eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.6هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
323 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
هر چقدر که دردِ بی دوا داری یه دلِ خراب و مبتلا داری نره یادت که امام رضا داری از امام رضا بخوا درست کنه کار خوبه امام رضا درست کنه توی سختیا که جون به لب میاد کاری از دست کسی بر نمیاد زیر لب هی بگو یااباَالجواد تا غریب الغربا درست کنه کار خوبه امام رضا درست کنه بی قراری بگو یا امام رضا حاجتاتو بگو با امام رضا هر چی میخوای بگو ،تا امام رضا... همه دردا تو یه جا درست کنه کار خوبه امام رضا درست کنه پیش هر بی سر و پا زانو نزن پیش هر بی آبرویی رو نزن دم زغیر ضامن آهو نزن که معین الضعفا درست کنه کار خوبه امام رضا درست کنه هرچی از مهربونیش بگم کمه مهربون‌تر از پدر مادرمه خونه‌ی امید ما این حرمه فرق نمیکنه کجا درست کنه کار خوبه امام رضا درست کنه اغنیا و حجّ و استطاعتش ما و مشهدالرّضا و دعوتش قربونش برم که با زیارتش خواسته حجّ فقرا درست کنه کار خوبه امام رضا درست کنه گره‌های بسته اینجا وا میشه هر چی درد بی دواس دوا میشه ندیدی فلج میاد و پا میشه؟! تو حرم دارالشّفا درست کنه کار خوبه امام رضا درست کنه کار به خوب و بدِ سائل نداره مگه هر کی که بَده دل نداره با دل سنگ ما مشکل نداره میتونه ازش طلا درست که کار خوبه امام رضا درست کنه برو تو حرم بشین بالاسرش قَسمش بده به جونِ مادرش برا تعجیلِ ظهورِ پسرش اون دعا کنه، خدا درست کنه کار خوبه امام رضا درست کنه خودِتو جا توی این حرم بده به جوادش آقارو قسم بده بگو کربلا می‌خوام پرم بده تا برات یه کربلا درست کنه کار خوبه امام رضا درست کنه ** اول ماه عزا که می‌رسید رو لبش کسی تبسم نمی‌دید پرچم سیاه تو خونه‌ش می‌کوبید تا یه خیمه‌ی عزا درست کنه شاعر: 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بیدها را حظِّ رقصیدن هدایت می کند نورها را کِیف تابیدن هدایت می کند ابرها را شوق باریدن هدایت می کند چشم ها را لذت دیدن هدایت می کند لذتی شیرین تر از شیرینی دیدار نیست کور باد آن چشم هایی که پی دلدار نیست آفتاب روی بام ساعت هَشتَم تویی اشتیاق ناتمام ساعت هشتم تویی لحظه ی پُراحترام ساعت هشتم تویی از طفولیت سلام ساعت هَشتَم تویی السلام ای هشتمین خورشید آل مرتضی السلام ای حضرت سلطان علی موسی الرضا دشت با آهنگ نیشابور هم آواز شد ناگهان بادی وزید و موسم پرواز شد از کران تا بیکرانه بال و پر ها باز شد یا رضا گفتیم و کوچ عاشقی آغاز شد بی قرار شب نشینی های رویِ گُنبدیم ما کبوترهای جلد آستان مشهدیم @hosenih جلوه ی خورشیدها از گنبدت رونق گرفت جزر و مد ماه ها از مرقدت رونق گرفت مهربانی ها ز لطف بی حدت رونق گرفت کسب و کار ما به لطف مشهدت رونق گرفت دَخل دُکّان هاست تا محشر بدهکار رضا قبله ی بازار ایران است،"بازار رضا" کاش بالم را گرفتار هوای خود کنی ربّنایم را بدهکار دعای خود کنی نسل اندر نسل ایلم را گدای خود کنی دست من را ظرف سقاخانه های خود کنی من فرات التماسم..،مشک را بیرون بکش از خُم چشمم شراب اشک را بیرون بکش ابر بودم بی محابا گریه کردم بارها رود بودم سیل آسا گریه کردم بارها قطره بودم قدر دریا گریه کردم بارها جای جای صحنتان را گریه کردم بارها هیچ اشکی مثل اشکِ صُبح میلادت نشد هیچ جایی گوشه ی دنج گوهرشادت نشد حوض های صحن هایت انعکاس کوثرند شاخه های چلچراغت شاخه شاخه اخترند کفترانِ روی بامت با ملائک می پرند خادمانت هم یکی از دیگری آقا ترند خنده هاشان انعکاس نور در قندیل هاست چوب‌پرهاشان به نرمی پر جبریل هاست ذکر تسبیحات ماهی های دریاها رضا با خدا بوده است هرکس بوده باشد با رضا صدهزاران بار می گوئیم با زهرا:رضا یا رضا و یا رضا و یا رضا و یا رضا عالم و آدم گدایان سرایت یا رئوف جان ما قربان نام دلربایت یا رئوف خاک بالا روی بال یا کریمت ریخته عطر جنت روی دستان نسیمت ریخته شیره ی خرمای طوبا در حلیمت ریخته خاطرات کهنه ی من در حریمت ریخته دست پر مُهرت سرم را نازنازی می کند کودکی هایم میان صحن بازی می کند مادرم وقتی پرم می داد..،بالش جمع شد در دلش پای ضریحت بغض سالش جمع شد آینه در آینه اشک زلالش جمع شد تا مرا دستت سُپرد آقا..،خیالش جمع شد مِهر تو در سینه ام افتاد..،گریه کُن شدم مادرم با گریه شیرم داد گریه کُن شدم آسمانِ مرقدت ما را هوایی می کند رقص پرچم روی گنبد دلربایی می کند پنجره فولاد تو کارِ خدایی می کند دست آهن‌گونه اش مشکل‌گشایی می کند نَقل اعجاز حریمت نُقل مجلس ها شده کفشدار تو همان کوری است که بینا شده هر زمان روحم در این آئینه ها گُم می شود مثل دریاها دلم غرق تلاطم می شود سینه ی من وادی طورِ تکلم می شود زائرت دلتنگ زهرا خانمِ قُم می شود بارگاه قم حریم حضرت زهرای ماست ریل قم_مشهد مسیر جنت الاعلای ماست @hosenih قطره می خواهیم این ها فِیض دریا می دهند خوشه می خواهیم گندمزار اعلی می دهند آب می خواهیم مِی های طهورا می دهند سالیانی می شود که رزق ما را می دهند از ازل روزی خورِ خواهر_برادر بوده ایم ما نمک‌پرورده ی موسی بن جعفر بوده ایم ای بزرگی که سلیمان‌‌وار ذرّه‌پروری از تمام انبیا و اولیا هم برتری گوشه چشمی می کنی..،دل از دل ما می بری جای یک دفعه سه دفعه جانِ ما را می خری جورِ مجنونی کشیدم تا که لیلایت کنم جان خود را می دهم شاید تماشایت کنم بوسه‌گاهم رَدِّ نعلِین قدم های شماست خنده ی امروزم از لبخند فردای شماست روح این مُرده به دنبال مسیحای شماست کربلای اربعینم لنگ امضای شماست نامه ی پرواز من را مُهر کردی..،تا زدی تا قسم جانِ جوادت دادمت..،امضا زدی شاعر: @hosenih
🌷 دنیاست حریم امپراطوری او فردوس، قدمگاه نشابوری او از غربت این امام صحبت نکنید تا کشور ماست صحن جمهوری او شاعر: @hosenih
 هشتمین آفتابمان هستی تو امان عذابمان هستی از روایات اینچنین پیداست لحظه های حسابمان، هستی در سوالات آن شب اول راحتیِ جوابمان هستی ما به فکر گناه و شر هستیم تو به فکر ثوابمان هستی ما مسلمان شرط توحیدیم آیه های کتابمان هستی مستی ماست با شما آقا لاجرم پس شرابمان هستی ما نگفتیم و تو عطا کردی خواهش مستجابمان هستی هر چه باشد شبیه زهرایی پسر بوترابمان هستی جان زهرا بگیر دستم را تا نبیند کسی شکستم را @hosenih عاشق و مبتلا شدن خوب است خادم این سرا شدن خوب است سر ما کج نمی شود هر جا فقط اینجا گدا شدن خوب است ما زمین خورده ایم و خوشحالیم با نگاه تو پا شدن خوب است چون که ما با تو عالمی داریم از دو عالم جدا شدن خوب است درد دارم دخیلتان هستم درد ها را دوا شدن خوب است نامتان دلخوشیِ ما بدهاست امشب از ما رضا شدن خوب است گر چه از انتظار دل گیریم منتظر در سه جا شدن خوب است از قسم پای پنجره فولاد زائر کربلا شدن خوب است هدیه ی روز عیدمان آقا نکنی نا امیدمان آقا @hosenih کارتان از قدیم احسان است لطفتان برتر از کریمان است مثل رسم گذشته ها اینجا چشم رعیت به دست سلطان است ظاهرا گر چه جانب مکه باطناً قبله ام خراسان است ضامنم شو ببین تو اشکم را بچه آهو همیشه حیران است مردم کشورم گرفتارت آخر اینجا دیار سلمان است اگر اینجا کسی شهید شود هر چه باشد کفن فراوان است گریه دارم دوباره یابن شبیب روضه در قتلگاه عریان است کربلا در هیاهوی مقتل بی کفن یک شهید عطشان است روی نیزه سرش .. امام رضا وای بر خواهرش .. امام رضا شاعر: @hosenih
 باید برای از تو سرودن وضو گرفت یک گوشه ای نشست و به لب ذکر هو گرفت با پای دل مسافر صحن عتیق شد آنجا ز دست ساقی کوثر سبو گرفت @hosenih ایوان طلا و پنجره فولاد و گنبد است عکسی که قاب چشم من از روبرو گرفت چشمم که از فراق تو بی نور گشته بود وقتی که بر ضریح تو افتاد سو گرفت دادم سلام و از تو جوابی رسیده است دل لذتی عجیب از این گفتگو گرفت باز این گدای خسته و بی آبروی شهر از برکت زیارت تو آبرو گرفت دل از کنار پنجره ها پا نمی شود مثل کبوتری که به بام تو خو گرفت شمس الشموس عالم امکان جمال توست خورشید تا جمال تو را دید ، رو گرفت وقتی که گفته ای " وانا من شروطها " باید هزار نکته از آن ، مو به مو گرفت از هرچه بگذرم سخن دوست خوشتر است شعرم به سمت کرببلا سمت و سو گرفت @hosenih تنگ غروب و تشنه لبی بین قتلگاه از عطر سیب لِه شده ، گودال بو گرفت یا ایها الرئوف براتم نمی دهی؟ از این غم فراق نجاتم نمی دهی؟ شاعر: @hosenih
دل بسته ی این در است بازش نکنید از درگه دوست بی نیازش نکنید دستی که رسیده بر ضریح مولا دیگر به سوی کسی درازش نکنید شاعر: @hosenih
غافل نشو شاید نظری شد امشب شاید که مبارک سحری شد امشب شاید که به خاطر امام هشتم... از یوسف زهرا خبری شد امشب شاعر: @hosenih
یک عمر گفته‌اند رضای خدا بجو پس خوش بحال ما که رضای خدا تویی شاعر: @hosenih
رفت از دل حسرت و افسوس با میلاد تو میشوم دلبسته و مأنوس با میلاد تو خادمان و زائرانت غرق ناز و نعمتند شد بهشت جاودان محسوس با میلاد تو @hosenih نجمه خاتون میزبانی میکند! برپا شده- در حرم مهمانیِ مخصوص با میلاد تو حضرت عیسی زیارتنامه ات را خوانده و در کلیسا میزند ناقوس با میلاد تو نذر نشرِ مهربانیِ تو منبر می رود شیخِ طوسی در دیارِ طوس با میلاد تو تا ابد خیرِ دو دنیا را برای خود خرید هر که شد از دیگران مأیوس با میلاد تو @hosenih فطرس از میلاد اربابم به بال و پر رسید خلق شد بال و پرِ طاووس با میلاد تو عرشیان دور تو می گردند و زیباتر شده لحظه لحظه لذتِ پابوس با میلاد تو! شاعر: @hosenih
علی یعنی بهشتی با بهار و باغ و بارانش علی یعنی زمین با عطر گلهای فراوانش علی یعنی تبسم‌های شرقیِ هَزارانش علی یعنی جهان در گوشه‌ای در خاک ایوانش علی یعنی علی ، یعنی به قربانش به قربانش علیٌ حُبُه جُنَّه قسیم النار یعنی او امام الانس و الجِنه هزاران بار یعنی او وصیُ المُصطفی  تکرار در تکرار یعنی او  فقط شیر خدا کرار در کرار یعنی او چه گویم شرح آنکه تا قیامت نیست پایانش ببینید این مطهر در مطهر در مطهر را تمام دلخوشیِ خانه‌ی موسی بن جعفر را علی یعنی تپش یعنی نفَس زهرایِ اطهر را علی یعنی رضا یعنی جگر حتی پیمبر را علی یعنی مدینه مکه  قربانِ خراسانش @hosenih دوباره رو به ایوانت امین‌الله‌های ما سلام‌الله‌های ما نگاه و آه‌های  ما به درهای حرم خورده گره گَر راه‌های ما سرِ سال است دورِ تو بگردد ماه‌های ما خداوندا سلامش کن یک ایران است و سلطانش پشیمان می‌شود هرکس ننوشد جامِ سلطانی چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی بگردان جام چشمت را که عالم را بگردانی سلیمانی شود مردی که پیشت کرد دربانی فدای جذبه‌ی چشمی که سلطان شد سلیمانش چنان نوری...که خود را اینهمه پروانه گم کرده که هر زائر که می‌بینی دل دیوانه گم کرده چُنان مجذوب اینجایَم که مستی خانه گم کرده کنارِ آب سقاخانه‌ات پیمانه گم کرده شنیدم از نجف این را فدای صحن و ایوانش @hosenih هنوز عطر تو از شبهای نیشابور می‌آید هنوز از این ضریحِ نقره بارِ خوشه‌ی انگور می‌آید هنوز از کفشهای زائرانت نور می‌آید هنوز آن روستایی از مسیرِ دور می‌آید دوباره پابرهنه ساده آمد پیش جانانش تو عیدی رو بسوی تو نماز عید می‌خوانیم زیارتنامه را در خانه‌ی خورشید می‌خوانیم تو را ما با قنوت عشق با امید می‌خوانیم خیال ماست راحت تا که بی تردید می‌خوانیم که پیش از عرض حاجت ، حاجتم را داده دستانش همیشه دیده‌ام اینجا مریضی که شفایش دید زنی بر روی سجاده براتِ کربلایش دید کنار بچه‌ای معلول ، مردی گریه‌هایش دید هنوز اشکش به چشمش که... پسر را روی پایش دید من و دارالشفایی که نگفته  نه به مهمانش بیا اُردیبهشتی کن تو این اسفند ماهی را کبوتر کن کبوتر کن کلاغِ روسیاهی را قبول از ما کن  امشب این نمازِ اشتباهی را کمی خرجِ دل ما کن نگاه گاه گاهی را نگاهی نه به من بر مادرم بر دست لرزانش @hosenih تویی تنها که می‌فهمی سلام آخری‌ها را تویی که دوست میداری دعای آذری‌ها را کنار کفشداری‌ها  مقام پادری‌ها را بجان مادرت تحویل گیر این مادری‌ها را فقط دستم به دامانت فقط دستم به دامانش شبِ جمعه حرم بودم کمی در پشتِ در خواندم نشد در کربلا اما در اینجا از جگر خواندم شنیدم مادرت رفته که از داغِ پسر خواندم دوخط از روضه‌ی اکبر کنارت مختصر خواندم چه بد سرنیزه‌ها کرده پریشانش پریشانش فقط شمشیر می‌آمد فقط تکبیر می‌آمد به بالا نیزه می‌رفت و به پایین تیر می‌آمد به رویِ اِرباً اربایی صدایی پیر می‌آمد خدایا عمه از خیمه اگر که دیر می‌آمد پدرجان داده بود از غم همانجا با علی جانش شاعر: @hosenih
فقط ۳۷ روز مانده تا امیرالمومنین از زبان امام رضا علیهما السلام: سَأَلَهُ الحَسَنُ بنُ عَلِيِّ بنِ فَضّالٍ عَن أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام كَيفَ مالَ النّاسُ عَنهُ إلى غَيرِهِ وقَد عَرَفوا فَضلَهُ وسابِقَتَهُ ومَكانَهُ مِن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله؟: إنَّما مالوا عَنهُ إلى غَيرِهِ وقَد عَرَفوا فَضلَهُ، لِأَنَّهُ قَد كانَ قَتَلَ مِن آبائِهِم وأجدادِهِم وإخوانِهِم وأعمامِهِم وأخوالِهِم وأقرِبائِهِمُ المُحادّينَ للّهِِ ولِرَسولِهِ عَدَدا كَثيرا، فَكانَ حِقدُهُم عَلَيهِ لِذلِكَ في قُلوبِهِم، فَلَم يُحِبّوا أن يَتَوَلّى عَلَيهِم، ولَم يَكُن في قُلوبِهِم عَلى غَيرِهِ مِثلُ ذلِكَ حسن بن على بن فضّال، از امام رضا علیه السلام پرسید: چرا مردم با آن كه فضل، سابقه و قرابت امير مؤمنان علیه السلام را نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله مى دانستند، از او به ديگران روى آوردند فرمود: آنان با اين كه فضل او را مى دانستند، از آن رو از او به ديگرى روى آوردند كه او شمار زيادى از پدران، اجداد، برادران، عموها، دايى‌ها و نزديكان آنان را كه با خدا و پيامبر او دشمنى مى كردند، كشته بود و از اين رو، كينه اى از او در دل هايشان بود و دوست نداشتند كه بر آنان حاكم گردد و نسبت به هيچ كس جز او چنين كينه اى نداشتند. 📚عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج ۲ ص ۸۱ 🌹🌹🌹ادامه شعر🌹🌹🌹 شکر، خدا را که از تبار غدیرم نیستم اهل سقیفه گرچه حقیرم پر شده عشقت میان جان و ضمیرم عبد در قنبرم بیا بپذیرم ای که دهی کوه را بابت کاهی شاعر: مهدی علی قاسمی © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نشد بخواهم از این خانه چیزی و نسِتانم نشد بیایم و بیش از قرار، با تو نمانم نشد که اذن دخول از سلام پیش بیفتد نشد برای تو پیش از سلام، شعر نخوانم @hosenih نگاه کردم و دل را گره زدم به امیدی، نگاه کردی و از شوق، وا شده است زبانم زبان، همین که به تو خیره ام همین که نشستم کنار دوست، زبانی به جز نگاه ندانم @hosenih به بوسه تلخی کامم عسل شده ست همیشه که طعم خاک درت خوش نشسته است به جانم ز هر که خواسته ام راه چاره ی غم خود را به غیر جاده ی مشهد نداده است نشانم شاعر: @hosenih
اشعار آیینی حسینیه
فقط ۳۶ روز مانده تا امیرالمومنین از زبان امام رضا علیهما السلام: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ...أَنْزَلَ فِی حَجَّهِ الْوَدَاعِ وَ هِیَ آخِرُ عُمُرِهِ «الْیَوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دِیناً» وَ أَمْرُ الْإِمَامَهِ مِنْ تَمَامِ الدِّینِ وَ لَمْ یَمْضِ حَتَّی بَیَّنَ لِأُمَّتِهِ مَعَالِمَ دِینِهِمْ وَ أَوْضَحَ لَهُمْ سَبِیلَهُمْ وَ تَرَکهُمْ عَلَی قَصْدِ سَبِیلِ الْحَقِّ وَ أَقَامَ لَهُمْ عَلِیّاً عَلَماً وَ إِمَاماً وَ مَا تَرَک لَهُمْ شَیْئاً یَحْتَاجُ إِلَیْهِ الْأُمَّهُ إِلَّا بَیَّنَهُ فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یُکمِلْ دِینَهُ فَقَدْ رَدَّ کتَابَ اللَّهِ وَ مَنْ رَدَّ کتَابَ اللَّهِ فَهُوَ کافِرٌ بِه». به راستی خداوند... در سفر حجه الوداع که آخرین حج پیغمبر بود نازل فرمود: «امروز دین را برای شما کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را برای شما پسندیدم، تا دین شما باشد» (سوره مائده _ آیه۳) پس امر امامت تمام دین است. پیامبر از دنیا نرفت مگر آنکه برای امتش معالم دینشان را تبیین فرمود و راه آنها را روشن کرد و آنها را در جاده حقّ قرار داد و علی علیه السّلام را برای آنها نشانه و امام گردانید و حوائج امّت را تبیین فرمود و کسی که می پندارد خدای تعالی دینش را کامل نکرده کتاب خدای عزیز را ردّ کرده است و کسی که کتاب خدای تعالی را ردّ کند کافر شده است. 📚عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج ۱ ص ۲۱۷ 🌹🌹🌹ادامه شعر🌹🌹🌹 پادشه عالمین کیست به جز تو؟ بهر نبی نور عین کیست به جز تو؟ روح قیام حسین کیست به جز تو؟ فاتح بدر و حنین کیست به جز تو؟ صاحب تیغ دو دم، امیر سپاهی شاعر: مهدی علی قاسمی © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷 به آنکه چشم هایش را به حق بست بگو که میخورد راهت به بن بست بگو که در غدیرخم نبی(ص) گفت: فقط حیدر أمیرالمؤمنین است! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باید از خویشتن بریده شوی تا در اطراف عشق دیده شوی باید اول به پای مذهب عشق مثل شمعی شوی چکیده شوی @hosenih به رهایی نمی رسی هرگز مگر از بند خود رهیده شوی مثل یک سیب روی دستِ درخت صبر کن صبر تا رسیده شوی مثل یک شاخه ای که پُر بار است منتظر باش تا خمیده شوی دل بِکَن از اسارت شاخه دل بِکَن تا که سهل چیده شوی مثل یک دانه باش، به خاک بیفت تا که چون سرو قدکشیده شوی مثل خورشید باش در شب و روز تا که هر صبح آفریده شوی گاه گاهی به کودکی برگرد تا که چون آهوی رمیده شوی ناله از دور بی اجابت نیست شاید از دور هم شنیده شوی با سیاهیِّ خود مقابله کن تا که خالص شوی سپیده شوی سَرِ سبزت نمی رود بر باد مگر اینکه دهن دریده شوی جنس ناجور بی خریدار است جنس مرغوب شو خریده شوی راه عشق از مسیر کرب و بلاست معتقد تا به این عقیده شوی... @hosenih ...گریه کن التماس کن به حسین گریه کن تا که برگزیده شوی با حسین عشق کن دو روزه ی عمر تا که در خاک آرمیده شوی شاعر: @hosenih
باید این دل به تو و عشق تو مجذوب شود تا به درگاه خدا سائلِ محبوب شود عاصی ام! میشود آیا که نگاهی کنی و عملِ ناقص من کامل و مطلوب شود @hosenih پیش چشمان تو عیب است گناه و نگذار- بیش از این قلبِ منِ غمزده معیوب شود پنج تن پیش خدا گرچه عزیزند ولی دل مقرّر شده با اسم تو آشوب شود تا که منبر شود و روضه بخوانند بر آن دوست دارد که طلا از غم تو چوب شود ** سند غربتِ تو رفت به دستت بالا دشمنت کاش همین ثانیه مغلوب شود میشود تشنگی اش رفع، اگر با کمی آب لبِ شش ماهه کمی تازه و مرطوب شود پرپرَش کرد عجب حرمله(لع) با تیرِ سه پر تا برایش سندِ جایزه محسوب شود @hosenih داغ دیدی و سرت رفت و فقط پیکر ماند نعل آورده و گفتند لگدکوب شود اشک میریزم و ارباب نگو گریه نکن... حاضرم کور شوم زخم تنت خوب شود! شاعر: @hosenih
(لطفاً حق روضه ادا شود) بر عکس هر باری که از سر می نویسم این روضه را اینبار از آخر می نویسم: مادر رسید از خاک بردارد سرش را ای بی مروت برنگردان پیکرش را سر نیزه بر این تن نزن اینطور نامرد دَرهَم نکن اینقدر جسم اطهرش را @hosenih این سینه جای بوسه ی پیغمبران است بردار پایت را، رها کن حنجرش را پاشو از این سینه نمی بینی مگر تو روی بلندی... اضطراب خواهرش را کشتیش، بس کن بی حیای بی مروت کمتر بسوزان قلب خون مادرش را یک جرعه آبش کاش می دادی حرامی حالا که کشتید از جفا آب آورش این قدر خون کردید کافی نیست انگار از او گرفتید اکبرش را، اصغرش را @hosenih این سر به روی دامن زهراست بس کن دجّال بی دین، هی نکش موی سرش را امروز مویش را کشیدی بی مروت فردا نسوزانید موی دخترش را شد چادر خاکیِ زهرا، غرقِ در خون وقتی فرو می برد ملعون خنجرش را شاعر: @hosenih
قول زلالی به دل مرداب دادی از نان خود به سفره ی اعراب دادی بی معرفت بودند که آبت ندادند حتی به حیوان های آنها آب دادی.... 🔸شعر از گروه @hosenih
فقط ۳۵ روز مانده تا امیرالمومنین از زبان امام رضا علیهما السلام: هَلْ تَعْرِفُونَ قَدْرَ الْإِمَامَهِ وَ مَحَلَّهَا مِنَ الْأُمَّهِ فَیَجُوزُ فِیهَا اخْتِیَارُهُمْ إِنَّ الْإِمَامَهَ أَجَلُّ قَدْراً وَ أَعْظَمُ شَأْناً وَ أَعْلَی مَکَاناً وَ أَمْنَعُ جَانِباً وَ أَبْعَدُ غَوْراً مِنْ أَنْ یَبْلُغَهَا النَّاسُ بِعُقُولِهِمْ أَوْ یَنَالُوهَا بِآرَائِهِمْ أَوْ یُقِیمُوا إِمَاماً بِاخْتِیَارِهِمْ ...آیا آنها قدر امامت و موقعیت آن را در میان ملّت می دانند تا برگزیدن امام برای آنها روا باشد؟ امامت قدری جلیل تر و شأنی عظیمتر و مکانی بلندتر و جانبی منیع تر و باطنی عمیقتر از آن دارد که مردم به واسطه عقولشان به آن برسند یا آنکه به اختیار خود امامی را منصوب کنند... 📚عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج ۱ ص ۲۱۷ 🌹🌹🌹ادامه شعر🌹🌹🌹 مادر من خورده مِی زجام ولایت باده به کامم چشانده بعد ولادت بهتر از این هیچ کس نکرده سقایت کرده به شیرش مرا گدای سرایت مرحمتش کن به لطف لایتناهی شاعر: مهدی علی قاسمی © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فقط ۳۴ روز مانده تا امیرالمومنین از زبان امام رضا علیهما السلام: ...إِنَّ اَلْإِمَامَهَ خَصَّ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا إِبْرَاهِیمَ اَلْخَلِیلَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بَعْدَ اَلنُّبُوَّهِ وَ اَلْخُلَّهِ، مَرْتَبَهً ثَالِثَهً وَ فَضِیلَهً شَرَّفَهُ بِهَا وَ أَشَارَ بِهَا ذِکْرُهُ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً» فَقَالَ اَلْخَلِیلُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ سُرُوراً بِهَا وَ مَنْ ذُرِّیَّتِی؟ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: لا یَنالُ عَهْدِی اَلظّالِمِینَ فَأَبْطَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ إِمَامَهَ کُلِّ ظَالِمٍ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ... ...امامت مقام سومی است که خداوند پس از نبوت و خلت به حضرت ابراهیم اختصاص داده، فضیلتی است که وی را به آن مفتخر نموده، و بدین وسیله نامش را بالا برده و فرموده است: "من تو را برای مردم امام قرار دادم" ابراهیم از روی سرور و شادی گفت که: "آیا ذریه من نیز از این افتخار برخوردار هستند؟" خداوند فرمود: "عهد من به ظالمین نمی رسد" (سوره بقره_ آیه ۱۲۴) پس این آیه امامت هر ظالمی را تا قیام قیامت ابطال نموده است.... 📚عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج ۱ ص ۲۱۷ 🌹🌹🌹ادامه شعر🌹🌹🌹 لعن به هرکس که کرده بر تو خیانت منکر فضلت نبرده بوی دیانت هر که به اهل سقیفه کرده ارادت صوم صلالتش نبوده غیر ضلالت بی تو اوامر شوند جمله نواهی شاعر: مهدی علی قاسمی © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
میدهم آقا تو را آزار، هر هفته دو بار بیقرارت میکنم بسیار، هر هفته دو بار بر محاسن میکشی دست و تورّق میکنی اشک هایت می چکد ناچار هر هفته دو بار @hosenih درگذر از من! بزرگی کن بیا اینبار هم بار از پرونده ام بردار، هر هفته دو بار عهد بستم با تو اما دم زدم از دیگران میشوم شرمنده از این کار، هر هفته دو بار کنج خیمه حال و روزت نامساعد میشود میشوم از حالِ خود بیزار، هر هفته دو بار معصیت هایم ظهورت را دوباره لغو کرد منتفی شد جمعۂ دیدار، هر هفته دو بار @hosenih خوشبحال خوب هایی که بخوبی میشوند از دعاهای تو برخوردار، هر هفته دو بار زیر ایوان نجف، در روضه های کربلا کن به جایم چند استغفار، هر هفته دو بار! شاعر: * طبق نقل بعضی روایات، اعمال مردم در روزهای دوشنبه و پنجشنبه بر امام زمان(عج) عرضه می‌شود. @hosenih
سنگین شده اگرچه پروندهء گناهم من را خریدی آخر با نامهء سیاهم بسکه رهات کردم از خیر من گذشتی بسکه گناه کردم نگذشتی از نگاهم @hosenih اصلاً نشد بگویم هرچه شما بخواهی جایش همیشه گفتم هرچه خودم بخواهم هربار ناله کردم برگشته ای به سویم یک بار برنگشتم از راه اشتباهم من را اگر ببینی دیگر نمی شناسی دیدی چکار کردم با این دلِ تباهم؟ کاه عبادتم را کوه غرور پوشاند حالا چطور باید از غصه ات بکاهم بعد دعای زهرا بار مرا کشیدی دیروز توبه کردی امروز سربه راهم ای سرپناه عالم! خیمه نشین صحرا! من باورم نمی شد که میشوی پناهم @hosenih ذکری که دوست داری ذکر حسین حسین است دنبال گریه هایت در بین قتلگاهم از جان خود گذشتیم از کربلا نه والله دور ضریح ارباب یک سر بزن به ما هم شاعر: @hosenih
افتاده زخم سرخ هجرانت به جانم یادی کن از من ای نشان بی نشانم هر لحظه یادت قاب سبز سینه ام بود حالا اگر از رنج دوران در امانم @hosenih تا مست یادت هستم و غرق خیالت چیزی از این دنیا نمی خواهم بدانم بگذار تا هستم به دنبال تو باشم تنهای من، بردار دست از امتحانم ای زندگی، ای عشق، با یاد عزیزت از سینه غم‌های جهان را می تکانم گاهی که سرگرم غم نانم، زمینم هر لحظه ای یاد تو هستم، آسمانم @hosenih از اصل می افتم اگر روزی بیافتد_ نام دل انگیز تو از قلب و زبانم ما و همین شادی بعد از اشک هامان از گفتن از این شوق بی حد، ناتوانم شاعر: @hosenih
سلامتی صلوات به امید نابودی عِزّ و جلال و شور و شوکت را ببینید اینک، شکوهِ استقامت را ببینید ای اهلِ ایران! اوجِ غیرت را ببینید با یک نظر، جمعِ دو "برکت" را ببینید شاعر: @hosenih