بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#محمد_فردوسی
▶️
این چنین بر دلم افتاد ... به امّید خدا ...
... غم نخور ... می رسد امداد به امّید خدا
چه قدَر عقده در این سینه ی ما جمع شده
عقده ها می شود آزاد به امّید خدا
@hosenih
دل ما که به خدا تنگ شده، منتظریم
تا که از ما بکند یاد به امّید خدا
با دعای «فرج» و «ندبه» ی او مأنوسیم
کِی اثر می کند «اوراد» به امّید خدا ؟
باید از گندم بد بوی گنه دور شوم
تا شوم یار قلمداد به امّید خدا
گِره از کار گِره خورده ی ما باز شود
فرصتی می شود ایجاد به امّید خدا ...
... که به دست پسر فاطمه بوسه بزنیم
یک به یک با همه اولاد به امّید خدا
خبر آمدنش را همه جا پخش کنید
می رسد لحظه ی میعاد به امّید خدا
منتقم می رسد و روز ظهورش حتماً
می شود فاطمه دلشاد به امّید خدا
حرم خاکی خورشید و قمرهای بقیع
عاقبت می شود آباد به امّید خدا
مثل مشهد وسط صحن بقیع نصب کنیم ...
... دو سه تا پنجره فولاد به امّید خدا
@hosenih
لذتی دارد عجب تا که به ما می گوید:
آفرین! دست مریزاد! .... به امّید خدا ...
.... وعده ی بعدی ما «شارع بین الحرمین»
دم بگیریم همه با «لک لبّیک حسین»
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#پایان_ماه_صفر
#محمد_فردوسی
▶️
بوی جدایی می رسد از گریه هایم
بر درد هجرانت حسین جان مبتلایم
در این دو ماهی که عزادار تو بودم
آیا قبولم کرده ای ای مقتدایم ؟
@hosenih
با این گناهان بزرگ و بی شمارم
لایق نبودم تا کنی آقا صدایم
امّا ز لطف و مرحمت دستم گرفتی
از مجلس روضه نکردی تو جدایم
رزق حلالم گریه بر داغ تو بوده
آن گریه هایی که بُوَد آب بقایم
یادش به خیر در اوّلین روز مُحرّم
سوز دل و اشک و نوا کردی عطایم
یادش به خیر هنگام هیئت بین گریه
حس می نمودم زائر عرش خدایم
یادش به خیر با هر سلام و عرض حاجت
رنگ حسینی می گرفت حال و هوایم
وقتی به تن کردم لباس مشکیم را
گفتم دگر وقف شهید نینوایم
پیراهن احرام حج کربلا را
حالا چگونه از تنم بیرون نمایم ؟
دل کندن از روضه برای من چه سخت است
مشکل بُوَد دوری ز هیئت ها برایم
@hosenih
هرساله مُزد نوکریم را حسین جان
می گیرم از دست علی موسی الرّضایم
آقا به حقّ مادر پهلو شکسته
امضا نما امشب برات کربلایم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#محمد_فردوسی
▶️
امسال هم نوکر حسابم کردی آقا
بد بودم امّا انتخابم کردی آقا
در مجلس روضه مرا هم راه دادی
یک بار دیگر مستجابم کردی آقا
@hosenih
اصلاً نگفتی که برو، برگرد، جا نیست
آه از خجالت خیسِ آبم کردی آقا
کوهِ گناهم را تو نادیده گرفتی
با لطف خود غرق ثوابم کردی آقا
مثل همیشه آبرویم را خریدی
پیش همه عالیجنابم کردی آقا
از اولش کارِ تو ذرّهپروری بود
در آخرش هم آفتابم کردی آقا
بالِ فرشته فرشِ راهِ عرشیام شد
تا «خادم الزّهرا» خطابم کردی آقا
@hosenih
زهرا نوشت و پای آن را مُهر کردی
با این قباله کامیابم کردی آقا
یک «آه مادر» گفتی و آتش گرفتم
از میخ در گفتی کبابم کردی آقا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#محمد_فردوسي
▶️
این چنین بر دلم افتاد ... به امّید خدا ...
... غم نخور ... می رسد امداد به امّید خدا
چه قدَر عقده در این سینه ی ما جمع شده
عقده ها می شود آزاد به امّید خدا
@hosenih
دل ما که به خدا تنگ شده، منتظریم
تا که از ما بکند یاد به امّید خدا
با دعای «فرج» و «ندبه» ی او مأنوسیم
کِی اثر می کند «اوراد» به امّید خدا ؟
باید از گندم بد بوی گنه دور شوم
تا شوم یار قلمداد به امّید خدا
گِره از کار گِره خورده ی ما باز شود
فرصتی می شود ایجاد به امّید خدا ...
... که به دست پسر فاطمه بوسه بزنیم
یک به یک با همه اولاد به امّید خدا
خبر آمدنش را همه جا پخش کنید
می رسد لحظه ی میعاد به امّید خدا
منتقم می رسد و روز ظهورش حتماً
می شود فاطمه دلشاد به امّید خدا
حرم خاکی خورشید و قمرهای بقیع
عاقبت می شود آباد به امّید خدا
مثل مشهد وسط صحن بقیع نصب کنیم ...
... دو سه تا پنجره فولاد به امّید خدا
@hosenih
لذتی دارد عجب تا که به ما می گوید:
آفرین! دست مریزاد! .... به امّید خدا ...
.... وعده ی بعدی ما «شارع بین الحرمین»
دم بگیریم همه با «لک لبّیک حسین»
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
#محمد_فردوسی
▶️
زینبم نائبة الزهرایم
مادرم گفته که بی همتایم
بشنوید ارض و سما! آوایم
این حسینی که بُوَد، آقایم ...
... تا که دیده به روی من وا کرد
مهر خود را به دل من جا کرد
@hosenih
کوثر حضرت کوثر هستم
زین اَب هستم و زیور هستم
زیور فاتح خیبر هستم
خطبه ام گفت: که حیدر هستم
همه دیدند هنر دارم من
مثل عباس، جگر دارم من
@hosenih
ذوالفقار سخنم برّان است
یکی از لشکر من طوفان است
دشمن از «مردی» من حیران است
بی سبب نیست که سرگردان است...
... دیده هر بار، حریف همه ام
پروش یافته ی فاطمه ام
@hosenih
ای برادر! به دلم غم دارم
دل سوزان و قدی خم دارم
دم آخر شده ماتم دارم
خاطراتی ز محرّم دارم
لرزش دستم اگر جلوه نماست
همه اش زیر سر عاشوراست
@hosenih
همه جا پای به پایت بودم
دائماً زیر لوایت بودم
مثل یک کوه برایت بودم
شاهد کرب و بلایت بودم
من که بازیچه ی تقدیر شدم
از غم تو به خدا پیر شدم
@hosenih
روضه ی باز شنیدن سخت است
بار بر دوش کشیدن سخت است
تلخی آه چشیدن سخت است
سوی گودال دویدن سخت است
دیدم آن جا که چه غوغا کرده
بی حیا، کار خودش را کرده
حنجری سوخته شد بعد از آن ...
جگری سوخته شد بعد از آن ...
مادری سوخته شد بعد از آن ...
معجری سوخته شد بعد از آن ...
زیر و رو شد بدنت با نیزه
تا که شد در تن تو تا نیزه
@hosenih
وای از آن سفر شام، حسین!
وای از آن ملأ عام، حسین !
وای از طعنه و دشنام، حسین !
وای از سنگ لب بام، حسین !
آن دیاری که پر از بیداد است
شام نه، کشور کُفر آباد است
@hosenih
ذرّه ای رحم در آن ناس نبود
بینشان عاطفه بشناس نبود
حرفی از غیرت و احساس نبود
کاش آن جا سر عبّاس نبود ...
... تا نبیند سر بی معجر را
پای پر آبله ی خواهر را
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت و #امیرالمومنین_ع_مدح
#محمد_فردوسی
▶️
توفیق نصیبم شده از یار بخوانم
مدّاحی دلدار کنم از دل و جانم
خواهم ز خدا ای هدف خلقت هستی
تا روز جزا زیر لوای تو بمانم
المنةُ لله که من وقف تو هستم
یعنی که گدای تواَم و شاه جهانم!
وقتی که زبان مدح و ثنای تو بگوید
شهد عسلت می چکد از هر دو لبانم
جام دلم از عشق تو گردیده لبالب
این حالت روحانی من گشته نشانم
جز مِهر تو را در دل خود راه ندادم
مِهر تو شود روز جزا خطّ امانم
سرشار شدم از کرَم واسعه ی تو
از فیض تو نشأت ببَرد طرز بیانم
بر طینت من مُهر غلامی تو پیداست
تزریق شده مِهر تو در روح و روانم
سوگند به زهرا که تویی دار و ندارم
گر اَمر کنی در قدمت جان بسپارم
@hosenih
جبریل فرود آمده از سوی خدایت
حکمی ز خدای احد آورده برایت
آورده برای تو که سلطان جهانی
تاجی که مزیّن شده با نور ولایت
«اقرأ» به تو تلقین بکند یار قدیمی
آوای علی می رسد از غار حرایت
فرمود بخوان نام خداوند جلی را
آن کَس که به هر لحظه کند از تو حمایت
شد واسطه ی فیض خدا حضرت حیدر
یعنی که به دست علی است امر هدایت
تو با علی هستی و علی با تو دمادم
هر جا که تو رفتی، شده او پای به پایت
تو منبع نوری و علی لمعه ی نورت
یعنی که تویی کعبه و او قبله نمایت
آویخته بر گردن من رشته ی لطفت
مملو ز کرامات تواَم، زیر لوایت
من جز تو و حیدر به خدا یار ندارم
جز لطف شما هیچ مددکار ندارم
@hosenih
ای دوستی ات تاج سر عالم و آدم
المنةُ لله که تویی سید خاتم
با خُلق عظیمت همه را شیفته کردی
اسلام ز اخلاق تو شد قبله ی عالم
مشی تو به اسلام علی عادتمان داد
این است صراطی که به قرآن شده اقوَم
تاریخ علی دوستی از ناحیه ی توست
تویم ولایت به تو دادند مُسلّم
واقف به تولای علی چون تو کسی نیست
ای یار قدیمی علی، قائد اعظم!
با دست که شد تاج رسالت بر سر تو؟
این دست خدا بود که گشتی تو معمّم!
معراج، خدا از چه کسی با تو سخن گفت؟
با صوتِ که اسرار خدا بود مفهّم؟
هنگام خداحافظیِ آخر معراج
آیا تو نگفتی به خدا یا علی آن دم؟
بالله که این حمد خداوند ودود است
حیدر به خداوند قسَم، اصل وجود است
@hosenih
قلبم شده امشب حرم حیدر کرّار
جانم به فدای قدم حیدر کرّار
بر طالع من شیعه ی حیدر بنوشتند
نقش است به قلبم عَلَم حیدر کرّار
زنگار، زدوده ز دلم نور ولایت
گردیده دلم جام جم حیدر کرّار
اُفتد به تن دشمن تو لرزه ی سنگین
وقتی شنوَد ذکر و دم حیدر کرّار
در معرکه بر روی زمین ریخته سرها
با چرخش تیغ دو دم حیدر کرّار
روئیده به جان و دل من گلشن مِهرت
از بارش ابر کرَم حیدر کرّار
با نیمه نگاه تو شدم یار ولایت
صد شکر شدم از خدَم حیدر کرّار
از روز ازل تا به ابد دل به تو بستم
از پیر غلامان شما بوده و هستم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسبت سالروز #جنگ_خندق
#امیرالمومنین_ع_مدح
#محمد_فردوسی
▶️
ذکر زمین و آسمان،حیدر امیرالمؤمنین
ذکر همه پیغمبران،حیدر امیرالمؤمنین
ذکر لب پیر و جوان،حیدر امیرالمؤمنین
ذکری که می بخشد توان،حیدر امیرالمؤمنین
ذکری که باشد جاودان،حیدر امیرالمؤمنین
ذکری که شد اکسیر جان،حیدر امیرالمؤمنین
ذکر امیرالمؤمنین ذکر تمام ماسواست
هم ذکر کل ماسوا هم ذکر زیبای خداست
@hosenih
ای فاتح بدر و حنین،سردار خیبر یاعلی
ای آن کسی که خفته ای جای پیمبر یاعلی
یار ضعیفان جهان،خصم ستمگر یاعلی
بر قلب دشمن می زنی همواره آذر یاعلی
در جنگ خندق ضربه ات افضل ز محشر یاعلی
آری فقط مخصوص تو شد نام حیدر یاعلی
با رقص شمشیرت علی،دشمن فراری می شود
هر ضربه ای که می زنی آن ضربه کاری می شود
@hosenih
با چرخش چشمان تو دوزخ گلستان می شود
با یک نگاهت ذرّه هم مهر درخشان می شود
عقل بشر از درک همواره حیران می شود
یوسف اگر بیند تو را در چاه پنهان می شود
آدم به حقّ نام تو مشمول غفران می شود
نوح نبی با حرز تو ایمن ز طوفان می شود
عیسیَ بن مریم با دمش دم از تو هر دم می زند
موسی به ذکر "یا علی" پا در دل یم می زند
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#محمد_فردوسی
▶️
امشب به لبم ذکر حسن جان دارم
در کنج دلم کلبه ی احزان دارم
@hosenih
از روضه ی «لا یوم کیومِ» آقا
تا آخر عمر آه سوزان دارم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_شهادت
#محمد_فردوسی
▶️
مشکلگشای کارها باب الحوائج
ذکر توسّلهای ما باب الحوائج
دارد هوای شیعه را باب الحوایج
پیوسته میگوییم «یا باب الحوائج»
پر میکشد دل های ما تا کاظمینش
امشب عجب دارد تماشا کاظمینش
عیسای اهل البیت موسای کلیم است
مانند بابایش کریم ابن الکریم است
بین دعاهایش غریبه هم سهیم است
بابای سلطان خراسان از قدیم است
دارد دمی مثل مسیحا کظم غیظش
عبد خدا میسازد او با کظم غیظش
@hosenih
از هر بلایی شیعهها را حفظ کرده
زیر عبای خویش ما را حفظ کرده
در سینهاش علم خدا را حفظ کرده
اعجازهای انبیا را حفظ کرده
با یک نگاهش زیر و رو شد بُشر حافی
مجذوب حُسن خُلق او شد بُشر حافی
آری وقار او وقار دیگری بود
اکسیر علم او عیار دیگری بود
هر احتجاجش افتخار دیگری بود
تیغ کلامش ذوالفقار دیگری بود
مانند زینب، عمّهاش، مرد سخن بود
در هر سؤالی پاسخش دندانشکن بود
آقای ما در کنج زندان چارده سال
محروم از خورشید تابان چارده سال
آزرده، زخمی، مو پریشان چارده سال
مثل هزاران سال بود آن چارده سال
«خلّصنی یارب» گفتنش از حد گذشته
پیداست در زندان به آقا بد گذشته
گلبرگهای یاس را پژمرده بودند
از بس که آقا را شکنجه کرده بودند
پا را دگر از حد فراتر بُرده بودند
بدکارهای را پیش او آورده بودند
ذکر الهی را عجب محسوس میگفت
«سبحانکَ» «قدّوس» «یا قدّوس» میگفت
یک بار نه... بلکه هزاران بار افتاد
در لحظهی برخاستن بسیار افتاد
دستش ز روی شانه ی دیوار افتاد
آن لحظه یاد مادرش انگار افتاد...
زنجیرها تاب و توانش را گرفتند
یک عدّهای نامرد امانش را گرفتند
@hosenih
آقای ما در سینهاش دردی کهن داشت
هر شب نگهبانی پلید و بد دهن داشت
رنگ کبود و زخمهایی بر بدن داشت
از بس که زندانبان او دست بزن داشت
صبرش به زیر تازیانهها محک خورد
مانند زهرا مادرش خیلی کتک خورد
یک تختهی در عهدهدار بردنش بود
هر چند که زنجیرها دور از تنش بود
اما هنوز آثار آن بر گردنش بود
شکر خدا که بر تنش پیراهنش بود
دیگر سر او زیر دست و پا نیفتاد
بر دختر او چشم خیلیها نیفتاد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#سال_جدید
#محمد_فردوسی
▶️
سال جدید آغاز شد با نام زهرا
امسال هم غرقیم در انعام زهرا
مادر به کلّ بچّه هایش لطف دارد
به یک یک ما داده دعوت نامه زهرا
@hosenih
هیأت شروع زندگی تازه ی ماست
در آمدیم این جا به استخدام زهرا
دُورهمی هامان فقط در هیأت اوست
این جاست آری منزل اقوام زهرا
باید که در نوروز هم حرمت نگه داشت
شرعاً وَ عرفاً واجب است اکرام زهرا
@hosenih
از ما گدایان فضّه و سلمان بسازد
یک لقمه نان سفره ی اطعام زهرا
روز قیامت ما که دلشوره نداریم
با رشته های چادر احرام زهرا
پیغمبران هم آرزو دارند باشند
در این جهان و آن جهان خدّام زهرا
@hosenih
محراب را عرش الهی می نماید
نور نماز صبح و ظهر و شام زهرا
سینه سپر کردن ، حمایت از ولایت
مجموعه ای ست از بهترین احکام زهرا
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_شهادت
مردی که نام دیگر او «آفتاب» است
بین غل و زنجیر هم عالیجناب است
حبلالمتین ماست یک تار عبایش
این مرد از نسل شریف بوتراب است
@hosenih
هنگام طیالارض و معراجش یقیناً ...
... روح الامین در محضرش پا در رکاب است
پیداست از باب الحوائج بودن او
هر کس از او چیزی بخواهد مستجاب است
با یک سؤالش بشر حافی زیر و رو شد
هر کس به پای او بیفتد کامیاب است
بدکاره ای را زود سجّادهنشین کرد
اعجاز او بالاتر از حدّ نصاب است
چیز کمی که نیست... آقا چارده سال
زیر شکنجه، کنج زندان در عذاب است
نامرد ، زندانبان ، یهودی زادهی شوم
دست و سر و پاهای آقا را چرا بست؟!
با ناسزا باب زدن را باز کرده
این بددهان بیحیا ذاتش خراب است
از حیدر و زهرای اطهر کینه دارد
هر صبح و شب دنبال تسویهحساب است
از بس که گلبرگ تن آقا خمیده
زندان تاریکش پر از عطر گلاب است
زخمی که در زیر گلوی او شکفته
یادآور زخم و غم طفل رباب است
@hosenih
با این غل و زنجیر و لبهای ترکدار
تنها به یاد زینب و بزم شراب است
چوب یزید و گریهی اطفال ای وای
حرف کنیزی و زبانم لال ای وای
شاعر: #محمد_فردوسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
ما شیعه زاده ایم و هوادار حیدریم
تا آخرین نفَس همگی یار حیدریم
عمّار یاسر، اَصبغ و سلمان و مالکیم
حُجر و کمیل و میثم تمّار حیدریم
با یک اشاره اش سر و جان را فدا کنیم
شکر خدا که گرمی بازار حیدریم
حتّی شب ولادت اربابمان حسین
مشغول به سرودن اشعار حیدریم
یا مرتضی علی علی مولا علی علی
اذکار ماست بس که گرفتار حیدریم
طبق «فمَن یَمُت یَرَنی» در زمان مرگ ...
... ما محو دیدن گُل رخسار حیدریم
فصل بصیرت است و به دنبال اصلحیم
در اوج فتنه نوکر بیدار حیدریم
ما جز علی به هیچ کسی دل نمی دهیم
حتّی به قدر یک نفسی دل نمی دهیم
@hosenih
ما تشنه ایم جرعه ی آبی به ما دهید
بهتر بُوَد که ظرف شرابی به ما دهید
چندین شب است باده ی نابی نخورده ایم
لطفی کنید و باده ی نابی به ما دهید
ما قصد پای بوسی تان را نموده ایم
در بین جاده ایم، رکابی به ما دهید
کرب و بلا محلّ عبور و مرور ماست
آن لحظه ای که حال خرابی به ما دهید
یک بار کافی است که بگوییم «یا حسین»
قبل از ختام، کوه ثوابی به ما دهید
جشن تولّد تو و سجّاد و ساقی است
باید سه وعده سور حسابی به ما دهید
وقتی به ما «حسین حسین» وحی می کنید
پس واجب است تا که کتابی به ما دهید
پیغمبریم و خدمت ارباب می کنیم
نام تو را به صفحه ی دل قاب می کنیم
@hosenih
ارباب ما رسیده و دنیا شلوغ شد
دنیا فقط نه... عالم بالا شلوغ شد
بازار نوکری من و تو گرفته است
شکر خدا دوباره سر ما شلوغ شد
با فوجی از فرشته، بزرگ ملائکه ...
... آمد زمین و خانه ی مولا شلوغ شد
در دست هر فرشته هدایای شاخصی ست
اطراف گاهواره ی آقا شلوغ شد
از برکت رسیدن ارباب شیعه ها
حتّی کِنِشت و دِیر و کلیسا شلوغ شد
با کشتی نجات سریع و وسیع او
نقطه به نقطه دامن دریا شلوغ شد
خالی شده جهنّم و آتش فرو نشست
در عین حال، جنّت اعلی شلوغ شد
فرزند دومین پیمبر پسر شده
زهرا دوباره مادر و حیدر پدر شده
@hosenih
وقتی که رو به وادی میقات می کنیم
با ذکر «یا حسین» مناجات می کنیم
مصداق «یا مُفتّح الأبواب» نام اوست
ما با حسین، سِیر سماوات می کنیم
مهرش که روزی دل هر کس نمی شود
با مهر او همیشه مباهات می کنیم
ما که عذاب قبر نداریم با حسین
با حرز یار، دفع بلیّات می کنیم
این که سرشت ما همه از خاک کربلاست
با منطق فلاسفه اثبات می کنیم
با کربلای او چه نیازی به جنّت است
اعراض از تمامی جنّات می کنیم
وقتی که نام حضرت ارباب می بریم
خوشنود قلب عمّه ی سادات می کنیم
هر دلبری که دلبر آقا نمی شود
هر خواهری که زینب کبری نمی شود
@hosenih
شأن نزول و روح کتاب خدا حسین
والفجر و مریم و فلق و وَالضّحی حسین
تو آمدی و جمع شما جمع گشته است
زهرا، حسن، نبی خدا، مرتضی، حسین
تو آمدی و آل عبا با تو پا گرفت
بی تو چه ناقص است حدیث کسا حسین
روز ازل که نامه ی ما را نوشته اند
افتاده کار محشر ما با شما حسین
وقت تولّدم که مؤذّن مرا گرفت
در گوش من به جای اذان گفت «یا حسین»
در مکتب تو غیر دو واژه نخوانده ام
در ابتدا حسین وَ در انتها حسین
رغبت نمی کنم که روم جای دیگری
وقتی که هست نزد تو دارالشّفا حسین
ما غیر درب خانه تان در نمی زنیم
ما رو به غیر آل پیمبر نمی زنیم
@hosenih
از بس که باوقار بُوَد برگزیدنی ست
ناز نگاه یوسف زهرا خریدنی ست
نجوای هر شبانه ی قبل از ولادتش
با گریه های حضرت زهرا شنیدنی ست
فطرس ز برکت قدمش بال و پر گرفت
این بال ها به عرش خدا هم پریدنی ست
مهرش در آسمان نبی پر تلألؤ است
تصویر عشق او به پیمبر کشیدنی ست
او شیر را ز دست نبی ارتزاق کرد
بس که لبن ز دست پیمبر مکیدنی ست
اصلاً عجیب نیست که او یک پیمبر است
معراج او به دوش محمّد چه دیدنی ست
شیرین تر از شراب عسل بوسه از گلوست
یعنی که طعم بوسه ی دلبر چشیدنی ست
حس می کنم که زائر شش گوشه می شوم
از بس که عطر سیب حریمش وزیدنی ست
هنگام پای بوسی اش از غم، بری شدم
پایین پا رسیدم علی اکبری شدم
شاعر: #محمد_فردوسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
مسلمم سلمانُ منّای حسین
در رگ من خون بابای حسین
قبله گاهم قدّ و بالای حسین
ارزشم هیچ است منهای حسین
آی مردم ! من حسینی مذهبم
دست بوس بچّه های زینبم
هر که عاشق شد فراقش بیشتر
سالک حق ، اتّفاقش بیشتر
عاشق تو ، اشتیاقش بیشتر
می خورد سبک و سیاقش بیشتر ...
... به اُویسی که « ندیده » عاشق است
مثل او دندان مسلم هم شکست
@hosenih
کوفه شهر حیله و نیرنگ هاست
رسم این ها رسم بی فرهنگ هاست
صورت ما سجده گاه سنگ هاست
فاصله گر بین ما فرسنگ هاست ...
... عطر سیبت به مشامم می رسد
سوی تو پیک سلامم می رسد
عشق تو در قلب کوفه جا نشد
بینشان یک مرد هم پیدا نشد
قطره قطره جمعشان دریا نشد
هر چه گشتم در به رویم وا نشد
گم شده در این قلمرو معرفت
ای دریغ از عشق و یک جو معرفت
ای ستون پنج تن ، بعد از سه روز ...
... این در و آن در زدن بعد از سه روز
خسته شد پاهای من بعد از سه روز
عاقبت یک پیرزن بعد از سه روز ...
... در به روی نائب تو باز کرد
عشق خود را این چنین ابراز کرد ...
... من مگر مُردم ، که مثل مرتضی
در بغل زانوی غم داری چرا ؟!
کلبه ای دارم قدم رنجه نما
ـ مرحبا به غیرت او مرحبا ـ
یک نفر با مسلمت همدرد بود
طوعه زن نه ، مَردتر از مَرد بود
خانه پر شد از صدای پشت در
رفت بالاتر دمای پشت در
تا که شد تیره هوای پشت در
یادم آمد ماجرای پشت در
گفتم آن لحظه میان شعله ها
جان زهرا ، طوعه ! پشت در نیا
گر چه بین کوچه های غرق دود
صورتم شد ارغوانی و کبود
تیغ ها روی تنم آمد فرود
در پی ام دیگر زن و بچّه نبود
از غمت تب کرده ام بی اختیار
یاد زینب کرده ام بی اختیار
@hosenih
کوفه از ما بهتران دارد ، نیا
خولی و شمر و سنان دارد ، نیا
مردمان بد دهان دارد ، نیا
حرمله تیر و کمان دارد ، نیا
به سپیدی ها اشاره می کند
حنجری را پاره پاره می کند
همرهت یک قافله حور و پری ست
هر یکی محجوب تر از دیگری ست
جان من برگرد ، اینجا محشری ست
وعده ی سوغات این ها روسری ست
حرص بی اندازه دارند آه آه
نعل های تازه دارند آه آه
شاعر: #محمد_فردوسي
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
شب تا سحر جز نام تو نجوا ندارد
کی گفته که عاشق شب یلدا ندارد؟!
دلداده تنها لذّتش دیدار یار است
وابستگی به لذّت دنیا ندارد
@hosenih
میسوزم و میسازم عمری با فراقت
پروانه جز آتش که جایی را ندارد
هر فصلی از عمرم زمستان است بی تو
دنیای بی تو واقعاَ گرما ندارد
ما را به عنوان «غلامت» می شناسند
بی تو کسی کاری به کار ما ندارد
@hosenih
ای خوش به حال آنکه مثل مهزیارت
جز دیدن تو در سرش رؤیا ندارد
از دیدنت محروم میماند یقیناَ
چشمی که رنگ و بویی از تقوا ندارد
وقتی که جای «بهتر از ما» خیمه ی توست
دیگر برای روسیاهان جا ندارد
تا زنده ام میبینمت یا نه ؟ بگو که
این نوکرت توفیق دارد یا ندارد؟
گر چه بدم امّا تو را میخواهم آقا
مجنون تمنّایی به جز لیلا ندارد
@hosenih
خوشبخت آنکه انتخابش کردهای تو
بدبخت آنکه این لیاقت را ندارد
هر جای هیأت که نشستم فیض بردم
پایین و بالا مجلس آقا ندارد
شاعر: #محمد_فردوسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#محمد_فردوسی
▶️
امروز اربعین عزیز دو عالم است
یا این که روز دوم ماه محرّم است؟
یکقافله رسیده که رهتوشهاش غم است
یکقافله که قامت بانوی آن خم است
یکقافله بدون علمدار آمده
یک قافله که از سر بازار آمده
@hosenih
گرد و غبار چادر زنها مشخّص است
آثار خستگیبدنها مشخّص است
رنگ کبود و جای زدنها مشخّص است
از آه آه و لحن سخنها مشخّص است ...
... خیلی میان راه اذیّت شدند، آه!
چل روز اسیر داغ اسارت شدند، آه!
@hosenih
در این میان زنی که شبیه فرشته است
آمد ولی حجاب سرش رشتهرشته است
پیداست که به او چهقدَر بد گذشته است
با اشک، روی قبر برادر نوشته است:
قبر حسین، کُشتهی عطشان کربلا
«در خاک و خون تپیدهی میدان کربلا»
@hosenih
من زینبم... شناختی آیا؟ بلند شو
ای نور چشم مادرم از جا بلند شو
یا که بگیر جان مرا یا بلند شو
ای سر بُریدهام! به روی پا بلند شو
برخیز و خوب دور و برم را نگاه کن
آوارگی اهل حرم را نگاه کن
@hosenih
هر کس رسیده محضر تو گریه میکند
دارد سکینه دختر تو گریه میکند
در پشت خیمه همسر تو گریه میکند
بالای قبر اصغر تو گریه میکند
لالایی رباب، دلم را شکسته است
آوای آب آب، دلم را شکسته است
@hosenih
دارد رباب صحبت سربسته با فرات
لبتشنه بود اصغرم ای بیوفا فرات!
یک لحظه هم برای رضای خدا فرات ...
... اصلاً دلت نسوخت برایم چرا فرات؟
رویت سیاه! موی سفید مرا ببین
زخم گلوی طفل شهید مرا ببین
@hosenih
یک اربعین بدون تو سر کردم ای حسین!
از شام و کوفه هدیهای آوردم ای حسین!
بهتر نگاه کن به روی زردم ای حسین!
عبّاس اگر نبود که میمُردم ای حسین!
چشمان هرزه دور و بر ما زیاد بود
در شهر شام، خنده و هورا زیاد بود
@hosenih
با چوب خیزران لب سرخت سیاه شد
حرف از کنیز بردن یک بیپناه شد
وقتی سهسالهی تو لبش غرق آه شد
با تازیانه پیرهنش راه راه شد
بین خرابه خاطرهها را گذاشتم
شرمندهام که یاس تو را جا گذاشتم
@hosenih
چل روز پیش بود که پیشانیات شکست
از لا به لای جمعیّتی نیزهدار و پست
دیدم که شمر آمد و بر سینهات نشست
راه نفسنفسزدنت را به زور بست
خنجر کشید و آه... بماند برای بعد
آهی شنید و آه... بماند برای بعد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
جبرئیلی که از او جلوهی رب میریزد
به زمین آمده و نُقل طرب میریزد
دارد از نخل خبرهاش رُطب میریزد
خنده از لعل لب «بنت وهب» میریزد
آمنه ! پرچم توحید برافراشتهای
آفرین ! دست مریزاد ! که گل کاشتهای
پیش گهوارهی خورشید ، قمرها جمعاند
ملک و حور و پری ، جن و بشرها جمعاند
بعد تو شاید و امّا و اگرها جمعاند
جلوی بتکدهها باز تبرها جمعاند
ماه و خورشید و فلک مژده به عالم دادند
لات و عزّی و هبل ، سجدهکنان افتادند
@hosenih
«یوسف مکّه» شدی بس که جمالت زیباست
چه قدَر ای پسر آمنه ! خالت زیباست
رحمت واسعه ای ، خلق و خصالت زیباست
چه کسی گفته که زشت است بلالت ؟! زیباست
ای که در دلبری از ما ید طولی داری
«آن چه خوبان همه دارند تو تنها داری»
هدف خلقتی و «خواجهی لولاک» شدی
«انّما» خواندی و از رجس و بدی پاک شدی
یکی یک دانهی حق ، محور افلاک شدی
در جنان صاحب یک باغ پر از تاک شدی
ما که از بادهی پیغمبریات مدهوشیم
فقط از جام تولای تو مِی مینوشیم
تا تو هستی به دل هیچ کسی غم نرسد
از کرمخانهی تو هیچ زمان کم نرسد
به مقام تو که درک بنی آدم نرسد
پر جبریل به گرد قدمت هم نرسد
شب معراج ، تو از عرش فراتر رفتی
به ملاقات علی ـ ساقی کوثر ـ رفتی
آمدی امر نمایی که امیر است علی
ولی الله وَ مولای غدیر است علی
اوج فتنه بشود باز بصیر است علی
صاحب تیغ دو دم ، شیر دلیر است علی
چه بلایی به سر اهل هنر آورده
ذوالفقارش که دمار از همه در آورده
«اوّل ما خلق الله» فقط نور تو بود
حامل وحی خدا خادم و مأمور تو بود
یکی از معجزه ها سبحه ی انگور تو بود
دوستی علی و فاطمه منشور تو بود
ما گرفتار تو و دختر و داماد توایم
تا قیامت همگی نوکر اولاد توایم
پشت تو فاطمه و حضرت حیدر ماندند
اهل نجران ، همه در کار شما در ماندند
نسل تو سبز و حسودان تو ابتر ماندند
نوههایت همگی سیّد و سرور ماندند
ای پیمبر چه نیازی به پسرها داری ؟
صاحب کوثری و حضرت زهرا داری
ای عبای نبوَی ! پنج تنت را عشق است
ای اولوالعزم ! علی ـ بت شکنت ـ را عشق است
یاس خوشبو و حسین و حسنت را عشق است
می نویسم که اویس قرنت را عشق است
بُرده هوش از سر ما عطر اویس قرنی
حرف من حرف اویس است : تو در قلب منی
زندگی تو که انواع بلاها را داشت
با وجودی که ابوجهل سر دعوا داشت
خم به ابروت نیامد ، لب تو نجوا داشت
صبرت ایّوب نبی را به تعجّب وا داشت
بُت پرستی که برای تو رجز میخواند
به خدا مال زدن نیست خودش میداند
@hosenih
ای که در شدّت غم «چهرهی بازی» داری
چون مسیحا چه دم روحنوازی داری
تا که چون شیر خدا شیر حجازی داری
به فلانی و فلانی چه نیازی داری؟!
کوری چشم حسودان زمین خورده و پست
افتخار تو همین بس که کلامت وحی است
عشق تو عاشق بیتاب عمل میآرد
قمر روی تو مهتاب عمل میآرد
خم ابروی تو محراب عمل میآرد
خاک پای تو زر ناب عمل میآرد
همهی عشق من این است مسلمان توام
عجمی زاده و همشهری سلمان توام
شاعر: #محمد_فردوسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴اهتزاز پرچم عزای حضرت زهرا(س) در آستانه #فاطمیه در نجف اشرف
بر مشامم می رسد بوی عزای فاطمه
می شوم آماده ی گریه برای فاطمه
شاعر: #محمد_فردوسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_یلدا
شب تا سحر جز نام تو نجوا ندارد
کی گفته که عاشق شب یلدا ندارد؟!
دلداده تنها لذّتش دیدار یار است
وابستگی به لذّت دنیا ندارد
میسوزم و میسازم عمری با فراقت
پروانه جز آتش که جایی را ندارد
هر فصلی از عمرم زمستان است بی تو
دنیای بی تو واقعاَ گرما ندارد
ما را به عنوان «غلامت» می شناسند
بی تو کسی کاری به کار ما ندارد
ای خوش به حال آنکه مثل مهزیارت
جز دیدن تو در سرش رؤیا ندارد
از دیدنت محروم میماند یقیناَ
چشمی که رنگ و بویی از تقوا ندارد
وقتی که جای «بهتر از ما» خیمه ی توست
دیگر برای روسیاهان جا ندارد
تا زنده ام میبینمت یا نه ؟ بگو که
این نوکرت توفیق دارد یا ندارد؟
گر چه بدم امّا تو را میخواهم آقا
مجنون تمنّایی به جز لیلا ندارد
خوشبخت آنکه انتخابش کردهای تو
بدبخت آنکه این لیاقت را ندارد
هر جای هیأت که نشستم فیض بردم
پایین و بالا مجلس آقا ندارد
شاعر: #محمد_فردوسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
#امیرالمومنین_ع_مدح
توفیق نصیبم شده از یار بخوانم
مدّاحی دلدار کنم از دل و جانم
خواهم ز خدا ای هدف خلقت هستی
تا روز جزا زیر لوای تو بمانم
المنةُ لله که من وقف تو هستم
یعنی که گدای تواَم و شاه جهانم!
وقتی که زبان مدح و ثنای تو بگوید
شهد عسلت می چکد از هر دو لبانم
جام دلم از عشق تو گردیده لبالب
این حالت روحانی من گشته نشانم
جز مِهر تو را در دل خود راه ندادم
مِهر تو شود روز جزا خطّ امانم
سرشار شدم از کرَم واسعه ی تو
از فیض تو نشأت ببَرد طرز بیانم
بر طینت من مُهر غلامی تو پیداست
تزریق شده مِهر تو در روح و روانم
سوگند به زهرا که تویی دار و ندارم
گر اَمر کنی در قدمت جان بسپارم
جبریل فرود آمده از سوی خدایت
حکمی ز خدای احد آورده برایت
آورده برای تو که سلطان جهانی
تاجی که مزیّن شده با نور ولایت
«اقرأ» به تو تلقین بکند یار قدیمی
آوای علی می رسد از غار حرایت
فرمود بخوان نام خداوند جلی را
آن کَس که به هر لحظه کند از تو حمایت
شد واسطه ی فیض خدا حضرت حیدر
یعنی که به دست علی است امر هدایت
تو با علی هستی و علی با تو دمادم
هر جا که تو رفتی، شده او پای به پایت
تو منبع نوری و علی لمعه ی نورت
یعنی که تویی کعبه و او قبله نمایت
آویخته بر گردن من رشته ی لطفت
مملو ز کرامات تواَم، زیر لوایت
من جز تو و حیدر به خدا یار ندارم
جز لطف شما هیچ مددکار ندارم
ای دوستی ات تاج سر عالم و آدم
المنةُ لله که تویی سید خاتم
با خُلق عظیمت همه را شیفته کردی
اسلام ز اخلاق تو شد قبله ی عالم
مشی تو به اسلام علی عادتمان داد
این است صراطی که به قرآن شده اقوَم
واقف به تولای علی چون تو کسی نیست
ای یار قدیمی علی، قائد اعظم!
با دست که شد تاج رسالت بر سر تو؟
این دست خدا بود که گشتی تو معمّم!
معراج، خدا از چه کسی با تو سخن گفت؟
با صوتِ که اسرار خدا بود مفهّم؟
هنگام خداحافظیِ آخر معراج
آیا تو نگفتی به خدا یا علی آن دم؟
بالله که این حمد خداوند ودود است
حیدر به خداوند قسَم، اصل وجود است
قلبم شده امشب حرم حیدر کرّار
جانم به فدای قدم حیدر کرّار
بر طالع من شیعه ی حیدر بنوشتند
نقش است به قلبم عَلَم حیدر کرّار
زنگار، زدوده ز دلم نور ولایت
گردیده دلم جام جم حیدر کرّار
اُفتد به تن دشمن تو لرزه ی سنگین
وقتی شنوَد ذکر و دم حیدر کرّار
در معرکه بر روی زمین ریخته سرها
با چرخش تیغ دو دم حیدر کرّار
روئیده به جان و دل من گلشن مِهرت
از بارش ابر کرَم حیدر کرّار
با نیمه نگاه تو شدم یار ولایت
صد شکر شدم از خدَم حیدر کرّار
از روز ازل تا به ابد دل به تو بستم
از پیر غلامان شما بوده و هستم
شاعر: #محمد_فردوسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
جادهی وصل علی و فاطمه هموار بود
لحظهی پرواز روح حیدر کرّار بود
رنگ خون شد دستمال زرد بر پیشانیاش
یعنی این که جوشش زخم سرش بسیار بود
گوشهی خانه به سر قرآن گرفته زینبش
بر لبش امّن یجیب و ذکر استغفار بود
چند باری از سر شب تا سحر از حال رفت
گوییا آمادهی رفتن به سوی یار بود
بعد زهرا روز خوش هرگز ندیده مرتضی
در گلویش استخوان و بین چشمش خار بود!
یک نگاهش بر حسین و زینب و عبّاس بود
یک نگاه دیگرش هم بر در و دیوار بود
غصّهی خانهنشینی و غم سی سالهاش
پیش چشمش میگذشت و غرق این افکار بود
ماجرای کوچه و روی کبود فاطمه
مثل یک دیوار خانه بر سرش آوار بود
آن چه که شیر خدا را بر زمین انداخته
ضربهی تیغ عدو نه... تیزی مسمار بود
... آمد استقبال او با شاخهی گل، همسرش
روی دستش غنچهی شش ماههی خونبار بود
✍ #محمد_فردوسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
نور چشم پیمبری حمزه
چه قدَر مثل حیدری حمزه
اسدالله دیگری حمزه
به خداوند، محشری حمزه
ای مُلقّب به سیّدالشهدا
حامی مُخلص رسول خدا
هم عمو، هم برادرش بودی
همه جا یار و یاورش بودی
تو علمدار لشکرش بودی
جنگجوی دلاورش بودی
تا نظر بر سپاه میکردی
روزشان را سیاه میکردی
بین لشگر وجود تو لازم
بین میدان، حریف تو نادم
افتخار قبیلهی هاشم
مینویسم برای تو دائم
مینویسم کمال داری تو
مثل جعفر دو بال داری تو
بی سبب نیست این که "سرداری"
به علی رفتهای جگر داری
وقت حمله به سینه پر داری
همه دیدند که هنر داری
با دو شمشیر حمله میکردی
وَ دمار از همه در آوردی
مرحبا بر تو ای عموی رسول
که چنین شد سفید، روی رسول
با تو محفوظ چار سوی رسول
کم نگردید با تو موی رسول
کاش حمزه مدینه هم بودی
دور بیت الحزینه هم بودی
بیعتت با نبی چه دیدن داشت
اَشهدت آن زمان شنیدن داشت
عطر اسلام تو وزیدن داشت
رنگ بوجهل هم پریدن داشت
با کمانت سرش ز هم پاشید
از تو و نام حمزه میترسید
ما پیاده ولی سواره، شما
یکی از راههای چاره، شما
روضههای پر از اشاره، شما
تکّه تکّه و پاره پاره، شما
اهل بیت از تو یاد میکردند
بر تو گریه زیاد میکردند
در کمین بود، نیزه را انداخت
پیکرت را چه بی هوا انداخت
تا نبی روی تو عبا انداخت
همه را یاد بوریا انداخت
اوّلین رکن پنج تن میخواند
روضهی شاه بی کفن میخواند
ته گودال پیکرش افتاد
جلوی چشم خواهرش افتاد
جای خنجر به حنجرش افتاد
نالهای زد وَ مادرش افتاد
یا بُنَیَّ ذبیح عطشانم
یا بُنَیَّ قتیل عریانم
✍ #محمد_فردوسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
اینچنین احساس کردم بین رؤیا بارها
میزنم بوسه به دست و پایت آقا بارها
خواستم تا مهزیارت باشم امّا روز و شب
سبز شد در پیش رو «امّا ـ اگرها» بارها
با چنین وضعِ وخیم و رو به قبلهبودنم
حال و روزم را شدی هر روز، جویا بارها
ای طبیبی که به دنبال مریضت میروی
با وجودی که مرا کردی مداوا بارها...
... کور بودم که تو را نشناختم، عیب از من است
شد حجابِ دیدگانم حُبِّ دنیا بارها
این همه گفتی که دور معصیت را خط بکش
من ولیکن کردهام امروز و فردا بارها
چشمپوشی از گناهان معنیاش این است که
با تغافل میکنی با من مدارا بارها
کِشتی اُنسِ مرا طوفانِ شهوت غرق کرد
ریخته بار مرا در قعر دریا بارها
جنس نامرغوب بیخ ریش صاحب میشود
آه آقا روی دستم مانده حالا «بارها»
بارهایم را خریدی، ای خریدار کریم
مادرت بس که سفارش کرد من را بارها
✍ #محمد_فردوسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_شهادت
طاق ابرویت مرا سمت مصلی میکشد
اشک، چشمان تو را مانند دریا میکشد
از خجالت آب گشتی تا که دیدی دختری
عکس مشکی را به روی خاک صحرا میکشد
ماه جایش آسمان است علتش این است اگر
آسمان دارد تو را بالا و بالا میکشد
یک عمود آهنین آمد... سرت پاشیده شد
نالهات امّالبنین را دارد این جا میکشد
راهزنهایی که دور پیکرت حلقه زدند
کارشان در علقمه دارد به دعوا میکشد
تا رسیدم پیش تو دیدم که یک دست کبود
یک به یک از پیکر تو تیرها را میکشد
سینه و پهلوی تو بوی مدینه میدهد
میکشی درد عجیبی را که زهرا میکشد
رفتی و چشمان هرزه روی زینب باز شد
نانجیبی بیحیایی را به معنا میکشد
✍ #محمد_فردوسی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
«با سلام»
لطفاً قبل از اینکه از کانال دیدن بفرمایید،
حتماً 👈اینجا👉 را لمس کنید و عضو کانال شوید🙏
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
امسال هم نوکر حسابم کردی آقا
بد بودم امّا انتخابم کردی آقا
در مجلس روضه مرا هم راه دادی
یک بار دیگر مستجابم کردی آقا
کوهِ گناهم را تو نادیده گرفتی
با لطف خود غرق ثوابم کردی آقا
مثل همیشه آبرویم را خریدی
پیش همه عالیجنابم کردی آقا
از اولش کارِ تو ذرّهپروری بود
در آخرش هم آفتابم کردی آقا
بالِ فرشته فرشِ راهِ عرشیام شد
تا «خادم الزّهرا» خطابم کردی آقا
زهرا نوشت و پای آن را مُهر کردی
با این قباله کامیابم کردی آقا
یک «آه مادر» گفتی و آتش گرفتم
از میخِ دَر گفتی کبابم کردی آقا
✍ #محمد_فردوسی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
مردی که جبریل امین در محضرش بود
دریای علمش هدیهی پیغمبرش بود
نام شریفش اسم نهری در بهشت است(١)
خلد برین هم جلوهای از مظهرش بود
فقه و کلام و منطق و عرفان و حکمت
این چشمهها جاری ز چشم کوثرش بود
وقتی که در میدانِ دین آماده میشد
تازه زمان رزم و فتح خیبرش بود
هر احتجاجش چشمها را خیره میکرد
تیغ کلامش ذوالفقار دیگرش بود
حتّی به همراه هزاران طالب علم
«نُعمان ثابت» پای درس منبرش بود(٢)
هارون مکّیها کجا بودند آنروز
روزی که دست شعله سدّ معبرش بود؟!
فرزند ابراهیم را آتش نسوزاند
این معجزه از معجزات محشرش بود
یاد مدینه بود و عکس آتش و دود ...
... دائم میان قاب چشمان ترش بود
شکرخدا چشمی به ناموسش نیفتاد
شکرخدا که بین حجره همسرش بود
مویی نشد کم از سر اهل و عیالش
هر چند که بُغضی درون حنجرش بود
در آن شلوغی روضه میخوانْد اشک میریخت
اشکش برای عمّههای مضطرش بود
او بیشتر یاد رقیّه بود آن جا
این روضهها هم حرفهای آخرش بود:
از کاروان جا مانده بود و اندکی بعد ...
... با تازیانه زجر، بالای سرش بود
یک دست خود را حائل سیلی نمود و
یک دست دیگر هم به روی معجرش بود
آتش، هجوم ناگهانی، درد پهلو
اینها همه ارثیههای مادرش بود
✍ #محمد_فردوسی
١_ در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که پدرم مرا از روی علم و آگاهی جعفر نام نهاد، چون جعفر، نام نهری در بهشت است.
📚بحارالانوار مجلسی، ج ۴۷، ص ۲۶
٢_ نُعمان بن ثابت بن زوطا بن مرزبان مُکنّا (مشهور به ابوحَنیفه) پایهگذار مذهب حنفی از مذاهب چهارگانهٔ اهلسنت
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e