eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
340 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ زخم را اینبار بر قلب پدر می‌خواستند مادر بی تاب را بی تاب تر می‌خواستند @hosenih این هدف انگار با اهداف دیگر فرق داشت که برایش تیر انداز قَدَر می‌خواستند دشمن نام علی بودند... ورنه چله ها تیرشان تک شعبه هم میشد اگر می‌خواستند تیغ های ظالم بی رحم، خون می ریختند نیزه های وحشی خونخوار، سر می‌خواستند @hosenih از کبوترها کبوتروار تر پرواز کرد گرچه او را کودکی بی بال و پر می‌خواستند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ گمان مدار كه چون سنگ خاره ايم همه كه در غم تو دلي پر شراره ايم همه چراغ هم به شب ما نمي زند سوسو كه آسمان بدون ستاره ايم همه @hosenih در اين دو ماه عزا بيشتر ز هر ماهي به انتظار طلوعي دوباره ايم همه خودت به ما سمت نوكري عطا كردي وگرنه بي تو كه ما هيچ كاره ايم همه به عشق جد تو فرياد ميزنيم حسين اذان عشق، سر هر مناره ايم همه براي آنكه دلت را بياوريم به دست ميان روضه پي راه چاره ايم همه چه راه چاره اي امشب به پيش ديده ي ماست دخيل بسته ي يك گاهواره ايم همه @hosenih بيا و روضه بخوان صبح و شام مثل رباب بخوان كه منتظر يك اشاره ايم همه دم غروب شبيه رباب غمگينِ ربودن بدن شيرخواره ايم همه ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ آقا دلت می آید از جان سیر باشم از این زمانه اینقدر دلگیر باشم آقا دلت می آید از تو دور باشم مثل اسیری بسته بر زنجیر باشم @hosenih اصلاً نمیخواهم زمانی که میایی افتاده باشم کنج خانه، پیر باشم اصلاً نمیخواهم که باشم وَ برایت مثل کسی که می شود پاگیر باشم اصلاً نمی خواهم که در راه وصالت من باعث و بانی این تاخیر باشم!!! کم‌کم که این پیری وجودم را گرفته ننگ است تازه درپی تغییر باشم آقا قسم به مادرت، بهر ظهورت نگذار که اینقدر بی تاثیر باشم @hosenih باید برای اینکه دستم را بگیری از گریه کن های گلو و تیر باشم جان رباب از نوکرت رو برنگردان آقا قسم به مادرت رو برنگردان ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ میان چاه ظلمت دلم عذاب می شوم مریضم و دخیل نور آفتاب می شوم خودم دلیل این همه جدایی و مصیبتم خودم برای دیدن شما حجاب می شوم @hosenih همیشه از گناه بی شمار خویش غافلم ولی فریب خورده ی کمی ثواب می شوم توکلم بدون یاد تو ضعیف می شود تو را ز یاد می برم پر اضطراب می شوم برای تحبس الدعا شده کمی دعا کنید اگر مرا دعا کنید، مستجاب می شوم به گنبد علی قسم اگر به من نجف دهی تُرابِ پای زائران بوتراب می شوم کنار دیگران به خود چقدر فخر می کنم برای روضه آمدن که انتخاب می شوم چهل شبانه روز خرج حاجتم نمی کنم دو بیت روضه خوانِ اصغر و رباب می شوم¹ @hosenih بس است سینه ی مرا چقدر چنگ می زنی؟! بس است اصغرم که از خجالت آب می شوم عزیز تشنه ام کمی به مادرت نگاه کن ببین چگونه از غریبی ات کباب می شوم ۱. آیت الله حق شناس رحمة الله علیه می فرمودند: "یکبار در حین خواندن زیارت عاشورای چهل روزه مشکلی پیش آمد و نتوانستم آن را بجا آورم. برای همین خیلی ناراحت شدم و به اباعبدالله(علیه السلام) متوسل شدم، ناگهان دیدم آقا تشریف آوردند و فرمودند: آمیرزا عبدالکریم چه شده است. ایشان قضیه را عرض کرده بودند. آقا فرمودند: حق شناس چرا به علی اصغر ما متوسل نمی شوی؟ مگر شما علی اصغر ندارید؟ آقای حق شناس هم در خواب عرض کرده بود که آقا صبر کنید روضه خوان صدا کنم. امام فرمودند نمیخواهد روضه خوان بگویید، خودت روضه علی اصغر را بخوان" ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ قصد دارد بدود تاب و توانش رفته پیرمردی که غریبانه جوانش رفته هرچه می‌خواست که با پا برود باز نشد عجبی نیست سوی معرکه جانش رفته @hosenih وقت پیری همه‌امید پدرها پسر است تکیه‌گاه قد و بالای کمانش رفته فرصت ِ اینکه کند پا به رکابش هم نیست دیر راهی شود از دست زمانش رفته از سر ماذنه افتاد موذن بر خاک تا به خیمه غم هنگام اذانش رفته @hosenih با چه زجری به سر نعش علی می‌آید با چه حالی که توان بهر بیانش رفته آمد و دید پیمبر به زمین افتاده آمد و دید که حیدر ضربانش رفته هر چه می‌دید علی بود علی بود علی بدنش بیشتر از حد مکانش رفته آنقدر نیزه به هرجای تنش ریخته‌اند که توان از بدن نیزه‌زنانش رفته تیرها مثل حسن با بدنت لج کردند هرچه تیر است در این دشت نشانش رفته @hosenih عصمت‌الله به بالای سر شاه آمده دید در بین کف و هلهله جانش رفته نوبت کار جوانان بنی‌هاشم شد کار بسیار جوانان بنی‌هاشم شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ز جا خیز ای گل لیلا امیدم بیشتر گردد بگو بابا که نیرویی به زانو باز بر گردد @hosenih جوابم را نمی‌گویی نگو اما نگاهم کن که با هر یک نگاهت سوی چشمم بیشتر گردد به پای لاله‌ی سرخم، من آب از دیده پاشیدم ولی شور است اشک دیده‌ام او تشنه‌تر گردد شده با خنده‌ها تواَم، صدای گریه‌ی زینب اگر آید ابالفضلم، عدو آرام‌تر گردد عبایم از بدن پُر شد، ز که گیرم مدد یا رب که ترسم این بدن تا خیمه‌ها پاشیده‌تر گردد @hosenih به همراه جوانان بنی‌هاشم نمی‌گریم اگر دشمن ببیند اشک من خوشحال‌تر گردد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بی عصا آمد عصایش را زمین انداختند پیش چشمش مصطفایش را زمین انداختند حل مشکل‌های هر پیری جوانش می‌شود آه این مشکل‌گشایش را زمین انداختند @hosenih بار دیگر بین کوچه پهلوی زهرا شکست بار دیگر مجتبایش را زمین انداختند دست بر روی محاسن داشت مشغول دعا احترام ربنایش را زمین انداختند این علی‌اکبر دگر صدها علی ِ اصغر است تکه‌ی آیینه‌هایش را زمین انداختند بود آویزان ِ مرکب نای افتادن نداشت با کمر افتاد و پایش را زمین انداختند @hosenih نوبت کار جوانان بنی‌هاشم شد و پیش بابایش عبایش را زمین انداختند چند عضو پیکرش را از زمین برداشتند چند قسمت از تنش را چند جا انداختند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چقدر پشت سرت نغمه‌ی یا رب کردم روزها را به تماشای قدت شب کردم به قد و قامت و قدقامت زیبات قسم عدّه‌ای را به اذان تو مقرّب کردم @hosenih هر زمانی که سوار آمدی از راه علی من تماشای نبی بر روی مرکب کردم از لبت آتش هجران به زبانم افتاد دور تر می شدی آنقدر که من تب کردم @hosenih حرم از طرز وداع تو اسارت فهمید گریه‌ها بود که بر غربت زینب کردم هر چه کردم دگر انگار پیمبر نشدی در عبا جسم تو را هر چه مرتب کردم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای جوان ِ غرق ِ در خونم علی خیز و بنگر روی گلگونم علی از چه خاموشی دگر حرفی بزن با من ِ خونین‌جگر حرفی بزن @hosenih مصحف عمرت چو بی‌شیرازه شد داغ پیغمبر برایم تازه شد تا که دیدم غرق ِ خون رخسار تو یاد بابا کردم از دیدار تو ای گل از اشکم گلاب آورده‌ام خیز ای لب‌تشنه آب آورده‌ام تنگ شد از ماتم تو سینه‌ام پیش چشمانم شکست آئینه‌ام @hosenih دیگر از جان و جهان سیرم علی در کنار تو زمین‌گیرم علی آتش داغت کبابم کرده است ماتمت خانه‌خرابم کرده است نور چشمانم چرا خامش شدی بعد بیداری به خوابِ خوش شدی قاتلت بر گریه‌ام خنده کند خنده را داغ تو شرمنده کند گوش کن بابا صدائی می‌رسد بانگ گرم وا اخائی می‌رسد این صدای عمه‌ی تو زینب است جان او از ماتم ِ ما بر لب است زینب آمد تا مرا یاری دهد با دلی بشکسته دلداری دهد @hosenih او بُود آئینه‌دار فاطمه او بُود سنگ صبور ما همه اکبرم سوگند بر چشم ترم او بود هم خواهر و هم مادرم ای «وفائی» سوخت از شعرت دلم کی به روز حشر از تو غافلم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای که صدها غزل از هر نظرت می‌ریزد می‌روی پای تو اشک پدرت می‌ریزد می‌روی و دل بابا به تپش می‌افتد دل شیدایی من پشت سرت می‌ریزد @hosenih رحم کن بر پدر محتضرت می‌میرد آسمان بر سرم از این سفرت می‌ریزد پشت دشمن ز رجزخوانی تو می‌لرزد جگر از نعره‌ی «هل من نفر»ت می‌ریزد تیغ هرکس بخورد بر سپرت می‌شکند خون هرکس که شده حمله‌ورت می‌ریزد به سرت تیغ فرود آمد و از هم واشد خون ز پیشانی قرص قمرت می‌ریزد @hosenih وای از آن دم که تو از اسب می‌افتی به زمین گله‌ای گرگ ز هر سو به سرت می‌ریزد چقدر نیزه به پهلوست خدا می‌داند آنقدر هست که خون از جگرت می‌ریزد صید صد نیزه و تیری، کمی آرام بگیر دست و پا گر بزنی بال و پرت می‌ریزد جسم تو مثل خبر در همه‌جا پخش شده بخش بخش از سر نیزه خبرت می‌ریزد @hosenih خواستم در بغلم گیرمت اما دیدم پاره‌پاره تن ِ زیر و زبرت می‌ریزد تکه‌تکه به عبا می‌برمت اما حیف به تکانی بدن مختصرت می‌ریزد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای نسخه‌ی برابر اصل پیمبری آیینه‌ی محمد و بازوی حیدری ! ای بهترین محدثِ شب‌های حادثه! لب باز کن که شمس و قمر هست مشتری! @hosenih لیلا، تب تو را به جگر داشت یوسفم داغ است در هوای تو بازار دلبری قربان لحن پرسشی‌ات ای عصای دست! " این راه, بر حق است..." خودت مطمئن‌تری! ای اولین شهید بنی‌هاشم! السّلام ای شهد تازه‌ای که رسیده و نوبری *** چندیست رازهای مگو در زبانم است گاهی بهانه‌ی بغلت ورد جانم است @hosenih لب باز کن... زبان به زبان گوش کن مرا سیراب از معارف آغوش کن مرا باور کن از تو تشنه‌ترم جان من! علی! خاتم بنوش... آه! سلیمانِ من! علی! آرام‌تر برو... که به دنیای بعد تو " اُفّ ٍ لکِ " بگویم از اینجای بعد تو یا ایها العزیزِ دلِ مضطرِ حسین یا ایها المزمّلِ خون‌پیکرِ حسین از بین تیغ هلهله‌ها رهسپار شو ای جان زخم خورده‌ی خاکستر حسین حیَّ علی الغزل!... که نه... اینها رباعی‌اند! این قطعه‌های روشن دور و بر حسین @hosenih هرجا نگاه می‌کنم از تو نشانه‌ایست هستی و نیستی! نفسِ ِ آخرِ حسین! یک لحظه چشم باز کن ای رودِ جاری‌ام ای چشمه‌ی جگر... علیِ اکبرِ حسین لختی بخند و لخته‌ی لب را جواب کن با بوسه‌ای محاسن من را خضاب کن تسبیحِ دانه‌دانه‌ی من! جانِ بر لبم! ای رازِ سر به مهرِ نفس‌های زینبم! " عون و محمد"ش تویی و عشق بی‌حدش اصلا عجیب نیست اگر بشکند قدش @hosenih آیینه‌کاری است سراپای قتلگاه! دستِ عبا به دست بنی‌هاشم است...آه! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شکر خدا زره ز تنت در نیامده با چنگ گرگ پیرهنت در نیامده می‌خواستم که باز ببوسم لبت ولی دیدم که تیر از دهنت در نیامده @hosenih یک دشت اکبر و پدری پیر و یک عبا حتی ز عهده‌ی کفنت در نیامده دارم ز روی خاک جگر جمع می‌کنم این چند نیزه از بدنت در نیامده @hosenih با یک فزع محاسن بابا خضاب شد حرفی ز دست و پا زدنت در نیامده برخیز جانم آمده از گریه بر لبم مدیون گیسوی پریشان زینبم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih