eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
292 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای از ازل به اهل زمین، اهل آسمان تابیده پرتوِ برکاتت به هر زمان با اذنِ حق، عوالم هستی، تمام قد شد قبلِ خلقتت، به ولای تو امتحان لطفِ خدای عَزَّوجَل بود، اینکه شد توحید بر ولای تو مشروط، آن زمان @hosenih آری در عالمِ ملکوت، آن شبِ حضور وقتی شدی، میان نبی و علی، عیان(۱) فرمود مصطفی بتو: میبینم از الَست خیرِ کثیر از تو به اهلِ همه جهان ذرّیه ی رسول خدا، سبط مرتضا یعنی رسیده آینه ی فاطمه، رضا هر کس که شد مقرب تو، عبد داور است عارف به حقِّ حضرتت، از هر که بهتر است هم برتر از پیمبر مرسل، مدافعت هم از فرشتگانِ مقرّب فراتر است(۲) دارد به حقّ معرفتت کاملاً شناخت هر کس بدونِ چون و چرا بر تو یاور است مقتولِ توست، در درجاتِ پیمبران محبوب قلب پاک تو مجنون حیدر است یک دعبلِ تو تیغِ زبانش، چو صد سپاه یک شیخِ طوسیِ تو به صد حوزه رهبر است بُهلولِ تو، معلمِ یک امتِ شماست فریاد او به صحنِ گهرشاد، کیمیاست تو وجهِ ذوالجلالی و ما طائر شما تو جلوه ی جمالی و ما زائر شما تردید در اطاعتتان، عینِ کافریست ای وای بر کسی که شود منکر شما پاسخ به هر سوال که سائل نکرده است آماده است در سخنِ حاضر شما اصلاً کجا فضائل تو وصف میشود مانده به کار خود قلمِ شاعر شما چشمِ خدائی و همه جا هست منظرت تو ناظر جهان و خدا ناظر شما اَعمال ما بدستِ تو هر روز میرسد هر روز از تو ناله ی جانسوز میرسد افسوس، شیعه قلب تو رنجور میکند ما را گناه، از تو فقط دور میکند گاهی که دیده، در طلبِ این و آن رود این دیده را، همان تُهی از نور میکند هر غفلتِ محبِ تو، تیری به قلب توست شیطان مرا ز راهِ تو مستور میکند از بس رئوف هستی و بنده نواز و خوب حق، فیضِ توبه بر همه مقدور میکند آقا ترا بجان جوادالائمه ات رحمی به دوستان جوادالائمه ات حالا که داده ای به دلم، اعتماد را خواهم ز تو شفاعتِ روز معاد را فضلت اگر عطا نکند بر محبِ تو روز حساب، من چه کنم، عدل و داد را معروف شد، غریبه و منکر شد آشنا جز خون که ریشه کَن نکند هر فساد را تا شیعه، از حریم شما میکند دفاع یاری کند عنایتِ تو این نهاد را محبوب تر ز یاریِ مومن، ندیده ایم احیا کنیم با مددِ تو جهاد را حیَّ علیَ الجهاد، که مردانِ روزگار با اقتدا به شاهِ ولایند، رستگار آقا بحقّ فاطمه دل را جلا بده ما را برای روز ظهور اعتلا بده هر درد میکشیم، ز دوریِ دلبر است ما را برای آمدنِ او صلا بده حالا که راهِ گنبد خضرا ز تنگناست ما را پناه سایه ی گنبد طلا بده @hosenih فکرِ رفاه نیست محِبت، به تشنگان... مثل همیشه، جرعه ی جام بلا بده ویزای اربعین، فقط امضای دست توست تا زنده ایم، تذکره ی کربلا بده تنها نه راهِ قدس، رهِ کربلا رود راه مدینه مکه هم از نینوا رود (۱) روایتی است از امام رضا(ع) در کتاب القطره (۲) همان ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ما گره گشا داریم ؛ دافع البلا داریم هر کسی کسی دارد ؛ ما امام رضا داریم ما امام رضا داریم سر تا به قدم دردیم ؛ رو به این حرم کردیم پشت پنجره فولاد ؛ ما دارالشفا داریم ما امام رضا داریم @hosenih با همه تهی دستی ؛ شادیم که از هستی بر دامن لطف تو ؛ دست التجا داریم ما امام رضا داریم تو دست عطا داری ؛ این همه گدا داری ما دست تهی داریم ؛ ما فقط تو را داریم ما امام رضا داریم از درت مران ما را ؛ جان مادرت زهرا غیر کوی تو مولا ؛ ما مگر کجا داریم ما امام رضا داریم روح و جان حج اینجاست ؛ ثامن‌الحجج اینجاست با صفا تر از مروه ؛ مروه و صفا داریم ما امام رضا داریم حجّ فقرایی تو ؛ یار ضعفایی تو اغنیا کجا دارند ؛ ثروتی که ما داریم                ما امام رضا داریم هر چند گرفتاریم ؛ کی گفته که بی یاریم ما حضرت معصومه ؛ ما امام رضا داریم ما امام رضا داریم ما عاصی و شرمنده ؛ تو رئوف و بخشنده هم خوف از آن داریم ؛ هم به این رجا داریم                ما امام رضا داریم @hosenih گر چه غرق عصیانیم ؛ در پناه سلطانیم چه واهمه ای دیگر ؛ از روز جزا داریم                ما امام رضا داریم رحمی به دل ما کن ؛ راه بسته را وا کن از تو خواستیم هر وقت ؛ میل کربلا داریم ما امام رضا داریم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یا ربِ وقت سحر تقرب شب هاست رو به کریمان زدن عبادت لبهاست بستر بیمار وعده گاه طبیب است خیری اگر میدهند برکت تب هاست نوکر گمنام هم بنام شد اینجا آنچه مهم نیست پیش یار لقب هاست سِیر الهیِ اهل عشق همیشه رحمت ذی القعده هاست لطف رجب هاست ذکر رضا قند کرده تلخی مارا شهد نبات است اینکه بین رطب هاست مادرم آمد مرا به دست رضا داد آبرویم را خرید خانه اش آباد! @hosenih محضر سلطان می آورند اگر دست میشکنند عاشقان به شوق نظر دست دست به دامان حلقه های ضریحم کودکم و میدهم به دست پدر دست بین قنوتم افاضه کرد مکرر خیر کثیر است در زمان سحر دست عقل چکارست تا گدای تو هستم فیض به من بیشتر رسانده ز سر... دست تر شده از دیدن حرم چقدر چشم پر شده از محضر شما چقدر دست سفره گشا تا رضاست سفره نشینم ضامن آهو نوشته روی نگینم @hosenih پشت سر زائران دعاست،دعایت دلخوشی دعبل است خاک عبایت سلسله بر گردن روات کشیدی جان بفدای کلام مثل طلایت کعبه تویی مسجدالحرام بهانه قبله تویی قم شدست قبله نمایت قصر به هم ریخت در مناظره وقتی.. آبروی جاثلیق ریخت به پایت کن فیکونِ تو فاش شد سر سفره شیر میاید برون ز پرده برایت روی دو چشم ترم قدم بزن ای ماه تا که مطهر شود شبیه قدمگاه.. @hosenih آمدم ای شاه با نشان و نشانی پیش تو باشد دلم به حکم امانی وقت نماز است صف پر است کمک کن کاش مرا هم کنار خود بنشانی هرچه کنی از درت جدا نشوم من خواه بخوانی مرا و خواه برانی جاروی خدام را ببخش به زوار تا که دراین دل کنند خانه تکانی ابن شبیب آمدست دیدنت آقا موقع روضه شدست و مرثیه خوانی ناله ان کنتَ باکیاََ بزن آقا سینه برآن شاه بی کفن بزن آقا @hosenih یابن الشبیب عمه ام دلش پر غم شد چادر و پوشیه بین قافله کم شد جد غریبم ز روی اسب زمین خورد پیرهنش بر فراز نیزه علم شد دامنشان گر گرفت صورتشان سوخت آتش خیمه بلای اهل حرم شد چرخش شلاق ها به بازویشان خورد قامت معصومه ها شکسته و خم شد بعد هزاران هزار زخم جگر سوز نوبت بازار شام و هلهله هم شد زخم غرورم ز ماجرای حجاب است گریه ی من بیشتر برای رباب است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ امشب ای دل با تمام غصه ها بیگانه باش امشب ای جانْ جرعه نوش جام سقاخانه باش امشب ای عقل از میِ عشق رضا(ع)دیوانه باش ای فلک‌ گِرد سرِ سلطان دین پروانه باش امشب ای هستی به شکرانه،خدا را سجده کن خالقِ سلطان علی موسی الرضا را سجده کن @hosenih باز پیغام سروش آمد ، چرا بنشسته ای؟ این ندا ازحق به گوش آمد چرا بنشسته ای؟ بحر رحمت در خروش آمد ،چرا بنشسته ای؟ ابر احسان ،جرمْ پوش آمد چرا بنشسته ای؟ طالعی ظاهر شد و گردید اقبالت بلند خیز و یکساعت بیا رندانه بارت را ببنید بر درِ باب الجواد امشب حوائج بیقرار در طواف طوس، دلهایِ کبوتر بی شمار عرش و فرش امشب همه خوشحال از دیدار یار هان که می "گوید که با یک گل نمی گردد بهار؟" کلِّ هستی را بهار آمد، ببین با چشم دل جان عالم را قرارآمد ، ببین با چشم دل @hosenih کور را عیسی شفا داد و رضا (ع)بینا کند مرده را هم جان دهد،هم تا ابد احیا کند قطره ی ناچیز را با یک نظر دریا کند هرکه خود را در حضور سبز او پیدا کند پی به اسرار بلند آفرینش برده است آب از سرچشمه فیض الهی خورده است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ قطار می رود و می دود به دنبالش دلی که سخت پریشان شده‌ست احوالش @hosenih چه می‌شد اینکه برای کبوتری جا داشت کبوتری که نمانده‌ست چیزی از بالش نشست گوشه‌ای و سفره‌ی دلش وا شد که وا نشد گرهی، باز هم از اقبالش قرار بود که فردا به "او" سلام کند نه اینکه باز دوباره به سوی تمثالش! نگاه کرد به ظرفی که توی کیفش بود به ظرف خالی سهم نبات یک سالش "به لب رسید مرا جان و بر نیامد کام" گرفت فالی و این بود حاصل فالش... قطار می رود و باد می‌وزد هر سو به باد می‌دهد انگار باز آمالش ‌ نگاه کرد به پشت سرش، تعجب کرد! چه بی‌شمار... ، زمین ماندگان امثالش @hosenih قطار می‌رود و ایستگاه می گرید قطار می رود و می دوند دنبالش... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
«هر بار کارم زار شد گفتم علی موسی الرضا» * وقتی گره در کار شد گفتم علی موسی الرضا آهویم و در دام تن وقتی به گرداگرد من غم حلقه‌ی پرگار شد گفتم علی موسی الرضا ای بضعه‌ی مدفون به طوس ای آسمانت خاک بوس نامت امان از نار شد گفتم علی موسی الرضا باب حرم اذن دخول أَ اَدخُلُ یَاابن الرسول تا فرصت دیدار شد گفتم علی موسی الرضا بر زائرانت ای صَنَم گفتی سه جا سر می زنم من نیز بختم یار شد گفتم علی موسی الرضا ای شاهد بزم ازل ای نامت اَحلی مِن عسل چه لذتی تکرار شد گفتم علی موسی الرضا صد رنگ و بو دادی مرا تو آبرو دادی مرا یک بار چون اظهار شد گفتم علی موسی الرضا دیوارها شد پنجره با اشک خود بستم گره چشمم پُر از گفتار شد گفتم علی موسی الرضا ای عرش از تو مُنجلی ای اسم اعظم یا علی مکشوف این اسرار شد گفتم علی موسی الرضا هر بار با یاد غریب با روضه‌ی ابن شبیب این دیده گوهر بار شد گفتم علی موسی الرضا *محمدجواد غفورزاده 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ادخلوها بسلامٍ آمنین...در باز شد از میان جمعیت راهی به این سر باز شد @hosenih در حرم سهل است، حتی در دل میدان مین هر زمان که یارضا گفتیم، معبر باز شد اول ِ نامش که آمد بر زبانم سوختم در دلم بال صد و ده تا کبوتر باز شد از صدای گریه ی زن ها یکی واضح تر است خوش به حالش بعد عمری بغض مادر باز شد دار قالی...پنجره فولاد... مادر سال ها بس که روی هم گره زد بخت خواهر باز شد نان حضرت، آب سقاخانه، اشکی پر نمک سفره یک شعر آیینی دیگر باز شد @hosenih مادر از باب الرضا رد شد، به من رو کرد و گفت بچه که بودی زبانت پشت این در باز شد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در هجومِ فتنه‌ها حبل‌المتین  ما را بس‌است بگذر از بیراهه قرآن مبین ما را بس‌است قبل خلقت با خدا گفتیم در روزِ الست اشهدان امیرالمومنین ما را بس‌است آنطرف خیبر حُنین و خندق و بَدر و اُحد این طرف دستِ خدا در آستین ما را بس‌است آن طرف از عَمرُوَدها ، عَمروعاصان صف به صف این طرف شیرِخدا رویِ زمین ما را بس‌است هست قرآن از محمد هست فرقان از علی آن شریعت این طریقت آن و این ما را بس‌است یک علی با صلح آمد یک علی با کربلا در مذاق عاشقی زیتون و تین ما را بس‌است اولین و آخرین جمعند در مشهد بگو دیدن ایوان طلا‌ی هشتمین ما را بس‌است از نجف مستیم و از مشهد همه دیوانه‌ایم آنقدر مهمان شدیم  انگار صاحب خانه‌ایم @hosenih  آنقدر زخمِ دلِ ما پیش‌تان سر باز کرد پشت در ماندیم تا آقا خودش در باز کرد ما گرفتارِ کبوترهایِ این بام و دریم دیدی آخر صحنِ تو ما را کبوتر باز کرد باز نوشیدیم آبِ سردِ سقاخانه را باز هم دیدم کبوتر بچه‌ای پَر باز کرد در دلم اُفتاد هم قُم می‌روم هم مشهدت مادرم تا سُفره‌ی موسی بن جعفر باز کرد بسکه نوشیدیم حسرت رو به درهای بهشت فاطمه این باغ را  یکبارِ دیگر باز کرد زائرانت آمدند و قبل رفتن بینِ صحن... باز هم جبریلِ جایِ فرشْ شهپر باز کرد خواستم مدحِ تو گویم فالی از حافظ زنم حافظ از شیراز آمد باز دفتر باز کرد 《ای که بر ماه از خط مشکین نقاب انداختی  لطف کردی سایه‌ای بر آفتاب انداختی》 @hosenih آنقدر ماهی که حتی نور عاشق می‌شود  آنقدر نوری که حتی کور عاشق می‌شود حق بده هر روز خورشید آفتابی می‌شود هر‌که می بیند تو را از دور عاشق می‌شود  سنگ بودم در حرم دیدم که فیروزه شدم  تازه فهمیدم دلم بدجور عاشق می‌شود دید عیسی با تو بینا هست نابینایی‌اش دید موسی با تو کوهِ طور عاشق می‌شود عِزِّ سلطانی کجا و مردِ سلمانی کجا   از بزرگیِ سلیمان مور عاشق می‌شود عِلمِ ربّانی تویی باید تو را یک عمر جست زائر از گهواره‌اش تا گور عاشق می‌شود در حرم دیدم کبوتر‌ها حسودی می‌کنند به کلاغی که دلش از دور عاشق می‌شود ما زمینیم  آسمان بال کبوتر را نبند هرچه خواهی کن ولی بر روی ما در را نبند @hosenih ای به قربان شما و ای به  قربان حرم بازهم شکرِ خدا ، هستیم  مهمان حرم یک حرم با چارده گنبد زمین دارد ولی می‌رویم امشب همه سمتِ خراسان حرم حاج قاسم گفت وقتی میروی این را بگو نام ما را ثبت کن بینِ شهیدان حرم  باز می آییم و می‌بینیم معلولی ضعیف  راه می‌افتد خودش در زیر ایوان حرم باز می‌بینیم اشک مادری می‌گیرد و... بچه‌اش را می‌گذارد رویِ دامان حرم مشهدت شد باز اما کربلا را بسته‌اند کاش آنجا خیس گردم زیرِ باران حرم حق بده دلشوره دارم بغض دارم گشته‌ام هم پریشانِ محرم هم پریشانِ حرم از نجف تا کربلا آیا زمینی می‌شویم؟ لطف فرما و بگو که اربعینی میشویم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم شاعر: ملقب به ▶️ ديشب به سرم باز هواي دگر افتاد در خواب مرا سوي خراسان گذر افتاد چشمم به ضريحِ شَهِ والا گهر افتاد اين شعر همان لحظه مرا در نظر افتاد با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد! اين قبرِ غَريب الغُربا خسرو طوس است اين قبرِمُغيث الضُّعفا شَمس شُموس است خاكِ درِ او، مرجعِ ارواح و نفوس است بايد ز رَهِ صدق، بر اين خاك در افتاد با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد! اين روضه ي پر نور، به جنّت زده پهلو مغز مَلَك از عطر نسيمش شده خوشبو بشنيد نسيم سحري رايحه ي او كز بوي بهشتيش، چنين بي خبر افتاد با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد! @hosenih حورانِ بهشتي زده اند، در حرمش صف خِيلِ مَلَك از نور، طَبَق ها همه بر كف شاهان به ادب در حرمش گشته مُشرّف اينجاست كه تاج از سر هر تاجوَر افتاد با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد! اولاد علي شافع يوم عَرَصاتند دارای مقامات رَفيعُ الدَّرَجاتند در روز قيامت همه اسباب نجاتند اي واي بر آن كس كه به اين دَرّه در افتاد با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد ! کام و دهن از نام علی یافت حَلاوت گل در چمن از نام علی یافت طَراوت هر کس که به این سلسله بنمود عَداوت در روز جزا، جایگهَش در سَقَر افتاد با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد! هر کس که به این سلسله ی پاک جفا کرد بد کرد، نفهمید، غلط کرد، خطا کرد دیدی که یزید از ستم و کینه چه ها کرد آخر به دَرَک رفت و به روحش شَرَر افتاد با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد! اولادِ اُمَیّه چو دَرِ کینه گشودند بر عِترَتِ اطهار بسی ظلم نمودند آخر همگی بِیدَقی از لعن ربودند دیدیم که از نام و نشانش، اثر افتاد با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد! حَجّاج که شد منکر هر خارقِ عادات می کُشت به هر روز، بسی شیعه و سادات امروز به او لعن کنند اهلِ سعادات آوازه ی ظلمش به همه بحر و بر افتاد با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد! کردند جفاها بنی عبّاسِ ستمگر مسموم شد از ظلم و جفا موسِیِ جعفر بر قلب غریب الغربا، زَهر زد اَخگر ظلم بنی عباس، به گیتی سَمَر افتاد با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد! @hosenih بست آب به قبر شهدا چون مُتوکّل در اوج فلک روح مَلَک شد متزلزل دریا به فغان، موج زنان نعره زد از دل در سطح زمین، غُلغُله در خشک و تر افتاد با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد! جِیشِ مُتوکّل، به لبِ شط بِنِشَستَند بر زایِرِ شاه شهدا، راه ببستند از کین، دل زَوّارِ حسین را بِشِکَستَند از قافله ی عشق، بسی دست و سر افتاد با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد! یا رب به حَقِ مَنزلتِ شاه شهیدان امسال نما لطف، به مرد و زنِ تهران ما غرق گناهیم، تویی غافرِ عصیان این شعر مرا بارِ دگر در نظر افتاد با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷 داوودی و یاس و لاله و ارکیده جبریل گلِ تولّدت را چیده نذر قدمت کنار دودِ اسپند عطرِ صلوات در حرم پیچیده! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷 افتاده و باحال بکا می آیم در محضر سلطان چو گدا می آیم خوبان همه از باب جوادت آیند... من از در پا برهنه ها می آیم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مامان میگه وقتی میای زیارت باید دلت رو به ضریح ببندی حق نداری وقتی که برمی‌گردی غُصه باشه توی دلت، نخندی @hosenih بعضی جاها سقف ندارن تو حرم بعضیا سقفشون پره از چراغِ اونایی که سقف ندارن میشن صحن اونایی که پر از چراغن، رواقِ می‌پرسم از مامان که این آقاها که دستشون پشمکه، اینا کی‌ان؟ مامان میگه این آقاها خادمن مواظبن که بچه‌ها گم نشن مامان می‌خنده و منو می‌بَره پیش کبوترا که دون بپاشه مامان میگه وقتی که بچه بوده دلش می‌خواسته که کبوتر باشه @hosenih مامان می‌پرسه از آقا چی می‌خوای؟ میگم میخوام خادم بشم براشون چون که همیشه خادما می‌خندن چون که تموم نمیشه پشمکاشون شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷 گوش کن اینجا دل هر سنگ می‌گوید رضا سینه‌ی نقاره با آهنگ می‌گوید رضا عشق می‌گوید رضا و نور می‌گوید رضا مشهد از نزدیک و قم از دور می‌گوید رضا شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷 یک عمر گفته‌اند رضای خدا بجو پس خوش بحال ما که رضای خدا تویی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گوش کن! در می‌زند انگار سائل آمده از عقب، از راست، از چپ، از مقابل آمده هیچ‌کس پشتِ درِ این خانه ناامید نیست هرکه چیزی خواسته، فوراً به داخل آمده بر درِ این آستان هرکس که مسکین آمده بر مقامِ پادشاهی زود نائل آمده مصدرِ خیر و کرامت، مظهرِ نورِ خداست وصفِ جودِ و فضلِ او بین محافل آمده پرسشِ پرسشگران را زود پاسخ می‌دهد عالم و فاضل شده، هرکس که جاهل آمده نیمه‌ی ماه است امشب؟...نه، ولی روی زمین چند روزی زودتر یک ماهِ کامل آمده زیرِ بارانِ کرامت دل به دریا می‌زنیم کشتیِ امیدِ ما نزدیکِ ساحل آمده شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆🎥ماجراي شنيدنی شفای نوزاد در حرم مطهر حضرت امام الرئوف (ع) 🌷 یک کور کنار پنجره بینا شد یک لال لبش به"یا رضا جان" وا شد عطر"صلوات" در حرم پیچید و... یک کودک معلول زجایش پا شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خوش وعده ای و عینِ بهار آمدنت من منتظرِ سرِ قرار-آمدنت گفتند سه جا به داد ما می رسی و من معتقدم به بار آمدنت! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم تقدیم به روضه خوان های سیدالشهدا من الازل الی الابد ، شاعر: ▶️ خدایا ببین روضه خون اومدم چی میشه دعامو اجابت کنی یه عمره دارم نوکری می کنم چی میشه منو وقف هیأت کنی @hosenih من از روضه خونا شنیدم که تو میبخشی گناها رو با یا حسین حسین گفتنامو خدایا ببین ندارم کسی رو من الا حسین به این روضه خونا حسودیم میشه آخه فرصتِ گفتگوشون دادی یه عمری برای حسین مُردنو دم مرگشون آبروشون دادی خوشا روضه خونی که تابوتشو روی شونه ی نوکرا می بَرن لحد چیده میشه ولی روحشو ملائک میانْ کربلا می بَرن وفا رو ببین، روضه خونِ حسین شده مرگشم روضه‌ی کربلا تجسّم کنین حالِ اربابشو تنش رو زمین، سرْ روی نیزه ها @hosenih همه اومدن تا که این روضه خون توو غربت نَمیره دمِ واپسین بمیرم برا اون غریبی که موند سه روز و سه شب پیکرش رو زمین ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلتنگی چیست ؟ مادرم می فهمد آری دلِ بیقرار هم می فهمد هی اذن دخول را بخوانی نروی این را درِ بسته ی حرم می فهمد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم شاعر: ▶️ چه بنویسم؟ که شعرم باب میلم در نمی‌آید دلم می‌خواهد اما آه... از من برنمی‌آید مرا بگذار و بگذر ای غزل! دیوانۀ سرکش! از او گفتن، به این از هرچه کم کمتر نمی‌آید شنیدم با صدای او خدای او سخن می‌گفت در این ساحت سکوتم من، صدایم در نمی‌آید @hosenih چه بنویسم؟ که خرما بر نخیل و دست ما کوتاه که نام او بلند است و به این دفتر نمی‌آید «امیرالمؤمنین» واژه‌ست؟ نه، پیراهنی زیباست ببین! بر قامتی جز قامت حیدر نمی‌آید به شوق روی پیغمبر سه روز آذین شده یثرب ولی بیرون دروازه‌ست پیغمبر، نمی‌آید علی باید بیاید تا محمد گام بردارد که پیغمبر به همراه یکی دیگر نمی‌آید علی باید بیاید تا کنار مصطفی باشد علی باید بیاید تا محمد، مرتضی باشد که دنیا بی‌علی شهری‌ست بی‌قانون، خبر داری؟ محمد بی‌علی، موساست بی‌هارون، خبر داری؟ بدون او در این طوفان چگونه زنده می‌مانی؟ محمد بی‌ علی، نوح است بی‌کشتی، نمی‌دانی! بلاگردان او در بدر و در احزاب و خیبر بود علی جان محمد یا محمد جان حیدر بود؟ محمد با علی وقتی می‌آید، وقت طوفان است فرار از دستشان کار مسیحی‌های نجران است... @hosenih علی آری علی... مردی که در افلاک، نامی بود شنیدم بارها هم‌سفرۀ مردی جذامی بود... چه بنویسم؟ که دیگر کاری از من بر نمی‌آید از او گفتن به این از هرچه کم کمتر نمی‌آید همین ابیات درهم را تو می‌بینی خبر دارم همین کم را همین کم را تو می‌بینی خبر دارم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گر زنده دلی مَرام تَکریم بگیر گر مُرده دلی مَجلس تَرحیم بگیر تصمیم به هر کار گرفتی، کردی! بر ترک گناه نیز تصمیم بگیر شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم شاعر: ▶️ آن اسم اعظم که نشانی می دهندش سربند یا زهراست محکم تر ببندش هر کس که در سر آرزوی عشق دارد هنگام رفتن با شهیدان می برندش @hosenih بابا! وصیّت نامۀ همسنگرت کو؟ این روزها خون می چکد از بند بندش آقا معلم قصه از آنروزها گفت کردند سال ِ آخری ها ریشخندش شرمی نکردند از صدای سرفه دارش چیزی نخواندند از نگاه دردمندش @hosenih گیرم عَلم از دست عباسی بیافتد عباس دیگر می کند از جا بلندش هر کس به این آسانی اهل کربلا نیست کار حسین است و دل مشکل پسندش ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم شاعر: ▶️ حال و هوای شهر، نفسگیر می‌شود تا حلقه های اشکِ تو زنجیر می‌شود چیزی نمانده است به خطِّ مقدّمت بابا! صبور باش اگر دیر می‌شود @hosenih تاول به تاول است تمامِ تنت...ببین تاول شبیهِ دردِ تو تکثیر می‌شود رفتارِ عده ای به تو آسیب میزند گاهی زبان،زبانه ی شمشیر می‌شود هرروز دیده ای ز کمانِ دهانشان حرفی که تیر می‌کشد و تیر می‌شود ساکت نشسته ای و نگاهی نمی‌کنی وقتی وجودت از همه کس سیر می‌شود @hosenih کم کم شبیهِ آیِنه ها می‌شوی دگر دارد تمامِ خوابِ تو تعبیر می‌شود تو می‌روی و تازه جوان می‌شوی و من آن دختری که از غمِ تو پیر می‌شود ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم شاعر: ▶️ دست از زمین بردار، آدم را هوایی کن خیری نخواهی دید از این خوشه گندم ها بین تو و بین زمین هیچ ارتباطی نیست دنیای ما پر بوده از سوءتفاهم ها تو از خدا هستی و بی شک مقصدت عرش است از یاد شاید برده ای عهد الستت را راهی که خواهی رفت بی شک راه دشواری ست در دستهای یک نفر بگذار دستت را @hosenih این سو که ما هستیم باید خوب دقت کرد پیداست، وقتی مشترک هستند دشمن ها با دوستان باید مدارا کرد و راه آمد سودی نخواهد داشت این دشنام دادن ها باید مدارا کرد ، تا فردا چه پیش آید؟ امروز جز انجام این تکلیف کاری نیست آن روز می آید که می بینیم در دنیا دیگر خبر از انفجار انتحاری نیست اما اگر دستان ما از هم جدا افتاد آن وقت طوفان مهیبی راه می افتد این رابطه تبدیل خواهد شد به درگیری ما بین ما جنگ صلیبی راه می افتد دیگر برادر با برادر جنگ خواهد کرد این است حکمِ شرعیِ اسلامِ بعضی ها چشم خودت را بازکن _ دارند میخندند شیرین نشسته جنگ ما در کامِ بعضی ها حرف از جنایات سیاسی_اقتصادی نیست بس کن از این پس داستانهای پلیسی را کافی ست که دقت کنی تا روی منبرها پیدا کنی عمامه های انگلیسی را امروز هم دارند ((عمروعاص)) های قوم از برکت ((دشنام)) در دین , خطبه می خوانند گاه از تریبون های ((سی.ان.ان)) و گاهی هم بر منبرِ کاخِ کرملین خطبه می خوانند ما شیعیان حقیم ، در این هیچ شکی نیست بعضی ولی دنبال جنگ فرقه ها هستند جان بر کفانِ جبهه ی دشنام و تکفیرند انگار غیرتمندتر از مرتضی هستند مثل من و تو بچه های هیاتی هستند مثل من و تو چهره های هیاتی دارند آنجا که لازم نیست می ترکد دهان هاشان جای زبان انگار بمب ساعتی دارند با حکم ((جنگِ با برادر)) دشمنان حالا اسلام را پر کرده اند از خیل قاتل ها فتوای وحدت بر زمین می ماند و فردا خون میچکد از برگ توضیح المسایل ها @hosenih درگیر نان هستند اما خوب معلوم است هر روز دارد درک مردم میرود بالا هر روز یک بالانشین سُر میخورد پایین هرقدر که نرخ تورم میرود بالا فرقی میان ما نبود و نیست ، باور کن حالا که پشت یک نفر,راهی به یک راهیم از راست میرانیم یا از چپ ، تفاوت چیست؟ وقتی که در مقصد فقط یک چیز میخواهیم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e