داشته باشی با هر ایرادي . و بهش کمک کنی ایرادش رو رفع کنه . باید مایه ي پیشرفتش بشی . باید همراه هم به آرزوهاتون برسین . دیگه هیچی رو براي خودت نخواي . براي همدیگه بخواین ، براي با هم بودنتون بخواین . اصل ازدواج یعنی با هم به کمال رسیدن . اینا بعد روحانی ازدواجه جداي بعد جسمانی . هوا سرد شده بود . پتو رو کامل دور خودم پیچیدم . باز سرش رو به طرفم چرخوند . درستکار – دوست داشتن و دوست داشته شدن زیباست . اینکه بدونی همیشه کسی هست که تو رو براي خودت می خواد فارغ از هر چیز مادي . عشق خدا و بنده ش براي این قشنگه که وقتی دوطرفه باشه بدون چشم داشته . تو عبادت می کنی چون عاشقشی بدون اینکه توقع پاداش داشته باشی و اون پاداش میده بدون اینکه ازت طاعت بیشتري بخواد . عشق واقعی بین زن و شوهر هم همینه . باید هرکاري می کنی بدون چشم داشت باشه . مبهوت حرفاش بودم . 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤚 سپیده، همان جذبه‌ی نگاه نافذ و مهربان شماست که زمین را روشن می‌کند و خورشید، انگشتانه‌ای از نور بی بدیل حضورتان که جهان را جان می‌بخشد ... ... و من هرصبح به امید پرواز در آسمان یاد شماست که بال می‌گشایم و در هوای نام شماست که چشم می‌گشایم ... ... من به امید دیدار شماست که زنده‌ام ... https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آبشار چکان در جنوب غربی الیگودرز و در دامنه‌ی کوه‌های زاگرس و ارتفاعات دره‌ی چکان واقع شده است. این آبشار حدودا 141 کیلومتر با خرم آباد فاصله دارد. این آبشار زیبا دارای 30 متر ارتفاع و عرض تاج آن تقریبا چهار متر است و در دل طبیعت بکر و زیبای لرستان واقع شده است 🇮🇷 😍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
‏دخترای قد کوتاه و کوچولو وقتی عصبانی میشن : ‌ ╭┈──────「😂💛」 ‌ ╰─┈➤ @heyatjame_dokhtranhajgasem
‌ We don't grow when things are easy, we grow when we face challenges. وقتی همه چی آسونه رشد نمی‌کنیم وقتی با چالش‌ها روبرو می‌شیم رشد می‌کنیم. 🔥 Join > @heyatjame_dokhtranhajgasem
🌸 🌸 با چسبوندن تیکه های چوب به لیوان یک جاشمعی زیبا بسازید 🕯🕯 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem ❤️🧡💛💚💙💜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 تو عبادت می کنی چون عاشقشی بدون اینکه توقع پاداش داشته باشی و اون پاداش میده بدون اینکه ازت طاعت بیشتري بخواد . عشق واقعی بین زن و شوهر هم همینه . باید هرکاري می کنی بدون چشم داشت باشه . مبهوت حرفاش بودم . قشنگ حرف می زد . از عشقی می گفت که هر کسی رو براي داشتنش وسوسه می کرد . ولی من خیلی با اون چیزي که می گفت غریب بودم . من دلم می خواست پویا هر کاري می کنه براي من باشه . براي خوش اومد من، و اصلا به خودش فکر نکنه. دست به هر کاري بزنه . من – خوب این که می شه فراموش کردن خودمون . لبخندي زد . درستکار – درسته . زن و مرد هر دو از خودگذشتگی می کنن براي هم . این خیلی قشنگه . و تازه این بُعد روحانی قضیه ست . بُعد جسمانی ازدواجم براي اینه که ما تو جهان مادي داریم زندگی می کنیم . جسم داریم وباید علاوه بر روحمون جسم هم به آرامش برسه . من – و بچه ؟ لبخندش عمیق شد . درستکار – بچه قراره تجلی عشق جسمانی زن و مرد باشه . پوزخندي زدم . من – و اونایی که بچه دار نمی شن ؟ درستکار – خدا خودش می دونه تجلی هر عشقی رو تو چی قرار بده . خودش گفته به بعضی دختر می دیم و به بعضی پسر . به بعضی هر دو رو می دیم و به بعضی هیچکدوم . اگر بهش ایمان داشته باشیم هیچوقت نمیگیم چرا دختر دادي چرا پسر دادي یا چرا بچه ندادي . من – یعنی اگر یه روز زنت بچه دار نشه ناراحت نمی شی ؟ سري تکون داد . درستکار – نه . چون مطمئنم حکمتی داره که عقل من به عنوان یه انسان نمی تونه درك کنه . من – پس حس پدر شدن چی ؟ 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 من – یعنی اگر یه روز زنت بچه دار نشه ناراحت نمی شی ؟ سري تکون داد . درستکار – نه . چون مطمئنم حکمتی داره که عقل من به عنوان یه انسان نمی تونه درك کنه . من – پس حس پدر شدن چی ؟ درستکار – می شه با محبت به بچه اي که پدر و مادر نداره ، این حس رو به منتها رسوند . نمی دونستم باید چی بگم ! انگار چیزي وجود نداشت که این بشر رو ناراحت کنه ! یا شاید من اینجوري تصور می کردم . براي هر مشکلی یه تصور داشت که انتهاش ختم می شد به خدا و اذنش . از حرفاش حس خاصی داشتم . مثل آدمی بودم که داره به زندگی با چشماي شخص دیگه اي نگاه می کنه . جور دیگه اي نگاه می کنه . هر حرفش رو با دیدگاه هاي خودم مقایسه می کردم . پویا رو جلو چشمم تجسم می کردم و با عیار حرفایی که شنیدم براش ارزش تعیین می کردم . از هر راهی می رفتم به بن بستی می رسیدم که نشون دهنده ي این بود که من براي انتخابم بُعد دیگه اي رو در نظر گرفتم در حالی که با تموم حرفاي درستکار موافق بودم . درستکار – من دوست ندارم همسرم از چیزایی که دوست داره به خاطر ازدواج با من بگذره . دلم می خواد همسرم مثل مادرم باشه . اخمی کردم . اصلا از این حرفش خوشم نیومد . بچه ننه ! من – خوب پس برو با مادرت ازدواج کن دیگه ؛ زن می خواي چیکار ؟ ابرویی بالا انداخت . درستکار – همه ي خانوما انقدر زود جبهه می گیرن ؟ طلبکارانه گفتم . من – ایراد از ما نیست از شما مرداست . لبخندي زد . درستکار – من که حرف بدي نزدم ! من – نه . حرف بدي نبود . فقط یه گواه علنی بود بر بچه ننه بدون مردا ! درستکار – مادر من فرشته ست . حق دارم ... پریدم وسط حرفش . من – پس احتمالا مادر من خون آشامه . خیلی جدي جواب داد . 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 درستکار – من که حرف بدي نزدم ! من – نه . حرف بدي نبود . فقط یه گواه علنی بود بر بچه ننه بدون مردا ! درستکار – مادر من فرشته ست . حق دارم ... پریدم وسط حرفش . من – پس احتمالا مادر من خون آشامه . خیلی جدي جواب داد . درستکار_ من اصلا همچین جسارتی نکردم . همه ي دختر خانوما هم احترامشون واجبه . وقتی ازدواج می کنن و نقش همسري می گیرن احترامشون بیشتر می شه و وقتی مادر میشن احترامشون دو چندان و بر همه واجب . هیچکس حق نداره در هر جایگاهی به یک مادر توهین کنه . نفس عمیقی کشید . درستکار – چرا انقدر زود بهتون بر می خوره ؟ من – بر نمی خوره . این یه واقعیته که هیچ زنی دوست نداره مالک قلب همسرش ، مادر شوهرش باشه . درستکار – مالک ؟ مالک قلب هر آدمی خودشه . عشق به مادر و همسر ساکن قلب آدمه . منظور من از اینکه گفتم همسرم مثل مادرم باشه این بود که مثل مادرم فرشته باشه و به اندازه ي مادرم بهم عشق بده . این انتظار زیادي نیست . خوب این بعد حرفش بد نبود . در ضمن انقدر با عشق اسم مادرش رو می آورد که ناخودآگاه آدم دلش می خواست مادرش رو ببینه و مطمئن بشه به فرشته بودنش . بلند شد . رفت سمت مرد مجروح . دستش رو روي قفسه ي سینه ش گذاشت . وقتی مطمئن شد هنوز زنده ست پتوش رو تا نزدیک به سرش بالا کشید . بعد هم برگشت سرجاش نشست و پتو رو کامل دور خودش پیچید . کنجکاو پرسیدم . من – مادرتون شاغل هستن ؟ حس کردم شاید مادرش شاغله و به خاطر کم دیدن مادرش تو بچگی هر محبتش صد برابر به یادش مونده . درستکار – نه . مادرم خانه دار هستن . پدرم هم شغل پدربزرگم رو ادامه دادن . سنگ بري . یه خواهر هم دارم به اسم نرگس که خیلی دوسش دارم . اونم خیلی بهم وابسته ست و من همیشه نگرانم که وقتی ازدواج کردم میتونه با همسرم کنار بیاد یا نه ! همیشه هم یکی از دعاهام اینه که خدا قبل از ازدواجم مهر همسرم رو به دلش بندازه . از حرفش لبخندي رو لبم نشست . یاد مهرداد افتادم . من و مهرداد هم خیلی همدیگه رو دوست داشتیم ناخودآگاه گفتم . 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem