بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_عسکری_ع_ولادت
#مرتضی_حیدری_آل_کثیر
▶️
سلام حضرت گندمگون !
سلام حُسن خدادادی
سلام شعر مجسّم در
معلّقات دلِ هادی
@hosenih
بهشت روزنه ای دارد
که رو به چشم تو وامانده
تو بهترین غزلی هستی
که از بهشت جدا مانده
@hosenih
سپیده ای متراکم در
شبی سیاه ، تو هستی تو
جهان دو دیده ی تار است و
در آن نگاه تو هستی تو
@hosenih
در این سکوت که دریا را
به پای پلک تو می ریزد
کدام حادثه می خوابد ؟
کدام حادثه می خیزد؟
@hosenih
سلام بر تو که می آئی
که عشق آمدنی باشد
و دلپذیر تر از این کو ؟
که چهره اش حسنی باشد ؟
@hosenih
لب تو مژده ی بارانی
که از کَرَم متولّد شد
تویی که بین هرانگشت
تو صد قلم متولّد شد
@hosenih
قلم بدست گرفتی ّ و
حروف سمت تو لغزیدند
که از دریچه ی تو ذرات
نور خالق خورشیدند
@hosenih
عبای سبز تو در زندان ؛ب
هشت ِوا شده در مرداب
صدای گرم تو در مجلس
؛اذان شهر ِ سراسر خواب
@hosenih
نمی رسم به تو ناچارم
رها کنم کلماتم را
به لهجه ی تو سخن گفتم
که بشنوی صلواتم را
@hosenih
تو لشکر سکناتی که
به عزم حیدری آغشته است
تو دستخط نقی هستی
که جز به قاعده ننوشته ست
@hosenih
اگر که سجده کنی عالم
، ملک به پای تو می ریزد
وابرهای همه عالم
به سامرای تو می ریزد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#مرتضی_حیدری_آل_کثیر
▶️
خودت گذاشتی از دست تو، تورا بنویسم
وگرنه من نتوانستم از شما بنویسم
حروف ،سمت قلم آمدند تا بتوانم
به روی سطری ازآیینه آه را بنویسم
@hosenih
به روی سطر شب آلودم ای نهایت تطهیر
دوات نور نباشد من از کجا بنویسم
توسلم به تو دائم توجهم به تو قائم
بگو بخوانمت ای ذکر گریه یا بنویسم؟
دو قطره اشک به من ده که با وضو بتوانم
دو مصرع از غزلم روی گونه ها بنویسم
چنین که حل شده ای در خدا - به وقت سرودن -
پس از «به نامِ خدا» گفتم از خدا بنویسم
تو قبلِ خَلق شدن امتحان شدی چه بگویم
چه غیر حیرتم از شرح ماجرا بنویسم
دمی که کرّ و بیان خیره می شوند به نورت
از آن درخشش بی حدّ و انتها بنویسم
خودت رسولِ دعاهایِ آسمانیِ خویشی
تو همکلام خدائیّ و من خطابه نویسم!
@hosenih
نوشتن از تو فقط کار حیدر است نه شاعر
اگرکه آینه ات اوست ،من چرا بنویسم ؟
غزل رسیده به جایی که در برابر ِچشمت
به انتها برسم باز از ابتدا بنویسم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_مدح
#مرتضی_حیدری_آل_کثیر
▶️
معلوم شد مي از هيجان دور بوده است
دور از لبت مكدر و مخمور بوده است
اين آفتاب ِ در پي تحقيق ،آمده
در بُعد ِ ناشناخته ات كور بوده است
@hosenih
حتي تحيري كه بدست تو مي شكافت
از جايگاه حاجت خود دور بوده است
مردي كه با لبش ، دَمِ شمشير را شكافت
در پنجه ي مناظره محصور بوده است
.
چشمان تو كه كشف شدند ،آسمان نوشت
خورشيد هم شعاعي از انگور بوده است
در سستي مداوم دار الخلافه ها
پلكت به حل مسئله مشهور بوده است
طوري زمين به جاذبه ات ،خيره مانده بود
انگار ،محو ِآتشي از (طور) بوده است
وقتي كه علم،صورت خود را در آب ديد
باور نداشت هاله اي از نور بوده است
معلوم شد براي به معراج خواندنت
هر شب هزار آينه مامور بوده است
@hosenih
مولا! قلم سوادِ ثنايت نداشته !
اين شعر هم زوصف تو معذور بوده است
يك عمر ،لب به نام تو وا كرده ام ولي
از من همين مقدمه ،مقدور بوده است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#مرتضی_حیدری_آل_کثیر
▶️
باد، مثل خبرِ آب به صحرا رفته !
ماه می تازد و دریا به تماشا رفته
خبرِ ماه که در سینه ی شب ،تیر کشید
پرده افتاد: قیامت به تماشا رفته
@hosenih
آنکه باهلهله ی تیغ به جنگ آمده است
به «علی »رفته چنان رود ِ به دریا رفته!
عمقِ بی آبی ِ جهل آمده استقبالش
کاسه های ِسرِ قوم است که بالا رفته
هر که پرورده ی زهراست،دراین عرصه ی سرخ
سر به همراه نیاورده به هر جا رفته
@hosenih
زیرِ بازوی فلک را چه کسی می گیرد؟
تنِ نورا نی خورشید به یغما رفته
خبرِ ماه ؛، که کم کم به دل ِ خیمه رسید
عطش از یاد لب کودکِ تنها رفته!
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
#مرتضی_حیدری_آل_کثیر
▶️
السلام اي نفس ِ باديه باغ از چشمت
كه گرفته ست بجز اشك؛ سراغ ازچشمت
آمدم داغ شوم يكسره داغ از چشمت
از من ِ گمشده فرياد و چراغ از چشمت
تو فقط از دل يك حادثه تابيده شدي
شرف حيدري اي ماه؛مگر ديده شدي ؟
@hosenih
آمدم دست به دامان تو باشم زينب
ريگِ پابوسِ بيابانِ تو باشم زينب
لحظه اي مات و پريشان تو باشم زينب
لحظه اي قاريِ قرآن تو باشم زينب
هیبتنامتو چونکوه چنان پابرجاست
تا به نام تو رسیدم ادب از جا برخواست
چيزي از وسعت نام تو نگفتم هرچند
زده ام بال دلم را به تماشا پيوند
تو روايتگر دردي ؛چه رسايي چه بلند!
چقَدَر آيه به فرياد لبت آمده اند
پوشش كعبه اي و آل اميّه فيل اند
و ابابيل سخن هاي تو در تنزيل اند
قد خورشيد اگر خم شده مي باري تو
زخم اگر وا بشود دست پرستاري تو
چادر از سوره ي(واليل ) به سر داري تو
آه زينب ! چقَدَر حيدر ِ كرّاري تو ؟
تو شهيدي ! همه ي فاصله ها مي دانند
عمق فرياد تو را سلسله ها مي دانند
@hosenih
شب سنگين اسارت ؛عطشي بي پايان
محرمت حسرت و تاريكي و اندوه گران
بتِكان! هرچه غمِ خون شده داري بتكان!
بنشين روبرويِ نيزه ي عباس و بخوان :
(امشب اي ماه !به دردِ دل ِ من تسكيني
آخر اي ماه ! تو همدردِ من ِ مسكيني )
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#مرتضی_حیدری_آل_کثیر
▶️
دلم چو تیغ برهنه ست روبروی نیامش
که بوی سوختن خیمه می رسد به مشامش
سلام می کنم از دور و می رسم به حریمی
که ابرو باد ومه و مهر می دهند سلامش
@hosenih
قدم گذاشته ام چون نسیم تا بکشاند
مرا کشاکش طوفانیِ پیاده نظامش
برای دیدن زیبائی اش گریسته ام من
که روی عرش نی افتاده است ماه تمامش
نگاه می کنم از گوشه ای که چشم خودم نیست
به جاده ای که گره می زند مرا به مقامش
به هیئت صلوات ایستاده صاحب موکب
غم حسین چکیده ست از میان کلامش
@hosenih
. . . نگاه کن به سرافرازی سپیده ی بی سر
به شرم ظلمت و آن آفتاب بر سر بامش
پل صراط من انگشت اوست گرچه بریده
بهشت سینه ی معصوم اوست گرچه دریده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_عسکری_ع_ولادت
#مرتضی_حیدری_آل_کثیر
▶️
سلام حضرت گندمگون !
سلام حُسن خدادادی
سلام شعر مجسّم در
معلّقات دلِ هادی
@hosenih
بهشت روزنه ای دارد
که رو به چشم تو وامانده
تو بهترین غزلی هستی
که از بهشت جدا مانده
@hosenih
سپیده ای متراکم در
شبی سیاه ، تو هستی تو
جهان دو دیده ی تار است و
در آن نگاه تو هستی تو
@hosenih
در این سکوت که دریا را
به پای پلک تو می ریزد
کدام حادثه می خوابد ؟
کدام حادثه می خیزد؟
@hosenih
سلام بر تو که می آئی
که عشق آمدنی باشد
و دلپذیر تر از این کو ؟
که چهره اش حسنی باشد ؟
@hosenih
لب تو مژده ی بارانی
که از کَرَم متولّد شد
تویی که بین هرانگشت
تو صد قلم متولّد شد
@hosenih
قلم بدست گرفتی ّ و
حروف سمت تو لغزیدند
که از دریچه ی تو ذرات
نور خالق خورشیدند
@hosenih
عبای سبز تو در زندان ؛ب
هشت ِوا شده در مرداب
صدای گرم تو در مجلس
؛اذان شهر ِ سراسر خواب
@hosenih
نمی رسم به تو ناچارم
رها کنم کلماتم را
به لهجه ی تو سخن گفتم
که بشنوی صلواتم را
@hosenih
تو لشکر سکناتی که
به عزم حیدری آغشته است
تو دستخط نقی هستی
که جز به قاعده ننوشته ست
@hosenih
اگر که سجده کنی عالم
، ملک به پای تو می ریزد
وابرهای همه عالم
به سامرای تو می ریزد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#مرتضی_حیدری_آل_کثیر
▶️
آسمان را مچاله کرد و گریست
یاد ِمنظومه ی جوان افتاد
اشک هایش شهاب شد غلطید
و در آن سمت کهکشان افتاد
@hosenih
رو به تسبیح آفتاب نشست
دانه دانه غروب را نخ کرد
تو مگر تشنه نیستی پسرم؟
لب بزن، آتش از دهان افتاد
@hosenih
شرح بازوی پُر توانت را
ماجرای برادرانت را
خواندم از چشم خواهرت وقتی
که نگاهم به کاروان افتاد
@hosenih
مثل بادی که خون چکان بوزد
به تماشا گذاشتی خود را
قسمتی از تو فاش شد اما
پرده ای هم در این میان افتاد
@hosenih
چله ی غیرتی رها شد و تیر
مملو از میلِ برنگشتن بود
نور، پاشید و ماه در قابِ،
تیره ی آب خون چکان افتاد
@hosenih
مرگ از ارتفاع چشمانت،
سرنگون شد نفس زنان در باد
خاک، دندان به لب گرفت اما
پیکر تو در آسمان افتاد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#مرتضی_حیدری_آل_کثیر
▶️
خودت گذاشتی از دست تو، تورا بنویسم
وگرنه من نتوانستم از شما بنویسم
حروف ،سمت قلم آمدند تا بتوانم
به روی سطری ازآیینه آه را بنویسم
@hosenih
به روی سطر شب آلودم ای نهایت تطهیر
دوات نور نباشد من از کجا بنویسم
توسلم به تو دائم توجهم به تو قائم
بگو بخوانمت ای ذکر گریه یا بنویسم؟
دو قطره اشک به من ده که با وضو بتوانم
دو مصرع از غزلم روی گونه ها بنویسم
چنین که حل شده ای در خدا - به وقت سرودن -
پس از «به نامِ خدا» گفتم از خدا بنویسم
تو قبلِ خَلق شدن امتحان شدی چه بگویم
چه غیر حیرتم از شرح ماجرا بنویسم
دمی که کرّ و بیان خیره می شوند به نورت
از آن درخشش بی حدّ و انتها بنویسم
خودت رسولِ دعاهایِ آسمانیِ خویشی
تو همکلام خدائیّ و من خطابه نویسم!
@hosenih
نوشتن از تو فقط کار حیدر است نه شاعر
اگرکه آینه ات اوست ،من چرا بنویسم ؟
غزل رسیده به جایی که در برابر ِچشمت
به انتها برسم باز از ابتدا بنویسم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_مدح
#مرتضی_حیدری_آل_کثیر
▶️
معلوم شد مي از هيجان دور بوده است
دور از لبت مكدر و مخمور بوده است
اين آفتاب ِ در پي تحقيق ،آمده
در بُعد ِ ناشناخته ات كور بوده است
@hosenih
حتي تحيري كه بدست تو مي شكافت
از جايگاه حاجت خود دور بوده است
مردي كه با لبش ، دَمِ شمشير را شكافت
در پنجه ي مناظره محصور بوده است
.
چشمان تو كه كشف شدند ،آسمان نوشت
خورشيد هم شعاعي از انگور بوده است
در سستي مداوم دار الخلافه ها
پلكت به حل مسئله مشهور بوده است
طوري زمين به جاذبه ات ،خيره مانده بود
انگار ،محو ِآتشي از (طور) بوده است
وقتي كه علم،صورت خود را در آب ديد
باور نداشت هاله اي از نور بوده است
معلوم شد براي به معراج خواندنت
هر شب هزار آينه مامور بوده است
@hosenih
مولا! قلم سوادِ ثنايت نداشته !
اين شعر هم زوصف تو معذور بوده است
يك عمر ،لب به نام تو وا كرده ام ولي
از من همين مقدمه ،مقدور بوده است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_مدح
#مرتضی_حیدری_آل_کثیر
▶️
به ذولفقار فرودآمده به رزم علی
که عادیات قسم می خورد به عزم علی
زمین سماع کنان می رسد به بزم علی
وواژه های پریشان من به نظم علی
به اینکه نام علی رانبرده مست شوم
مگر چو کعبه کمی لایق شکست شوم
@hosenih
امیر هستیم ای شور برتر از شعفم !
که در خیال تو با شش جهت خدا طرفم
چنین که دل به قلم ریخته ست وجان به کفم
به قصد سجده به خاک تو.. راهی نجفم
هنوز شمعم وصد شعر درجگر دارم
هوای از توبرافروختن به سردارم
به من نگاه کن ای در تو هستی ام همه مات
بذکر وجدک جاءت تزغرد الکلمات
رهانکن که بلغزد قلم به ذکر صفات
خودت نظرکن وبفرست برخودت صلوات
(اگرچه عرض هنر پیش یار بی ادبی ست
زبان خموش ولیکن دهان پر از عربی ست)
فتحت باب عیونی لیرحل الوسن
هنوز محو تو هستم هنوزماه من
ملکت قلبی و حیرتنی ابالحسن
بناروجدک قد نلت جنه العدن
چقدر شاعر پیش از من از تو خواند نوشت
بهشت بی تو جحیم است و نار باتو بهشت
@hosenih
زخاکیان نه فقط برتر است نام علی
که محترم شده کعبه به احترام علی
به عشق زنده ام ازپرتو مقام علی
علی امام من است و منم غلام علی
سلام برتوو برآن جبین مصطفوی
برآن قیام خدائی و قامت علوی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_مدح
#مرتضی_حیدری_آل_کثیر
▶️
بس که نام تو پیچ و تاب گرفت
کهکشان را ابوتراب گرفت
آسمان جلوه ی تو را کعبه
مانده ام من ؛چگونه قاب گرفت؟
@hosenih
با همان دستهای پینه زن ات
می توان چشم از آفتاب گرفت
به دلم حق بده؛ که خاک رهت
از لبم حقّ انتخاب گرفت
گوئیا با سجود مانوسم
خاک کوی تو را که می بوسم
دارد این زندگانی پرتب
باتو تبدیل می شود به رطب
لذت زیستن به چیست مگر؟
بجز این نوکریّ شاه عرب
تو که حُسن ِ مضاعف قمری
کمی آهسته دل بکن از شب
@hosenih
سجده گاه تو آرزوی افق
و حصیرِ تو حسرت ِ کوکب
کهکشان را اگر نخوابانی
کی می افتد علی! علی! از لب
ظهرِ «والشمس ِ »روشن تو حسین
سِترِ «والیل ِ » مُصحَفت زینب
لشکرت را به مُجتبی بسپار
ضیغمٌ فی الحیراب ِ لا یُغلَب
کفرِ این قوم را که حدّی نیست
اسد الله بودنت کافیست
ای نگاه تو بهتر از تاویل
وی فلکبان روح در تنزیل
بس که مثل خودی ّ و مثل تو نیست
لرزه افتاده برتن تمثیل
اندکی روبروی خود بنشین
«حسبی َ الله ِ »من و «نعمَ وکیل»
تا تو لب وا کنی به سمت ِ خدا
بنده گان ِ تو می شوند گُسیل
بسکه قرآن ِ ناطقی ، از چاه
ناله ها می رسند با ترتیل
تو که با گام ِ روشنت کردی
کوچه ها را به کهکشان تبدیل
حق بده،بنده گان خضوع کنند
به پرستش تو را رکوع کنند
ها علی ٌّ بشر، چگونه بشر
اولین تکیه گاه پیغمبر
تو بدین روشنی ،چرا باید
بر سر ِ حقّت اختلاف ِ نظر؟
ای که منجر شدی به ردّ الشمس
دست رد کی زنی به سائل ِ در!
نقطه ی فاء ِ «فوق َ ایدیهِم »
دست الله روی دست بشر
@hosenih
نقطه ی سبزِ باء ِ «بسم الله »
سایه افکنده است بر محشر
بخشش خاتمی به وقت نماز
بال صدها ملک به سویت باز
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_مدح
#مرتضی_حیدری_آل_کثیر
▶️
حالا بگو به گوش زبانها که قاصرند
در این بیان که وصف تو افتاده شاعرند
@hosenih
یک بار اشتباه زچشم تو سر نزد
تا حق دهم به جانب آنها که منکرند
آنها که در نبرد گریزان شوند و باز
وقتی که نان گرم تو پخته ست حاضرند
تو اوّلی ّ و اوّل بسم اللّهی «علی»
سبقت گرفته گان همه نزد ِ تو آخِرند
همسایه ی قنوت تو عرش است و شانه هات
با دست بیقرار یتیمان مجاورند
@hosenih
آری اگر قیاس مسلمان شدن علی ست
بی شک تمام مردم این شهر کافرند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_مصائب
#مرتضی_حیدری_آل_کثیر
▶️
غمی از سینه ام نزد بیرون هر چه بر سر زدم هیاهو را
مردگان مرا صدا بزنید ،آه ای ضجه های عاشورا
اگر اینگونه شاد می گریم همه از برکت مصیبت اوست
همه از یمن این عطش ،که زده ست ،رگ بارانیِ فراسورا
@hosenih
قطره قطره اسیر واشدنم ،شعله شعله شهیدم از حسرت
روضه ی تشنه ای درون سرم،موبه مو خوانده راز گیسو را
به غزلهای تشنه مانده قسم،به خدایی که اینچنین زیبا
به ظرافت نشانده در دلِ هم،نیزه و سینه ،تیر و ابرو را
که من از چشم بادها دیدم ،شعله در خیمه ی حرم می سوخت
خواهری در پی برادر تا....لحظه ی سر بریدنِ اورا...
@hosenih
ونبیند به غیر زیبایی،خواهری دلشکسته،خسته،اسیر
وقتی از کودکی چنین دیده ست،داغ دیوار و میخ و پهلو را
غمی از سینه ام نزد بیرون هر چه بر سر زدم هیاهو را
مردگان مرا صدا بزنید ،آه ای ضجه های عاشورا
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#محکومیت_حادثه_تروریستی در حرم #شاه_چراغ_ع
به رگبارِ ستم بستند، در باغِ حرم «دین» را
به خون خویش آغشتند چندین مرغ آمین را
بهپا خیزید ای فریادها! هنگام ماتم نیست
به بیرقها بدل سازید چادرهای خونین را
خبرها زرد، باورها همه خاکستری... پیداست
که باد از دور آوردهست این ایمان رنگین را
نخواهد کاشت بذرِ فتنه دیگر، خاک بیدار است
وطن زندهست، شب دیگر نگیرد جشن، تدفین را
دروغ و فتنه و تزویر... سمت کیستند اینها؟
اجابت کردهاند اینگونه نجوای شیاطین را
اگر چه قله یخ بستهست، رقص شعلهای در ماست
که با هر گام، بر هم میزند این برف سنگین را
تبی از نور میآید، زمان خواهد گرفت آن را
طنین سورۀ فتح است، شب خواهد شنید این را
شاعر: #مرتضی_حیدری_آل_کثیر
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات
ای چشمههای نور تو روشنگر دلم
ای دست آسمانی تو بر سر دلم
راز دلم، نیاز دلم، باور دلم
سوی تو دستوپا زده بال و پر دلم
ای حضرت کریمه! تو را میزنم صدا
من آشنای دردم و تو خواهر رضا
ای نور بارگاه تو تابیده بر فلک
جارو زنانِ صحن تو بال و پر ملک
گر با مدینه هست تو را صحن مشترک
اِنّی اَنا الغَریبُ بِهَمّی اَتیتُ لَک
راهم دِه! ای سپیده که در ظلمتم گمم
اذنم دِه! ای بهشت، که من زائر قمم
مهماننواز عترتی و خانهات دل است
معصومهای و ماه حجاب تو کامل است
روز حساب سایهٔ امن تو ساحل است
با این حساب، عشق تو حلّال مشکل است
پس خوش به حال قم که تویی نبض سینهاش
حج فقیر، مشهد و قم هم مدینهاش
ای خوب! بیتو حال و هوای دلم بد است
شوقم به بارگاه تو ای ماه! بیحد است
خورشید اگرچه زائر بیتاب مشهد است
بین طلوع و... چشم تو در رفت و آمد است
اینجا که آسمان بَرَد از چشمهٔ تو آب
گنبد طلوع کرده مگر پیش از آفتاب؟
ای آسمان، رواق نواهای یا ربت
وی ماهتاب، دانهٔ تسبیح هر شبت
نمنم گرفته ابر مفاتیحی از لبت
تازه رسیدهایم به آغاز مطلبت
هرچه قلم زدیم و نوشتیم و ساختیم
در بُعدِ ناشناختهات پر گداختیم
نامت بلند! چون که رضا را تو خواهری
یا حَبَّذا! که دختر موسی بن جعفری
دریای منشعب شده از حوض کوثری
من را به خود میآری و از هوش میبری
خاکم ولی به شوق تو تا اوج میپرم
وقتی در آستان تو هستم، کبوترم
✍ #مرتضی_حیدری_آل_کثیر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح
کبوتر آمده امشب زیاد گریه کند
به هرکجا که دلش سرنهاد گریه کند
به وقت خواندن اذن دخول میخواهد
اگر که حال خوشی دست داد، گریه کند
و زائری که به مشهد رسیده میداند
که در کجای زیارت زیاد گریه کند
برای اینکه شفاعت کند امام رئوف
در آستانهی بابُ الجواد گریه کند
✍ #مرتضی_حیدری_آل_کثیر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e