eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.6هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
332 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ای کعبه‌ی دل کوی تو یا حضرت هادی وی قبله‌ی جان، روی تو یا حضرت هادی ای چشم همه سوی تو یا حضرت هادی ای خلق ثناگوی تو یا حضرت هادی آیینه‌ی اجلال نبی کیست؟! تویی تو چارم علی از آل نبی کیست؟! تویی تو تو اختر برج نبوی، شمس هدایی ماه علوی، آینه‌ی حُسن خدایی فرمانده‌ی مُلک قَدَر و جیش قضایی آری تو علیّ ابن جواد ابن رضایی خوبان جهان نور هدایت ز تو دارند ارواح رُسُل روح ولایت ز تو دارند تو جانی و در کالبد کلّ وجودی تو وجه خدا آینه‌ی غیب و شهودی تو نیّت و تکبیر و قیامیّ و قعودی تو رابطه‌ی خلق و خداوند ودودی از فیض تو منّت به سر خلق نهادند با مهر تو دادند به ما آنچه که دادند ای گوهر توحید به درج دهن تو روییده به هر سو گل وحی از چمن تو انوار خدا در تو و حُسن حَسن تو ما جامعه داریم ز فیض سخن تو زین جامعه دل سوی تولای تو راهی‌ست هر جمله‌ی آن جلوه‌ای از وحی الهی‌ست از سامره خیزد به فلک نور حقایق دل‌ها به طواف حرم قدس تو شایق مرهون تو روز و شب و ساعات و دقایق روزی‌خور خوان کرمت جمله خلایق مدح تو ندای حق و جبریل منادی نام تو علی، کنیه‌ی زیبای تو هادی من آبرو از خاک درِ سامره دارم من خاطره‌ها از سفر سامره دارم من جلوه‌ی طور از شجر سامره دارم من عشق دو قرص قمر سامره دارم هر جا که روم مرغ دلم در حرم توست چشمم به تو و لطف و عطا و کرم توست تو حجّت حق، خلق به تأیید تو بنده توحید و نبوّت به تولاّی تو زنده جبریل به بام تو یکی مرغ پرنده در بین قفس رام تو شیران درنده کردند چو بر ماه جمال تو نظاره پروانه صفت دور تو گشتند هماره نور تو که از صبح ازل تافته در دل خاموش نگردد به هزاران متوکّل هرگز نشود محو، حق از فتنه‌ی باطل آری نرسد بار کج خصم به منزل قرآن همه را با سخن وحی دهد پند هر چیز بُوَد فانی جز وجه خداوند ای جود تو همچون یم و افلاک حبابت آوَخ که رسید از ستم خصم عذابت گِریم به تو و غُصّه‌ی بی حدّ و حسابت افسوس که بردند سوی بزم شرابت بر خیرگی خصم و به بی شرمی او اُف خاکم به دهن جام مِی اَت کرد تعارف تو آیه‌ی تطهیری و رجس از تو به دور است دل جای خدا و دهنت چشمه‌ی نور است وای از متوکّل که چه بی شرم و جسور است مست می و مست ستم و مست غرور است با آن شرف و عزّت و اجلال معانی می‌خواست که در محفل او شعر بخوانی خواندی دو سه بیتی که بهم ریخت سرورش از روی سرش خورد زمین تاج غرورش گفتی سخن از آدمی و تنگی گورش افتاد به تن لرزه بدان قدرت و زورش لرزید ولی در پی اظهار ندامت می‌زد همه دم تیشه به طوبای امامت فریاد که زد زهر ستم شعله به جانت افسوس که مسموم شدی چون پدرانت آوَخ که ز تن رفت برون تاب و توانت سوزد جگرم بر تو و غم‌های نهانت «میثم» که به دل سوز و به سر شور تو دارد باشد که به خاک حرمت چهره گذارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امام هادی.mp3
13.95M
🎧 🚩 شهادت حضرت امام هادی صلوات‌الله علیه 🚩 راوی: حجت‌الاسلام حنیفی 📎 اقدامات متوکل برای تخریب قبر سیدالشهداء صلوات‌الله علیه 📎 بی‌احترامی به امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام‌الله علیهما توسط متوکل 📎 برخی از مصائب امام هادی علیه‌السلام 📎 روضه‌خوانی امام هادی صلوات‌الله علیه برای حضرت علی اکبر علیه‌السلام 🏷 🏷 @hosseinieh_net
🔸روایتی زیبا از امام هادی علیه‌السلام 🛑مَا رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ اَلْكُلَيْنِيُّ فِي كِتَابِ (اَلرَّسَائِلِ) عَمَّنْ سَمَّاهُ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: أَنَّ اَلرَّجُلَ يَجِبُ أَنْ يُفْضِيَ إِلَى إِمَامِهِ مَا يَجِبُ أَنْ يُفْضِيَ بِهِ إِلَى رَبِّهِ قَالَ: فَكَتَبَ: «إِنْ كَانَتْ لَكَ حَاجَةٌ فَحَرِّكْ شَفَتَيْكَ، فَإِنَّ اَلْجَوَابَ يَأْتِيكَ» 🔰یکی از اصحاب امام هادی صلوات‌ الله‌‌علیه نقل می‌کند: خدمت حضرت نامه‌ای بدین مضمون نوشتم: «شخصی دوست دارد با امام زمانش راز و نیاز كند و مشكلات خود را با ایشان در میان بگذارد، همان گونه كه با خدایش راز و نیاز کرده و حوائجش را اظهار می‌كند؛ او باید چه كند؟» حضرت در پاسخ مرقوم فرمودند: «هرگاه حاجتی داشتی، لب‌های خودت را حركت بده [حاجتت را بر زبان جاری کن] و مطمئن باش كه جواب به تو خواهد رسید». 📚کشف المحجة لثمرة المهجة، ج ۱، ص ۲۱۱ تو دعا کن که من از معصیت آزاد شوم که دعای تو یقیناً به اجابت ختم است@hosseinieh_net
ما بنده‌ایم و غیر تو مولا نداریم در هر دو دنیا جز شما آقا نداریم تنها پُل ما تا خداوند است مهرت راهی دگر تا عالم بالا نداریم وقتی دعای جامعه خواندیم دیدیم بهتر از این آئینه‌ی تقوا نداریم هرکس تولای تو را در دل ندارد کاری به کار او در این دنیا نداریم هرچند ما مدح تو را گفتیم، امّا ما قطره‌ایم و راه بر دریا نداریم گر دیگران صد آرزو در سینه دارند ما آرزویی غیر سامرّا نداریم امروز دل را خانه‌ی مهر تو کردیم در سینۀ خود غصه‌ی فردا نداریم گر دامن خود را ز دست ما نگیری بیمی به دل از روز وانفسا نداریم :: بزم شراب و آیه‌ی تطهیر ای وای! در دل از این اندوه جز غوغا نداریم از شعله‌ی داغ شما آتش گرفتیم پروانه‌سان از سوختن پروا نداریم جز اشک بر فرزند زهرا چون «وفایی» چیزی برای عرضه بر زهرا نداریم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به رغم ظلمت هوچی‌‌گرِ بی‌رحمِ هرجایی به جا مانده است از چشمت احادیثی تماشایی به نقش شیر روی پرده جان دادی و رو کردی برای دلقک جادو‌گر اعجازی مسیحایی و در بزم شراب ظالمان خواندی چنان شعری که غرق اشک شد کاخ از هراس مرگ و تنهایی و ای درّندگان کوه و جنگل رام لبخندت! نشد از شرّ آن انسان‌نما یک آن بیاسایی برای مردمان روزگاران تا ابد گفتی میان حرف‌حرف جامعه از نور و زیبایی به استقبال ره‌گُم‌کردگان در ظلمت دنیا هنوز ای مهربان بی‌وقفه با فانوس می‌آیی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
  ای طبیبا! نظری کن دل بیمار مرا آنقدر گریه کنم تا بخری بار مرا قدر یک سال فقط گریه بدهکارم من کرمی کن بپذیر عمر بدهکار مرا پهن کردم سر راه تو بساطی ای دوست تا که رونق دهد احسان تو بازار مرا پرده پوشی تو پایم به حرم وا کرده به کناری نزدی پرده‌ی اسرار مرا گردنی کج، سرِ پایین، به پناه آمده‌ام آخرِ سال تو سامان بدهی کار مرا آمدم تا که بگویم به خودم بد کردم تا که اسباب شفاعت کنی اِقرار ِمرا آخر کار شده، شوق شهادت دارم پس به تأخیر میانداز تو دیدار مرا خاک جبهه چقدر بوی وصالت می‌داد کاش پاسخ بدهی خواهش و اصرار مرا ناز دلدار کشیدن تن بی سر خواهد در شلمچه تو ببین شاهد گفتار مرا :: سامرا روضه به پا می‌کنی آقا، تنها یاریِ خویش ببر دیده‌ی خونبار مرا چِقَدَر بی ادبی شد به امام هادی سخت کرده بخدا روضه‌ی او کار مرا جایِ معصوم مگر بزم شراب است، آقا گوش کن روضه‌ی این قلبِ عزادارِ مرا تو خودت گفته‌ای: خون گریه کنم هر جایی که بگویند غمِ عمه‌ی بی یار مرا وسط بزم شراب عمه‌ی ما گیر افتاد گفت: یارب برسان میر و علمدار مرا.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مثل امواج خروشان كه به ساحل برسند وقت آن است كه عشاق به منزل برسند هادی راه تو هستی و يقيناً بی تو ناگزيرند از آغاز به مشكل برسند واجب دين خدا بودی و تركت كردند در شتابند به انجام نوافل برسند در جهان حاكم جبار فراوان ديديم كه بعيد است به پای متوكل برسند با هم از غربت و داغ تو سخن می‌گويند شاعرانی كه به درك متقابل برسند وا‍ژه‌ها كاش كه از سوی تو الهام شوند تا به اين شاعر آشفته‌ی بيدل برسند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کوچِ شب‌های تار نزدیک است طِی شود دِی، بهار نزدیک است فصلِ وصلِ نگار نزدیک است دستبوسیِ یار نزدیک است نوکری را تو یادمان دادی السَّلامُ عَلَیکَ یا هـــادی تن ما فرش زیر پای تو شد بال ما طالب هوای تو شد دل ما ساکن سرای تو شد عاشق سُرَّ مَن رَآیِ تو شد به ضریحت قسم، گرفتاریم از تو یک سامرا طلب داریم سایه‌ی عرش کبریا هستی سرپناه فرشته‌ها هستی آینه‌دارِ شاهِ ما هستی ای حسینی که سامرا هستی! این شباهت به کربلا، عشق است کُنج شش‌گوشه‌ی تو را عشق است غصه را تا عدم بِکِش گاهی دور غم‌ها قلم بکش گاهی پیش چشمم حرم بکش گاهی دست روی دلَم بکش گاهی شیر نَفْسَم کنار تو رام است با وجودت همیشه آرام است ریشه‌ی اِنَّما تویی قطعاً شاخه‌ی رَبَّنا تویی قطعاً میوه‌ی هر دعا تویی قطعاً "مَن اَتاکُمْ نَجا" تویی قطعاً نُطق تو شرح داده واقعه را "جامعه" رُشد داده جامعه را زلف در دست باد داری تو کشته‌مُرده زیاد داری تو در کَرَم اجتهاد داری تو جود را از جواد داری تو با تو نرخِ کرم چه بالا رفت دست و دلبازی‌ات به بابا رفت! ماه بودی، مُحاق را دیدی خانه‌ای بی چراغ را دیدی رفته‌رفته فراق را دیدی غربتِ در عراق را دیدی اُف به هر ناکِسی که پیرت کرد وسط پادگان اسیرت کرد کاش از غم دلت کباب نبود سهم تو داغ بی حساب نبود حق تو این همه عذاب نبود جای تو مجلس شراب نبود بشکند کاش دست آن نامرد بی حیا مِی به تو تعارف کرد وسط هُرم غم، جهانت سوخت گُر گرفتی، دل جوانت سوخت تا خودِ مغز استخوانت سوخت گرچه از سوز زهر جانت سوخت دست‌ِکم پیکر تو عریان نیست اهل بیت تو بی نگهبان نیست شمر تیغی به پیکرت نکشید آن همه داد بر سرت نکشید خنجرش را به حنجرت نکشید زیور از گوش دخترت نکشید هیچ‌کس روی سینه‌ات ننشست حرمت خانواده‌ات نشکست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آسمان را آهِ جان‌سوزت ز پا انداخته مادرت را باز در هول و ولا انداخته کاری از دستِ طبیبان بَر نمی‌آید غریب در کنارِ بستر تو مرگ جا انداخته پوستی بَر استخوان داری، به زهرا رفته‌ای خونِ دل خوردن تو را از اشتها انداخته رفته رفته حجره‌ات گودال سرخی می‌شود زهر، لب‌هایِ تو را از ربنا انداخته تشنگی بی‌رحم‌تر از نیزه‌ی زیرِ گلوست تارهایِ صوتی‌ات را از صدا انداخته جامِ مِی شرمنده‌ی اندوهِ چشمانت شده ماجرا را گردنِ شام بلا انداخته شام گفتم، خیزران آمد به یادم «وای وای» گریه‌ها را یادِ طشتی از طلا انداخته ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رد پایش همه‌جا قبله‌نما می‌سازد خطی از جامعه‌اش جامعه را می‌سازد خادم خانه‌اش از خاک، طلا می‌سازد کرمش نیز به شدت به گدا می‌سازد بی سبب نیست اگر عادتش احسان شده است نوه‌ی ارشد آقای خراسان شده است بر سرم سایه‌ی ایوان طلایی دارم گوشه‌ی صحن عجب حال و هوایی دارم از سر سفره‌ی او نان و نوایی دارم سامرایی‌ام و عادت به گدایی دارم سامرا، کرب و بلایی به نظر می‌آید این دو شش‌گوشه به دنیا چقدر می‌آید شیعیان تا به ابد بر سر پیمان هستند تو اگر امر کنی، گوش به فرمان هستند صف به صف، لشکرت از مردم ایران هستند که به فرماندهی شاه خراسان هستند سخت، سیلی زده بر بی ادبان با، ادبش هر که "لبیک علیَ النقی" آید به لبش ﻧﺎﻟﻪ‌ﻫﺎ ﺍﺯ ﺩﻝ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﮐﻨﻢ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻏﻤت ﺁﻭﺍﺭﻩ ﮐﻨﻢ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮔﺮﯾﻪ بر داغ تو ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﮐﻨﻢ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﭘﯿﺮﻫﻦ ﺩﺭ ﻏﻢ تو ﭘﺎﺭﻩ ﮐﻨﻢ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﯿﺴﺖ   ﺳﺎﻝ‌ﻫﺎ ﻫﻢ‌ﻧﻔﺲ ﺣﺠﺮﻩ‌ﯼ ﺻﺒﺮت بودی سخت زندانی و ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ‌ﯼ ﻗﺒﺮت بودی متوکل، متوکل شده گویا به یزید سامرا شام شده، تیره شده صبح سپید باز هم پای حرامی به در خانه رسید پسر فاطمه را در وسط کوچه کشید فاطمی بود، علی بود، ولی یار نداشت شکر، دشمن به زن و بچه‌ی او کار نداشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e