eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
292 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ جذبه از یاقوت و گوهر میرود سورۂ اخلاص و کوثر میرود زجرها دیده ست اما غرق شوق؛ محض ِ دیدار پیمبر(ص) میرود @hosenih لرزه می افتد به جانِ مرتضی(ع) هر زمان که جانبِ «در»... میرود گرچه خوانده مجتبی(ع) أمن یُجیب خوب میداند که آخر میرود... نیمه شب «عجّل وفاتی» خوانده و دیگر از آغوش بستر میرود @hosenih با چه حالی حضرت دارالشّفا مضطر و بشکسته پیکر میرود از دو چشمش اشک جاری میشود تا که زینب(س) سمتِ معجر میرود روضه بر پا میشود وقتی حسین(ع)؛ تشنه در آغوش ِ مادر میرود! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شب شد و مادرمان گفت: کجایی زینب؟ گفت: سجاده ی من را تو بیانداز امشب کمکم کن که به محراب نمازم بروم تا به آرامگه راز و نیازم بروم @hosenih گفت خواب دل عشاق حرام است عزیز من به سجده برسم کار تمام است عزیز تا به محراب بیاید دل من غوغا شد چند باری وسط راه نشست و پا شد تا خود صبح فقط غصه ی مردم را خورد آن قدر آه کشید و جگرم را آزرد @hosenih در کنارش چقدر آیه ی قرآن خواندم تا کمی خوب شود ذکر فراوان خواندم وسط معرکه ی خوف و رجا خوابم برد وسط گریه و ما بین دعا خوابم برد حق، نگاهی به دعای دل غم بارم کرد بوی نان آمد و این رایحه بیدارم کرد @hosenih بسترش جمع شده مطمئنا خوب شده فضه جان گریه نکن مادر من خوب شده شاد بودم که غم و ماتم مان می میرد مادرم باز مرا در بغلش می گیرد تشنه ی دیدن او تشنه ی ماه رویش با چه شور و شعفی باز دویدم سویش @hosenih نظرم بر رخ رنجور و صبورش افتاد بر دل خونی دستاس و تنورش افتاد خاک غم ریخت سرم تا که نگاهش کردم دل من ریخت به هم تا که نگاهش کردم سرفه می کرد ولی باز خودش نان می پخت شد رخش زرد ولی باز خودش نان می پخت @hosenih چقدر در وسط دود تنش می لرزید وقت برداشتن نان بدنش می لرزید تا که جارو بزند پا شد و بازو را بست به روی دست خودش دسته ی جارو را بست بین جارو زدنش بازویش از کار افتاد وسط کار نگاهش سوی مسمار افتاد گفت: ای دست مدارا کن عزیزم با من گفت: باید که بشویم حسنینم را من @hosenih آب می ریخت حسن، بی کفنش را می شست آب می ریخت حسین و حسنش را می شست لاله ها دور و برش ریخت، خدا رحم کند آب بر بال و پرش ریخت، خدا رحم کند بار پرواز خودش را به روی دوش گرفت آخرین بار مرا مادرم آغوش گرفت بوسه را حضرت حنانه به گیسویم زد با پر زخمی خود شانه به گیسویم زد @hosenih رنگ از چهره ی غمگین شده ی کوثر رفت با دل غم زده ی خود به سوی بستر رفت ناگهان ناله ی اسما همه جا را پر کرد داغ جانسوز عظیمی دل ما را پر کرد اهل یثرب به خدا حاجت تان گشت روا بعد از این وای بر احوال دل شیر خدا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پس از سه ماه به او چشمِ کودکان اُفتاد بلند شد برود راه ، ناگهان اُفتاد پس از سه ماه به سمتِ تنور خود را بُرد پس از سه ماه چه شد که به فکرِ نان اُفتاد @hosenih پس از سه ماه کمی خانه آب و جارو شد رسید تا که دَمِ در در آستان اُفتاد چهار کودکِ خوشحال را خودش می‌شُست اگرچه در بدنش دردِ بی امان اُفتاد غذا که پخت خودش ، فضه سفره را انداخت دوباره لقمه‌ی او دستِ این و آن اُفتاد @hosenih ولی نشد که فقط لقمه‌ای خودش بخورد چقدر فضه صدا زد که از دهان اُفتاد میانِ بسترِ خود رو به قبله شد خانم کشید پرده به رو روی نیمه جان ، اُفتاد همینکه مادرِ پروانه‌ها دو چشمش بست همینکه ناله‌ی طفلان در آشیان اُفتاد @hosenih دوید از دلِ مسجد به خانه ، سلمان دید که چند مرتبه آقا نفس زنان اُفتاد جماعتی که زنش را زدند می‌دیدند چقدر روی زمین با سر آسمان اُفتاد غروب از رویِ تل دخترش به پایین رفت اگرچه تا دل گودال از توان اُفتاد @hosenih نگاه کرد نگاهش در آن شلوغی بر... عصا ، سنگ ، تبر ، دشنه‌ ، سنان اُفتاد گرفت چادرِ او زیرِ پا زمین خورد آه سرِ برادرِ او دستِ شامیان اُفتاد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دلِ شکسته‌ی ما باز در حوالیِ توست شب است و گریه‌ی ما از شکسته بالیِ توست چه می‌شود که از این چهره دست برداری از این کبود - که در پرده است - برداری @hosenih به جان تو به سکوتِ حسن حواسم هست نگاه بی رمقت را به من حواسم هست میان بستری و باز رو به دیواری در این سه ماه از آغاز رو به دیواری دلت گرفته از این شهر دلخوری خانم ولی برای علی پشتِ چادری خانم @hosenih نگاه از پسِ چادر نماز راحت نیست بدون آن به تو سوگند باز راحت نیست که زیرِ چشمِ تو زخم است روی چشمت زخم شبیه اَبروی تو رنگ و روی چشمت زخم توقعی که ندارم کبود می‌بینی نگاه می‌کنی افسوس دود می‌بینی @hosenih همانکه بیتِ مرا قتلگاه کرد آنروز کبود نه که رُخَت را سیاه کرد آنروز به زانویش حسنم از چه مشت می‌کوبد به زانویش حسن از کوچه مشت می‌کوبد چقدر آب شدی چون خیال می‌مانی از این به بعد گمانم هلال می‌مانی @hosenih شب است وگریه‌ی ما باز درحوالی توست شب است آه غم ما شکسته بالی توست غذا نریز ، نپز نان فقط بیا بنشین کنار سفره‌ی این خانه جای تو خالیِ توست بگو برای تو و ماندنت علی چه کند برای آنکه نیاُفتد تَنت علی چه کند @hosenih به دست دخترمان پنج تا کفن کم نیست؟ برای یک تن پُر زخم پیرهن کم نیست؟ چقدر بوسه سرِ شب به حنجرش دادی لباسِ محسن خود را به اصغرش دادی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چند روزی شده که مادر ما بیمار است بین بستر بدن بی رمقش تب دار است خواب در پلک ترش نیست، خودم دیدم که سر شب تا سحر از درد کمر بیدار است @hosenih رنگ در چهره ندارد، به جز آن جای کبود روی زرد است و پر از غصه و حالش زار است در دعای سحرش روضه ی "عجل" دارد طاقتش طاق شده، منتظر دیدار است گر چه در بستر بی حالی خود افتاده مقتل مادر ما بین در و دیوار است @hosenih فضه یک روز به بابای غریبم می گفت: "به روی سینه ی او ردی از آن مسمار است" سینه ام شد سپر شیر خدا، شکر خدا بر لبش، شکرِ چنین لطف، هزاران بار است آخر کار، در آن غسل علی می فهمد به روی بازوی او هم اثر آزار است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مروه و سعی و صفا مشعر؛ به نام ِ فاطمه ست احترام ِ کعبه بعد از احترام ِ فاطمه ست مسجد و گلدسته و محراب میگوید: علی چون أمیرالمؤمنین تنها امام ِ فاطمه ست @hosenih در دفاعِ از ولایت محسنش را میدهد ذوالفقارِ مرتضی محو قیام ِ فاطمه ست چرخش دستاس قوّت میدهد بر دست او روز و شب «نادعلی» ذکر مدام ِ فاطمه ست جذبۂ منظومۂ شمسی تبسّم های اوست گرمی خورشید از لحن سلام ِ فاطمه ست @hosenih غرق شد آنقدر در عشقش که حس کردم علی... نیمۂ دیگر که نه! بی شک تمام ِ فاطمه ست در قیامت؛ هم عنایت هم شفاعت سهم ماست دوستی با شیعۂ حیدر مرام ِ فاطمه ست! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نگاهم خیره بر شالِ سیاهت فدای اشک ِ جاری از نگاهت @hosenih نشستی روضهٔ مادر گرفتی تک و تنها میانِ خیمه گاهت! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ هر کسی عبد خدا شد بی قرار فاطمه است خلق عالم در حقیقت شاهکار فاطمه است مرگ و حشر ما ، حساب ما همه در دست اوست انتهای کار ما در اختیار فاطمه است @hosenih خلقت عالم طفیلیِ رخ زهرایئش چرخش هستی تماماً بر مدار فاطمه است او پیمبر زاده و رب تمام انبیاست خاتم پیغمبران خود بی قرار فاطمه است @hosenih شکر حق قبرش اگر مخفی است نورش ظاهر است روشنایی دو عالم از مزار فاطمه است کاش میمردیم در راهش بداند عالمی شیعه ی حیدر همیشه جان نثار فاطمه است بعد مرگم کاش بنویسند این جا قبر یک- نوکری از نوکران مستجار فاطمه است *** محسنش بر او فدا شد او فدای مرتضی مرگ در راه ولایت افتخار فاطمه است @hosenih با چهل تن در کشاکش دامن مولا به دست این حمایت، گوشه ای از اقتدار فاطمه است عشق حیدر داشت با این جرم، بد او را زدند قلب هامان تا قیامت غصه دار فاطمه است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ضعفی شدید نیروی او را گرفته بود دیگر توان ز زانوی او را گرفته بود در ازدحام پشت در و دود و شعله ها آتش سراغ گيسوي اورا گرفته بود @hosenih می خواست تا جدا شود از پشت در ولی تیزی میخ ، پهلوی او را گرفته بود تحتِ فشار لنگه ی در گیر کرده بود بی خود نبود در ، بوی او را گرفته بود مولا چه می کشید چو می دید لشگری در کوچه دور بانوی او را گرفته بود @hosenih باید به وضع خانه کسی می رسید پس زینب به دست جاروی او را گرفته بود فرصت نکرده بود که چادر به سر کند شکر خدا که در روی او را گرفته بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ز صبح ازل شرح غم فاطمه ست کسی که ندارد عدم فاطمه ست خدا را فقط یک قسم کافی است به حق علی، آن قسم فاطمه ست @hosenih خدا طالعم را سعید آفرید نوشته بر آن، مادرم فاطمه ست نفس های من آسمانی شده دمم یا علی، باز دم فاطمه ست فقط یک نفر مثل حیدر شده به قرآن که ان شخص هم فاطمه ست @hosenih زنان بزرگ جهان روز حشر همه قطره هستند و یم فاطمه ست حرم در نجف دارد و قلب ما به ظاهر اگر بی حرم فاطمه ست کجا سائلی را ز در رانده است نشان خدا در کرم فاطمه ست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شکسته قامتی اِی؛ یارِ نیمه جانِ علی چه بی فروغ شدی ماهِ آسمانِ علی مرا به خاک نشانده قَدِ هلالیِ تو گرفته سوسوی چشمانِ تو تَوانِ علی @hosenih نَفَس نَفَس زَنی و ذَرّه ذَرّه آب شَوی چه زود پیر شُدی همسرِ جوانِ علی سه ماه شد که سُخن با علی نمی گویی سه ماه شد که ندادی رُخَت نشانِ علی همیشه بسترت از برگ های لاله پُر است گُلِ خَزان زده ی سُرخِ بوستانِ علی @hosenih کَسی سُراغِ تو را از علی نمی گیرد مدینه مرگ کُند آرزو، به "جانِ علی" گرفته ام زِ غریبی دو زانویم به بَغَل که تاب آوَرَد این داغِ بی کرانِ علی؟ اگر چه بِینِ خُسوفی هنوز ماهِ مَنی بِتاب بَر من و بَر این سِتارگانِ علی @hosenih بیا و این دَم آخَر بَرای دِل خوشی ام بَخند تا که نَمُردَم، بِخَند جانِ علی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ فراق تو بر دل شرر مي گذارد شب غصه را بي سحر مي گذارد به سوداي روي تو اي ماه زهرا دلم در شب خود قمر مي گذارد @hosenih اگر تو بيايي ولي من نباشم چه داغي به روي جگر مي گذارد من آن طفل نامهربانم كه سر را به دامان لطف پدر مي گذارد كنار تو در روضه ها گريه كردن روي اشك هايم اثر مي گذارد @hosenih عزادار زهرا دل غصه دارت شبي تلخ را پشت سر مي گذارد صداي نفس هاي مردي ميايد كه دارد به ديوار سر مي گذارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ می‌شویَمَت که آب شوم در عزایِ تو یا خویش را بخاک سپارم بجایِ تو قسمت نبود نیتِ گهواره ساختن تابوت شد تمامیِ چوبش برایِ تو @hosenih گر وا نمی‌شدند گره‌های این کفن دق مرگ می شدند زِ غم بچه‌های تو خون جایِ آب می‌چکد از سنگِ غسلِ تو خون می‌چکد که زنده کُنَد ماجرایِ تو در بود و شعله بود و در اُفتاد رویِ تو گُم شد میانِ خنده‌یِ مَردُم صدایِ تو @hosenih در بود و شعله بود و از آن در عبور کرد هر‌کس که بود نیمه شبی در دعایِ تو حالا زمانِ غسلِ تو فهمیده ام چرا رویِ تو را ندید کسی تا شفایِ تو تنها نه جایِ دست نه جایِ کبودی است آتش اثر گذاشته بر چشمهای تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اَسماء بریز آب که قلبم مذاب شد این مرد از خجالتِ این چهره آب شد اسماء بریز آب که آتش گرفته‌ام دیدی چگونه خانه‌ی من هم خراب شد @hosenih من چند بار شُسته‌ام و هَم نیامده خونت هنوز می‌چکد از زخمِ تازه‌ات این سنگِ غسل شاهدِ پهلویِ سرخِ توست ای خاک بر سرم چه کنم با جنازه‌ات @hosenih دریاب حالِ کودکانِ خودت را ببینشان با گریه آستین سرِ دندان گرفته‌اند حالا كه وقتِ بُردنِ تابوتِ مادر است از من نشانِ خانه‌یِ سلمان گرفته‌اند @hosenih حالا عزایِ کندن قبرت گرفته‌ام حالا برای بردنِ تابوت مانده‌ام این جایِ تیغ کیست که بر بازویِ تو است این نقشِ دستِ کیست که مبهوت مانده‌ام @hosenih آه ای غرورِ من پس از این وقتِ تسلیت لبخندها به دیدنِ یارِ تو می‌رسند برخیز ذوالفقارِ نبردِ مرا ببند فردا برایِ نبشِ مزارِ تو می‌رسند @hosenih باید که چند قبر برایت درست کرد باید مرا به جای تو در قبر جا دهند دست پدر رسید تو را گیرَد از علی شاید که زخم آتش در را شفا دهند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ آن شب در آن بیت العزا غوغا به پا بود تصویر یک زن روی دست مرتضی بود آه مانند شیشه چند جای او ترک داشت این ها همه درد سر شیر خدا بود @hosenih هی دست روی دست میزد راه می رفت صدها گره در کار یک مشکل گشا بود یک مرد تنها دو کنیز و این همه زخم غسل و کفن پیش نگاه بچه ها بود هر عضو را بینی که کاری تر شکسته بی شک همانجا بوسه گاه مصطفی بود @hosenih یادش نرفته حیدر کرار روزی می دید زهرایش به زیر دست و پا بود مادر به هر درد سری آخر کفن شد دلشوره ها بهر شهید کربلا بود پیراهنش را از تنش بیرون کشیدند یوسف اسیر گرگ های بی حیا بود @hosenih یک پیکر عریان و بی سر روی خاک منزل به منزل راس او بر نیزه ها بود جا دارد از این روضه نوکرها بمیرند تشییع آقا بین تکه بوریا بود اهل القری آقای مارا دفن کردند آن آقایی که در بیبان ها رها بود @hosenih فرمود فرزندش نشد او را ببوسم چون بند بند پیکرش از هم جدا بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مثل ابر بهار می بارم، رحم کن بر دل علی زهرا چاره ی لحظه های دشوارم، رحم کن بر دل علی زهرا اندکی تا دم سحر مانده، تازه آغاز دردسر مانده لحظه ها را چگونه بشمارم؟! رحم کن بر دل علی زهرا @hosenih وقت تنگ است و کار بسیار است، غسلت ای باغ لاله دشوار است گره افتاده است در کارم، رحم کن بر دل علی زهرا وقت غسلت چقدر لرزیدم، خون تازه به پهلویت دیدم ای زمین گیرِ زخمِ مسمارم، رحم کن بر دل علی زهرا فاطمه جان مُحوّل الاحوال، بازویت... بازویت!!! زبانم لال چه شد آخر شریک اسرارم؟! رحم کن بر دل علی زهرا @hosenih بین محراب زینب من را... فضه دریاب زینب من را... جان این دختر عزادارم، رحم کن بر دل علی زهرا غسل دادم تو را حسین افتاد، صورتت دیدم و حسن جان داد نظری کن بر این دل زارم، رحم کن بر دل علی زهرا به من مرده جان تازه بده، لااقل لحظه ای اجازه بده سر روی شانه ی تو بگذارم ، رحم کن بر دل علی زهرا @hosenih با قد خم قدم قدم رفتم، زیر تابوت همسرم رفتم کمرم تا شد ای هوادارم، رحم کن بر دل علی زهرا رکن من یار و یاورم زهرا، من چگونه به دست خود حالا هستی ام را به خاک بسپارم؟! رحم کن بر دل علی زهرا وسط قبر بین این گودال، پدرت آمده است استقبال چه کنم می روی و ناچارم... رحم کن بر دل علی زهرا @hosenih جان حیدر مرا حلالم کن، دم آخر مرا حلالم کن خیلی آخر به تو بدهکارم، رحم کن بر دل علی زهرا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ عرش فرشی زیر پای فاطمه است در حریم قدس جای فاطمه است خلقت عالم برای فاطمه است عقل مست جلوه ی زهرایی اش پرتو انسیة الحورایی اش @hosenih دین از این بانو دوامی یافته مذهب از او احترامی یافته با جهاد او قوامی یافته ذکر زهرا جذب ایمان می کند چادرش کافر مسلمان می کند @hosenih گرچه نورش جلوه کرد از هر طرف فاطمه دُرّ است و حیدر چون صدف قبر مخفی اش، دل شاه نجف سینه ی حیدر که حق مرآت بود جای دفن مادر سادات بود @hosenih ناله ای تا عالم لاهوت رفت فاطمه چون سایه ای مبهوت رفت روی دوش مرتضی تابوت رفت آخر این رسم مسلمانی نبود حق زهرا دفن پنهانی نبود @hosenih می رود تابوتی امشب بی صدا ناله ها جاری است بر لب بی صدا ای حسین آرام، زینب بی صدا زین عزا در دل زبان باید گرفت آستین را بر دهان باید گرفت @hosenih کشتی ام بر گل نشست اسماء بیا هستی ام رفته ز دست اسماء بیا وقت غسل فاطمه است اسماء بیا بر تن خیرالنسا آبی بریز روی نعش مرتضی آبی بریز @hosenih آی اسماء، پیکرم آتش گرفت یادم آمد کوثرم آتش گرفت گیسوان همسرم آتش گرفت حال فهمیدم چرا در کج شده مجتبی با قنفذ از چه لج شده @hosenih چشم عرش از داغ صدیقه تر است این صدای سوخته از حیدر است بچه ها وقت وداع مادر است ای یتیمان غریب فاطمه توشه بردارید از مادر همه @hosenih آه ای پروردگار مر تضی مشکل افتاده به کار مرتضی شد زمان دفن یار مرتضی مصطفی بازآ نهالت را بگیر «بدر دادی و هلالت را بگیر» @hosenih صبر حیدر را خودت از او بپرس زخم بستر را خودت از او بپرس قصه ی در را خودت از او بپرس دست من شد بسته، بر دل داغ خورد ای پیمبر دخترت شلاق خورد @hosenih ای امان از ضربه ی شلاق ها آتش افروخته در باغ ها داغ روی داغ روی داغ ها وای از داغ بزرگ کربلا صورت اطفال و گرگ کربلا @hosenih بر رخ اطفال سیلی می خورَد هر که رفت از حال سیلی می خورَد عمه در گودال سیلی می خورَد نانجیبی گاهواره می بَرَد بی حیایی گوشواره می بَرَد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یا فاطمه ای طلیعه ی مهر و امید تفسیر "بای ذنب" قرآن مجید @hosenih ای ماه علی کسی خبر دار نشد از دفن شبانه ی تو حتی خورشید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شب شبی سنگین شبی دلگیر بود شب شبی بی صبح شامی دیر بود شمع آخر در سِرِشکش غرق شد آب گشت و بین اشکش غرق شد @hosenih شمع تا سو سو زنان خاموش گشت خانه در باد و خزان خاموش گشت در سکوتی باد زاری می نمود باد آن شب سوگواری می نمود باد می کوبید درها را به هم باد می پیچید پرها را به هم خانه آن شب باز طوفان خورده بود چار غنچه با گلی پژمرده بود گاه سوز گریه بوداماخموش گَه صدای آب می آمد به گوش @hosenih چکه چکه می چکد دل روی دل آب می ریزد دو چشمانی خجل خیره خیره چشم طفلان مانده بود آستین ها بینِ دندان مانده بود سیل بسته راهِ نورِ نوح را دست می شوید تنی مجروح را چشم تا که فرصت دیدن گرفت زانوانِ کوه لرزیدن گرفت چشم تنها بین چادر زخم دید پای تا سر پیکری پر زخم دید زخم بستر ، زخم کوچه، زخم در زخم سینه ، زخم بازو، زخم سر زخمِ سرخیِ کفن زخمی کبود زخم آتش، زخم میخ و زخم دود زخم چشم و زخم پهلو، زخم دست زخمها را عاقبت با زخم بست @hosenih زخم بود و سوز بود و درد بود آه تنها چاره ی یک مرد بود آه اسما آب بر این خسته ریز درد دارد آب را آهسته ریز ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دلِ شب شبی که حتی یه ستاره هم نداره شبی که چشایِ خونِ آسمون بارون می باره شبی که پرستو ها هم به چشا خوابی ندارن شبی که ستاره ها هم دیگه مهتابی ندارن @hosenih شبی که رازِ مگوئه هق هقا تویِ گلوئه اگه هم میاد صدایی این صدای شستوشوئه توی سینه ها یه غوغاست که چشا شبیهِ دریاست رویِ شونه هایِ دیوار سر پهلوونی تنهاست خون تویِ چشاش می لرزه داره زانواش می لرزه دست کجا کشید که اینطور داره بازواش می لرزه تو گلوش صدا گرفته دست بچه ها گرفته واسه بردنِ عزیزش با گُلاش عزا گرفته تا اونو کفن می پیچید عطرِ پیرهن می پیچید گرچه آستین به دهانه ناله ی حسن می پیچید @hosenih دختری داره مینبینه پری که آتیش سوزونده نیمه شب باز می شه از هم دری که آتیش سوزونده رویِ پیشونیا چینه طفلی رو خاکا میشینه از خونی که بر زمینه ردِ تابوت و می بینه ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اي خاک! بهار بي‌خزان باش اي خاک همسايه‌ی ماه و آسمان باش اي خاک @hosenih اين ياسِ کبود، پهلويش مجروح است با جانِ رسول مهربان باش اي خاک ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نیمه شب، اشک،‌ عزا، آه چه غوغا شده بود مجلس ختم علی بود که برپا شده بود گریه کن: دیدهٔ خونبار ولی الله و روضه خوان: چشم کبودی که معمّا شده بود @hosenih هق هق گریه و مولای صبوری، ای وای راز جانسوزترین حادثه اِفشا شده بود بازویی را که نود روز ز مولا پوشاند در شب پر زدنش، قاتل مولا شده بود آه تا صبح دگر دیدهٔ او باز نشد درد پهلو دگر انگار مداوا شده بود @hosenih دست می‌شُست ز جان، لحظه به لحظه مولا گرچه زهرا خودش از قبل مهیّا شده بود بر علی آن شب جانکاه چهل سال گذشت بعد از آن قامت خیبرشکنش تا شده بود همه گفتند علی عاقبت از پا افتاد هر چه شد آه پس از رفتن زهرا شده بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت ▶️ شبی که گیسوی اطفال خانه شانه نباشد همان شبی ست که زهرا درون خانه نباشد علی و فاطمه باشند توی ذهن خدا و برای خلقت هفت آسمان بهانه نباشد؟؟ @hosenih میان این دو به خنده به گریه یا به گلایه عبارتی نشنیدم که عاشقانه نباشد خداچگونه بیاید پی جنازه ی عشقش اگر مراسم تدفین تو شبانه نباشد؟!! مزار مخفی زهراست هرکجا که هزاران پرنده باشد و ردی از آب و دانه نباشد... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بر تو از نزدیک آقاجان سلامم آرزوست با شما عمريست این چندین کلامم آرزوست دوست دارم دوستت باشم به هر قیمت شده دشمنی با دشمنانت صبح و شامم آرزوست @hosenih چون شهیدانی که گمنامند اما با توأند ترک جان و ترک نان و ترک نامم آرزوست هر چه عنوان است در دنیای ما بی ارزش است گفتن یک مرتبه ؛ آقا غلامم آرزوست معنی رزق فراوان چیست با تو بودنست در صراط مستقيم تو دوامم آرزوست @hosenih خسته از دیدار دولتهای وابسته به غیر در زمان دولت عدلت مقامم آرزوست در رکاب رهبرم تمرین یاری کرده ام حال درک محضر و امر امامم آرزوست ای خوش آنروزی که دستانت جوانم میکند رؤیت طاووس جنت را مدامم آرزوست @hosenih چشم امتهای مظلومست بر روز ظهور با شما همراهی روز قیامم آرزوست گوش دل خواهم ؛ انابن المصطفایت بشنوم هم انابن المرتضی ای با مرامم آرزوست یوسفا روزی که بازآیی به تسخیر حرم نعرۀ تکبیر از بالای بامم آرزوست @hosenih ابتدا دم میزنی از جد مظلومت حسین روضه خوانی از لبان یک تشنه کامم آرزوست خیمه های کربلا را در دلم افراشتی نذر جان خویش بر اهل خیامم آرزوست چون ندای یا لثارات الحسینت شد بلند پرچم حق را ادای احترامم آرزوست @hosenih روز فتح کعبه و لبیک یا مهدی خوش است از تمام دشمنانت انتقامم آرزوست جنگ با آل سعود و جنگ با قوم یهود با دو شمشیر کشیده از نیامم آرزوست ذوالفقاری رو کنی کار ستم گردد تمام همرهت با خصم ، پیکار تمامم آرزوست @hosenih عاقبت سربند یا زهرا گره وا میکند در رکاب حضرتت حُسن ختامم آرزوست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم مرثیه امیرالمومنین(ع) ▶️ روی لبان هر کسی هم جا نمی گیرد علی هم وصف او با هرقلم معنا نمی گیرد علی لطف الهی شاملش باید بگردد بی گمان درسینه ی هر ناکسی سُکنی نمی گیرد علی @hosenih دستان او را مصلحت در ماجرای کوچه بست مامور بر صبر است حقش را نمی گیرد علی کم پیش می آید بیاید بین مردم چون دلش غیر از کنار فاطمه مأوا نمی گیرد علی خیلی برایش بدشد آن چیزی که درآن کوچه شد حتی سر خود را دگر بالا نمی گیرد علی @hosenih همسایه ها وقتی که می بینند می گویند نه! این زندگی از نو برایت پا نمی گیرد علی درخواب دیده بارها کابوس تلخی که شبی تابوت زهرا را به روی شانه می گیرد علی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih