eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عاشقی کردم که مجنونم کنند خاک تو آغشته با خونم کنند @hosenih عشق تو باشد بهشتم یا حسین ترسم از این است بیرونم کنند! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ حسین آیینه دار جمال توحید است حسین جلوه نمای جلال توحید است حسین منحصرا واصل الی الحق است حسین مظهر تام کمال توحید است خدا برای خودش حجت موجه ساخت حسین معجزه ی بی مثال توحید است @hosenih مقام اول خلقت به حضرت حق داد طلای سینۀ خالق مدال توحید است اساس مکتب يكتاپرستی عالم چه مستند، سندی در قبال توحید است شنیده ام دم هیئت! مریض داری گفت: اگر حسین نباشد زوال توحید است @hosenih به راه غیر مرو! کعبه گم نکن حاجی ره حسین، ره اتصال توحید است شعور هر که ندارد! بما چه مربوط است که شور سینه زنی اوج حال توحید است حرام زاده سرش را چه بد جدا میکرد حسين ذبح عظیم حلال توحید است هزارپاره شد او! تا احد به جا ماند چه شرحه شرحه تنی! شرح حال توحید است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مِن الغریب نوشتی إلی الحبیب سلامی حبیب رفت به میدان چه رفتنی چه قیامی سحر نسیم گذشت از سر مزار شهیدان هنوز در پی بویی که می رسد به مشامی و جبرئیل هم آن جا مجال پر زدنش نیست رسیده اند شهیدان کربلا به مقامی... @hosenih یکی حسین امیرش شد و چه خوب امیری یکی حسین امامش شد و چه خوب امامی یکی بدون زره مرگ را گرفت در آغوش یکی نماز تو را شد سپر بدون کلامی یکی سیاه ولی روسپید؛ چون تو گرفتی سر غلام به دامان خود چه حسن ختامی @hosenih یکی علی شد و اکبر شد و چه ماه منیری یکی عمو شد و سقّا شد و چه ماه تمامی به روی نیزه و در باد، گیسوان پریشان چنان شدند که باقی نماند کوفه و شامی دلم به حسرت یا لیتنا رسید و نگاهم به سردر حرم افتاد، اُدخلوا بِسلامی... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ هرچه مستی‌ها فزون‌تر، هست ساغر بیشتر چون پیام عاشقی دارد پیمبر بیشتر عشقِ خواهر باشد و مِهرِ برادر بیشتر دارد اصلاً کربلا از کوفه لشگر بیشتر گفت زینب یا اخی من حق مهمانی دهم دوست دارم در ره عشقت دو قربانی دهم @hosenih من به درگاه تو سوز و آه آوردم حسین با امیدی رو به این درگاه آوردم حسین بین سپاه خویش را همراه آوردم حسین هستی خود را به لشگرگاه آوردم حسین میوه‌ی دل نذر کردم بهر این مهمانی‌اَت پاره‌ی جان پروراندم تا شود قربانی‌اَت @hosenih نو غلامانم اگر شمشیر گردانی کنند راهی کویِ دَرَک یَل‌های میدانی کنند یاعلی‌گویان ز رزم خویش طوفانی کنند قلب لشگر را شکافند و مسلمانی کنند من به دست خویش دادم درس عزم و رزم‌شان نیزه و شمشیرها نقل و نباتِ بزم‌شان @hosenih این دلاور مردهای نوجوان مست توأند گرچه شاگردان عباسند دل‌بست توأند داغداران علی‌اکبر به پیوست توأند عاشقانه کشته‌ی یک‌بوسه از دست توأند بس‌که در رخسارشان شوق شهادت دیده‌ام در رهت پرپر شدن را چون ولادت دیده‌ام @hosenih عاشقِ جانبازیِ کوی تو، حیرانِ مَنَند از اشارات شب قبل تو گریان منند یاد ایام اسارت دل‌پریشان منند دل‌پریشان ِ شب شام غریبان منند دائماً گویند مادر دست بر معجر مگیر جان مولا گریه کم کن بوسه از حنجر مگیر @hosenih می‌روند اما خیالت راحت ای سالار من آری این دیدار باشد آخرین دیدار من این من و این حاصلِ یک‌عمر از گل‌زار من بعد از این در خیمه پنهان می‌شود رخسار من ای سلیمان هدیه‌ی مور است از من کن قبول جان زهرا رد مکن جان علی جان رسول @hosenih بعد تو این داغ را با صبر جبران می‌کنم با سرت منزل به منزل شرح قرآن می‌کنم با اسیری رفتنم یاری جانان می‌کنم با خطاب حیدری در کوفه طوفان می‌کنم من ز تو شرمنده تو از من خجالت می‌کشی عاقبت ما را تو از این درد غربت می‌کُشی @hosenih وعده‌ی ما بر سر بازار باشد بعد از این کوچه‌ی برده‌فروشان زار باشد بعد از این قافله در معرض دیدار باشد بعد از این چشم شامی بدتر از مسمار باشد بعد از این بعد از این باید چه سازم با هزاران چشم هیز وای از چشمان هیز و وای از لفظ کنیز ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ هر چه از روز واقعه می‌رفت دل عاشق به شور می‌افتاد داشت کم‌کم غروب می‌آمد داشت از عشق دور می‌افتاد یک به یک جمع عاشقان را دید که چگونه پی لقا رفتند مثل پروانه‌ها، پرستوها بهر دیدار با خدا رفتند @hosenih با خودش زیر لب سخن می‌گفت: خیمه‌ها خالی از دلاورهاست نوبتی هم اگر حساب کند نوبت انقلاب خواهرهاست در یم عاشقی شناور شد دل خود را به موج دریا زد هر چه از عشق می‌رسد نیکوست رفت مجنون و رو به لیلا زد به کمر بست جوشن خود را مثل مـادر حماسه بر پا کرد رفت و استاد در برابر شاه با فغان استغاثه بر پا کرد؛ ای سلیمان به درگه کرمت سینه‌ای پر ز آه آوردم گرچه مورم، به پیشگاه شما بر سر دوش، کاه آوردم @hosenih ای که بر دیگران نظــر داری خاطرت هست خواهری داری؟ خاطرت هست کنج این خیمه وارث آه مادری داری؟ پیش این چشم‌های خیره به ما دوست دارم که رو سفید شوم بنت و اُخت شهیدم و حالا پیش تو مادر شهید شوم زِینِ أب هستم و جگر دارم تا سر جان تو را هوادارم عاشقی را تمام خواهم کرد جای یک تیغ، من دو تا دارم این دو تا پیش‌کش که می‌بینی هدیه‌ی من به انقلاب توأند جای جامه به تن کفن کردند تا بدانی در التهاب توأند بهر زینب اگر پسر هستند هر دو تا بهر تو سپر هستند هر دو شاگرد درس عباسند اهل رزمیدن و خطر هستند لب خود تر کن و تماشا کن رزم این بچه‌شیرهایم را پیششان یا علی بگو و ببین غیرت این دلیرهایم را @hosenih دست رد کم بزن به سینه‌ی من کاسه‌ی صبر من سرآمده است رمز فتح دل تو دست من است نوبت ذکر مادر آمده است... دست رد می‌زنی به سینه‌ی من؟ سینه و میخ در که یادت هست! قصد داری که بگذری از من؟ سیلی در گذر که یادت هست! روضه خواند و گرفت حاجت خویش وه که این زن چه باوری دارد همه گفتند خوش به حال حسین! چه وفادارخواهـری دارد ...با همان اسم رمز یا زهرا سوی جبهه شتاب می‌کردند در دل بی‌قرار مادرشان گوئیا قند آب می‌کردند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شكوهِ عاطفه را بینِ معجرش می‌برد دعایِ قافله‌ای در پیِ سرش می‌برد به سمتِ قبله گرفته قنوتی از حاجت در آرزویِ اجابت به مَحضَرش می‌برد @hosenih غزل‌ غزل و تَصَدَّق عَلَیَّ می‌خواند و به شوقِ آتش و پروانگی پرش می‌برد در اوجِ مادری‌اش هاجری دو اسماعیل برایِ فِدیه‌شدن پایِ دلبرش می‌برد دو ماه‌پاره‌ی خیمه، دو تا جگرگوشه به پای‌بوسیِ آقا و سرورش می‌برد @hosenih اگر خدای‌نكرده گره به كار افتاد گره به روسری‌اش حرزِ مادرش می‌برد كمی تسلی خاطر به رسمِ همدردی برایِ داغِ جگرسوزِ اكبرش می‌برد صدایِ مُلتَمِسَش بس‌كه بُغض و لرزش داشت توانِ گفتنِ نه، از برادرش می‌برد نخواست شاهدِ شرمِ برادرش باشد میانِ خیمه به زانویِ غم سرش می‌برد @hosenih كشید چادرِ خود را به صورت و در دل به آه، حسرتِ سروِ صنوبرش می‌برد ندید اینكه چگونه حسین قرآنِ ورق‌ورق شده از چنگِ لشكرش می‌برد میانِ هلهله‌ها تا شعاعِ چندین متر هر آنچه ریخت از آن دو كبوترش می‌برد ندید با چه دلی یک تنه به دارُالحَرب به رویِ دست دو تا یاسِ پرپرش می‌برد ندوخت چَشم به چَشمِ حسین تا وقتی نگاهش از سرِ نِی جان ز پیكرش می‌برد @hosenih چقدر صبر و تحمل، چه عزتِ نفسی كه داغِ قافله بر قلبِ مضطرش می‌برد و از صلابتِ او نیزه‌دار لَج می‌كرد سرِ محمد و عون از برابرش می‌برد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بتاب ای رُخت مهر و ماه منیر بده رخصت رزم‌مان ای امیر که هستیم از زندگی هر دو سیر به روی سر ما تو قرآن بگیر دو طفلان زینب به عشقت اسیر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih ز مردانگی آبرو برده‌اند دل کودکان تو آزرده‌اند زنان حرم غصه‌ها خورده‌اند نه، طفلان زینب مگر مرده‌اند فدای تو گردیم مانند شیر امیری حسین و نعم الامیر @hosenih به این پیکر خسته‌مان جان تویی عدو هست سیراب و عطشان تویی نگهدار ما بین میدان تویی خیام حرم را نگهبان تویی بُود ذکر تو چون دعای مجیر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih ز آه و غم و غصه آکنده‌ایم حسین جان! دل از زندگی کنده‌ایم علی‌اکبرت رفت شرمنده‌ایم علی‌اصغرت تشنه ما زنده‌ایم نه یک جرعه آب و نه یک‌قطره شیر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih مخور غصه بعد از علی‌اکبرت چو پروانه هستیم دور و برت دو تا پیش‌مرگ تو و خواهرت بگردان تو ما را به دور سرت سپر پیش دشنه ، سپر پیش تیر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih چو حیدر عدو را عقب رانده‌ایم تن دشمنت سخت لرزانده‌ایم و تا پای جان پای تو مانده‌ایم رجز با فنون علی خوانده‌ایم که دارد عدو کینه ها از غدیر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih برای تو باید که خون داد خون دگر موقع رزم ما شد کنون خجالت نکش غم اگر شد فزون که مادر نیاید ز خیمه برون اگر چه ز غصه شود زود پیر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih مخور غصه بد می‌شود حال ما دعای تو مولاست دنبال ما به سنگ جفا بشکند بال ما خداوندِ عالم به احوالَ ما سمیعُ بصیر علیمُ خبیر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih تو آرامش سینه‌هایی حسین تو هستی که خون خدایی حسین فدای تو این دو فدایی حسین نبینیم داغ تو دایی حسین لب تشنه‌ات خشک مثل کویر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih فدای سرت، جسم ما پرپرت سرت دور می‌گردد از پیکرت صدا می‌زند بارها مادرت تو را کنج گودال، بالا سرت کفن می‌شود پیکرت با حصیر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih نباشیم بعد از شما بهتر است کنار تو بر نیزه‌ها بهتر است به راه تو زخم از شفا بهتر است ز شام بلا کربلا بهتر است امان از نگاه عدو در مسیر امیری حسینُ و نعم الامیر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بعد از علی‌اکبر عوض شد کربلایت حتی عوض شد ناله‌هایت گریه‌هایت غیر از زمانی که رقیه پیشت آمد کمتر شنید اهل حرم حتی صدایت @hosenih دیدی سکوت تو حرم را زیر و رو کرد دایی مگر مُردند خواهرزاده‌هایت اصلا خدا ما را برایت آفریده تا که کند ما را فدایت خاک پایت مادر درون خیمه‌ی خود بغض کرده می‌ترسد اینکه رد کنی ما را، فدایت زهرا به استقبال ما می‌آید امروز به شرط اینکه پشت ما باشد دعایت وقتی بنا باشد اسیر شمر باشیم بهتر همان که جان دهیم اینجا برایت @hosenih حج تو با قربانی ما عاشقانه است ما را پذیرا باش مولا در منایت دایی حسین انگار دیگر مهلتی نیست دیدار بعدی روی نیزه در هوایت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ چرا آواره کوه و بیابانم، نمی‌دانم چه می‌خواهد غم عشق تو از جانم، نمی‌دانم به سمت آسمان رو می‌کنم هر جمعه می‌پرسم کجایی ماهِ پشت ابر پنهانم؟ نمی‌دانم @hosenih تو که هر هفته امضا می‌کنی پرونده‌ی ما را نمی‌مانم چرا بر عهد و پیمانم، نمی‌دانم در این عصر غم و تردید آقا با ظهور تو به جا می‌ماند آیا دین و ایمانم؟ نمی‌دانم نمی‌دانم که هستم آن زمان پای رکاب تو چه هستم؟ کافرم گبرم مسلمانم، نمی‌دانم فدای قلب پر مهرت که این شب‌ها پر از درد است محرَم مثل تو ناحیه می‌خوانم، نمی‌دانم @hosenih چه می‌شد اینکه مانند شما خون گریه می‌کردم خدا می‌کرد چون زینب پریشانم، نمی‌دانم شبیه حُر سرم زیر است پشت خیمه‌ی ارباب نگاهش می‌کند امروز مهمانم؟ نمی‌دانم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ لشکر کوفه به میدان دو برادر می‌دید کربلا بار دگر عرصه‌ی محشر می‌دید وقت تکبیر شد و گفت که ماشاءالله پسر فاطمه رزم دو دلاور می‌دید @hosenih بین میدان بلا رزم ِ نمایان کردند رزمشان کاش که می‌شد خود مادر می‌دید عاقبت هر دو نفر را به دم تیغ زدند بدنی داشت به خود زخم مکرر می‌دید بی‌هوا نیزه تنی را به زمین دوخت و رفت حنجری داشت به خود تیغه‌ی خنجر می‌دید کاکل هر دو به دستان حرامی‌ها بود دو بدن داشت به خود زخم برابر می‌دید @hosenih چشم ارباب پس از اکبر و قاسم به زمین بار دیگر دو بدن‌پاره و بی‌سر می‌دید خون‌جگر بین حرم مادرشان بی‌تاب است شد دلش قرص که هم‌پای غم ارباب است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ قرار سوته دلان است کربلای حسین فضای کوچه دل پر شد از هوای حسین حسین منی طاها به روشنی فهماند رضای حضرت حق هست در رضای حسین @hosenih خدا به غیر خدایی هر آنچه که دارد تمام را هبه کرده فقط برای حسین زمانه با همه پیچ و تاب نتواند بگیرد از سر ما شور نینوای حسین چه غم ز درد غریبی بُود کسی را که به اشک معرفتش گشته آشنای حسین به روز حشر ندارند حسرت آنها که... گذاشتند جوانی خود به پای حسین قرار نیست کسی تا ابد درون دلم بیاید و بنشیند دمی به جای حسین @hosenih مَنی که نامه سیاهم چه میشود روزی سپید مو بشوم پای روضه های حسین خدا گواست که این قلب تنگ و نا آرام همیشه میشود آرام با نوای حسین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سلام میکنم از دور بر تو و حرمت سلام من به بلندای بیرق و علمت سروده اند فراوان برای تو اما هنوز نقش کتیبه است شعر محتشمت @hosenih اگر که سر به هوا هستم و پریشانم زمین زدم دل خود را به احترام غمت گدایی بر در این خانه سربلندم کرد مرا جدا نکن از خیمه های محترمت @hosenih چگونه نام تو را هر نفس صدا نکنم؟ که شاملم شده یک عمر دائماً کرمت "زمان مرگ به راهت دخیل می بندم" بیا که سر بگذارم به محضر قدمت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih