eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
313 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
دلتنگ در خاستگاه رنج، مجالِ سُرور نیست قلبی که سوخت پای فراقت، صبور نیست هرجا که شمع بود، پرم را گذاشتم تا شعله‌ای به طعنه نگوید: غیور نیست! این دیده میلِ دیدن یوسف نمی‌کند... یعقوبِ چشم منتظران تو، کور نیست از سنگ کمترم که دلت را شکسته‌ام این خشتِ خام، لایقِ تُنگِ بلور نیست هنگام امتحانِ وصال تو جا زدیم شرمنده‌ام که دورِ تو مردِ ظهور نیست کِبرَم لباسِ زُهدِ مرا لَکّه‌دار کرد در رخت بندگی که نخی از غرور نیست با اختیار تام فقیرت شدم، مَـران! سائل اگر نشسته دمِ در، به زور نیست جانِ مرا بخواه، تعلُّل نمی‌کنم در جمع عاشقان تو، اهلِ قصور نیست حس می‌کنم همین که بمیرم، تو می‌رسی با بودنِ تو در دلِ من ترسِ گور نیست دلتنگ کربلای حسینم، مرا ببر دیگر نگو بساطِ سفر جفت و جور نیست کم طاقتم، تو را به ذَبـیـحَ‌الْـقَـفـا بیا لطفاً بگو که لحظه‌ی دیدار، دور نیست :: بالای نیزه ها..، وسطِ طشت‌ها..، قبول! جای سرِ شریف که کُنج تنور نیست اثبات کرد مطبخِ خولیِ بی صفت ظُلمت حریفِ تابش آیاتِ نور نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوباره شهر پر از شور و شوق و شیدایی‌ست دوباره حال همه عاشقان تماشایی‌ست که فصل پر زدن از انزوای تنهایی‌ست سفر، حکایت یک اتفاق رؤیایی‌ست ببند بار سفر را که یار نزدیک است طلوع صبح شب انتظار نزدیک است ببین که قفل قفس را شکسته، می‌آیند کبوتران حرم دسته دسته می‌آیند چو موج از همه سو دلشکسته می‌آیند غریب، از نفس افتاده، خسته، می‌آیند که باز بعد چهل شب، کنار او باشند شبیه حضرت زینب کنار او باشند تمام پشت سر جابر بن عبدالله چه عاشقانه قدم می‌زنند در این راه از اشتیاق حرم راه می‌شود کوتاه هر آن‌که خواهد از این جام عشق، بسم الله که این پیاده‌روی برترین عزاداری‌ست قسم به نور، که این ابتدای بیداری‌ست دوباره حال من و شعر می‌شود مبهم دلی که دست خودم نیست می‌شود کم‌کم در آرزوی حرم غرق در غم و ماتم اگر اجازه دهد زائرش شوم، من هم- «غروب در نفس تنگ جاده خواهم رفت پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت» 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گریزی نیست دل‌ها را از این شور و حرارت، نه جهان را چاره‌ای دیگر نمانده غیر حیرت، نه به دریا می‌روند این رودهای جاری از هر سو به وحدت می‌رسد این سیل جمعیت، به کثرت نه قدم‌هامان تکان داده‌ست دنیای معاصر را که این رزمایش عشق است، آری! پول و قدرت نه به جانم‌ می‌خرم دشواری این راه را هرسال توان زخم و تاول دارم اما تاب حسرت نه به غیر از نصرت و آمادگی در کوله‌بارم نیست به قصد جان‌فشانی می‌روم، تنها زیارت نه سراسر شور و شیدایی‌ست در سرتاسر جاده و زائر دم به دم تکریم می‌بیند حقارت نه یکی این سو، یکی آن سو به دعوت می‌برد ما را از این مردم محبت می‌رسد بر ما، جسارت نه یکی پیراهنم را می‌کشد با خواهش از دستم برای شستن اما می‌برد آن را، به غارت نه اگر امروز《هَل مِن ناصر》از این دشت برخیزد هزاران پاسخ آماده‌ست در میدان نصرت، نه؟ و من این روضه‌ها را می‌برم تا کربلا با خود مگر می‌افتد این دل یک دم از شور و حرارت؟... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا ماه سر زد از شب حیرت، رها شدیم راهی شدیم، راهی این جاده‌ها شدیم حسی غریب در دلمان شعله می‌کشید تا این‌که با غریبی او آشنا شدیم با اَلرَّحیلِ قافله از خود برآمدیم از هر چه داشت رنگ تعلق، جدا شدیم دیدیم کعبه سر به بیابان گذاشته دیگر نپرس تشنۀ رفتن چرا شدیم... از مسجدالحرام گذشتیم و در طواف با جان تشنه راهی خاک منا شدیم باران گرفت و خاک پر از بوی سیب شد باران گرفت و تشنه‌تر از کربلا شدیم باران تیر بود و عطش ناگزیر بود در آن میانه تشنۀ یا لیتنا شدیم دیدیم ماه، تشنه گذشت از کنار آب در منزل نخست شهید وفا شدیم خورشید، غرق خون وسط آسمان رسید محو قنوت روشن خون خدا شدیم وحی از فراز منبر نی می‌وزید و ما آیه به آیه شیعۀ آن چشم‌ها شدیم بعد از هزار سال پر از عطر و بوی توست با جاده‌های تشنه اگر هم‌نوا شدیم حب الحسین یجمعنا، رود رود رود دریا شدیم و غرق طواف شما شدیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اختر من! هلال من! ماه من هم‌سفر و همدم و همراه من بی‌تو دلم طایر بی‌بال بود داغ چهل ‌روزه چهل ‌سال بود پیش روی محمل من صف‌ زدند رقص‌کنان، خنده‌‌زنان کف ‌زدند محمل ما در ملاء عام بود همدم ما سنگ لب ‌بام بود دیده به خورشید رخت دوختم آب شدم، ساختم و سوختم رأس تو می‌داد به زینب سلام چشم تو می‌گشت به من هم‌ کلام چشم تو از چار طرف سوی من نغمه‌ی قرآن تو نیروی من حال، پی عرض سلام آمدم فاتح و پیروز ز شام آمدم ای به جمالت نگه فاطمه ای سر نی هم‌‌سخن ما همه باز هم از وحی محمّد بگو از گلوی پاره خوش‌ آمد بگو آمده‌ام شانه به مویت زنم بوسه به رگ‌های گلویت زنم دست، برون از جگر خاک کن اشک غم از دیده‌ی من پاک کن ای به لبت زمزمه‌ی آب ‌آب آب بده آب بده بر رباب جان اخا غنچه‌ی پرپر کجاست آب که آزاد شد اصغر کجاست آمدم از شام سوی این حرم تا به مزار تو طواف آورم مروه مزار تو، صفا علقمه سعی کنم پشت سر فاطمه آمده‌ام ای همه‌جا همرهم تا سفر خویش گزارش دهم نام تو زنده ز قیام من است فتح تو در خطبه‌ی شام من است وحی خدا داشت بیانم حسین تیغ علی بود زبانم حسین سوختم و سوختم و ساختم لرزه به کاخ ستم انداختم طفل تو گردید پیام‌‌آورت شام شد آرامگه دخترت گرچه به پای سرت آرام شد سفیر دائم تو در شام شد زنده شد از دفن شب دخترت خاطره‌ی دفن شب مادرت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پریده‌ام به هوایت، پریدنی که مپرس رسیده‌ام سر خاکت، رسیدنی که مپرس اگرچه خم شدم اما کشید شانه‌ی من به دوش، بار غمت را کشیدنی که مپرس نفس‌بریده بریدم امان دشمن را به ذوالفقار حجابم، بریدنی که مپرس به طعم کعب نی و سنگ و تازیانه‌شان چشیده‌ام غم غربت، چشیدنی که مپرس غروب بود و رمیدند بچه‌آهوها ز چنگ گله‌ی گرگان، رمیدنی که مپرس مپرس از چه نماز نشسته می‌خوانم شکسته خسته دویدم، دویدنی که مپرس نه اینکه دیده فقط دید، آن‌چه کس نشنید شنیدم آن‌چه نباید، شنیدنی که مپرس ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پیری زمین گیرم، صبوری ناخوش احوال حس می‌کنم افتاده‌ام از شیب گودال یادم نرفته ذوالجناح بی سوارت یادم نرفته دختران بی قرارت یادم نرفته سنگ بر آیینه‌ات خورد یادم نرفته چکمه‌ای بر سینه‌ات خورد یادم نرفته گریه‌ام سیلاب می‌شد طفلی رقیه پابه‌پایم آب می‌شد زهرا شدم، در تنگنا آتش گرفتم من زودتر از خیمه‌ها آتش گرفتم از کربلایت زخمی و بی بال رفتم با چشم‌هایی تار از گودال رفتم از حال و روزم بی خبر بودم برادر با شمر و خولی همسفر بودم برادر با دست خالی جنگ آن اغیار رفتم با چادر خاکی سرِ بازار رفتم زخم زبان از شهرِ پُر نیرنگ خوردم در کوفه از شاگردهایم سنگ خوردم از ازدحام کوچه‌ها رنجید زینب از هم محلی، کم محلی دید زینب خاکستر غم، بر سر من ریخت کوفه خورشید را از شاخه‌ای آویخت کوفه از راه‌های سخت و بی برگشت رفتم با دست‌هایی بسته پای طشت رفتم پیراهنت را سوختم تا پس گرفتم با خونِ دل عمامه‌ات را پس گرفتم در قتلگاهِ غم، زمین گیرم برادر دارم به قتل صبر می‌میرم برادر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برگشتم از رسالت انجام داده‌ام زخمی‌ترین پیمبر غمگین جاده‌ام ناباورانه از سفرم خیل خارها تبریک گفته‌اند به پای پیاده‌ام یا نیست باورم که در این خاک خفته‌ای یا بر مزار باور خود ایستاده‌ام بارانم و ز بام خرابه چکیده‌ام شرمندهٔ سه‌سالهٔ از دست داده‌ام زیر چراغ ماه سرت خواب رفته‌ام بر شانهٔ کجاوهٔ تو سر نهاده‌ام دل می‌زدم به آب و به آتش برای تو از خیمه‌ها بپرس که پروانه زاده‌ام چون ابر آب می‌شدم از آفتاب شام تا ذره‌ای خلل نرسد بر اراده‌ام ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ز نینوای تو رفتم چو نی، نوا کردم چنان که بادیه‌ها را چو نینوا کردم به هر کجا که نشستم گریستم ز غمت به هر طرف که دویدم تو را صدا کردم ز خارهای مغیلان بپرس کز داغت چقدر اشک فشاندم، چه ناله‌ها کردم طواف پیکر بی‌سر به زیر خنجرها زیارت سرِ بی‌تن به نیزه‌ها کردم نتیجه دادن خونت به عهدهٔ من بود که صبر کردم و بر عهد خود وفا کردم تو خواستی به نماز شبت دعا گویم تو را به جان تو در هر نفس دعا کردم به نیزه، خواندنِ قرآنِ تو رُبود دلم اگرچه سوختم از غم ولی صفا کردم به دست بسته بسی تازیانه خوردم تا طناب ظلم ز دست سکینه وا کردم... ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از آن ساعت که خود را ناگزیر از تو جدا کردم تو بر نی بودی و دیدی چه‌ها دیدم، چه‌ها کردم گمان بر ماندن و قبر تو را دیدن نمی‌بردم ولی فیض زیارت را تمنّا از خدا کردم به یادم مانده آن روزی که می‌جستم تو را اما تنت پیدا به زیر سنگ و تیر و نیزه‌ها کردم تو را ای آشنایِ دل اگر نشناختم آن روز مرا اکنون تو نشناسی، وفا بین تا کجا کردم تن چاک تو را چون جان گرفتم در برم اما برای حفظ اطفالت، تو را آخر رها کردم به‌سان شمع، آبم کرد بانگ آب‌آب تو اگرچه تشنه بودم چشمه‌های چشم وا کردم میان خیمه‌های سوخته همچون دلم آن شب نماز خود نشسته خواندم و بر تو دعا کردم.. ولی هرگز ندادم عجز را ره در حریم دل سخنرانی میان دشمنان چون مرتضی کردم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🔰پویشی با عنوان «با چفیه می‌آییم» با محوریت هیأت هنر و دیگر هیأت‌های کشور در حمایت از مردم راه افتاده است که رئیس مرکز نوحه سازمان هیأت و تشکل‌های دینی، برای آن شعر سرود. متن این شعر به شرح زیر است: با چفیه می‌آییم در کنار یکدیگر یاد قبله‌ی اول سوی قبله‌ی آخر با چفیه می‌آییم چفیه پرچم نصر است اربعین به چشمانم شرح سوره‌ی عصر است در مسیر اقیانوس جاده‌ها چنان رود است مقصد همه عشاق سرزمین موعود است ما پیاده در راهِ سرنوشت محتومیم با برائت از ظالم رو به سوی مظلومیم یا حسین (ع) می‌گویم تا که بشنوم او را نشانم داد کل یوم عاشورا کار حضرت زینب (س) قصه‌ای حماسی بود اربعین از آن اول حرکتی سیاسی بود می‌شود مگر باشم زائر حسین (ع) اما بگذرم ز بی دردی بی تفاوت از دنیا ظلم را فقط دیدن مثل خار در چشم است سوی کربلا امسال کوله‌ام پر از خشم است خشم از جنایت‌ها خشم از ستمکاران خون کودکان جاری است از دهان خونخواران باید از میان برداشت نعش نحس کرکس را تا گرفت از ابلیس خانه‌ی مقدس را نیل تا فرات امروز امتی کفن پوش است از من و تو می‌ترسد صهیونیست چون موش است تشنه است این مرهب ذوالفقار حیدر را باز زنده باید کرد خاطرات خیبر را مژدگانی نور است هرکجا که تاریک است بعد از این نمی‌خوابیم چون که صبح نزدیک است اربعین بیداری است رو به کربلا برخیز جا نمانی ای زائر از شکوه رستاخیز گرچه زخم دوران را می‌کند تحمل قدس از نجف به کرب و بلا می‌شود طریق القدس سوی کعبه‌ی دل‌ها در قرار آئینی با چفیه می‌آییم چفیه‌ی فلسطینی 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سرّ نى در نینوا مى‏‌ماند اگر زینب نبود کربلا، در کربلا مى‏‌ماند اگر زینب نبود چهرۀ سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ پشت ابرى از ریا، مى‌‏ماند اگر زینب نبود چشمۀ فریاد مظلومیتِ لب‌تشنگان در کویر تَفته جا مى‌‏ماند، اگر زینب نبود... ذوالجناح دادخواهى، بى‌سوار و بى‌لگام در بیابان‏‌ها رها مى‌‏ماند، اگر زینب نبود در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب پشت کوه فتنه‏‌ها مى‌‏ماند، اگر زینب نبود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این محبّت آسمانی است یا زمینی است؟ این کشش فقط خیالی است یا یقینی است؟ این که می‌کِشد مرا به سوی تو چه جذبه‌ای‌ست؟ حال و روز عاشقان همیشه اینچنینی است تاول شکفته زیر پای زائر تو را بوسه می‌زنم که موسم ستاره‌چینی است کاش تاولی به پای زائر تو می‌شدم تا نوازشم کنی که اوج نازنینی است از نجف پیاده سوی کربلا روان شدن مثل اشک‌های الغدیری امینی است کربلا چه قرن‌ها بر او گذشته و هنوز از معلمان مهربان درس دینی است از کلاس عقل تا کلاس آخر جنون سطری از کتاب «إن قَطعتُموا یمینی» است عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق این صدای پای زائران اربعینی است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بانگ حرکت داشت زنگ قافله راه افتادم به شوق و حوصله دل به راه دوست کردم یکدله صوتی آمد شد وجودم ولوله "زائر! اِشرب مای وَالْعَن حرمله" راه از عشق و تفاخر مست بود سر به سر موج عطش، یکدست بود راه یأس و کج روی، بن بست بود روضه خوان با این نوا سرمست بود "زائر! اِشرب مای وَالْعَن حرمله" نوجوان و پیر در راه وصال مرد و زن در جاده‌ی عشق و کمال قلب‌ها با عشق کل در اتصال داد می‌زد صاحب موکب: تعال "زائر! اِشرب مای وَالْعَن حرمله" راه از آب و غذا پُر مایه بود خضر هم با زائران همسایه بود شور محشر زیر چتر سایه بود این کتاب عشق را یک آیه بود: "زائر! اِشرب مای وَالْعَن حرمله" سر به پای جاده می‌زد آفتاب در دل هر ذره می‌شد انقلاب آب می‌شد آب از این التهاب این نوا می‌آمد از جان رباب "زائر! اِشرب مای وَالْعَن حرمله" ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پهن کردم خستگی‌های دلم را بر زمین ایستادم با دلم رو به امیرالمومنین صف کشیدند اشک‌ها، مأموم لبخندم شدند رو به سوی این جهان زنده‌ی شور آفرین بوسه بودم پر کشیدم سوی آغوش ضریح شد پر و بال من آن شب خنده‌ی روح الامین از ترنم تا تبسم راه من آغاز شد در نفس‌هایم دمید احساس عطری دلنشین اشک‌های روضه‌خوان و نبض‌های سینه‌زن زمزم شوقیم پای کعبه‌ی اهل یقین از تبسم‌های دشت و جنب و جوش خاک‌ها دیده بودم زندگی را در جهان اربعین چای تلخی با حلاوت گفت با لب‌های من لذت بی انتهای زندگی یعنی همین ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ابرها زائر آن خاک معطر هستند روضه‌خوانان بدن‌های مطهر هستند بادهایی که سراسیمه حرم می‌آیند جزئی از لشکریان تنِ بی‌سر هستند رودهایی که به عشق تو حرم می‌آیند قطرهٔ کوچکی از این همه لشکر هستند نخل‌ها، زلف پریشان شده و آشفته کوه‌ها، از غم و اندوه تو مضطر هستند محشری کرده به پا داغ غمت راه‌به‌راه فرش تا عرش در این پهنهٔ محشر هستند.. سفره‌ای پهن شده از نمک و نان شما همه مهمان سر سفرهٔ مادر هستند اربعین تو به صف کرده همه دل‌ها را عالمی راهی این خاک معطر هستند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تابیده‌ای، به صبح تماشا رسیده‌ایم باریده‌ای، به دامن دریا رسیده‌ایم این کشف، این مکاشفه از کی شروع شد؟ پلکی زده، به وادی معنا رسیده‌ایم با مرکب غم تو به معراج رفته‌ایم ظهر عطش به لیلة الاسریٰ رسیده‌ایم تاریخ را ورق زده انگشت خونی‌ات ما با اشارهٔ تو به فردا رسیده‌ایم آیینه بی‌نهایت و آیین، واحد است با تو به درک تازه‌ای از «ما» رسیده‌ایم از وحشت کویر و از اندوه دره‌ها از قله‌های رنج به اینجا رسیده‌ایم ما نائب الزیارهٔ گل‌های پرپریم از باغ «التماس دعا»ها رسیده‌ایم لب‌تشنه و گرسنه نماندیم در طریق با نان گرم و آب گوارا رسیده‌ایم رخت و لباس، خاکی و پا زخم و دل دچار… به‌به! چه باشکوه و چه زیبا رسیده‌ایم :: من باورم نمی‌شود اینجایم ای حسین آغوش باز کرده‌ای… آیا رسیده‌ایم؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تجلی کرده از هر سو جمال کبریا اینجا اگر دیدار حق داری هوس ای دل بیا اینجا نگاهِ بر ضریح او حجاب از دیده بردارد خدا را دیده‌اند اهل حقایق بارها اینجا ز آدم تا به خاتم را در این درگاه می‌بینی که مهمان ولی الله هستند انبیا اینجا دل خورشید هم از سایه‌ی ایوان او گرم است پناه آورده چون طفلی تمام ماسوا اینجا ملائک بال خود را فرش راه زائرش سازند به نرمی! زائرانِ نور! بگذارید پا اینجا نه تنها از غم دنیا شود فارغ در این درگاه که زائر می‌شود از خویش هم حتی رها اینجا چنان احسانِ او بی حدّ و بی حصر است ای عاصی که داده راه، آن شاه کرم حتی تو را اینجا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کاروان رفت و اهلِ آبادی اشک بودند و راه افتادند چند فرسخ نگاه بدرقه را در پی کاروان فرستادند شوق رفتن به سرزمین بهشت خسته می‌کرد کوه و صحرا را غافل از این که راهزن‌ها نیز در کمین‌اند کاروان‌ها را دور شو، کور شو! صدا برخاست قلب‌ها را پر از مخاطره کرد کاروان را به طرفة العینی دستۀ دزدها محاصره کرد ما نه سوداگریم نه تاجر نیست جز نان و آب ره‌توشه زاد راه است التماس دعا بار ما هست شوق شش‌گوشه چشم سردسته ناگهان تر شد لرزش شانه‌اش نمایان شد بار دیگر نقاب خود را بست اشک او در غرور پنهان شد روی زانوی خود نشست آرام راه را با اشاره‌ای وا کرد بعد سی سال سردی و تلخی چایی روضه کار خود را کرد کاروان نقطۀ سپیدی شد محو شد رفته رفته در تصویر همچنان ایستاده در صحرا راهزن، بی‌تپانچه، بی‌شمشیر نه کلاهی، نه خرقه‌ای، تنها یک لباس سپید بر تن داشت از پشیمانی‌اش خبر می‌داد چکمه‌ای که به دور گردن داشت :: سال شصت و یک غم و اندوه کاروان حسین برمی‌گشت دست غارت حریص شد، حتی از سر کهنه پیرهن نگذشت آب آزاد شد ولی آتش در دل خیمه‌ها پراکندند قافیه کاش‌که ربودن بود زیور از گوش دختران... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جز گنبدت هر آنچه که تابید را ببخش از پشت کوه آمده، خورشید را ببخش در راهِ استخاره حرم سمتِ ما دوید آوارگانِ جاده‌ی تردید را ببخش با یک نسیم، لرزه به ایمان‌مان نشست باغ پُرادعای پُر از بید را ببخش در این کویر، ثانیه‌ها پیر می‌شوند از عمرمان ادامه‌ی تبعید را ببخش شرط قبولی از غمِ گودال، مردن است شرمنده‌ایم، این همه تجدید را ببخش باران، عصاره‌ی عرقِ شرمِ آب‌هاست ابری که دیر آمد و بارید را ببخش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ی این روزا کارم اینه که با اشک خاطرات تو رو مرور کنم از کنار عمودِ توو عکسا بکشم آهی و عبور کنم زائرای توو جاده رو هرروز می‌بینم از توو قاب تِلْویزیون می‌زنم هی به سینه با حسرت یه چِشَم اشکه و یه چشمم خون این سزای کدوم گناه منه؟ این روزا خیلی توو سرم جنگه اصلا امسال یجور دیگه دلم واسه‌ مشّایه تا حرم تنگه دوری از تو اَمونم‌و برده من کجا و غم فراق کجا؟ از توو خونه‌ سلام می‌دم اما خونه‌ی من کجا عراق کجا؟ باشه امسال کربلا نمیام ولی از این فراق می‌میرم اشتیاق تو رو چیکار کنم؟ که از این اشتیاق می‌میرم خودمو توی جاده می‌دیدم که بازم اومدم پیاده‌روی وقتی اون زائر عراقی گفت من به یادت قدم زدم اخوی گرچه بغضی که توو گلومونه حسرت رفتنِ دوباره‌ی ماست من دلم روشنه که حاج‌قاسم اربعین نائب‌الزیاره‌ی ماست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
✔️مرور خاطره ها... من خسته بودم بر لبم اما تبسم بود یک دست پرچم بود یک دست استکان چای یک سو صدای روضه‌ی عباس می‌آمد یک سو صدای گرم یک کودک که: بارِد مای! بر ابری از اشک و شعف مشتاق می‌رفتم هم آبله، هم درد پایم را بغل می‌کرد هر بار کامم تلخ می‌شد از غم دنیا چای عراقی بود کامم را عسل می‌کرد باور نخواهی کرد چیزی را که می‌گویم چشمان من بیدار بود آن دم که می‌دیدند ما را کسی در خانه مهمان کرد و با اهلش بر خاک و سرما در حیاط خانه خوابیدند مشّایه یعنی پیرزن یک کیسه‌ی کوچک پر کرده بود از نان و با پای علیل خود خود را به زائرها رساند و نان تعارف کرد می‌ساخت درد و پیری و غم را ذلیل خود مرد کهنسال رشیدی بین یک موکب گویا زعیم و شیخ قومی از عشایر بود گفتند نذری دارد و هر سال می‌آید کارش در این جا شستن جوراب زائر بود مشایه یعنی رنگ هفتاد و دو ملت را هرجا که حرف عشق شد یکرنگ می‌سازد مشایه یعنی هرکه هستی باش، عاشق باش! هر چیز غیر از عشق اینجا رنگ می‌بازد حیرت گناه ماست، مایی که نفهمیدیم این چیزها در کربلا بسیار عادی بود ما آنچه می‌دیدیم را باور نمی‌کردیم این ماجرا اصلاً برای ما زیادی بود باید که برگردیم راه کربلا باز است در کربلا هستیم هر جای زمین هستیم در خانه‌ی دل جز حسین ابن علی کس نیست در خانه‌ی خود زائران اربعین هستیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ندارم از غم، آن حالت که گویم حالت خود را پریشان‌تر شوم چون یاد آرم حسرت خود را تو سرّاللّهی و آگاهی از حالم؛ ولی خواهم بیان سازم ز سوز دل، حدیث محنت خود را به کویت از پی تجدیدِ دیدار آمدم اینک پذیرا شو، برادر! زائرین تربت خود را حسین! ای میزبانِ خلق، ما هستیم مهمانت دریغ از ما مفرما رحمتِ بی منّت خود را به عنوان اسارت رفته و آزاد می‌آیم به دست آوردم آخر عجز دشمن، عزّت خود را به شام و کوفه رفتم، خطبه خواندم، بازگشتم من به نیکی داده‌ام انجام، مأموریت خود را به هر منزل تو با ما هم قدم بودی ولی آخر چرا در خانه‌ی خولی نبردی عترت خود را؟ نبینی تا به رخسارم نشان درد و حرمان را بپوشم در نقاب اشک خونین، صورت خود را اگر پرسی ز من حال رقیه دخترِ زارت به آهی جان گداز ابراز دارم خجلت خود را غم مرگ رقیه دخترت یکباره پیرم کرد از این ماتم هلالی کرده‌ام من قامت خود را نیاوردم به کف در این سفر من دُرّ پیروزی ندادم تا ز کف آن گوهر پُر قیمت خود را "مؤید" گاه گاهی بر غم من اشک می‌ریزد به جان من مگیر از او نگاه رحمت خود را ✍مرحوم‌ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوباره هر که عزیز است دستچین شده است مسافر سفر عشق، اربعین شده است دوباره هر که دلش سوخت انتخاب شده ملازم قدم حضرت رباب شده فرشتگان خدا هر که را جدا کردند برات داده و راهی کربلا کردند هر آنکه در حرمش سر بر آستان دارد به روی پا ز ملک بوسه‌ای نشان دارد خوشا کسی که گرفته برات با دل شاد زدست معجزه آسای پنجره فولاد هر آنکسی که برات از امام هشتم داشت نه یک پیاله، جواز تمامی خم داشت خوشا کسی که رضا کرده صاحب نظرش دعای حضرت معصومه توشه‌ی سفرش مسیر عشق پر از پیچ وتاب و باریک است سواره نه، که به پای پیاده نزدیک است در این سفر که سلوکی به مقصد نور است بحکم "فاخلع نعلیک" وادی طور است تواضع و ادب اینجا به کار می‌آید پیاده زودتر از هر سوار می‌آید پیادگان حریمی که محترم شده‌اید! شما که همسفر بانوی حرم شده‌اید! "معاشران ز حریف شبانه یاد آرید"!* ز ماندگان سفر در میانه یاد آرید به جای ما دلتان چون شکست گریه کنید به پای کودکی تاول نشست، گریه کنید :: بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد دوباره نوبت روضه به اربعین افتاد سلام ما به زنی که ز دور می‌آید شکسته است ولی با غرور می‌آید دوباره پرچم سرخ قیام در دستش می‌آید و سند فتح شام در دستش سلام کشته‌ی لب تشنه! خواهر آمده است نه زینب است که زخمی مکرر آمده است... اگر چه سخت ولی با شکوه آمده‌ام شبیه صاعقه رفتم چو کوه آمده‌ام تمام راه به عشق سر تو آمده‌ام فقط ببخش که بی دختر تو آمده‌ام رقیه ماند که در شام انقلاب کند که خواب شب زدگان را پر اضطراب کند اگر چه با جگر پاره پاره آمده‌ام هزار سال پس از تو دوباره آمده‌ام به پاست تا به ابد خطبه خوانی زینب لهیب شعله‌ی جنگ جهانی زینب ببین چقدر برای تو لشکر آوردم چقدر عاشق عباس و اکبر آوردم پیادگان حریمت ز خاک هر وطنند مدافعان قسم خورده‌ی حریم منند چقدر دور ضریح تو جابر آمده است به پیشواز بیا، خیل زائر آمده است ✍ * حافظ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بايد هميشه قلب و دل بى قرار داشت تا راه در حريمِ نگاه نگار داشت جانم فداى اسم تو كه با شنيدنش چشمم هميشه گريه‌ى بى اختيار داشت آرى همان گدام كه دستان خالى‌ام وقت كرم فقط ز خودت انتظار داشت با “الحسين يجمعنا” كه شعار ماست شيعه هميشه در همه جا اقتدار داشت پايش روى صراط نلغزد هر آن كه در... راه زيارتت قدمى استوار داشت از كربلا دوباره فراقش به ما رسيد پس حق بده اگر دل من حال زار داشت جا مانده‌ام درست شبيه سه ساله‌اى كز تازيانه‌ها به تنش يادگار داشت در موكب دلم شده‌ام ميزبانِ غم شد اربعين و هست به دل حسرت حرم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e