eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
340 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
در شعله ور شد غنچه اش را در خطر دید میخواست برگردد ولی دیوار نگذاشت سعی فراوان کرد حتی بین آتش در را نگه دارد ولی مسمار نگذاشت... شاعر: @hosenih
شهری که قول داد به حیدر وفا کند بعداز نبی چه شد که بنایی دگر گذاشت روز غدیر کینه ی جمعی شروع شد آن کینه ای که در دل تاریخ اثر گذاشت @hosenih پس آتش از همان جریان آب میخورد آن آتشی که بر دل مولا شرر گذاشت یک میخ سرخ روز علی را سیاه کرد میخی که خون فاطمه را روی در گذاشت یک سوم از ادامه ی سادات کشته شد مسمار بود فاطمه را بی پسر گذاشت @hosenih راحت بگو که انسیه را بی هوا زدند ضرب غلاف زخم به دل بی خبر گذاشت بادی وزیدو شاخه ی یاس علی شکست یاسی که روز های بدی پشت سر گذاشت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باید بری, نه! محضِ رضایِ خدا نگو دق می کنم بدون تو, این جمله را نگو زهرا بمان و زندگی ام را به هم نریز سنگ صبور من, نرو از پیشم ای عزیز زهرا شبِ عروسی مان خاطرت که هست؟ مهریه ی زلال و روان خاطرت که هست؟ یادت که هست قول و قراری که داشتیم؟ یک روح واحدیم, شعاری که داشتیم @hosenih ای دل خوشیِ زندگی ام می شود نری؟ از حال و روز من که شما با خبرتری! گریه نکن محدثه, غمگین نکن مرا با رفتنت غریب تر از این نکن مرا با درد دنده های شکسته جدال کن تقصیر دست بسته ی من شد, حلال کن دل گرمی علی, به نظر زود می روی! نه سال شد فقط, چقدر زود می روی بعد از تو فیض های خدایی نمی رسد فریاد مرتضی که به جایی نمی رسد زهرا بمان و چهره ی غم را عبوس کن زهرا بمان و زینب مان را عروس کن غصه به کار دل، گره ی کور می زند خیلی دلم برای حسن شور می زند زهرا بمان که بغضِ بدی در گلوی توست دامادیِ حسین و حسن آرزوی توست حالا که اعتنا به قسم ها نمی کنی! فکر حسین تشنه لبت را نمی کنی؟ دیدی که رنگ از رخ مهتاب می پرد شب‌ها حسین تشنه لب از خواب می پرد @hosenih در باغ میوه هایِ دلت، سیب نوبر است این کربلایی از همه شان مادری تر است حرف از سفر زدی و تبسم حرام شد پیراهن حسین شنیدم، تمام شد باشد برو قبول، علی بی پناه شد باشد، قرار بعدی مان قتلگاه شد باشد برو که کرببلا گریه می کنیم باهم کنار طشت طلا گریه می کنیم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر روز غصه های دلم بیشتر شود شب بی وصال یار، چه غمگین سحر شود یا رب روا مدار که این طفل نابلد دور از امام خویش، چنین در به در شود @hosenih نگذار مثل این همه ایامِ طی شده این چند سالِ آخر عمرم هدر شود تکرار بی حیایی من شد دلیل، اگر روی لبم دعای فرج بی اثر شود وای از دل شکسته ی مهدیِ فاطمه وقتی که از معاصی ما باخبر شود ظرف سیاه قلب مرا اینچنین نبین یک روز آخر از کرم دوست، زر شود جان ها فدای آن نفسی که امام عصر گریان برای روضه ی دیوار و در شود @hosenih ملعونِ دومی به معاویه شرح داد جوری به در زدم که علی خونجگر شود باید چگونه جمع شود تکه تکه اش آیینه که زمین بخورد دردسر شود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
و خـداونـد اگر "واعتصمـو" می گوید از کـرامـات نـخ چــادر او می گوید شاعر: @dobeity_robaey
بر زمین افتادنت اصلا تماشایی نبود ای کسی که پیش پای تو پیمبر شد بلند شاعر: @dobeity_robaey
باز هم امن یجیب ِ طفل مضطر شد بلند نافله خواندی نشسته آهِ حیدر شد بلند باز هم از خواب ، امشب مثل هر شب فاطمه مجتبی با وای مادر ، وای مادر شد بلند @hosenih چشم بر هم زد علی و دید شد نقش ِ بر آب دلخوشی هایش همه ، آتش که از در شد بلند بر زمین افتادنت اصلا تماشایی نبود ای کسی که پیش پای تو پیمبر شد بلند از مسلمانی ِ اینها و غریبی ِ علی داد و بیداد یهودی های خیبر شد بلند آه ای هم صحبت روح الامین ، من را ببخش پیش چشمم بر سرت فریاد کافر شد بلند جان به لب گردید علی اما هزاران بار شکر باز هم از ماذنه الله اکبر شد بلند @hosenih از گلویت آب خوش پایین نرفته باز هم های هایت یاد این مظلوم ِ بی سر شد بلند فاطمه می بینمت روز دهم وقتی حسین ناله ی هل من معینش زیر خنجر شد بلند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پیر شد خانوم ِ خانه... حیف شد... رفت با غربت شبانه...حیف شد... دید جای دلخوشی آزار از- فتنهٔ دوره زمانه... حیف شد... @hosenih حیف شد آن دستِ خیّر شد کبود با غلاف و تازیانه، حیف شد... روی پهلو شب به شب سر باز کرد زخم ها دانه به دانه... حیف شد... همدم و سنگ صبورش را علی(ع) بُرد حیران روی شانه... حیف شد... بیقرارانه سپردش دستِ خاک بی مزار و بی نشانه... حیف شد... بی توقع، با کسالت، زود رفت با محبت! بی بهانه... حیف شد... @hosenih بچه ها عادت به مِهرش داشتند مادریِ عاشقانه، حیف شد... بعد از این دیگر مبدّل شد به اشک خنده های کودکانه، حیف شد!... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای یاسِ سربلند!، نبینم شکسته‌ای ای کوهِ سرفراز!، نبینم که خسته‌ای @hosenih ای که همیشه، سروِ قدت، استوار بود!، در بسترت، مباد، ببینم، نشسته‌ای ای لاله‌ی جوانِ علی، ای شهیدِ عشق، مظلومه‌ام، که بارِ سفر، زود، بسته‌ای!، با مرتضی بمان و خداحافظی نکن اصلاً نگو که، از همه دنیا، گسسته‌ای از رویِ پا نیفت!، ستونِ فلک تویی، هرچند قدخمیده و بازوشکسته‌ای @hosenih دستی بلند کن به دعا، بهرِ ماندنت، ای دست‌گیرِ من، تو مگر دست‌بسته‌ای؟! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صدای آمدنت بهترین ترانه ی من فدای در زدنت ای چراغ خانه ی من شکسته‌بالِ تو پرواز می کند..،امروز خودش برای تو در باز می کند امروز غریب کوچه ی کینه..،سلام حیدر من به جای اهل مدینه..،سلام حیدر من کدام شانه کشیده است بارِ درد مرا کسی علیک نگفته سلامِ مردِ مرا @hosenih به رغم این همه اندوه ناشمرده‌؛علی خلاصه غم نخوری..،فاطمه نمرده؛علی نگو که حال و هوای دلت بهاری نیست ببین که بسترم امروز لاله‌کاری نیست رسیده سُرخی گل روی شاخه ی زردم ببین به خاطر تو پیرهن عوض کردم تَرَک..،تَرَک..،همگی را شِمُرده ام حیدر شبیه آینه ی سنگ خورده ام حیدر من و شکستگی دنده ها و گریه و آه ببین..،برای تو نان پخته ایم..،بسم‌الله! بیا وُ فکر نکن بر غلافِ آن شمشیر... تو را به بازوی آسیب‌دیده..،لقمه بگیر اگرچه آه گلو را به گریه بخشیدم اگرچه این دم آخر..،نشسته خوابیدم اگر لگد به پرم ضربه زد..،فدای پرت اگر دری به سرم ضربه زد..،فدای سرت سه ماه آخر زهرای تو چه زود گذشت سه ماه آخر زهرای تو کبود گذشت عقاب لانه ی من..،بال و پر به قربانت هزار محسن من..،پشت در..،به قربانت عبور سینه‌ی خود را مسیرِ آه نکن بیا به چوبه‌ی گهواره اش نگاه نکن @hosenih نسیم چادر خود را به فرش خانه زدم خودم به موی سر زینب تو شانه زدم به پای هر نخ آن صبح و شام سوخته ام برای تشنه‌لب تو،لباس دوخته ام غروب عصر دهم..،قتلگاه..،آه حسین میان آن همه سرنیزه..،بی پناه..،حسین نوای العطش او به گوش می آید صدای بدهنی چکمه‌پوش می آید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نشسته غمت کنج روز و شبم چقد خونه بی تو شده بی صفا عزیزدلم! فاطمه(س) رفتی و علی(ع) مونده و گریۂ بیصدا ندیدم از اونها به جز دردسر همونها که جز حق ندیدن ازم عزادار کردن من و یک شبه تو و محسنم رو گرفتن ازم @hosenih نخواستی ازم چیزی و هیچوقت به غیر از یه چیزی که شد قاتلم نمی خواستی کاش تابوت ازم به این کار راضی نمیشد دلم همون شب که برگشتم از دفن تو کشیدم با گریه تویِ کوچه آه دیگه خونه ای که شده شعله ور نیازی نداره به پرچم-سیاه تو رفتی شبونه، به جز داغِ تو فقط از یه چیزی شدم اذیت نبستم «درِ» خونه مون و ولی نیومد کسی واسۂ تسلیت غم ِ بچه ها رو کشیدم به دوش ولیکن یه چیزی عذابِ منه حسن(ع) خیلی بیتابه! تو گریه هاش با دستاش تویِ صورتش میزنه @hosenih گرفتم تو آغوشم اما چجور؟! بگیرم ازش اضطراب و تب و... چقدر آرزو داشتی و نشد- بمونی عروسش کنی زینب(س) و... دلش سوخته! مونده تو خاطرِش که مابینِ دیوار و «در» سوختی با دست ورم کرده واسه حسین(ع) روزِ آخری پیرهن دوختی! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دنیا به چشمش ازتوبهتر را نخواهد دید عالم دگر مثل تو دلبر را نخواهد دید @hosenih دیگر علی بعد از تو روز خوش نخواهد داشت دیگر کسی لبخند حیدر را نخواهد دید با حافظ قرآن بگو فکر کفن باشد از صبح فردا روی کوثر را نخواهد دید آری حسن دلخوش به غسل نیمه شب بود میگفت علی بازوی مادر را نخواهد دید حیدر سه دفعه تا در خانه زمین افتاد مردی چنین در شعله همسر را نخواهد دید @hosenih هرکس تورا رنجاند بانو مطمئن باشد روز جزا روی پیمبر را نخواهد دید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e